تحرکات گسترده کارگری در تداوم انقلاب گفتگو با شهلا دانشفر

گفتگو با شهلا دانشفر در برنامه خط رفاه در کانال جدید

حسن صالحی: وقتی از تحرکات کارگری صحبت می‌کنیم جنبه‌های مختلف مدنظر قرار می‌گیرد. از نظر شما این تحرکات چه جنبه‌هایی را شامل می‌شود؟

شهلا دانشفر: پرسش مهمی است و پاسخ به آن مکان و جایگاه جنبش کارگری در این شرایط پر تلاطم انقلابی را بیشتر نشان می‌دهد که کجا ایستاده است. بخشی از این تحرکات اعتراضات میدانی است. اعتراضات گسترده در میان بخش‌های مختلف بازنشستگان، اعتراضات گسترده در نفت، که دوشنبه‌های اعتراضی‌شان را اعلام کردند و اکنون فراتر رفته و از جمله در همین هفته شاهد این هستیم که تجمعات اعتراضی در نفت دارد هر روزه می‌شود و همین‌طور اعتراضات در جاهای دیگر مثل ماشین‌سازی اراک و ایرالکو و غیره که زیر فشار اعتراضات کارگران مدیریت این مراکز ناگزیر به عقب‌نشینی‌هایی هم شدند. اینها بخشی از تحرکاتی است که صحبتش را می‌کنیم. جنبه دیگر این موضوع آن شعارهای کلیدی است که جنبش کارگری در همین تحرکاتش با خود به جلو می‌آورد. از جمله شعارهای مثل “شاغل و بازنشسته اتحاد، اتحاد”، “لشکری، کشوری، تأمین اجتماعی، اتحاد، اتحاد” ، “اتحاد، اتحاد علیه فقر و فساد” که در این مدت از سوی بازنشستگان داده شده و فراخوانش به اتحاد مبارزاتی جمعیت میلیونی بازنشستگان و کل کارگران در سطح جامعه است. همین‌طور مطالبات سراسری و کلیدی ای چون درمان رایگان، تحصیل رایگان، کوتاه‌شدن دست پیمانکاران از محیط‌های کار، و غیره که فراگیر و سراسری هستند. در این شعارها عمق و رادیکالیسم جنبش کارگری و کل جامعه را به‌روشنی می‌بینیم و این جامعه‌ای است که فقر نمی‌خواهد، استثمار نمی‌خواهد، و کل این بساط بردگی را نمی‌خواهد.

جنبه دیگر مسئله ابراز وجود سیاسی و گفتمان‌هایی است که جنبش کارگری با خود به جلو می‌آورد و جالب اینجاست که جنبش کارگری به چنان موقعیتی رسیده است که می‌بینیم در مناسبت‌هایی مثل روز جهانی علیه اعدام، روز جهانی کودک، روز جهانی معلم از سوی تشکل‌ها و گروه‌های مبارزاتی کارگری در مدیای اجتماعی و یا اکتیویست‌های آن بیانیه‌هایی داده می‌شود که با گفتمان‌هایی که به جلو می‌آورد به خواست‌های کل جامعه و به طور واقعی به انقلاب زن زندگی آزادی عمق می‌بخشد. بیانیه‌هایی که به کل ریشه تبعیض و نابرابری دست می‌برد و می‌گوید باید به کل این بربریت و توحش سرمایه‌داری حاکم پایان داد و از جامعه‌ای شاد و انسانی سخن می‌گوید و بالاخره جنبه دیگر تحرکات کارگری در زمینه سازمان‌یابی مبارزات است. از جمله در این چند ساله و نیز در دل انقلاب زن زندگی آزادی یک وجه قابل‌توجه جنبش کارگری و مبارزات مردم سازمان‌یافتگی آنهاست. همه اینها وجوه مختلفی از تحرکات کارگری در دل جامعه پر تلاطم انقلابی است که موضوع بحث این برنامه است. جا دارد در مورد هر کدام از وجوهی که اشاره کردم صحبت کنیم و این بحث می‌تواند تصویر روشن‌تری از موقعیت کنونی جنبش کارگری و قدم‌هایی که باید برداشته شود به دست دهد.

حسن صالحی: تقسیم‌بندی خوبی از موضوع بود. اجازه بدهید از اعتراضات کارگری و تحرکات میدانی کارگری بحث را شروع کنم. در میان اعتراضات میدانی ما اعتراضات کارگران صنعت نفت را داریم. کارگران رسمی که دوشنبه‌ها را روز اعتراض خود اعلام کرده بودند و اکنون به نظر می‌رسد که اعتراض این کارگران دارد هر روزه می‌شود و این بسیار مهم است. در این مورد صحبت شما چیست؟

شهلا دانشفر: دقیقاً همین‌طور است. ما شاهد این هستیم که اعتراضات در نفت سیر پرشتاب‌تری به خود گرفته است. همانطور که اشاره کردید کارگران رسمی نفت اکنون در اعتراض هستند. این کارگران نقش تعیین‌کننده‌ای در صنعت نفت دارند و خود صنعت نفت در اقتصاد کشور و در کل مراکز نفتی و در کل جنبش کارگری نقش کلیدی ای دارد. به این اعتبار این اعتراضات در دل جامعه پر تلاطم انقلابی اهمیت سیاسی مهمی پیدا می‌کند. این یک کیفیت جدید در مبارزات کارگری است. از جمله اگر این اعتراضات با همین شتاب به جلو برود و شکل سراسری ای به خود بگیرد کل جنبش کارگری و کل جامعه را تکان می‌دهد و جنبش سرنگونی را گام مهمی به جلو می‌برد و این روندی است که ما شاهدش هستیم.

اعتراض کارگران رسمی نفت به سقف پایین حقوقها و کاهش سطح دریافتی‌هایشان، مالیات‌های سنگین، محدودیت ۳۰ سالهٔ سنوات بازنشستگی و کسورات بازنشستگی و عدم ایمنی محیط‌های کار است. از جمله همین هفته دو کارگر در پالایشگاه ایلام به دلیل عدم ایمنی محیط کار جان خود را از دست دادند و ناامنی محیط‌های کار درد سراسری کارگران در نفت است.

دامنه این اعتراضات هزاران کارگر رسمی نفت را در بر می‌گیرد. به طور مثال در بیست و ششم مهرماه ما شاهد تجمع اعتراضی کارگران شرکت بهره‌برداری نفت و گاز آغاجاری برای چهارمین روز متوالی بودیم که بنرهای اعتراضی‌شان را که در آن خواست‌هایشان را نوشته بودند، در دست داشتند. همچنین در این هفته کارگران سکوهای نفتی ابوذر، فروزان و بهرگانسر در شرکت نفت فلات قاره تجمع و اعتراضی داشتند و این کارگران اعلام کرده‌اند که تا رسیدن به خواست‌هایشان هر دوشنبه تجمع خواهند داشت. قبل‌تر نیز کارگران رسمی شرکت و گاز در پارس و در مسجدسلیمان تجمع داشتند. قبل‌تر نیز بر سر همین موضوعات کارگران رسمی شرکت نفت و گاز در پارس و در مسجدسلیمان اعتراض و تجمع داشتند. هر روزه شدن اعتراضات در جایی چون شرکت بهره‌برداری نفت و گاز آغاجاری و یا دوشنبه‌های اعتراضی کارگران رسمی شاغل در سکوهای نفتی در شرکت نفت فلات قاره تداوم و قدرت‌گیری بیشتر این اعتراضات را نشان می‌دهد. ضمن اینکه در کنار کارگران رسمی، کارگران ارکان ثالث نیز با خواست اخراج پیمانکاران در اعتراض‌اند. از جمله این کارگران در پالایشگاه آبادان در همین هفته تجمع اعتراضی داشتند و جمعیت آنها به حدود چهارهزار نفر می‌رسد. کارگران ارکان ثالث قبلاً نیز تجمعاتی با شعار قرارداد مستقیم حق مسلم ماست تجمعاتی داشتند. همین‌طور کارگران پروژه‌ای پیمانی نفت نیز مطالباتی دارند که پاسخ نگرفته است و شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت به درست فراخوانش به همه بخش‌های کارگری شاغل در نفت این است که روزهای دوشنبه می‌تواند روز اتحاد مبارزاتی سراسری در نفت باشد. اینها همه بستر شکل‌گیری اعتصابات سراسری در نفت است که مستقیماً بر کل جنبش کارگری تأثیرگذار است. 

حسن صالحی: از تحرکات میدانی کارگران صحبت شد. خوب است اشاره‌ای هم به اعتراضات گسترده بازنشستگان داشته باشیم؟

شهلا دانشفر: وقتی تجمعات اعتراضی در نفت را در کنار اعتراضات گسترده بازنشستگان قرار می‌دهیم نشان می‌دهد که در همین هفته هزاران کارگر در سطح جامعه در اعتراض بوده‌اند. بعضاً دررابطه‌با تداوم انقلاب سؤال می‌شود که خیابان چه خبر است. تحرکات کارگری به یک معنا نماد سازمان‌یافته‌تری از اعتراض در خیابان را به نمایش می‌گذارد و کارگران در خیابان و در همین اعتراضاتشان با شعارهایی چون ” رئیسی بی‌عرضه برگرد برو تو حوزه”، “دولت شش کلاسه همین روزها خلاصه”، “نه مجلس نه دولت نیستند به فکر ملت”، “وزیر بی‌لیاقت نمی‌خوایم، نمی‌خوایم”، ” کشور پردرآمد چه بر سر تو آمد”، “معیشت منزلت حق مسلم ماست” دارند کل توحش و بردگی و بساط چپاول و غارت حاکم را به چالش می‌کشند. کارگران علیه سرکوب ایستاده و با فریاد شعارهایشان سردادن سرود “زیر بار ستم نمی‌کنیم زندگی، جان فدا می‌کنیم در ره آزادگی”، زندگی ای شاد و انسانی را فریاد می‌زنند. همچنین یک شعار کلیدی در این اعتراضات شعار شاغل و بازنشسته اتحاد اتحاد است و با این شعار بازنشستگان پرچم اتحاد سراسری کارگری را به دست گرفته‌اند و شوخی نیست که بازنشستگان در هر هفته و هر روزه تجمعات اعتراضی داشته و بعضاً این تجمعات در بیش از ۲۰ شهر برگزار می‌شود و در این اعتراضات علاوه بر بازنشستگان تأمین اجتماعی، کشوری و مخابرات که روزهای اعتراضی معینی را در هفته دارند، بازنشستگان فولاد و نفت و دیگر بخش‌های بازنشستگان نیز اعتراضاتی داشته‌اند. این خود نشانگر در میدان مبارزه بودن هزاران کارگر در این مقطع است که جامعه چنین از اعتراض می‌جوشد. حال این اتفاقات را بگذارید کنار اعتراضات دیگر بخش‌های کارگری، بگذارید کنار بی‌حجابی سراسری که تیشه بر ریشه یک رکن پایه‌ای حکومت می‌زند، بگذارید کنار جنبش قدرتمند دادخواهی، بگذارید کنار اعتراضات دانشجویان در دانشگاه‌ها که یک سنگر مهم انقلاب‌اند، بگذارید کنار اعتراضات مال‌باختگان که به‌خاطر دزدسالاری حاکم خود به جنبشی تبدیل شده و آن‌وقت می‌بینیم که چه تلاطمی از انقلاب در جامعه وجود دارد که حقیقتاً خواب را از چشمان حکومت ربوده و صفوفشان را متشتت‌تر از هر وقت کرده است.

  این شرایط و این موقعیت جنبش کارگری را باید به‌روشنی مدنظر داشت تا با اعتمادبه‌نفس و قدرت بیشتری به جلو گام برداشت. 

حسن صالحی: یک نگرانی این بود که جنگ خونینی که هم اکنون در خاورمیانه به راه افتاده و ابعاد فاجعه‌آمیز آن و کشت و کشتاری که در پی داشته و نقش جنگ‌افروزانه‌ای که جمهوری اسلامی در این جنگ دارد با حمایتی که از حماس می‌کند، اوضاع انقلابی جامعه و مبارزات مردمی را تحت‌الشعاع قرار دهد، اما با این توصیفی که از اوضاع داشتید، به نظر می‌رسد که مردم اعتراضاتشان را به‌پیش می‌برند و افزون بر این دررابطه‌با این جنگ واکنش‌هایی نشان می‌دهند. از جمله نهادها و تشکل‌های کارگری و بازنشستگان با بیانیه‌ها و گفتمان‌هایشان علیه این جنگ ایستاده‌اند. بد نیست از این زاویه هم به تحولات و رویدادهای جامعه نگاهی کنیم و خوب است توضیحات شما را بشنویم.

شهلا دانشفر: نکته بسیار قابل‌توجهی است. ما در همین اعتراضات کارگران شاهد این بوده‌ایم که دار و دسته‌ها و نهادهای وابسته به حکومت یک تلاششان این بوده که از همین زوایا اعتراضات را به شکلی به انحراف بکشانند. برای مثال در جمعه‌ای که گذشت اعتراض کارگران ارکان ثالث در آبادان را به نمازجمعه کشاندند و بعد هم یک راهپیمایی برنامه‌ریزی‌شده تحت عنوان “حمایت از غزه” که در واقع حمایت از نیروهای اسلامی و جنایت‌کار حماس بود به راه انداختند. اما کارگران با بنرهای اعتراضی خود نمازجمعه را به صحنه اعتراض خود تبدیل کردند. بعد هم شورای سازماندهی اعتراضات کارگران غیررسمی نفت (ارکان ثالث) در گزارش این خبر صراحتاً اعلام کرد که جنگ خونینی که یکطرف آن دولت اسرائیل و طرف دیگرش حماس و دیگر نیروهای ارتجاعی هستند ربطی به مردم فلسطین ندارد. مردم چه در غزه و چه در اسرائیل قربانیان این جنگند و بر توقف فوری جنگ تأکید کرد. بدین ترتیب کارگر در جبهه مترقی بشریت ایستاده و درعین‌حال توی دهن جمهوری اسلامی می‌زند که خود آتش‌افروز این جنگ جنایت‌کارانه است. مردم این حکومت را به‌خوبی می‌شناسند. جمهوری اسلامی سر مار اسلام سیاسی است و ۴۴ سال است که تحت همین عناوین تبلیغات کرده است و مردم با شعارهای چون” فلسطین را رها کن فکری به حال ما کن”، “دروغ میگن آمریکاست دشمن ما همین‌جاست” پاسخ محکمی به حکومت داده‌اند.

حسن صالحی: جنبه دیگری از تحرکات کارگری که شما به آن اشاره کردید گفتمان‌های رادیکالی است که جنبش کارگری با بیانیه‌های خود به جلو آورده. از جمله دررابطه‌با همین جنگ که اشاره کردید بیانیه‌های مختلفی از سوی تشکل‌های مختلف کارگری با تأکید بر توقف فوری جنگ داده شد. جدا از این مسئله هفته گذشته سه روز مهم مبارزه علیه اعدام، روز جهانی کودک و روز جهانی معلم را داشتیم. بیانیه‌های کارگران به این مناسبت‌ها نیز یکی از وجود عرض‌اندام جنبش کارگری است. دراین‌رابطه چه بیانیه‌هایی از سوی نهادهای کارگری و یا بازنشستگان و نهادهای مدافع حقوق کودک داده شد و این بیانیه چه گفتمان‌هایی را همراه داشت؟

شهلا دانشفر: درست است. به این مناسبت‌ها ما شاهد انتشار بیانیه‌هایی از سوی نهادهای مختلف کارگری و اجتماعی بودیم. این بیانیه‌ها با گفتمان‌هایی که همراه داشت به سهم خود در تعمیق انقلاب نقش مهمی دارند. به شکلی این بیانیه همان بسط منشور خواست‌های حداقلی بیست تشکل در عرصه مختلف نبر است. منشوری که مانیفست انقلاب و پرچم اتحاد مبارزاتی مردم است. در این بیانیه ما شاهد گفتمان‌های چون اعدام قتل عمد حکومتی است بودیم. شاهد این بودیم که گفته شد که اعدام‌ها باید فوراً متوقف شوند و شاهد کیفرخواست دادن‌های جامعه علیه جنایات حکومت بودیم. شاهد اعتراض وسیع علیه کشتارهای حکومت بودیم. در این بیانیه‌ها از جان‌باختگان انقلاب صحبت شد. از کسانی که در جریان انقلاب اعدام شدند یادی شد و این بیانیه‌ها از سوی تشکل‌های مختلف کارگری در قامت خودشان انتشار دادند و این بسیاربسیار قابل‌توجه است و در واقع پیشروی‌های جنبش کارگری و انقلاب زن زندگی آزادی را به نمایش می‌گذارد. دراین‌رابطه دادخواهان بیانیه دادند. شورای بازنشستگان ایران بیانیه داد و مدیای اجتماعی موج می‌زد از این گفتمان‌ها. همچنین ۱۳ اکتبر روز جهانی معلم بود. به این مناسبت معلمان در جاهایی مثل لنگرود و تهران تجمعاتی داشتند و شعار معلم زندانی آزاد باید گردد را سر دادند. بعلاوه کانون‌های صنفی مختلف معلمان بیانیه‌هایی این مناسبت منتشر کردند و در آنها بر خواست‌های معیشتی خود و نیز بر تحصیل رایگان و باکیفیت و غیرایدئولوژیک تأکید کردند و علیه سرکوبگری‌های حکومت اعتراض خودشان را رسا و گویا فریاد زدند. این هم بخشی از جدال است. حکومت حکم می‌دهد. دستگیر می‌کند تا جلو به میدان آمدن گسترده معلمان را بگیرد و معلمان با کارزارهای مبارزاتی‌شان ایستاده‌اند. از آن طرف هم ما روز جهانی کودک را داشتیم که به طور مثال شورای بازنشستگان ایران یا جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان بیانیه‌های بسیار زیبایی به این مناسبت دادند. بیانیه‌هایی که می‌گوید که ریشه کار کودک و ریشه همه بلایایی که سر کودک میاید این جامعه طبقاتی است و در واقع دست می‌برد به ریشه اصلی این فاجعه اسف‌بار در جهان و به‌ویژه در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی. در این بیانیه‌ها از این می‌گوید که چگونه فقر، گرانی، بیکاری خانواده‌ها را به جایی می‌رساند که ناگزیر کودکانشان را راهی کار خیابان می‌کنند. سپس بر یک‌سری خواست‌های فوری تأکید می‌کند. از جمله در این بیانیه‌ها بر پرداخت دستمزد مناسب و مکفی برای تأمین یک معاش انسانی و برخورداری همه مردم از بیمه‌های اجتماعی با استانداردهای قابل‌قبول نظیر درمان رایگان، بیمه بیکاری و بیمه ازکارافتادگی طوری که خانواده‌ای ناگزیر نباشد که کودکش را راهی کار خیابان کند، تأکید شده است. همچنین در آنها بر حذف آموزش خصوصی و تحصیل رایگان و بالابردن کیفیت آموزش و تحصیل برای همه کودکان فارغ از نژاد، ملیت، جنسیت و مذهب و رفع تمامی اشکال تبعیض علیه کودکان تأکید شده است و نکته دیگر مورد تأکید آنها بر اختصاص تخصیص کمک‌هزینه آموزشی و تأمین تغذیه و بهداشت باکیفیت در چارچوب مدارس برای همه کودکان و احداث فضاهای مناسب و استاندارد (با همه امکانات ایمنی و بهداشتی) برای همه کودکان و در همه نقاط ایران است. در این بیانیه‌ها همچنین بر حذف فوری مدارس غیراستاندارد و حذف همه اجزاء و شرایطی که باعث آزار و تحمیل کودکان در مدارس می‌شود تأکید شده و یک خواست آن به‌رسمیت‌شناختن “حق جامعه” و سازمان‌های مرتبط با حقوق کودک برای نظارت بر امور آموزشی و تحصیلی کودکان، بهداشت و درمان، امور مددکاری و حقوقی کودکان در تمامی عرصه‌های جامعه و اعمال و تسری کنوانسیون‌ها و مقاوله‌نامه‌ها از جمله “پیمان‌نامه جهانی حقوق کودک” و تضمین و تأمین حقوق جهان‌شمول و منافع عالیه کودکان است. در همین راستا در این بیانیه‌ها بر تأمین و تضمین شرایط انسانی برای معلمان و کادر آموزشی در تمام نقاط ایران و به‌رسمیت‌شناختن حق تشکل‌های معلمان به‌عنوان یک نیروی مهم در دفاع از حقوق کودکان تأکید شده است.

این بیانیه‌ها همگی نشانگر این است که چگونه جنبش کارگری دارد پلاتفرم جامعه آینده‌اش را اعلام می‌کند. اینکه چه نوع جامعه‌ای را می‌خواهد. جامعه‌ای می‌خواهد که در آن حقوق کودک تأمین باشد و کودک از یک زندگی شاد و پر از رفاه برخوردار باشد. رفاه برای همه مردم باشد. جامعه‌ای که در آن اعدام و سرکوب نباشد و وقتی به این ابعاد از گفتمان‌های جنبش کارگری نگاه می‌کنیم می‌بینیم که جنبش کارگری در مکان صاحب جامعه چگونه دارد رنگ و خصلت انقلاب زن زندگی آزادی را رقم می‌زند و این بسیاربسیار مهم و شورانگیز است.

علاوه به این بیانیه‌ها شعارهای اعتراضی به‌ویژه شعارهای کلیدی ای که در اعتراضات بازنشستگان سر داده می‌شود قابل‌توجه است که جلوتر مثال‌هایش را ذکر کردم و همانطور که اشاره شد بازنشستگان با شعار شاغل و بازنشسته اتحاد اتحاد پرچم اتحاد کارگری و در واقع کل جامعه را علیه فقر و فساد به دست گرفته‌اند و با فریاد “اتحاد اتحاد علیه فقر و فساد” پیوند عمیق خود را با اعتراضات مردمی در کف خیابان و فریاد “فقر فساد گرونی میریم تا سرنگونی” که در دل انقلاب زن زندگی آزادی سر داده شد، نشان می‌دهد.

 حسن صالحی: یک سؤال پایانی من در زمینه سازماندهی است. می‌دانیم که در طول همین یک سال و اندی که از انقلاب می‌گذرد و کلاً در چند ساله اخیر جنبش کارگری پیشرفت‌های بسیاری داشته است. به‌ویژه در زمینه سازماندهی همانطور که اشاره کردید اتفاقات خوبی افتاده است. اما در مقایسه با شعارها و مطالبات و گفتمان‌هایی که جنبش کارگری در سیر پر شتاب خود به جلو آورده است، که یک مثال برجسته آن منشور خواست‌های حداقلی بیست تشکل است که تغییری جهشی ایجاد کرد و بسیاری از آن صحبت می‌کردند. ولی با همه اینها پیشروی در زمینه سازماندهی به همان اندازه پیشروی‌ها در زمینه‌های شعارها، بیانیه‌های اعتراضی، تبیین مطالبات و پلتفرم‌های مبارزاتی که شما به آنها اشاره کردید، نبوده است. چه ارزیابی ای از این موضوع دارید؟ آیا خطر دستگیری و سرکوبگری‌های حکومت باعث کندشدن حرکت در این زمینه شده و آن تغییرات جهشی شده است؟ یا عوامل دیگر مؤثر است؟ شما از به دست‌گرفتن پرچم اتحاد کارگری توسط بازنشستگان صحبت کردید. بله پرچم این اتحاد را به دست گرفته‌اند؛ اما به فعلیت در آوردن آن به این معنا که تشکل‌ها نهادهایی پایدارتر و سراسری‌تر در شکل سازمان‌یابی معین هنوز کار دارد و اینکه این تجمعات سراسری و یا متحد یک‌قدم جلوتر بردارد و سازمان سراسری خود را پیدا کند، هنوز اتفاق نیفتاده است. 

شهلا دانشفر: بله هنوز به چنین ابعادی از سازمان‌یابی سراسری کارگری دست پیدا نکرده‌ایم. اما فاصله چندانی هم نداریم. ببیند فریاد شعار شاغل و بازنشستگان اتحاد اتحاد و فراخوان بخش‌های مختلف بازنشستگان به اتحاد، فقط یک پرچم نیست. بلکه فراتر از این است. نفس برگزارشدن تجمعات اعتراضی بخش‌های مختلف بازنشستگان در سه روز معین هفته، با به نمایش گذاشتن بنرهای اعتراضی یکدست و شعارهای یکدست و خواست‌های یکدست و حتی بعضاً قطعنامه‌های از قبل اعلام شده به مناسبت این تجمعات بدون سازماندهی ممکن نیست و پشت آنها تلاش‌های سازمان‌گرانه بسیاری نهفته است. درست است که سازمان‌یابی کارگر در شکل تشکل‌های سراسری توده‌ای در ابعادی که مورد اشاره شماست، صورت نگرفته است و این یک کمبود است. اما ما در مسیر حرکت بدان سو هستیم و باتوجه‌به سرکوبگری‌های حکومت و باتوجه‌به اینکه حکومت جلوی هر تحرکی را دررابطه‌با سازماندهی سعی می‌کند بگیرد و می‌بینیم که چه فشارهای امنیتی سنگینی بر روی معلمان و شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان و کانون‌های صنفی آنها وارد آمد، از جمله بخشی از احکام امنیتی و حبس‌های سنگین و یا اخراج از کار صادر شده برای معلمان به جرم عضویت در همین تشکل‌ها بوده است. اینها همه مانع ایجاد می‌کند. ولی یک چیزی که جمهوری اسلامی نمی‌تواند حریف بشود، مدیای اجتماعی است. به این معنا کارگران نفت تشکل دارند. همه بخش‌های کارگری و دیگر بخش‌های مبارزاتی جامعه تشکل دارند. همه اینها در مدیای اجتماعی گروه‌های مبارزاتی سراسری خود را دارند. از این طریق هر لحظه در تماس و ارتباط و تبادل نظر با یکدیگر قرار دارند و این گروه‌ها دارد مثل یک مجمع‌عمومی دایر و نشسته دائمی عمل می‌کند. از جمله از این طرق فراخوان‌های اعتراضی خود را برای پیگیری مطالبات و برای روزهای معین را اعلام می‌کنند. پوسترها و بنرهای اعتراضی خود را در سطح سراسری پخش می‌کنند. قطعنامه‌های سراسری خود را برای قرائت در تجمعاتشان منتشر می‌کنند. این ابعاد از سازماندهی بی‌سابقه است. ما هیچ کجای دنیا چنین استفاده بهینه‌ای از مدیای اجتماعی را در امر سازماندهی در چنین ابعادی ندیده‌ایم. در ایران زندان و شلاق و اعدام و سرکوب سیستماتیک ابزار حاکمیت رژیم است و در مقابل به این شکل مردم دارند از مدیای اجتماعی استفاده می‌کنند که یک خصلت انقلاب زن زندگی آزادی همین سازمان‌یافتگی آن است. حال بحث بر سر بسط سازمان‌یابی در مدیای اجتماعی به سازمان‌یابی حضوری در سطح سراسری است. نمونه‌اش شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان و کانون صنفی معلمان است که از سطح گروه‌های مبارزاتی هزاران نفره معلمان در مدیای اجتماعی فراتر رفت و شکل گرفت. تشکل‌هایی که زیر فشار زیادی قرار دارند. اما علی‌رغم همه این فشارها ایستاده‌اند و حتی توانسته‌اند توجه و حمایت نهادهای بین‌المللی‌ای چون اتحادیه بین‌المللی معلمان را جلب کنند. اینها همه قدم‌هایی در جهت سازمان‌یابی سراسری کارگری است و معلمان در زمینه توانستند الگوهای خوبی به دست دهند. یا شورای سازماندهی کارگران پیمانی نفت و ارکان ثالث نمونه‌های دیگری از سازمان‌یابی در جنبش کارگری هستند. سؤال اینجاست که آیا این پیشروی‌ها کافی است؟ روشن است که این‌طور نیست و به نظر من قدم‌های بسیار فراتری می‌شود برداشت. بدین ترتیب خود جنبش کارگری برای سازمان‌یابی سراسری کارگری الگوهای خوبی به دست داده است. همین شوراهای سازماندهی اعتراضات الگویی است برای دیگر بخش‌های کارگران در نفت. برای کارگران رسمی که همین‌الان چنین گسترده در اعتراض‌اند و برای بخش‌های مختلف کارگری است. از جمله کارگران راه‌آهن، شهرداری‌ها، آتش‌نشانی‌ها همین‌طور و این الگو نشان داده که موفق است و با ایجاد شورا می‌شود تریبون و سخنگوی صدای رادیکال اعتراضات کارگران و بخش‌های معترض جامعه بود و با باز شدن بیشتر فضای جامعه به محلی برای روی‌آوری توده‌ای کارگران در چنین تشکل‌هایی که از قبل شکل‌گرفته و مرجع مورداعتمادی هستند تبدیل شوند. به نظر من این قدم‌ها را هنوز برنداشته‌ایم و فراخوان من به فعالین و رهبران کارگری این است که از این زاویه به این دستاوردها نگاهی داشته باشند و برای آن برنامه‌ریزی کنند. به نظر من این ممکن است. در عمل داریم می‌بینیم و باید برای آن گام برداریم؛ بنابراین به لحاظ تاکتیکی تعیین روزهای معینی در هفته برای اعتراض که به اعتراضات و حضور کارگران تداوم بخشد. مثل یکشنبه‌های اعتراض، دوشنبه‌های اعتراض و غیره شکلی از سازماندهی اعتراضات که راه افتاده و جواب داده و می‌تواند به بستر شکل‌دادن به اعتصابات سراسری تبدیل شود و به لحاظ سازمان‌یابی شوراهای سازماندهی اعتراضات و الگوهای مثل شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگی یک راه‌حل است. الگوهایی که موفق بوده و از تجارب آنها باید بهره گرفت و به این کمبودی که اشاره کردید پاسخ داد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *