متن تنظیم شده گفتگوی برنامه تلویزیونی نگاه روز با شهلا دانشفر
حمید حق شناس: موضوع تعیین حداقل دستمزد بحث هایی را هم در درون حکومت و هم در میان کارگران و حقوق بگیران جامعه دامن زده است، این مباحث کدامند؟
شهلا دانشفر: هر ساله در این هنگام از سال که موعد تعیین میزان حداقل دستمزدهاست، بحث بر سر این موضوع هم در درون حکومت و تشکلهای دست ساز حکومتی و هم در میان کارگران داغ است و امسال داغتر از هر سال است. از جمله بانک مرکزی در دی ماه نرخ تورم را که به اصطلاح قرار است در تعیین میزان حداقل دستمزدها “در نظر گرفته” شود، ده درصد اعلام شده است و «میدری» معاون وزیر کار، طی سخنانی با روزنامه اعتماد با وقاحت تمام میگوید: “برای رسيدن به رقم فقر ملی، فرمول مشخصي را مدنظر قرار دادهايم بدين صورت كه فقر شديد يا همان خط فقر ملی را از حاصلضرب هزينههای خوراكی هر نفر در ٤ يا ٥ به دست میآوريم كه ميانگين آن چيزی حدود ٧٠٠ هزار تومان برای هر خانوار است كه بين ٣ تا ٥ نفر جمعيت دارند.» در ادامه این گفته او از شناسایی ٨٠٠ هزار خانواری که زیر ٧٠٠ هزار تومان در ماه در آمد دارند و اینکه پیشنهاد قرار گرفتن آنان تحت پوشش بسته های “حمایتی” داده شده است، سخن میگوید. تشکلهای دست ساز حکومتی چون خانه کارگری ها و اعوان و انصارشان نیز تحت عناوینی نظیر اینکه دستمزد بهتر است بر اساس نرخ سبد هزینه که همانا “دو میلیون و چهارصد هزار” تومان است و یا اینکه دستمزد باید بصورت نقدی و جنسی هر دو باشد و خزعبلاتی از این دست دارند بازار گرمی میکنند. این درحالیست که طبق سند بررسی هزینۀ خانوار بانک مرکزی برای سال ١٣٩٥، متوسط هزینه ی یک خانوار شهری معادل ٣ میلیون و ٢٧٥ هزار تومان در ماه اعلام شده بود که با در نظر گرفتن تورم سالهای ٩٦ و ٩٧ این نرخ برای سال ٩٧ به بالاتر از ٥ میلیون تومان در ماه بالغ شده است. بعلاوه تعیین حداقل دستمزد بصورت نقدی و جنسی نیز ترفندی دیگر برای تحمیل همان دستمزدهای چند بار زیر خط فقر به کارگران تحت عنوان بخش نقدی دستمزد و حواله دادن آنها به گرفتن باقی دستمزدهایشان بصورت جنسی است. طرحی نخ نما که برای کارگران رو شده است و آنرا بارها و بارها تجربه کرده اند.
اما بد نیست یک نمونه دیگر از همین قماش از برخوردها نسبت به مساله میزان حداقل دستمزد و سطح حقوقها را هم مثال بزنم. آنهم قطعنامه ایست که به اسم قطعنامه تجمع بازنشستگان در روز هشتم اسفند از سوی “گروه پیشکسوتان” و به اسم بازنشستگان منتشر شده است. خواست یک بند این قطعنامه افزایش حداقل حقوق ها براساس استاندارد زندگی امروز یعنی معادل ٣ سکه طلا مصوب قانون استخدام کشوری ١٣٠١ است. معلوم نیست که اگر قیمت سکه های طلا کاهش یافت آنوقت چه بلایی برسر حقوق و زندگی بازنشسته خواهد آمد. با این سیاست لابد کم کم میشود میزان حقوقها ها را با قیمت چند راس گوسفند و چند کله قند و غیره هم طاق زد. این در حالیست که در بیانیه قبلی بازنشستگان در سوم اسفند ماه بر خواست حداقل حقوقها ٥ میلیون تاکید شده بود. بدین ترتیب نقش قطعنامه گروه پیشکسوتان چیزی جز ایجاد شکاف در صف مبارزه بازنشستگان بر سر خواست حداقل حقوق ٥ میلیون نیست. این قطعنامه دست پخت جماعتی اندک در راس گروه پیشکسوتان است که بارها و بارها با اینگونه ترفند ها و با رایزنی های پنهانی و مماشاتهایشان با مقامات مجلس کوشیده اند ترمزی در مقابل مبارزات رادیکال و قدرتمند بازنشستگان باشند. اما اعتراضات گسترده و رادیکال بازنشستگان بطور واقعی مهر بطلان به اینگونه تشبثات زده است.
بدین ترتیب صف آرایی حکومتیان برای تحمیل تعرضی دیگر به زندگی و معیشت کارگران و کل جامعه و جریاناتی که تلاش دارند مبارزات کارگری را تحت کنترل خود داشته و در چهار چوب نظام موجود خفه کنند، شکل گرفته است و مباحثشان نیز اساسا حول خط فقر، خط بقاء و خط تباهی هر روز بیشتر زندگی و معیشت کارگر میچرخد. یک دلیل آشکارش نیز اقتصاد به گل نشسته حکومت و بساط دزدی ها و چپاولهای هر روزه شان است.
از سوی دیگر صف کارگران را قرار دارد که هر روز قدرتمند به جلو می آید. به این معنا که در یک دهه اخیر شاهد شکلگیری جنبشی علیه دستمزدهای چند بار زیر خط فقر و خواست افزایش دستمزدها به رقمی بالاتر از خط فقر اعلام شده در گام اول هستیم. این جنبشی است که هر روز ابعاد اجتماعی تری بخود گرفته است و کارگران، بازنشستگان، معلمان، پرستاران به شکل های مختلف و در بیانیه ها، قطعنامه ها و شعارهای اعتراضی خود در خیابان ها آنرا فریاد زده اند. این جنبش ٩٩ درصدی های جامعه است که هر روز قدرتمند تر به جلو می آید. جنبش برای خواست افزایش دستمزدها امسال با خواست حداقل دستمزد ٥ میلیون تومان در گام اول به میدان آمده است. از جمله ٥ تشکل کارگری اتحادیه آزاد کارگران ایران، انجمن صنفی کارگران برق و فلز کرمانشاه، سندیکای نقاشان استان البرز، کانون مدافعان حقوق کارگر و کمیته پیگیری ایجاد تشکلهای کارگری ایران طی بیانیه ای با اعتراض به دستمزدهای چند بار زیر خط فقر در این هفته خواستار حداقل دستمزد ٥ میلیون شده اند. قبلا نیز سندیکای شرکت واحد، سندیکای نیشکر هفت تپه، گروه اتحاد بازنشستگان این خواست را اعلام کرده و کمیته پیگیری برای ایجاد تشکلهای کارگری نیز به این خواست پیوست. همچنین یک شعار اعتراضی بازنشستگان در تجمع روز سوم اسفند ماه آنان در مقابل مجلس اسلامی و یک بند قطعنامه شان خواست حداقل حقوقها ٥ میلیون بود. ضمن اینکه محافلی از کارگران پروژه های پارس جنوبی، پتروشیمی های منطقه ماهشهر و بندر امام، فعالان کارگری جنوب، فعالان کارگری شوش و اندیمشک و کارگران محور تهران – کرج حمایت خود را از این خواست اعلام داشته اند. و در کنار این تحرکات شورای هماهنگی تشکلهای صنفی سراسری معلمان بر افزایش حقوقها به بالای خط فقر تاکید کرده است و این جنب و جوش ادامه دارد. اعتراض مشخص این خواست به حقوقهای زیر خط فقر از یکسو و حقوقهای نجومی از سوی دیگر است. به عبارت روشنتر امروز کارگران نه فقط خواستار افزایش دستمزدها و پایان دادن به زندگی زیر خط فقر، بلکه به حقوقهای نجومی و کل این بساط دزد سالار اعتراض دارند.
حمید حق شناس: تا چه حد خواست ٥ میلیون تومان جوابگوی نیازهای کارگران و حقوق بگیران جامعه خواهد بود؟
شهلا دانشفر: خواست حداقل دستمزد ٥ میلیون تومان صرفا یک رقم نیست. بلکه بیان یک اعتراض است. اعلام این خواست، اعلام اعتراض کارگران به زندگی زیر خط فقر است. حرف کارگر اینست که اگر خط فقر ٥ میلیون است، باید دستمزد و حقوق ما نیز بالای این رقم باشد و این یک اتمام حجت و اخطار است. کارگران با اعلام این خواست و در کنارش با شعارهایی چون “یک اختلاس کم بشه، مشکل ما حل میشه”؛ “حقوقهای نجومی، فلاکت عمومی” بطور واقعی دارند کل بساط فقر و چپاول و تبعیض و نابرابری در سرمایه داری حاکم را به چالش میکشند. و گرنه اگر صحبت از نیازهای کارگران و حقوق بگیران جامعه است، اولین سوال اینست که چرا خط فقر؟ چرا خط رفاه نباشد؟ چرا یک اقلیت مفتخوری حقوق های نجومی میگیرند و بخش عظیم مردم چنین در فقر و بی تامینی مطلق زندگی شان هر روزه تباه میشود. کارگران به کل این توحش و بربریت اعتراض دارند.
ضمن اینکه وقتی کارگران بر سر حداقل دستمزد ٥ میلیون سخن میگویند، در کنار آن خواست بهداشت و درمان رایگان، تحصیل رایگان در تمام سطوح تحصیلی و تامین تسهیلات لازم برای داشتن مسکن، بیمه بیکاری برای تمام جمعیت میلیونی بیکار کشور اعم از زن و مرد به میان می آید. از جمله بخش عظیمی از دستمزد کارگران را هزینه های مسکن، درمان، تحصیل کودکان و … می بلعد. از همین رو این خواستها نیز هر روز بیشتر به پرچم مطالبات کارگران در اعتراضاتشان تبدیل شده است.
حمید حق شناس:جایگاه اجتماعی و سیاسی مبارزه بر سر خواست افزایش دستمزدها خصوصا در دل خیزش انقلابی مردم چیست؟
شهلا دانشفر: خواست افزایش دستمزد ٥ میلیون تومان امسال در متن خیزش انقلابی مردم که در دی ماه با اعتراض علیه فقر، گرانی و بیکاری سربلند کرد و در همان دومین روزش به شعار جمهوری اسلامی نمیخواهیم تبدیل شد، دارد بیان میشود و به این اعتبار در فضایی متفاوت از هر سال جنبش بر سر این خواست دارد به جلو گام بر میدارد و جایگاهی کاملا سیاسی دارد. به عبارت روشنتر حرف کارگران در بیانیه هایشان امروز اینست که ادامه زندگی فلاکت بار کنونی معنایش چیزی جز لگد مال کردن تمام و کمال منزلت انسانی آنان نیست، و تنها راه در مقابل این وضعیت برای آنها سازماندهی و دست بردن به اعتصابات و اعتراضات سراسری است. بطور مثال ٥ تشکل کارگری در بیانیه ای در همین هفته به مناسبت میزان حداقل دستمزدها ضمن هشدار به حکومتگران از اینکه دوران روال تاکنونی تعیین حداقل مزد و تحمیل فقر و فلاکت به طبقه کارگر ایران به سر آمده است، اخطار داده اند که اگر پاشنه بر همین در بچرخد با خیزشهای بزرگتر و زیر و رو کننده تری از سوی طبقه کارگر و عموم توده های زحمتکش مردم ایران مواجه خواهند شد.
خلاصه کلام اینکه جنبش برای خواست افزایش دستمزدها همانطور که جلو تر اشاره کردم، جنبشی اجتماعی است و کارگران، معلمان، بازنشستگان، پرستاران، جمعیت عظیم بیکار و تمامی مستمری بگیران تامین اجتماعی همه و همه در این خواست و در اعتراض به این ابعاد از فقر و فلاکتی که بر جامعه حاکم است، شریکنند. از همین رو ما شاهد یک همبستگی مبارزاتی در میان بخش های مختلف طبقه کارگر هستیم و این همبستگی را در شعارهای اعتراضی واحد در میان کارگران و بخش عظیمی از حقوق بگیران جامعه میتوان دید. از جمله شعارهایی چون خط فقر ٥ میلیون، حقوق ما یک میلیون، سفره ما خالیه، پز شما عالیه، ملک نجومی تو ما را بی مسکن کرده، حقوقهای نجومی، فلاکت عمومی، اختلاسا کم بشه، مشکل ما حل میشه از جمله شعارهای واحدی است که در اعتراضات کارگران، بازنشستگان، مالباختگان، معلمان، و بخش های مختلف محروم جامعه میشنویم. این موضوع نشانگر ابعاد وسیع و اجتماعی این جنبش را نشان میدهد و این جنبش ٩٩ درصدی های جامعه است. خواست کارگران و ٩٩ درصدی های این جامعه معیشت، منزلت و یک زندگی انسانی است.
حمید حق شناس: از نظر شما چه نکاتی در رابطه با جنبش برای خواست افزایش دستمزدها مورد تاکید هستند؟
شهلا دانشفر: اولین تاکید من اتحاد و همبستگی بر سرخواست حداقل دستمزد ٥ میلیون تومان است. اکنون که کارگران با بیانیه های کوبنده خود بر سر این خواست جلو آمده و در واقع اعتراض کل جامعه را دارند نمایندگی میکنند، جا دارد که همه بخش های جامعه، نهادهای دفاع از حقوق کودک، دفاع از حقوق زن، دانشجویان که فرزندان همان کارگرانی هستند که با دستمزدهای چند بار زیر خط فقر توان تامین نیاز های آنها را ندارند و ناگزیر در کنار امر تحصیل ناگزیز به داشتن کار هستند، بازنشستگان، پرستاران و همه و همه بخش های حقوق بگیر جامعه که با دستمزدهای زیر خط فقر دست و پنجه نرم میکنند باید به این جنبش بپیوندند. و این خواست میتواند همواره یکی از بندهای قطعنامه های تجمعات اعتراضی شان باشد. بر سر این خواست میتوان طومارهای اعتراضی داد و با جمع کردن بییشترین نیرو حول آن به تدارک اجتماعات بزرگ اعتراضی رفت. معلمان که یک خواست مهم و کلیدی آنان همین خواست بوده است و بخشی بزرگی از آنان بخاطر حق التدریسی بودن، دقیقا متاثر از میزان حداقل دستمزد تعیین شده توسط شورایعالی کار هستند، میتوانند در تداوم مبارزاتشان به میدان بیایند و تجمعات سراسری خود را شکل دهند و در کنار کارگران بر خواست حداقل دستمزد ٥ میلیون تاکید کنند. در کنار همه اینها ما شاهد اعتراضات گسترده کارگری در سطحی وسیع هستیم. نمونه هایش در همین هفته اعتراضات کارگران گروه صنعتی ملی اهواز بود که این شهر را به تحرک در آورده است. در این اعتراضات کارگران با شعارهایی چون “توپ، تانک ، فشفشه، حساب باید پر بشه”؛ “مشکل ما حل نشه، اهواز قیامت میشه” اولتیماتوم داده و کل این بساط ستم وچپاول سرمایه داری را به چالش میشکند. قابل انتظار است که کارگران گروه ملی اهواز و هفت تپه و کارگران در شهرهای مختلف که در اعتراضی هر روزه هستند، علاوه بر خواست پرداخت فوری دستمزدهای به سرقت رفته شان، خواست افزایش دستمزدها و حداقل دستمزد ٥ میلیون را با قدرت اعلام کنند و یک موضوع مهم دستنوشته های آنان در تجمعات و اعتراضاتشان باشد. با چنین تمهیداتی است که میتوان بسوی اعتصابات قدرتمند و سراسری کارگری گام برداشت.