روز عاشورا گروهی از دختران بیحجاب در یک مراسم سینهزنی و زنجیرزنی در کرج شرکت کرده و با اقدامی بیسابقه در تاریخ اسلام، اسلام و عاشورا و مذهب را به تمسخر گرفتند.
این مراسم که در آن دختران بیحجاب زنجیرزن تنها نبودند و توسط زنان بیحجاب زیاد دیگری همراه با مردان مخالف حجاب همراهی میشدند و مراسم عاشورا و عزاداری برای حسین سمبل دفاع و پاسداری از تحجر اسلامی و ضدیت با زن و کودک را تبدیل به مراسم حجاببرداری کردند، چنان مورد استقبال عموم مردم ضداسلام و ضددین قرار گرفت که در کوتاهترین زمان وسیعاً در رسانههای اجتماعی پخش شد و غلغلهای سراسری به پا کرد.
تیغی که دختران و زنان شجاع و ضدحجاب و ضداسلام و خرافات مذهبی در مراسم عاشورا در کرج بر روح و روان مکتب فرسوده و فاسد حکومت و سران آن کشیده بودند، چنان کاری و دردناک بود که دستگاه انتظامی را سریعاًبه واکنش سرکوبگرانه واداشته و روز بعد از عاشورا فرمانده انتظامی استان البرز خبر شناسایی و احضار دختران بیحجاب در دسته عزاداری را اعلام کرد. حمید هداوند فرمانده مزدور انتظامی البرز که این خبر را اعلام کرد، علت شناسایی و احضار دختران زنجیرزن را خدشهدار کردن احساسات عزاداران حسینی در سراسر کشور عنوان کرده است.
واقعیت این است که دختران بیحجاب زنجیرزن، وحشت به جان حکومت انداختهاند. دختران زنجیرزن به اسلام و فرهنگ عاشورایی و حسینی تعرض کردهاند که رژیم ۴۵ سال برای تبدیل آن به باور و فرهنگ مردم با صرف هزینههای نجومی انواع نهادهای خرافهافکنی تأسیس و فعال کرده و هزاران مسجد و تکیه و غیره ساخته و توسعه داده است.
تعرض و حتی حمله مردم مخصوصاً جوانان به مساجد، حوزههای علمیه و تکایای مذهبی که محلهای تبلیغات و بسیجگیری حکومتی بودهاند، مسبوق به سابقه است و در جریان خیزشهای۸۸، ۹۶، ۹۸ و بهویژه در جریان انقلاب “زن، زندگی، آزادی” به طور وسیع صورتگرفته است و پیشتر نیز پسران و دختران جوان مراسمهای “حسین پارتی”در مقابل دستههای عزاداری حسینی به راه میانداختند تا خرافات و فرهنگ شهادتطلبی حسینی که حکومت تلاش میکرد برای مزدورگیری آن را ترویج و توسعه دهد، به چالش بکشند. در نتیجه زنجیرزنی دختران بیحجاب در دسته عزاداری برای حسین، ادامه ضدیت تودهای با مذهب و اسلام و نمادهای اسلامی در سطحی تعرضیتر است.
دختران زنجیرزن در دسته عزاداری حسین نماد ضدیت با مذهب و اسلام و حکومت اسلامی در یک جامعه بالای ۸۰ میلیون هستند، اگر توازن قوا بیشتر به نفع جامعه تغییر کند، با راهانداختن کارناوالهای موسیقی و شادی به جنگ با سیرکهای عزاداری میروند، ولی تا همین حد نیز باعث ایجاد شوروشعف بیشتر و بالاتر بردن روحیه تعرض به حکومت با همه ویژگیهای ضدانسانی و خرافیاش شدهاند.
جامعه ایران بیش از صدسال ثابت کرده است که به خرافات و مذهب باور ندارد و امروز که یکی از مدرنترین و انسانیترین و ضدخرافه و ضدمذهبیترین انقلابات تاریخ بشری را بهپیش میبرد، نشان داده است که هویت مذهبی و اسلامی، یک برچسب دروغین است که توسط حکومتهای استبدادی و با همدستی باندهای مذهبی درگذشته بر جامعه زده شده و بیش از ۴۵ سال است یک حکومت اسلامی و ضدانسانی برای استمرار آن دست به هر کثافتکاری و تقلایی میزند، اما دیگر کار مذهب در جامعه ایران به پایان رسیده است.
مردم و بهویژه جوانان، اسلام و مذهب را مکتب و تفکر و باوری ضدانسانی و ضد اندیشیدن به خوشبختی و سعادت خود و حکومت اسلامی را دستگاه و نظام اجرایی این مکتب میدانند و برای سرنگونکردن جمهوری اسلامی و برچیدن کل بساط کثیف آن عزم جزم کردهاند.دیگر نه امروز رژیم میتواند اسلام را بر جامعه تحمیل کند و نه بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی هیچ جریان و مکتب و دستگاه خرافهپراکنی میتواند قبای مذهب و اسلام بر تنش کند.
اقدام هوشمندانه و شجاعانه دختران بیحجاب در دسته سینهزنی کرج ضربه مهلکی بر اعتبار و هویت فرهنگ حسینی و شهادتطلبی اسلامی که حکومت در پی گسترش آن در سطح جامعه بود، وارد آورد و به همین خاطر این دختران از طرف پلیس انتظامی احضار شدهاند و ممکن است مورد فشارها و پروندهسازیهای قضایی به جرم توهین به حسین و مقدسات اسلامی قرار گیرند. وظیفه ما مردم زخمخورده و به تنگ آمده از مذهب و خرافات و حکومت اسلامی است که از دختران “زنجیرزن” با تمام توان حمایت کنیم و نگذاریم رژیم با تحتفشار گذاشتن آنها و پروندهسازیهایی که ممکن است به صدور احکام سنگین منجر شود، جنبش آزادیخواهی و ضدمذهبی و انقلابی را به عقب براند.
جمهوری اسلامی بعد از شروع انقلاب “زن، زندگی، آزادی” توان مقابله با مردم را تا حد فراوانی ازدستداده است. هر اقدامی برای تشدید سرکوبگری انجام میدهدسریعاً از طرف جامعه به ضد خودش تبدیل میشود و هر بار قامتش بیشتر از گذشته خم میگردد. ما تجربه بارها تبدیل تعرضات حکومت به ضد خودش را داریم که به راهانداختن انقلاب “زن، زندگی، آزادی” در اعتراض به قتل مهسا (ژینا) امینی قدرتمندترین نمونه تعرض جامعه به حکومت بود، بهطوری که دیگر نتوانست قامت راست کند و از نمونههای پس از آن شکستهایی بوده که در اعتراض به صدور حکم اعدام برای توماج صالحی و با بایکوتهای سراسری مضحکههای انتخاباتی بر رژیم تحمیل کردهایم.
علاوه بر آنها همین حالا به دنبال صدور حکم اعدام برای شریفه محمدی کارزارها و کمپینهای وسیعی در داخل و خارج، علیه حکومت قتل و اعدام و خرافه و ارتجاع اسلامی در جریان هستند و سران جنایتکار اسلامی را شدیداً زیر فشار قرار دادهاند.
باید از دخترانی که شجاعانه مقدسات اسلامی را به تمسخر گرفتهاند پشتیبانی کنیم. به احضار آنها توسط پلیس اعتراض کنیم و نگذاریم با پروندهسازی برایشان،فضای رعب و وحشت و سرخوردگی ایجاد کنند. همهجا اعلام کنیم که ما مردم مقدسات نداریم. اعلام کنیم که حق داریم هر عقیده و باوری را نقد و یا مسخره کنیم. اعلام کنیم که اسلام و مذهب و خرافات مذهبی جزو باورهای ما نیست و باید از جامعه جارو شود.