” 30 درصد مردم ایران نان خوردن ندارند و گرسنهاند”
نماینده وزارت بهداشت
این آمار تنها گوشه ای از فلاکت تحمیل شده به جامعه ایران را برملا میکند. بخش اعظم آنانی که نانی برای خوردن دارند نیز از ابتدائیات زندگی، تغذیه سالم و کافی، سرپناه و خانه مناسب، و حداقل وسائل رفاهی زندگی محروم هستند. گرسنگی و بیکاری و گرانی و بی تامینی زندگی اکثریت مردم ایران را در چنگال خود میفشارد. در این آمار اعلام شده است که یک چهارم جمعیت شهری در ایران حاشیه نشین هستند و حدود 11 میلیون نفر در “سکونتگاه های غیر رسمی” و در مناطقی با “بافت نابه سامان شهری” زندگی میکنند.
اما این همه واقعیت جامعه ایران نیست. آن روی سکه این فلاکت و بی تامینی حقوقهای نجومی مقامات و دزدی های میلیاردری آیت الله ها و باندهای مافیائی حاکم است. آخرین گزارات از گم شدن سه فروند نفتکش در دوره احمدی نژاد به ارزش ۱۰۰ میلیون دلار و دزدی ها و کلاهبرداری ها هزاران میلیارد تومان در بنیاد شهید خبر میدهد و انتشار چنین گزارشاتی به یک امر عادی و هر روزه در جمهوری اسلامی تبدیل شده است.
ایران کشور فقیری نیست، از منابع طبیعی سرشار برخورداست و بخش اعظم جمعیت جوان و آماده بکار است. اما ثروت تولید شده بوسیله توده کثیر مردمی که بزیر خط فقر رانده شده اند به جیبهای گشاد اقلیت ناچیز و مفتخوری سرازیر میشود که کمترین نقشی در تولید این ثروت ندارند. در کمتر کشوری نظیر ایران فاصله عظیم بین سطح درآمد و شرایط زندگی یک درصدیهای حاکم و توده عظیم مردم چنین عمیق و آشکار و تکاندهنده است. جمهوری اسلامی نه تنها از نظر تعداد اعدامها بلکه از لحاظ میزان غارت و چپاول جامعه نیز رکورد دار است. این بساط را باید درهم کوبید. دیر نیست روزی که اکثریت عظیم رانده شده بزیر خط فقر بپا خیزد، حکومت آیت الله های میلیاردر را بزیر بکشد و بر سلطه یک درصدی های سرمایه دار در زیر بیرق اسلام و یا شنل سلطنت و یا در هر شکل و ظاهر دیگری برای همیشه نقطه پایان بگذارد.
24 اوت 16