https://www.youtube.com/watch?v=_z8lvOMYjTI
تدوین شده بر مبنای مصاحبه با کانال جدید
جلیل جلیلی: کنگره حزب که آخر ماه مه امسال در آلمان برگزار شد تبیین معینی از شرایط سیاسی ایران داشت و بر این مبنا وظایفی را در دستور حزب قرار داد. اما با مرگ رئیسی و سر کار آمدن پزشکیان وضعیت سیاسی تغییراتی کرده است که در مقطع کنگره قابلپیشبینی نبود. در مورد تأثیر این تحولات بر شرایط و فضای سیاسی ایران و ارزیابی و اولویتهای طرح شده در کنگره در این شرایط با حمید تقوایی گفتگو میکنیم.
حمید تقوایی، اولین سؤال من این است که در یک سطح عمومی کنگره چه تبیینی از شرایط سیاسی امروز ایران داشت و جهتگیری آن چه بود؟
حمید تقوایی: کنگره در شرایط ویژهای برگزار شد. شرایطی که جنبش انقلابی زن زندگی آزادی کل جمهوری اسلامی را به لرزه انداخته است. کنگره وارد ارزیابی دقیقتری از این انقلاب شد و در این جهت که چگونه میشود صفوف انقلاب را متحد و همبستهتر کرد وتظاهرات و اعتراضات خیابانی را گسترش داد راهکارهایی را مطرح کرد.
حزب از قبل از کنگره این تبیین را داشت که گرچه جنبش زن زندگی آزادی در سطح تظاهرات خیابانی حول سرنگونی حکومت فروکش کرده است؛ ولی انقلاب و جنبش سرنگونی، در اشکال و عرصههای متفاوتی ادامه دارد و رو به گسترش است. به نظر من گسترش و تعمیق جنبش سرنگونیطلبانه عبارت دقیقتی برای توضیح شرایط امروز است. از نظر فضای سیاسی، از نظر خشم و نفرت مردم علیه رژیم، در فعالیتهای گسترده کاربران در مدیای اجتماعی، از نظر مضمون بیانیهها و فراخوانهای نهادها و چهرههای مبارزاتی وحتی خواستهاو شعارهای جنبشهایعرصهای نظیر جنبش بازنشستگان و کارگران نفت و پتروشیمی که تجمعات و اعتصابات مداومی دارند – مبارزاتی که بعد از کنگره هم گستردهتر و فعالتر شد -، از همه این جنبهها جامعه در حالتویژهای به سر میبرد که خصلت آن سرنگونی طلبی عمومی و تعرضی جامعه است.
میشود گفت جنبش سرنگونی طلبی اوج تازه و بیسابقهای یافته که یکی از دستاوردهای انقلاب زن زندگی آزادی است. سیر تحولات هر چه باشد این دستاوردها قابل بازپسگرفتن نیست. جامعه وارد فازتعیین تکلیف نهایی با جمهوری اسلامی شده است و مبارزه برای سرنگونی نظام موجود هر روز قویتر و عمیقترمیشود.
به نظر من این نکته اصلی ارزیابی کنگره از شرایط امروز بود. اسناد مصوب کنگره، قطعنامههایی در مورد تأثیرات انقلاب زن زندگی آزادی و اولویتهای حزب، جنبش کارگری، و قرارهای متعددی در مورد در هم شکستن عملی آپارتاید جنسیتی، در مورد منشورهایی که انقلاب منتشر کرده، درباره آزادیهایبیقیدوشرط، درمورد برآمد مجدد اعتراضات خیابانی، و غیره همه مبتنی بر این ارزیابی و جهتگیری عمومی بود. در این اسناد رهنمودها و راهکارهای معینی برای تعمیق و گسترش و در نهایت پیروزی جنبش انقلابی مطرح شده که راهنمای فعالیتهای حزب در این دوره است.
جلیل جلیلی: همانطور که توضیح دادید یکی از نکات مهم طرح شده در کنگره این بود کهانقلاب در شکل تظاهرات و مبارزات خیابانی فروکش کرده است؛ اما از جنبههای دیگری از جمله در اعتراضات عرصهای ادامه دارد. مبارزات عرصهای و مطالباتی همیشه جاری بوده است و ویژه دو سال اخیر نیست. آیا باتوجهبه این امر همچنان میتوان از ادامه انقلاب در شکل اعتراضات عرصهای صحبت کرد؟
حمید تقوایی: بله اعتراضات در عرصههای مختلف، اعم از جنبش کارگری و جنبش دفاع از حقوق زنان و دادخواهی و غیره، مدتهاست در جامعه جریان دارد. مثلاً همین جنبش بیحجابی که امروز میتوان گفت عملاً پیروز شده است از همان روز نخست سر کار آمدن جمهوری اسلامی شکل گرفت و حرکت دختران خیابان انقلاب در دیماه۹۶ نیز یک نقطه اوج آن بود. همینطور است اعتراضات بخشهای دیگر جامعه.منتهی ویژگی شرایط امروز این است که اولاً از نظر کمیجنبشهاگستردهترشدهاند. گستردگی و پیشرویهای جنبش بیحجابی یک نمونه و مصداق برجسته این واقعیت است. همچنین امروز شاهد هستیم که اعتصابات کارگری در بخش نفت و پتروشیمی ابعاد گستردهای یافته است.کنگره در قطعنامهای بر اهمیت و جایگاه اعتصابات کارگری تأکید کرد و خوشبختانه امروز میبینیم که این اعتصابات بخشهای بیشتری از صنعت نفت و پتروشیمی را دربرگرفته است.
تجمعات اعتراضی بازنشستگان، جنبش دادخواهی، جنبش علیه اعدام، اعتراضات و اعتصابات زندانیان سیاسی و غیره و غیره از جمله دیگر نمودهای حرکتهای پر جنبوجوش و رادیکال اعتراضی در جامعه است.
بنابراین،ازنقطهنظراوجگیری و ابعاد کمی جنبشهایعرصهایمیتوان گفت وضعیت امروز قابلمقایسه با گذشته نیست، بسیار جلوتر است. این دستاورد و ثمره انقلاب زن زندگی آزادی است که به این شکل جنبشهای اعتراضی را فعال و گسترده کرده است.
ثانیاً نکته مهمتراین است که از نظر مضمون و شعارها نیز جنبشهای اعتراضی به مطالبات صنفی و ویژه خود محدود نماندهاند. مثلاً جنبش کارگری امروز با به میدان آمدن شاغل و بازنشسته کل جامعه را به “اتحاد اتحاد علیه فقر و فساد” فرامیخواند. یک خواست مهم اعتصاب بخشهای مختلف صنعت نفت نیز قطع دست پیمانکاران و واسطهها است. این خواست البته قبلاً هم در اعتصابات نیشکر هفتتپه و برخی اعتراضات دیگر کارگری مطرح شده بود؛ ولی امروز بهعنوان یکی از خواستهای اعتصاب هزاران کارگر در مهمترین بخش اقتصاد در ایران مطرح و برجسته میشود.
در مورد خواست بهداشت و درمان رایگان و یا آموزش رایگان که بازنشستگان و معلمان مطرح میکنند نیز همین را میتوان گفت. این شعارها نیز فراتر از خواستهای صنفی است و کل جامعه را در بر میگیرد.
نمونه دیگر بزرگترین تجمع بازنشستگان در تهران در فردای موشک پراکنی جمهوری اسلامی به اسرائیل است. در این تجمع و همچنین بیانیه شورای بازنشستگان که در همان زمان منتشر شد جنگافروزی جمهوری اسلامی محکوم گردید. در حمایت از جنبش بیحجابی نیز بازنشستگان با شعار “روسری را رها کن فکری به حال ما کن” فعال هستند.
مورد دیگر اعتراض بهحکم اعدام توماج صالحی است با شعار “توماج یک ملت است، ملت را آزاد کنید” که به شعاریفراگیر نهتنها در تجمعات بازنشستگان بلکه در اعتراضات دادخواهان و زندانیان سیاسیو بخشهای دیگر جامعه و در مدیای اجتماعی و دیوارنویسیها تبدیل شد.
آخرین نمونه نمایش انتخاباتی اخیر است کهفعالین همه جنبشهایعرصهای علیه آن موضع گرفتند و اعلام کردند رأی ما سرنگونی است.
همه این شواهد نشان میدهد که از نظر مضمون دیگر نمیشود این جنبشها را حرکتهاییصرفاً صنفی -مطالباتی یا اعتراضاتیعرصهای و مقطعی و موردی محسوب کرد. اینها تحتتأثیر انقلاب زن زندگی آزادی و کلاً شرایط انقلابی جامعه خواستهایشانسیاسیتر و رادیکالتر شده و از نظر ابعاد کمی هم گستردهتر و فراگیرترشدهاند.
البته روشن است که در توازن قوای موجود کارگر یا بازنشسته با شعار “مرگ بر خامنهای”و یا “میریم تا سرنگونی” نمیتواند به میدان بیاید (این نوع شعارها در دیوارنویسیها و فضای مدیای اجتماعی مطرح میشود) ولی عملاً شعار “اتحاد اتحاد علیه فقر و فساد” معنائی جز سرنگونی نظام فقر و فساد ندارد. این شعار نهتنها در مضمون خود سرنگونیطلبانهاست؛ بلکه حتیجنبش سرنگونی را عمیقتر و ریشهایترمیکند؛ دارد در واقع چرائی”مرگ بر خامنهای” را بیان میکند.
به طور خلاصه میتوان گفت که در شرایط امروز جنبشهایعرصهایبه طور عینی و دوفاکتوبهعنوان بخشی از جنبش سرنگونی عمل میکنند و کنگره هم بر همین تأکید کرد. اسناد کنگره اعلام میکنند انقلاب در همه این عرصهها ادامه دارد، و درعینحال فراخوان میدهند که اساساً با اتکا به این جنبشهایعرصهایباید تلاش کرد تاتظاهرات و اعتصابات و تظاهرات سراسری با پرچم زن زندگی آزادی نیز دوباره و گستردهتر از پیش به میدان بیاید.
جلیل جلیلی: شما به توازن قوا اشاره کردید. کنگره در اسناد مصوبهاشتأکیدمیکند که دستاوردهای انقلاب زن زندگی آزادی توازن قوا را به نفع مردم و به ضرر رژیم تغییر داده است. یکی از تحولات مهمی که بعد از کنگره اتفاق افتاد مرگ رئیسی و روی کار آمدن پزشکیان بود. این امر چه نقش وتأثیری بر توازن قوا بین مردم و رژیم خواهد داشت؟
حمید تقوایی: به نظر من اتفاقاتی که اشاره کردید حکومت را ضعیفتر و صف اعتراض مردم را قویترمیکند. میدانیم که نهتنهاپزشکیان بلکه حتی اگر روحانی و خاتمی را هم دوباره رئیسجمهورمیکردند حتی توهمی هم نمیتوانستند ایجاد کنند. مردم در این انتخابات حتی بنا به آمار چندبرابر شده خودشان ۴۰ درصد، و بنا به شواهد و قرائن واقعی کمتر از ۱۴ درصد، رأی دادند. همانطور که در مصاحبه قبلی هم تأکید کردم جامعه نهتنهارأینداد؛ بلکه اعلام کرد که حکومت باید سرنگون شود. سالی که نکوست از بهارش پیدا است! نفس همین انتخابات نشان داد انتصاب پزشکیاننهتنهاصف مبارزات مردم و کلاً فضای سرنگونی طلبی را عقب نخواهد راند؛ بلکه آن را تشدید خواهد کرد. تأثیرش این خواهد بود کهتشتت و کشمکش در میان باندهای حکومتی بالا خواهد گرفت و مبارزات مردم تعرضیتر خواهد شد.
بنابراینبه طور خلاصه جواب من به سؤال شما این است که در دوره پزشکیان توازن قوا بیشازپیش به ضرر حکومت و به نفع مردم تغییر خواهد کرد.
جلیل جلیلی: کنگره براتحاد فعالین و تشکلها و نهادهای مبارزاتی در جنبش سرنگونی و سایر جنبشهای اعتراضی بهعنوان عامل مهمی در تداوم و برآمد انقلاب تأکید کرد. شکلگیری این اتحاد و همبستگی چگونه ممکن است؟ آیا صرف مخالفت و اعتراض به جمهوری اسلامی کافی است؟
حمید تقوایی: خیر کافی نیست. بحث بر سر موضوع و مضمون شعارها و اهداف است.
ببینید، یک بحث و یکی از نکات مورد توافق و تأکید کنگره این بود که پیشروی انقلاب از طریق هرچهعمیقتر شدن آن میگذرد. نقد و اعتراض شما هر چه عمیقتر و ریشهایتر باشد بخش وسیعتری از جمعیت را متحد کردهاید و پیگیری در مبارزهو سازشناپذیری را اشاعه دادهاید.برایناساس است کهکنگرهبر اتحاد و همبستگی دستاندرکاران و کنشگران و نهادها و تشکلهای مبارزاتی در جنبش زن زندگی آزادی حول یک نقد و نفیریشهای و رادیکالو همهجانبه کل نظام موجود تأکیدمیکند.
قرارهایی که کنگره تصویب کرد در واقعاین تعمیق نقد و اعتراض را معنی میکند. بهعنوان نمونهقرار در مورد آزادیهایبیقیدوشرط، قرار درباره درهم شکستن آپارتاید جنسیتی، و همچنین قرار علیه جنگ غزه همه روشن میکنند که نه به سرکوب و اختناق، نه به زنستیزی، و نه به جنگ ضدانسانی در غزه به چه معنی است.مثلاًقرار در مورد آزادیها اعلام میکند آزادی باید بیقیدوشرط باشد و باید هم تابوها و مقدسات ملی مذهبی جنسیتی اخلاقی را از سر راه آزادی جارو کرد. همچنینباید شرایط اجتماعی – اقتصادی برخورداری از آزادیها فراهم شود. بهرسمیتشناسی آزادی بروی کاغذ کافی نیست، باید موانع عینی برخورداری از آزادیها را نیز از بین برد.یا نقد ما به مذهب فقط بر سر جدائی مذهب از دولت نیست؛ بلکه شامل نقد و افشای مذهب بهعنوان یک ایدئولوژی ضدانسانی هم هست. ایدئولوژی ایکه حتی از نظر فکری نیز انسانها را مسخ و تخدیر میکند.یا قراری که اعلام میکند در نقد زنستیزی جمهوری اسلامی باید آپارتاید جنسیتی را عملاً و در زندگی روزمره درهم بشکنیم و از جامعه جارو کنیم در واقع تعمیق و بسط جنبش بیحجابی است.همه اینها تعابیر و مصادیق مختلفی از تعمیق نه مردم است.
ما طرفدار اتحاد و همبستگی هر چه گستردهتر صفوف مردم هستیم و معتقدیم این اتحاد حول عمیقترین و رادیکالترین نقدها و اعتراضات به نظام جمهوری اسلامی امکانپذیر است و تلاش میکنیم چنین شود.
جلیل جلیلی: در مورد رئوس وظایف و اولویتهای حزب در این دوره توضیح دادید. آخرین سؤال من این است که آیا روی کار آمدن پزشکیان وظایف تازهای در دستور حزب قرار نمیدهد؟
حمید تقوایی:همانطور که بالاتر توضیح دادمتا آنجا که به توده مردم مربوطمیشودروی کار آمدن پزشکیانفقط میتواند به اعتراضات و جنبش انقلابی بیشتر دامن بزند و تقابل بین مردم و حکومت را تشدید کند. جمهوری اسلامی با همه کارتهایش بازی کرده است و دوره پزشکیان دوره به آخر رسیدن و بیاثر شدن همه ترفندهای حکومتی است.
اینجا این را هم باید اضافه کنم که انتصاب پزشکیان در میان صفوفنیروها و احزابی که از سر فرصتطلبی مدعی سرنگونی طلبی و انقلابیگری بودند را ممکن است دچار تردید و بازگشت به سیاستهایمماشاتجویانههمیشگیشان بکند. در حزب دموکرات کردستان ایران فیالحال چنین جهتگیری ای را شاهد هستیم. اما این امر نهتنها در تقابل مردم با حکومت تأثیری نخواهد داشت؛ بلکه باعث انزوای هر چه بیشتر خود این نیروهای سازشکار خواهد شد.
دولت پزشکیانطبعاً در سطح تبلیغاتی، افشاگری از این دولت و نقدسیاستهایسازشکارانه برخی نیروهای اپوزیسیون با جمهوری اسلامی، وظایف تازهای را در دستور کار ما قرار خواهد داد؛ ولی در سیاستها و اولویتهایی که در بالا توضیح دادم، از نفی عملی آپارتاید جنسیتی تا تأکید بر آزادیهایبیقیدوشرط و تا تلاش برای برآمد مجدد خیابان و اتحاد فعالین از طریق تعمیق نقد و اعتراض به کل وضع موجود و غیره تغییری نخواهد داد.
فیالحالمیبینیم که چطور اعتراضات در عرصههای مختلفی، از مبارزه برای آزادی شریفه محمدی تا اعتصابات گسترده کارگری، دارد میجوشد. این زمینه واقعی پیشبرد وظایف و سیاستهایی است که کنگره در دستور کار ما گذاشته است.
این سیاستها و اولویتها ناظر بر مبارزه برای درهمکوبیدن حکومت جمهوری اسلامی و نظام ضدانسانی ای است که این حکومت نمایندگی و محافظت میکند. تغییر دولت و کابینه و رئیسجمهور، یعنی جابهجایی باندهای سرکوب و چپاول، نهتنها تغییری در این سیاست ایجاد نمیکند؛ بلکه اعتبار و حقانیت آن رابیشازپیش به همگان نشان میدهد.
۲۷ تیر ۱۴۰۳، ۱۷ ژوئیه ۲۰۲۴