mostafa saber

مصطفی صابر

mosaber.mosaber@gmail.com

رجزخوانی بی محل خامنه ای و پایان “آمریکا غلطی نمی تواند بکند”!

mostafa saber

مصطفی صابر:
هفته قبل هم باز تکرار شد. درست در آستانه نشستی حساس در جریان “مذاکرات هسته ای”، از زبان خامنه ای: “آمریکا چه غلطی میتواند بکند”! عبارت مشهور و مورد علاقه خمینی که ورد زبان سردمداران مختلف و محور سیاست خارجی جمهوری اسلامی و شعار هویتی آن بوده است.
آنچه تکرار این عبارت را اینبار قدری بدیع و البته مضحک میکند، زمان ابراز آن و موقعیت گوینده آنست. همه کس میداند چطور جمهوری اسلامی در چنبره اخراج از بازار جهانی سرمایه، انزوای بین المللی و منطقه ای، دعواهای درونی و نارضایتی عمومی گرفتار آمده و در شکننده ترین موقعیت تاریخ خود قرار دارد. همه کس میشنود چطور خامنه ای با زبان “روحانی” و “ظریف” اش دارد برای مصالحه با غرب و آمریکا و تخفیف تحریم ها له له میزند. همه کس می بیند که خامنه ای ناگزیر درخط و جهتی گام بر میدارد که “نخبگان بی بصیرت” نظامش بخاطر آن در زندان و حصر هستند و ممنوع المنبر شده اند.
شاید یک دلیل این رجزخوانی بی محل خامنه ای برای آمریکا (که مجوز علنی به نعره های مرگ بر آمریکا در مراسم ۱۳ آبان در روز بعد بود)، همین باشد که تعادل قوای درون جمهوری اسلامی را حفظ کند. نمی خواهد اجازه دهد مبادا امثال رفسنجانی به اصطلاح رویشان زیاد شود. یا میخواهد ضمن چرخ دادن چماق “مرگ بر آمریکا” بر بالای سر مردم (و البته همراه موج اعدام ها) با خیال آسوده امنیتی سر میز مذاکره با آمریکا حاضر شود. (و البته شیطان بزرگ هم “ملاحظات داخلی” را کاملا متوجه است و به دل نمی گیرد.) یا شاید خامنه ای میخواهد با نشان دادن سازش ناپذیری و سرسختی اتفاقا نرخ سازش و کوتاه آمدن “فرزندان انقلاب” بر سر میز مذاکره با غرب و آمریکا را مگر بالا ببرد!
اینها همه را میتوان دلایلی برای رجزخوانی خامنه ای در برابر آمریکا دانست. اما اینها هنوز خود جزو صورت مساله اند. سوال این است که منشاء برکات بی پایان “آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند” کجاست که خامنه ای چنین با گشاده دستی و برای مقابله با هرگونه مشکلی از آن خرج میکند؟ این همه سعه صدر آمریکا از کجا آمده است؟ چه چیزی در دست خامنه ای است که علیرغم این موقعیت درب و داغان و بی افق جمهوری اسلامی، به او اعتماد به نفس میدهد که علیه آمریکا رجز خوانی کند؟
ظاهرا تمام چیزی که خامنه ای دارد به آن بنازد به قول خودش “چندین هزار سانتریفوژ در حال کار” است. یعنی همان تهدید بمب اتم. اما خوب که نگاه کنید بمب اتم در واقع یک بمب انتحاری آویزان بر گردن جمهوری اسلامی است. این رژیم اگر حتی بمب اتم هم درست کند هیچ گشایشی در مشکلاتش ایجاد نخواهد شد بلکه هزار بار بر آن افزوده خواهد شد. در بهترین حالت به مقام کره شمالی دست خواهد یافت. بعلاوه کشاکش آمریکا و جمهوری اسلامی مدتها قبل از “مساله هسته ای” شکل گرفت. حتی خود خامنه ای هم میداند و بارها اعلام کرده است که با کم و زیاد کردن اورانیوم و سازش بر سر “مساله ای هسته ای” مشکل رابطه با آمریکا حل نخواهد شد. پس اینجا حتی در پس این سنگر اورانیوم غنی شده نیز جز مشتی تناقض و سردرگمی و موقعیت لاعلاج جمهوری اسلامی چیزی برای لاف زدن و رجز خوانی ضد آمریکایی توسط خامنه ای باقی نمی ماند!
با توجه به آنچه گفته شد تنها یک گزینه باقی می ماند. و آن اینکه منشاء رجزخوانی “آمریکا غلطی نمی تواند بکند” نهایتا خود آمریکاست! نباید فراموش کرد که خمینی و دار دسته اش با حمایت آمریکا و دولتهای غرب و برای مهار و سرکوب انقلاب ۵۷ سر کار آمدند. در تمام دوره جنگ سرد، غرب و آمریکا از “کمربند سبز اسلام” به دور شوروی سابق و از جمله از رژیم اسلامی ایران دفاع میکردند. بعد از فروپاشی شوروی و در دوره “نظم نوین” نیز آمریکا برای نمایش قدر قدرتی خود به عراق حمله کرد و دشمن منطقه ای جمهوری اسلامی را درهم کوبید. حتی بعد از یازده سپتامبر با وجود آنکه جمهوری اسلامی به همراه عراق و کره شمالی جزء “محور شرارت” اعلام شد، اما ماحصل “جنگ علیه ترور” آمریکا عبارت از نابود کردن صدام در عراق و ساقط کردن دولت طالبان در افغانستان و باز کردن میدان وسیعی برای بسط نفوذ منطقه ای جمهوری اسلامی بود. حتی در جریان انقلاب سال ۸۸ مردم ایران علیه جمهوری اسلامی دیدیم که اوباما نامه های فدایت شوم برای خامنه ای می نوشت. در تمام سی و اندی سال گذشته “غلطی” که آمریکا کرده عبارت از تلاش برای رام کردن جمهوری اسلامی بوده است. جمهوری اسلامی همواره از این رام شدن و تن دادن به “غلط” آمریکا سرباز زده است و هویت خود را نیز همین سرکشی در برابر آمریکا و غرب قرار داده است.
اکنون به نظر میرسد که دوره “آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند” نیز دارد به پایان میرسد. در پی انقلابات و تحولات منطقه و جهان در چند سال اخیر، جمهوری اسلامی بویژه در اثر تحریم ها جدی تر از هر زمان خود را بر سر یک دوراهی یاقته است: یا با غرب و آمریکا کنار بیاید و یا در خارج از بازار جهانی قرار بگیرد و با خطر فروپاشی اقتصادی و عوارض آن روبرو شود. هردو این راه ها برای جمهوری اسلامی بشدت مخاطره آمیز است. نزدیکی و همراهی با غرب به معنی به خطر افتادن کل هویت جمهوری اسلامی است و ادامه انزوای بین المللی حتی از آن هم تهدید آمیز تر است. خامنه ای هیچکدام از این راه ها را نمی خواهد برود و در عین حال راه سوم روشنی نمی شناسد. از یکطرف از مذاکره و “سازش قهرمانانه” حمایت میکند و از طرف دیگر به سیاق قدیم رجز “آمریکا غلطی نمی تواند بکند” سر میدهد. او بیش از هرچیز سردرگم و بی افق و در عین حال مضحک است. ۷ نوامبر ۲۰۱۳

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *