قتل هولناک دختر خردسال ( آتنا اصلانی) در پارس آباد مغان،جامعه را تکان داده است. جمهوری اسلامی وعده داده که جنایت را با جنایت پاسخ خواهد داد. وزیر ارشاد حکومت از “افول اخلاق” میگویید و راه رسیدن به “جامعه اخلاقی” که به گفته ایشان ” میزان توانمندی شهروندان را ارتقا” میدهد با ” تدبیر و توصیه های حضرت آقا” و “منشور شهروندی” شیخ کلید ساز ممکن است. وزیر ارشاد حکومت تاکید میکند:” وقت آن رسیده که وجدان عمومی جامعه تکانی بخورد و فریاد مظلومیت آتناها و ستایشها و کودکان معصوم دیگر را بشنود. جامعه دینمدار ایران، از دیرباز پایبند به هنجارهای اخلاقی و انسانی بوده است.”
جمهوری اسلامی نزدیک به چهار دهه است که با همین یاوه گویی ها در مورد “جامعه (امت سابق) دین مدار ایران” از هر چه جنایت و تباهی است فروگذاری نکرده است و در همین مورد خاص هم که احساسات مردم پارس آباد جریحه دار شده است و به خانه متهم به قتل حمله بردند، پلیسی که به مانند اجل معلق اگر دختر و پسری در گوشه ای برقصند سرشان می ریزند بعد از ٢٠ روز آن هم به کمک خانواده متهم به قتل، جسد آتنا را یافته اند، آن وقت قوه قضاییه این “حکومت اخلاق مدار” کوتاهی خودشان را با خراب کردن هر چه بیشتر آوار بر سر خانواده متهم به قتل نشان میدهند. قوه قضاییه به دروغ مدعی شده است فرد دستگیر شده درپرونده آتنا قبل از اعتراف، به همسرش پیغام داده که موادها را در نقطه ای از محل زندگی مان مخفی کرده ام، آنها را جابجا کنی…. همسر وی به مسئولان اطلاع می دهد و به جنازه می رسند.” و بدین گونه مردم پارس آباد علیه این خانواده بیشترتحریک میکنند تا از ” همنوایی، همگرایی، همدردی و انسجام” که وزیر ارشاد میگوید پرده برداشته باشند که هدفی جز تحریک مردم علیه همدیگر ندارند.
مشکل از ما “ایرانیان” آنگونه که صادق زیبا کلام ادعا میکند نیست. مشکل از حکومتی است که برای انسان، بخصوص کودکان هیچ ارزشی قائل نیستند. در میزگردی که در روزنامه حکومتی ایران منتشر شده است که ظاهرا قرار است عقل هایشان روی هم بریزند که “معضل کودکان کار ” را حل کنند . تیتر روزنامه برای این میزگرد “تماشاگران خونسرد فرجام تلخ کودکان کار” نشان از این دارد که قرار نیست هیچ اتفاقی بیفتد تا کودکان و بخصوص کودکان کار به آسایشی برسند بلکه دارند از “کارتن خوابهای آینده” صحبت میکنند. هر چند همین امروز نیاز نیست که زیاد کنجکاوی کنید تا کودکان کارتن خواب را مشاهده کنید که در گوشه های پیاده روها و تونلهای زیر گذر و حتی پل های هوایی چگونه روزگار را سر میکنند.
شرکت کنند گان در این میزگرد که همگی از ارگانهای دولتی هستند هر چند ظاهرا دو نفرشان از “ان جی او” هستند. پلمب کردن” ساختمان جمعیت مدافع حقوق کودکان کار” و سالها زندانی بودن بهنام ابراهیم زاده، بخوبی گویا است که این ارگانها قرار نیست مشکلی را حل کنند. دارند زور میزنند ساعات حضور این کودکان را در خیابان کم کنند! بنا به روایت ایشان ٥٠ تا ٦٠ درصد این کودکان “اتباع خارجی” هستند، که دستگیر و در مرز رها میشوند. پس ٦٠ درصد این کودکان قبلا مهر بی حقوق بودن بر پیشانی شان خورده است و از هیچ حقی برخوردار نیستند. ایشان دنبال مجازات کودکانی هستند که فقر و سیه روزی که این حکومت بر خانواده ایشان تحمیل کرده است به خیابان رانده شده اند:” این کار جرم محسوب میشود ولی وقتی هیچ مجازات و قانونی نیست این افراد مسیر را باز و هموار میبینند و دوباره به سطح خیابان و جامعه برمی گردند.” ایشان با وقاحت تمام از دستگیری کودکانی یاد میکنند که به اعتراف خود ایشان در همین میزگرد” کودک از خانواده فقیری است که برای اداره زندگی نیاز به یارانه دارد… متأسفانه این یک واقعیت تلخی است که باید گفت. الان تعدادی از بچهها را در یکی از زیرزمینهای شهرداری یکی از مناطق نگهداری میکنند. …وقتی با این کودکان صحبت میکنیم به ما میگویند ما را آزاد کنید. به همین خاطر من از لفظ دستگیری استفاده میکنم. حرف من در مورد جذب و ساماندهی این است که در برابر این ١٦هزار کودک چه کاری صورت گرفته است. قبلاً آنجا پزشک بود الان نیست. از اداره اتباع هم یک ماشین فرستادند که این بچه ها را از مرز رد کنند. ” تاسف آورتر اینکه از “تولید کودکان کار” صحبت میکنند. از همدیگر در این میزگرد میپرسند: چرا اصلاً کودک خیابان تولید میشود؟و چه تعداد کودک تحت پوشش بهزیستی هستند. واظهار میدارند:” متأسفانه ما هیچ آمار دقیقی از مسائل اجتماعی نداریم(!)” چرا؟ پاسخ میدهند:” چون درباره مشکلات اجتماعی برای اینکه موضوع سیاسی و… نشود آماری وجود ندارد. ” نقطه چین این قسمت مربوط به خود روزنامه ایران است که احتمالا از امنیتی کردن موضوع کودکان کار یاد کردند. چون اصولا از دید جمهوری اسلامی هر موضوعی که مربوط به آسایش مردم باشد موضوع امنیتی و سیاسی است و جوابش باطوم و زندان و اعدام است.
در ادامه میزگرد بین شرکت کنندگان جر و بحث در میگیرد و همدیگر را متهم به کم کاری و “تولید کودکان کار” میکنند. با هم گوشه ای کوچکی از این مناظره را مرور میکنیم تا به عمق فاجعه ای که جمهوری اسلامی آفریده بیشتر آشنا شویم:”کثیفترین کار این است که در موضوع آسیبهای اجتماعی دنبال بازیهای سیاسی باشیم ببینید در حوزه اجتماعی به کسی مدال نمیدهند…/اینکه میگویند ما دستگیر میکنیم درست نیست. ما اصلاً جرأت این کار را نداریم. دوستان با مراجع قضایی نسبت به جذب کودکان اقدام میکنند./سؤال من از آقای … این است که گفته میشود خود شهرداری مولد کودکان خیابانی است. همین زبالههای خیابان را ببینید؛ کسانی که در سطل زباله سرک میکشند کودکان کار هستند. اینها توسط پیمان کارهای شما انجام میشود./ خیر، اینها زباله گرد هستند وکارشان جمعآوری زباله است/.ولی ما بررسی کردیم دیدیم که اینها با پیمانکاران شهرداری کار میکنند. در اینجا خبرنگار روزنامه ایران جوش می آورد و میپرسد:یعنی شهرداری در تولید آسیب نقش دارد؟/همه نقش دارند شاید بهزیستی هم باشد/.اینها زباله گرد هستند و کار تفکیک زباله را خودشان انجام میدهند سازماندهی شده نیستند. در دستورالعملهایمان آمده است که بهکارگیری کودکان زیر ١٨ سال ممنوع است.اینها بهصورت خودجوش انجام میدهند. /ولی لباس شهرداری تن این بچههاست/…این بچهها در وضعیت خیلی بدی هستند حتی در کانکسهایی که متعلق به شهرداری است میخوابند و پیمانکاران شهرداری از آنها هزینه میگیرند/ …در محله اتابک منطقه ١٥ خیلی از اینها خانوادگی در کار زباله هستند./من خودم در ماشینهای شهرداری بچه ها را دیدهام./من هم گزارشی را دیدم که وقتی کودک ١٠ ساله حقوقش را میخواست از پیمانکار شهرداری بگیرد حقوقش توسط یک صراف به افغانستان فرستاده شد. یعنی کودک کار کرده بود و یک ریال به این بچه داده نشد/.ممکن است ٤ نفر هم تخلف کنند من منکر این نیستم. همین جا هم اعلام میکنم که اگر در گشتها و جذب کودکان به اینگونه موارد برخورد کردید مورد به مورد به ما اعلام کنید، ببینید ما چه برخوردی خواهیم کرد.(!!) و از شغل خانواده گی زباله گردی میگویند که نمیشود به این خانواده ها در افتاد چون ظاهرا یک باند خوفناکی هستند! و”راهکار چیست؟”، جواب بی شرمانه ایشان را با آرامش بخوانید:”بخشی برمی گردد به رسانهها و بخشی هم به ما ( منظور مردم است نه شخص خودشان یا ارگان مربوطه ایشان) برمیگردد. تا زمانی که تفکیک زباله در خانههایمان صورت نگیرد باید انتظار داشت که سطل زباله مکانی میشود برای کودکان خیابان(!!!)… در بحث فرهنگسازی مردم باید به ما کمک کنند. .. نباید همه را به گردن دولت و بهزیستی بیندازیم. اگر ما امروز به این کودکان کمک نکنیم اینها کارتنخوابهای آینده خواهند بود.” در جای که پای سود است ممکن است ٤ نفر تخلف کرده باشند اما در مورد اصل فاجعه مردم مقصرند که زباله هایشان را تفکیک نمی کنند. بی شرمی و وقاحت یک اصل اساسی کاربدستان حکومت است امری که بدون آن امورات حکومت نمی گذرد.
بله! به گفته آن استاد دانشگاه که کارش بزک کردن جمهوری اسلامی است مشکل از خود ما “ایرانیان”است که پدر آتنا اصلانی دستفروشی در یکی از خیابانهای پارس آباد است که دخترک خردسالش هیچ امکانی برای گذراندن اوقاتش ندارد جز اینکه برود در کنار بساط پدر روز را به شب برساند و در این رفت و آمدها قربانی جنایتی هولناک گردد. همه تقصیرها متوجه قاتل رنگرزی است که قرار است هر چه پرونده قتل که روی دست پلیس مانده سر او خراب شود و خانواده اش متهم به همدستی شوند تا خشم مردم متوجه خانواده متهم شود نه ارگانهای حکومت که یک مشت اوباش را به خدمت میگیرد و بارها دستفروشان را کتک زده اند و به قتل رسانده اند و اموالشان را بالا کشیده اند.
مسبت قتل آتناها و ستایش ها جمهوری اسلامی است که کودکان کار تولید میکند. فقر و سیه روزی را به توده مردم تحمیل کرده است. مسبب این فجایع حکومتی است که رسما قتل عمد را در نمایشی عمومی اجرا میکند و اسمش را اجرای عدالت اسلامی به شرط چاقو گذاشته است. مسبب این جنایتها نظامی است که با تکیه بر اسلام تحقیر و خوار شمردن انسانیت وظیفه اول و آخر آن است. مسبب این قتل ها، که به یاری رسانه های اجتماعی همگان مطلع شدند و بسیاری از قتلهای که که خبرش هیچ جا پخش نمی شود نظام سرمایه داری است که با اتکا به کثیف ترین ایدئولوژی، خشن ترین محیط ها را طی ٣٨ سال گذشته به توده مردم تحمیل کرده است. جمهوری اسلامی با قتل متهم به قتل آتنا و انداختن این قتل هم به گردن مردم به بهانه قصاص به مانند همیشه سعی میکند از جنایتی که خود آفریده است فرار کند. این روند پایان نمی پذیرد جز سرنگونی حکومتی که جز تولید خشونت و گسترش آن دستاورد دیگری برای توده مردم نداشته است.