لایحه حجاب را با هر زحمتی بود تصویب کردند. بعد از چندین ماه کشمکش بر سر تصویب این لایحه سرانجام لایحه حجاب به تصویب مجلس اسلامی رسید و قرار است بعد از تأیید شورای نگهبان به طور «آزمایشی»! برای یک دوره سهساله به اجرا گذاشته شود. «آزمایشی» یعنی اینکه اگر زنان توی پوزشان زدند، آن را زیر فرش کنند.
بعد از شکست جمهوری اسلامی در مقابل انقلاب “زن، زندگی، آزادی” در زمینه تحمیل حجاب بر زنان و تودهای شدن بیحجابی در جامعه، سران حکومت به تقلای بازپسگیری به قول خودشان اولین خاکریزازدسترفته جمهوری اسلامی، افتادهاند. طبق گزارشات خودشان بیش از ۳۰۰ جلسه با حضور سران قوا و فرماندهان ارشد سپاه و نیروی انتظامی، و وزارت اطلاعات و غیره برگزار کردهاند تا بتوانند راهی هر چه کمهزینهتر برای حکومت جهت برگرداندن اوضاع به شرایط قبل از قتل مهسا امینی بیابند.
اما قطعاًاین لایحه نیز دردی از جمهوری اسلامی را درمان نخواهد کرد. زنان و مردم آزادیخواه جامعه جمهوری اسلامی را با کلیتش، با تمام قوانین ضدانسانی و ضد زنش و با تمام خرافات و ارتجاع اسلامیاش در یک جدال و تقابل ۴۴ساله به عقب راندهاند. لایحه حجاب که قرار است بعد از تأیید شورای نگهبان اجرائی شود، سالهای سال است و پیش از آنکه به مخیله معیوب و عقبمانده سران و فرماندهان حکومت خطور کند، شکستخورده است.
زنان این جامعه، شکست را به حکومتی تحمیل کردهاند که اراذل انجمن حجتیهها، گشتهایکمیتههای انقلاب اسلامی، دستههای اسیدپاشان، تجاوزگران و قاتلین سریالی زنان و گشتهای ارشاد قاتل مهسا امینی را در تمام طول عمر ننگینش در خدمت داشته و در خیابانها به جان زنان انداخته بود. در مقابل جنایاتی که اوباشان جمهوری اسلامی نسبت به زنان کردهاند، لایحه حجاب یک دستورالعمل ملایم و تلطیف یافته سرکوب ناشی از درماندگی حکومت در برابر زنان است. مردمی که حکومتی با گانگسترها، چاقوکشان و در نهایت مزدوران مسلح به سلاحهای جنگی و تانک و خودروهایزرهیاش را شکست دادهاند، خوب میدانند که توسل به تصویب این چنین لوایح و قوانینی برای حکومت در عین عربدهکشی، پذیرفتن شکست و یک عقبنشینی در برابر جامعه است.
حکومتی که با بکار گرفتن کلیه دستگاههای خشن و سرکوبگرش شکستخورده است نمیتواند با بهاصطلاح سرکوب در چهارچوب قانون خود تصویب کردهاش که مزدوران سرکوبگرش را ظاهراً از اعمال خشونت به شیوه سابق منع میکند، شکستش را جبران کند. جمهوری اسلامی تجربه شکست در سرکوب زنان به شیوه ملایم و تذکر با لبخند را همین چند وقت پیش داشته است. مدتی پیش بود که ۴۰۰ مزدور بهعنوان«حجاببان» در متروی تهران را استخدام کرد و به آنها دستور اکید داده بود که فقط باید با لبخند به زنان بیحجاب تذکر دهند! و در صورت اعتنانکردنبیحجابان به تذکرات، آنها را به پلیس معرفی کنند. اما چند روز بیشتر طول نکشید که اینها غیبشان زد و دیگر خبری از آنها نشد. معلوم شد که طرح حجاببان دردی از حکومت را درمان نکرد.
جمهوری اسلامی هیچ راه نجاتی برایش باقی نمانده است. بر روی دریای متلاطمی از خشم و نفرت عمومی قرار گرفته و در انتظار سرنگونیاش به سر میبرد. هر قدر بخواهد تصویری ملایمتر و اصلاح شده از چهره جنایتکارانهاش را به نمایش بگذارد و بخواهد بهاصطلاحقانونمدار رفتار کند، رفتنی است و باید سرنگون شود. جمهوری اسلامی «قانونمدار» و جمهوری اسلامی «آتشبهاختیار» تفاوتی با هم ندارند. تفاوت فقط بر مبنای توازن قوایش در برابر جامعه است. حکومتی که امروز به صرافت طرح و تصویب لایحه حجاب افتاده است، حکومت شکستخورده از زنان و کل مردم است. همان حکومتی است که قبل از شروع انقلاب جاری، تهدید به بازگرداندن شرایط خفقان و «دهه شصت» یعنی دهه کشتارهامیکرد. همان حکومتی است که رهبر جنایتکارشمیگفت خدای امروزش همان «خدای سال شصت» است و تهدید به خونریزی به سیاق سال شصت میکرد. اما پوزهاش به خاک مالیده شد و اکنون تغییر لحن داده است. درعینحال که نمیخواهد از سرکوب دست بر دارد و نمیخواهدرسماًبرچیدهشدن حجاب اجباری را بپذیرد، مواظب است آرام تهدید کند. یک انقلاب در جریان است که دارد نفسهای آخر این حکومت را میگیرد. وحشت سرتاپای حکومت را فراگرفته است. میخواهد«قانونمند» سرکوب کند و از بهاصطلاح اعمالجنایتکارانه خارج از قانون گذشتهاش فاصله بگیرد.
سران حکومت میدانند که این تلاشهایشان بیهوده و محکوم به شکست است، ولی چارهای ندارند. میدانند که جامعه به حجاب اجباری فقط بهعنوانپوشش معترض نیست. مردم حجاب را سمبل و پرچم یک حکومت جنایتکارمیدانند که همه جنبههای زندگی انسانی را مورد هجوم قرار داده و میخواهند با سرنگونکردنش خود راتماماً آزاد کنند.
شعار “چه با حجاب، چه بیحجاب، میریم بهسوی انقلاب” زنان در جریان انقلاب “زن، زندگی، آزادی” شعار سرنگونی جمهوری اسلامی توسط همه زنان بیحجاب و حتی زنانی بود که هنوز به هر دلیلی نتوانستهاند روسری را از سر بردارند. همه مردم میخواهند جمهوری اسلامی را نهتنهابهخاطر تحمیل حجاب، بلکه بهخاطر همه جنایات و تبعیضاتی که بر جامعه اعمال کرده است، سرنگون کنند.انقلاب و سرنگونی جمهوری اسلامی، امروز به یک ضرورت برای همه انسانهای تحت ستم تبدیل شده است تا خود بر سرنوشت خود حاکم شوند و چهارچوبها و روابط در زندگی خصوصی و اجتماعیشان را خود تعیین کنند.*