جدید ترین

سئوالی از مصطفی صابر: تظاهرات خیابانی و مبارزات جاری کارگری

کارگر کمونیست: سال ٩٥، بخصوص ششماهه آخر سال شاهد اعتراضات متعدد کارگری بود که آنچه را که ما از آن اطلاع داریم، تظاهراتهای متعددی بود که به خیابانها کشیده شد و یا به جلوی ادارات دولتی و از جمله مجلس کشیده شدند. سئوالی که پیش می آید و بعضا از آن این هم استنباط می شود که انگار اعتراضات کارگری همان تظاهراتهای خیابانی هستند. شیوه های شناخته شده اعتراضات کارگری چه ها هستند؟ به نظر شما تظاهرات خیابانی تنها شیوه مٶثر اعتراض است؟

 

مصطفی صابر: واضح است که در پس هر اجتماع در برابر ادارات دولتی و یا هر تظاهرات در خیابان، کوهی از تلاش و فعالیت سازمانی و کار آگاهگری قبلی قرار دارد. اعم از کوشش خستگی ناپذیز رهبران عملی و فعالین کارگری برای متحد کردن توده کارگر برای انجام این یا آن حرکت متحد و یا تجاربی که توده کارگر برای کسب آن نیاز به زمان و ممارست دارند. حتی وقتی برپایی یک اجتماع و تظاهرات خیلی خودجوش و فی‌البداهه و به اصطلاح خلق‌الساعه بنظر میرسد باز این حرکت قطعا مدیون تجارب قبلی کارگری است که از آن آموخته شده یا حتی بواسطه حضور نسل‌های قبلی و یا کسانی است که سنت‌های مبارزاتی پاخورده و امتحان شده ای را با خود حمل میکنند. میخواهم بگویم که یک اجتماع و تظاهرات خیابانی کارگران به نوعی تنها نوک کوه یخ اعتراض و تلاش برای سازمانیابی است. بدنه عظیم و تعیین کننده این تلاش برای سازمانیابی فورا دیده نمی‌شود، اما میدانیم که آنجاست و بدون این بدنه آن نوک هم وجود نخواهد داشت. منظور من مثلا سنت محافل و شبکه محافل کارگری، سنت برپایی مجمع عمومی، ایجاد تشکل‌های واقعی کارگری در بخش‌های از طبقه کارگر، سنت برپایی اعتصاب با کمیته اعتصاب، صندوق‌های تعاونی و غیره و غیره است.

اگر این مقدمه را قبول کنیم آنوقت سوال واقعی این است که چرا شکل غالب اعتراض در اوضاع کنونی بصورت تظاهرات‌ها و اجتماعات خیابانی است؟ اگر پشت هر تظاهرات تلاش‌های انباشت زیاد سازمانی و آگاهگرانه وجود دارد چرا این تلاش انباشت شده خود را در اشکال دیگر اعتراض و سازمانیابی نشان ندهد؟ و همینطور میشود این سوال را مطرح کرد که آیا این بهترین و موثرترین شکل در شرایط حاضر است؟ و بالاخره برای ارتقاء و گسترش مبارزه کارگری کدام اشکال و شیوه ها را باید مورد توجه قرار داد؟

اما قبل از اینکه به سوالات فوق بپردازم باید تاکید کنم که اشکال دیگر اعتراض، اعم از جمع آوری طومار و صدور بیانیه های اعتراضی، برپایی مجمع عمومی برای تصمیم گیری و انتخاب هیات‌های نمایندگی جهت ابلاغ اعتراض خود یا مذاکره با کارفرما، دست زدن به اعتصاب های کوتاه و بلندمدت با خواست معین، جلوگیری از خروج محصول، تحصن در کارخانه یا اشغال کارخانه و حتی گروگان گیری مدیران، علاوه بر اجتماع در برابر ادارات دولتی و تظاهرات‌های خیابانی جزو اشکال شناخته شده و رایج مبارزات کارگری در ایران است. اما بنظر میرسد اکنون شکل بیشتر رایج و مرسوم همان تظاهرات‌ها و اجتماعات خیابانی باشد که بیش از پیش با حضور خانواده‌های کارگران نیز همراه میشود.

بنظرم این شکل اعتراض اکنون رواج بیشتری دارد چون در شرایط کنونی که امکان ایجاد تشکل‌های سراسری توده‌ای کارگران به زور سرکوب از کارگران سلب شده است، این شکل میتواند فشار بیشتری بر کارفرما و دولت بگذارد. چرا که مساله اعتراض را به سطح خیابان میکشد و بعد سیاسی به آن میدهد. اجتماعات و تظاهرات‌های خیابانی نوعی اطلاع رسانی به جامعه و درخواست حمایت از جانب سایر کارگران و مردم شهر است که خود بسیار ناراضی اند و همدلی میکنند و گاه حتی به این اعتراضات می پیوندند. در بسیاری مواقع اعتصاب در محیط کارخانه صدایش چندان به جایی نمیرسد و کارگران در اغلب مراکز از لحاظ مالی و اقتصادی امکان اعتصابات طولانی را ندارند. خیلی از اعتراضات هم برای گرفتن طلب‌های معوقه است که اینجا دیگر اعتصاب چندان معنی نمی‌دهد و قطعا اعتراض در خیابان و مقابل مراکز دولتی تنها اهرم موثر ممکن در دسترس کارگران است.

اما دقت کنید این در شرایطی است که کارگران فاقد تشکل‌های سراسری و توده‌ای خود هستند و ناچارند در گردان‌های پراکنده و متفرق به جنگ یک ارتش منظم و سازمانیافته بروند. ممکن است اینجا و آنجا موفقیتی داشته باشند اما چندان بزرگ و مهمتر پایدار نخواهد بود. کارگران اگر بخواهند موفق شوند باید جنگ را ببرند یا دستکم در آن جهت حرکت کنند. و برای اینکه در این جهت حرکت کنند باید بتوانند خود را در ابعاد سراسری متشکل کنند و حمایت مردم را در یک ابعاد سیاسی وسیع بدست بیاورند.

بنابر این من فکر میکنم این تظاهرات‌ها و اعتراضات خیابانی گرچه خود گامی عملی به پیش است اما تنها میتواند یک شکل گذرا برای عبور به مرحله عالیتری از مبارزه کارگری باشد. به این مرحله که کارگران به مثابه یک طبقه و با قدرت یک طبقه در برابر کارفرما و دولت ظاهر شوند.

میکوشم نکته مورد نظرم را طور دیگری هم توضیح دهم. اینکه کارگران در توازن قوای فعلی و در شرایط فقدان تشکل‌های سراسری و طبقاتی، اعتراض و مبارزه خود را به خیابان میکشانند یک جهت گیری درست و راستش ناگزیر است. این تنها راه ممکن و در دسترس برای تکیه بر گوشه‌ای و تنها گوشه‌ای از قدرت سراسری و سیاسی بالقوه طبقه کارگر است. چرا که بردن اعتراض به خیابان و به شهر همانطور که اشاره کردم در واقع تلاش برای حمایت سایر کارگران و مردم و بمیدان آوردن فاکتور سیاسی و طبقاتی به صحنه است. اما اولا راه های دیگری برای به میدان آوردن قدرت طبقاتی و سیاسی کارگران هست که باید با ابتکار و هشیاری همه آنها را به خدمت گرفت (برای مثال شبیه طومار چند ده هزار امضاء بر سر دستمزد که سر و صدای زیادی کرد). در این رابطه بویژه کارگران نباید نقش رسانه‌ها و خصوصا میدیای اجتماعی را در سیاسی و توده‌ای کردن مسائل، اعتراضات و خواسته‌های خود دست کم بگیرند. باید یاد بگیریم که در عصر فیسبوک و تویتر این ابزارها را بخوبی به خدمت بگیریم.

ثانیا و بسیار مهمتر تصور من این نیست که اعتراضات و مبارزات کارگری از طریق تکثیر اعتراضات و تظاهرات‌های خیابانی به یک مبارزه سیاسی و طبقاتی تعیین کننده تبدیل میشود. حتی اگر جایی دست بر قضا از این راه مسیر طی شد، باز این میان یک حلقه وجود دارد که حتما باید ساخته شود و آبدیده شود. هیچ چیزو هیچ ابتکاری و هیچ ابزار دیگری نمی‌تواند جای آنرا بگیرد. بدون این حلقه زنجیره تلاش‌های کارگران همچنان پراکنده خواهد ماند. این حلقه همانا فاکتور تشکل و سازمانیابی است. چه در سطح هر واحد و هر محل و چه در سطح منطقه و کشور و کل طبه کارگر. در این رابطه خیلی میشود حرف زد و ادبیات غنی کمونیستی وجود دارد. اما بعنوان راه حل مشخصتر در قبال اوضاع خاص ایران من توجه خوانندگان را به قرار کنگره دهم حزب کمونیست کارگری که چند ماه قبل برگزار شد جلب میکنم:

 

قرار در مورد جنبش تشکلیابی کارگری

با توجه به اینکه

 

١-  تشکل نه تنها ابزار و سلاح مبارزه بلکه ظرف تحقق و تحکیم هویت جمعی و ابراز هویت طبقاتی کارگر است و ازینرو بعنوان یک امر و هدف در خود جایگاه مهم و حیاتی در جنبش کارگری دارد.

 

٢-  در شرایط حاضر از یکسو تشکیل مجمع عمومی و فراخوان به آن به یک سنت در اعتراضات کارگری تبدیل شده است و از سوی دیگر در بخش‌هائی از طبقه کارگر اولین جوانه‌ها و نمونه‌های تشکلهای توده‌ای و سراسری شکل گرفته است. این نشاندهنده آمادگی شرایط برای ایجاد و تثبیت تشکلهای توده ای کارگری است.

 

کنگره بر ضرورت و امکانپذیری شکل دادن و دامن زدن به جنبش تشکلیابی کارگری در شرایط حاضر تاکید میکند و تلاش میکند تا ایجاد تشکل بعنوان یک اولویت و هدف و امر در خود در دستور کار فعالین جنبش کارگری قرار بگیرد. فعالین این جنبش در هر مبارزه و اعتراض کارگری امر متحد و متشکل شدن و متشکل ماندن کارگران را دنبال میکنند و این امر را یک شاخص مهم پیشروی کارگران در هر اعتراض و مبارزه ای میدانند. جنبش تشکل یابی میتواند و باید همانند جنبش افزایش دستمزد به یک جنبش علنی و گسترده با نهادها و چهره ها و بیانیه های ویژه خود تبدیل بشود.

 

حزب کمونیست کارگری با تلاش برای تقویت جنبش مجمع عمومی و تشکیل مجامع عمومی، و با حمایت از هر تشکل کارگری مستقل از دولت و از هر تلاش فعالین کارگری برای ایجاد تشکلهای توده‌ای، فعالانه برای شکل دادن به یک جنبش گسترده برای تشکلیابی کارگران مبارزه میکند و همه فعالین کارگری را به این جنبش فرامیخواند.

مصاحبه با مصطفی صابر توسط ناصر اصغری از اعضای تحریریه کارگر کمونیست تهیه شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *