اوایل مرداد ماه 1358جمعیت دفاع از آزادی و انقلاب در اطلاعیه ای عنوان کرد که باید به کمک مردم کوچ کرده مریوان بشتابیم. زمزمه حرکت بسوی مریوان از سنندج گسترده شد. روز 5 مرداد 58 تجمع وسیعی از مردم برای راهپیمایی از سنندج به مریوان شکل گرفت.
هزاران نفر از مردم سنندج درمیدان اقبال جمع شدند و حرکتی سازمانیافته برای راهپیمایی از سنندج به مریوان آغاز شد.
مسیر جاده خاکی سنندج مریوان مملو از جمعیت شد. در مسیر راه مردم روستاهای اطراف با راهپیمایان اعلام همبستگی کردند و سیل مواد خوراکی و نوشیدنی و هر گونه امکانات دیگر توسط روستائیان بطرف راهپیمایان سرازیر میشد. در شهرهای دیگر کردستان، مهاباد، سقز، بانه، سردشت و بوکان نیز راهپیمایی و برپایی کمپینهایی در پشتیبانی از مردم مریوان براه افتاد.
رژیم اسلامی که این همبستگی سراسری مردم کردستان را میدید بهراس افتاد و میکوشید تا برای خنثی کردن آن کاری صورت دهد. بطور موقت اقدام به عقب نشینی کردند و هیئتی را برای حل اختلافات و مشکلات موجود روانه مریوان کردند. ابتدا فردی از سران سپاه را برای مذاکره فرستادند. نمایندگان مردم مریوان و در راس آنها فواد مصطفی سلطانی طرف مذاکره کننده بودند. فرمانده اعزامی از حضور و وجود پاسداران محلی در داخل شهر دفاع کرد و گفت:”در صورت عدم پذیرش این خواست، مردم باید خود را برای جنگ آماده کنند”. مذاکرات یک هفته بطول انجامید. فواد هر روز نتایج مذاکرات را در اردوگاه به اطلاع مردم میرساند. مذاکرات به بن بست رسید.
در تمام طول وقایع و رویدادهای کردستان در مریوان، حزب دمکرات کردستان عراق که به قیاده موقت مشهور بود، مستقیما در همراهی با رژیم تازه بقدرت رسیده اسلامی با تمام توان همکاری میکرد. راهپیمایان سنندج به مریوان، بعد از یک هفته به اردوگاه رسیدند و مورد استقبال گرم مردم کوچ کرده مریوان قرار گرفتند. شور وشوق و همبستگی غیر قابل وصفی تمام فضای اردوگاه را در بر گرفته بود.
فواد مصطفی سلطانی در جریان مذاکرات و برای جلوگیری از وقایعی نظیر آنچه رژیم اسلامی در سنندج بر مردم تحمیل کرده بود با نمایندگان دولت توافقاتی را به امضا رساند. از جمله عبور و مرور بدون سلاح نیروهای دولتی و سازمانهای سیاسی در داخل شهر و آزادی دستگیر شدگان در پادگان مریوان.
روز 12 مرداد ماه گردهمایی بزرگی در اردوگاه کانی میران بعنوان پایان این حرکت عظیم و با صدور قطعنامه ای 5 ماده ای برگزار شد. بر بستر وقایع کامیاران، کوچ مردم مریوان و راهپیمایی مردم سنندج بطرف مریوان، جریان لمپن اسلامی مفتی زاده هر روز در میان مردم حاشیه ای تر میشد.
روز بعد از بازگشت کوچ کننده گان مریوان به داخل شهر، حزب دمکرات کردستان عراق (قیاده موقت) که با رژیم اسلامی همکاری میکرد. اعلام کرد که شهر باید تحت کنترل آنها اداره شود. مردم شهر مریوان در اعتراض به جریان قیاده موقت در همیاری و همدستی با ارتجاع محلی و رژیم اسلامی، در محل دژبانی این شهر متحصن شده و خواهان خروج پاسداران از شهر شدند.
فرمانده پادگان با متحصنین به گفتگو نشست و قول داد که به وضع موجود رسیدگی کند. نیروهای قیاده موقت با همکاری پاسداران و مزدوران محلی و فئودالهای منطقه، از روستای دزلی در 5 کیلومتری مریوان به سوی این شهر حرکت کردند. در این موقع خبر رسید که تعداد زیادی از مردم اورامان در روستای “قوزی قلا” در محور روانسر پاوه و در 10 کیلومتری پاوه تحصن کرده اند. تحصن و اعتراض مردم پاوه نیز به حضور پاسداران در این شهر صورت گرفته بود.
سالار جاف نماینده سابق مجلس شاه تعدادی از ملاکین و عشایر منطقه را بدور خود گرد آورده بود و در تلاش بود که اختلافات قدیمی بین مردم پاوه و عشایر جاف را دامن بزند. از سوی دیگر حکومت تازه بقدرت رسیده اسلامی همزمان با اعزام ستونهای نظامی ارتش و سپاه را به منطقه، دست مرتجعین محلی مکتب قرآن مفتی زاده را باز گذاشته بود و خانهای منطقه را علیه ادامه حرکت انقلابی مردم کردستان بسیج میکرد. در مرداد ماه 58 تقریبا تمامی مناطق کردستان درگیر یک وضعیت بحرانی شده بود که جریان مذهبی و ضد انقلابی خمینی به مردم تحمیل کرده بود.
در 25 مرداد 58 در روستای ” که رفتو ” از توابع دیواندره، بین خانهای مسلح این منطقه در یک جبهه و در جبهه مقابل آنان کومه له و چریکهای فدایی درگیری روی میدهد.
کومه له در دفاع از دهقانان و کارگران روستاهای منطقه دیواندره با خانها و مالکان مسلح این منطقه که از رژیم اسلامی دفاع میکردند درگیر میشود. در جریان درگیری تعدادی از خانها و مالکان کشته میشوند و بقیه پا به فرار میگذارند و در کنار نیروهای رژیم اسلامی پناه میگیرند.
در طول چهار ماه اول سال 58 تقریبا سراسر شهرهای کردستان در یک رویارویی نظامی سیاسی و اعتراضی در مقابل حاکمان جدید قرار میگیرد. سنندج، مهاباد، مریوان، نقده، کامیاران، دیواندره و پاوه جبهه های نبرد بین قیام کنندگان 57 با ارتجاع محلی و ضد انقلاب اسلامی بقدرت رسیده است.
26مرداد 58 جنگ سختی بین طرفهای درگیر در پاوه در میگیرد. رژیم اسلامی چمران را مامور پایان دادن به “غائله” پاوه میکند. شهر در دست مردم و نیروهای سیاسی مسلح است. قوای حکومت برای تصرف شهر از راه زمین قادر به این کار نمیشوند. نیروهایشان در داخل شهر پاوه متحمل تلفات زیادی میشوند. از راه هوایی نیز هلیکوپترها در تیر رس نیروهای مسلح سازمانهای سیاسی و مردم قرار میگیرند. شکست نیروهای رژیم در پاوه سبب میشود که خمینی راسا بعنوان فرمانده قوا و با همیاری دولت موقت به تمام نیروهای مسلح ارتش و سپاه، فرمان حمله به پاوه را صادر کند.
فرمان خمینی برای حمله به پاوه پیش درآمد حمله ای سراسری تر به تمام کردستان بود. خمینی در پیامی که برای آن مهلتی 24 ساعته تعیین کرده بود از تمامی نیروهای مسلح میخواهد که در این مدت زمان وارد عمل شده و پاوه را از دست به گفته او ” اشرار” آزاد کنند. خمینی و دولت موقتش که مدعی مذاکره برای حل مسایل کردستان بودند به یکباره طرفهای مذاکره کننده یعنی نمایندگان مردم کردستان، سازمانهای سیاسی و کلا مردم قیام کننده علیه رژیم پهلوی را اشرار و سران اشرار لقب داد.