تدوین شده بر مبنای مصاحبه حمید تقوایی با کانال جدید
حسن صالحی: هشتم مهرماه ۱۴۰۲ برابر با ۳۰ سپتامبر ۲۰۲۳ سالروز جمعه خونین زاهدان است که سال گذشته اتفاق افتاد. جنایت هولناکی که جمهوری اسلامی با به رگبار بستن مردم معترض مرتکب شد و طی این جنایت بیش از صد نفر که شمار قابلتوجهی از آنها هم کودک بودند جان باختند. در سالروز کشتار زاهدان از سوی خانوادههایجانباختگان این جنایت فراخوان به یک اعتصاب عمومی در بلوچستان داده شده و در خارج کشور هم میتینگهای زیادی برگزار میشود. با حمید تقوایی در همین مورد به گفتگو مینشینیم.
جمهوری اسلامی در مقابله با انقلاب زن زندگی آزادی جنایات زیادی کرده است از به گلوله بستن تظاهرکنندگان و حتی کودکان در خیابانهاتا شلیک به چشمها و حمله شیمیائی به مدارس. اما در این میان کشتار مردم زاهدان در ۸ مهرماه ۱۴۰۱ اوج تازهای در جنایت و توحش بود. به نظر شما چرا رژیم با این درجه از بیرحمی دست به این جنایت زد؟
حمید تقوایی: فکر کنم پاسخ روشن باشد. حکومت بهشدت در هراس بود از اینکه در زاهدان و کلاًاستان سیستان و بلوچستانانقلاب اوج بگیرد. اتفاق ویژه و تکاندهندهای که زمینهسازاعتراضات گسترده و در پی آن جمعه خونین در زاهدان شد تجاوز فرمانده نظامی چابهار به یک دختر ۱۵ساله بود. این جنایت آتش خشم مردم را شعلهور کرد، مردمدر روز جمعه جلو کلانتری تجمع کردند و علیه مقامات و حکومت شعاردادند و مزدوران حکومتی از زمین و هوا،از درون کلانتری واز روی بامها و در خیابانها، مردم را به گلوله بستند. تجاوز فرمانده نظامی به یک دختر ۱۵ساله مقارن بود با کشتهشدن مهسا و سربلند کردن اعتراضات در همه شهرها. این خیزش سراسریبه نوبه خود موجب تداومجمعههای اعتراضی در شهر زاهدان شد.
یک نکته دیگر این است که حکومت گمانمیکرد که زاهدان بهعنوان یک شهر دورافتاده توجه زیادی را جلب نخواهد کرد و بهویژه با بردن مسئله در چارچوب برخورد با نیروهای مسلح نوع طالبانی و این نوع سناریوسازیهامیتواند جنایت خود را توجیه و لاپوشانی کند و از گستردهتر شدن اعتراضات جلوگیری کند که البته این اتفاق نیفتاد. برعکس، اعتراضات گسترده جمعهها ادامه یافت و توجه و حمایتکل مردم ایران را از مردم زاهدان و استان سیستان و بلوچستان جلب کرد. تظاهرات مداوم جمعهها از اعتراض از مسئله تجاوز جنسی فراتر رفت و کل جمهوری اسلامی را به چالش کشید. مردم زاهدان نیز علیه سرکوب و فقر و بیحقوقی به خیابانهامیآیند با همان شعارهایی که در سراسر ایران داده میشود. تا امروز این جمعههای اعتراضی ادامه دارد و زاهدان از نظر تظاهرات گسترده و مداوم،به جبهه مهمی از انقلاب بدل شده است.
نکته دیگر این است که زمان تظاهراتهای زاهدان از پیش روشن است. جنایت حکومت در روز جمعه اتفاق افتاد و تظاهرات های زاهدان در روزهای جمعه برگزار میشود. در روز جمعه ۸ مهرمردمی که برای نمازجمعه تجمع کرده بودند راهی خیابانها شدند و این خودبهخودروال و ریتم ثابتی پیدا کرد. از آن زمان تاامروز مردمهر جمعهجمع میشوند و در خیابانها شعار میدهند و اعتراضمیکنندبیآنکه به مناسبت یا فراخوان معینی نیاز باشد.
حسن صالحی:همانطور که اشاره کردید بعد از جمعه خونین مردم زاهدان به طور مداوم هر جمعه با شعارهای کوبنده به خیابانهاآمدهاند. به نظر شما این پیگیری و سرسختی ناشی از چیست؟
حمید تقوائی: زاهدان مرکز استانی است که از هر نظر مردمش تحتفشارفوقالعادهو میشود گفت مضاعفی قرار دارند. هم از نظر اقتصادی و اجتماعی، هم از نظر شرایط محیط زیستی، و هم از نظر ستم و تبعیضات ملی و مذهبی. مذهب حاکم در ایران شیعه است و اکثر مردم سیستان و بلوچستان سنی هستند، و یا به عبارتدقیقتر سنی محسوب میشوند. این مسئله که در مورد استان کردستان هم صادق است مبنای تبعیض و سرکوبگری مذهبیشدیدتری علیه مردم این استانها است. از ایدئولوژی اسلامی حکومتو همه قوانین و تبلیغات و مراسم و مناسک حکومتی که بر مذهب شیعه استوار است، همه مردم ایران در رنجند اما مردم معتقد یا منتسب به مذاهب دیگر تحتفشار بیشتری هستند.
جنبه دیگر عقبماندگی این استان است که حتی از نظر توسعه اقتصادی از نظر شرایط معیشتی، از نظر شرایط رفاهی بسیار عقبتر ازاستانهای دیگر حتی استانی مثل کردستان است. مجموعه اینها دیگرجان مردم این استان را به لب رسانده است. این را شماضرب کنید در جنایتی که در جمعه خونین اتفاق افتادتا متوجه شوید کهخشم و نفرت مردم زاهدان و پیگیری و سرسختیشان در مبارزه علیه رژیم از کجا نشئتمیگیرد.
از سوی دیگر تبلیغات و دروغبافیهای حکومت بعد از جمعه خونین هم بیشتر بر آتش خشم مردم دامن میزند. حکومت باانکار جنایت آشکار نیروهای مزدورش در جمعه خونین و یا نسبتدادن آن به نیروهای مسلح محلی و غیره تلاش میکند اذهان مردم را منحرف کند، اما برعکس این خود به یک موضوع اعتراضات بدل شده است.
مجموعه این شرایط باعث شده اعتراضات مردم زاهدان موقعیت ویژهٔپیدا کند.
حسن صالحی: به نمازجمعههای زاهدان اشاره کردید. از نقش مراسم نمازجمعه و مشخصاً مولوی عبدالحمید امامجمعه زاهدان در تداوم جمعههای اعتراضی هم زیاد صحبت میشود. مسئله سنیگری و مقابله با حکومت شیعی چقدر نقش بازی میکند در اعتراضات بلوچستان؟ کلاً به نظر شما نقش و تأثیر مولوی عبدالحمید در اعتراضات در این منطقه چیست؟
حمید تقوائی: نکته اول اینکه مسئله بر سر مقابلهشیعه و سنی نیست. تفاوت مذهبی مردم با حکومتهمانطور که گفتم تنها در سطح ستمویژهای که بهخاطر مذهب متفاوت به مردم وارد میشود در مبارزات و اعتراضات مردم زاهدان نقش ایفا میکند. بحث بر سر برخورد دومذهبنیست. اینطور نیست که مردم زاهدان چون با مذهب شیعه مخالفاند دست به اعتراض زدهاند. این بهاصطلاح “جنگ حیدری نعمتی” نیست.
مردم زاهدان و کلاًاستان سیستان و بلوچستاناز ستم و ظلم و از بی حقوقی ویژهای که در حق آنها روا میشود به فغان آمدهاند. مردم کردستان هم همینطور. در هیچیک از این استانهانبرد بینپیروان دو مذهبنیست. در این استانهامردم علیه کلیه مصائب ناشی از حاکمیت جمهوری اسلامی از جمله تبعیض و ستم ملی و مذهبی ویژهایکه به آنان تحمیل شدهبه میدانآمدهاند.
از نقش مولوی عبدالحمید پرسیدید. برخی بر این باورند که ایشان موجد تظاهرات زاهدان است و باعث شده تا تظاهراتها درروزهای جمعه ادامه پیدا کند. به نظر من قضیه برعکس است، خشم و اعتراضات مردم به دلایلیکه گفتم اوج گرفته و ایشانخودش را با این حرکت منطبق کرده است.مولوی عبدالحمید قبل از انقلاب جاریتفاوت چندانی با امامجمعههای شهرهای دیگر نداشت. ولی وقتی خشم مردم بالا گرفت و مردم به خیابانها ریختند او هم با مردم همراه شد.منتهی باید توجه داشت و این را باید هشدار بدهیم که این نوع همراهیهایک شمشیر دو لبه است. بهخاطر اینکه ایشان گرچه در خطبههایشبه مدح سنیگرینمیپردازد – چون میداند این امر بهسرعتمنزویاش خواهد کرد -ولی ادعا میکند حکومتبه “اسلام واقعی” عمل نمیکند؛یعنی موضعیشبیه دو خردادیها و طرفداران اسلام ناب. از این نوع صحبتهاجابهجا در خطبههای ایشان دیده میشود. ولی مردم باید بدانند که دولتها و نیروهای سنی هم کم جنایت نکردهاند. یک شاخه جنبش تروریستی اسلام سیاسی، از طالبان و داعش گرفته تا القاعده، سنی است.
بنابراین وقتی کسی مثل مولوی عبدالحمید جلو میافتد و با مردم همراه میشودگرچهاینامر که در مقابل مردم نمیایستد امر مثبتی است؛ ولی همراهیاش با مردم نباید این توهم را ایجاد کند که گویا یک امامجمعه سنی میتواند آدم مترقی و انقلابی باشد که تا به آخر در کنار مردم خواهد بود. او هم بالاخره تلاش میکند گلیم مذهب خودش رااز آب بکشد. این را باید در نظر داشت و در این مورد هشدار داد. اساس موضوع این است که خیزش مردم زاهدان نظیر بقیه ایران اعتراض به ظلم و بیحقوقیو فقر و سرکوب است که با اتکا به اسلام صورت میگیرد. خوشبختانه شعارهای خیابانی مردم زاهدان از جمله شعار کرد، بلوچ، آذری آزادی و برابری مضمونی بسیار رادیکال و مترقی دارد و کلاً کمتر شما رنگ مذهب را در حرکت و شعارهای مردم میبینید. در آغاز این حرکت برخی شعارهای مذهبی مطرح میشد؛ اما بهتدریجشعارهای ضد حکومتی و مترقی که در بقیه ایران سر داده میشود در زاهدان نیز دست بالا پیدا کرده است.
حسن صالحی: اشاره کردید که درد و رنج مردم بلوچستان همان دردی است که مردم دیگرمناطق ایران دارند. به تبعیض و ستم ملی و فقر فاحش و عقبماندگیهای ویژه استان سیستان و بلوچستان نیز اشاره کردید. این امر در اعتراضات جاری در این استان چه نقشی دارد؟
حمید تقوائی: اساس بحث این است که اعتراضاتمردم زاهدان، مثل اعتراضات بقیه مردم ایران، بهخاطر شیعه بودن حکومت نیست؛ بلکه علیهجمهوری اسلامی است که همه جامعه را به صلابه کشیده و همهرامیزند و سرکوب میکند. اعم از شیعه و سنی و بهائی و دراویش و بیخدایان و غیره. منتهی بخشهایی از جامعه تحتفشار بیشتری هستند. مثل اقلیتهای مذهبی، مثل اقلیتهای ملی، به عبارتدقیقتر کسانی که منسوب به مذاهب و ملیتهای مختلفی هستند. هم در استان کردستاناین را میبینید و هم در استان سیستان و بلوچستان.
ولیباید توجه داشت خصلت و مضمون انقلاب جاری دعوا بین ملیتهابا دولت فارسها و یا شیعیان نیست. همه مردم با هر ملیت و یا مذهبی که به آن باور دارند و یا به آن منسوب شدهاندتحت سلطه حکومتی هستند که امرشاستثمار و چپاول دزدی و فساد و سرکوب کوچکترین اعتراضی به این وضعیت است.
کلاً خصلت انقلاب زن زندگی آزادی همین است. مردمدر هر استان و در هر منطقهایبرای احقاق حقوق زنان، آزادی زن که پیششرط آزادی هر جامعه ایست، برای نفس زندگی یعنی معیشت و رفاه و یک زندگی انسانی درخورانسان قرن بیست و یکم،و برای آزادی به معنی رهایی از تمام قیدوبندها و نهتنهاقید و بندهایسیاسی و مدنی بلکه از قید جبر اقتصادی – آزادی از جبر اقتصادی یک رکن پایهایآزادی است -بهپاخاستهاند.چه در تهران،چه در زاهدانو چه در مناطق دیگر.
اینکه بخشی از جامعه تحتفشارهایبیشتری است باعث نمیشودحسابش را از بقیه جدا کند و یا در هویت محلی خودش فروبرود و فکر کند دعوا بر سر هویتها است.بهعنوانمثالپنجاهدرصد جامعه یعنی زنان تحت تبعیضات و بیحقوقیهای بیشتری هستندوظلم و ستم ویژهایدر حقشان روا میشود؛ ولی اینامر به این معنا نیست که زنان باید فقط بر هویت جنسیتی خود اتکا کنند و ریشه مصائبشان را مردان بدانند. دراینجا همدعوا بین کرد و بلوچ فارس آذری با فارسها نیست.راهحلش هم این نیست که یک جامعه موزائیکی درست کنیم وهرکسبا اتکا و با تأکید بر هویت ملی خودش بخواهد حساب خودشراجدا کند یا حقوق ویژهایداشته باشد. این تصورات را باید کنار گذاشت. بحث بر سررسیدن همه مردم که در جغرافیای سیاسی ایران زندگی میکنند،همه شهروندان، مستقل از هویت ملی و مذهبی و هرچه به آنها نسبت دادهاند، بهحقوق انسانی برابر و همسان است.باید خواهان جامعهای بود که انسانهای آزاد و فارغ از هرنوع تبعیضی در کنار هم زندگی کنند. بحث اینجاست. شعار با هم هستیمکه الان تودهگیر شده در واقع همین را میگوید. شعار کرد بلوچ آذری آزادی و برابری همین را میگوید. خوشبختانهشعارهای زیادی که در خیابانها داده میشوددقیقاًتأکیدمیگذارد بر هم سرنوشتی و هم منفعتی و همراهی همه مردم ایران در تمام استانها.
حسن صالحی: در آستانه سالگرد جمعه خونین زاهدان هستیم. چه فراخوان و پیامی به مردم زاهدان و کل ایران برای یادبود این روز دارید؟
حمید تقوائی: همانطور کههم خود شما اشاره کردیدخوشبختانه خانوادههای دادخواهان استان سیستان و بلوچستان خطاب به مردم این استان برای روز ۸ مهر، سالروز جمعه خونین، فراخوان اعتصاب سراسریدادهاند.ما هم با تمام توان و قدرت از اینفراخوان حمایت میکنیم و مردم نهتنها زاهدان بلکه کل مردم سیستان و بلوچستان رافرامیخوانیمکه در آن روز دست از کار بکشند و اعتصاب عمومی کنند.اینیکجنبه مهم بزرگداشت و یادبود عزیزان جانباخته ما در جمعه خونین است و همینطورضربه محکمی است به حکومت. ولی نباید به این بسنده کنیم. جنبه دوم این است که باید بتوانیم در خیابانهاحضور به هم برسانیم و با شعاردهیهایشبانه با راهپیماییها، با تظاهراتها، باتجمعات در میادین، با تجمعات بر سر آرامگاه عزیزانماناین روز را به یک روز اعتراض سراسری تبدیل کنیم. باید غم و اندوه ازدستدادنعزیزانمان در جمعه خونینرا تبدیل کنیمبه فریاد اعتراض علیه قاتلین آنها.
من امیدوارمدر زاهدان و در کل استان سیستان و بلوچستان شاهد اعتصاب عمومی وتظاهرات گستردهای باشیم.
در مورد بقیه ایران هم باز براعتراضات خیابانیتأکیدمیکنم؛ بر تجمعات و تظاهراتها و اعتراضات سراسری در همه شهرها. یاد قربانیان جمعه خونینرا باید در سراسر ایران بزرگ داشت.یکی از شنیعترین،ضدانسانیترین،تکاندهندهترین جنایات حکومت در این روز اتفاق افتاده است. این نباید فراموش بشود.نباید اجازه بدهیم جمهوری اسلامیاین روز راآرام از سر بگذراند.باید جامعه یکپارچه در استان سیستان و بلوچستان و در همه شهرها به پا بخیزد،یادجانباختگان جمعه خونینو همه جانباختگان انقلاب را عزیزبداردو فریاد اعتراضش رارساتر از همیشه علیه جانیان حاکم بلند کند.
۲۸ سپتامبر ۲۰۲۳، ۶ مهر۱۴۰۲