جدید ترین

توهمات خامنه‌ای در باره “نظم جدید جهانی”- محسن ابراهیمی

خامنه‌ای چندی پیش در دیدار با مداحانش، توهم داهیانه‌ای در باره اوضاع جهان و موقعیت جمهوری اسلامی بروز داد.او گفت کهبشریت در دوران کنونی برسر “یک پیچ تاریخی” است.نشانه‌های “بزرگ و برجسته” این پیچ و این دوران چه‌ها هستند؟ “توجه به خدای متعال، استمداد از قدرت لایزال الهی و تکیه به وحی…و بیشترین جاذبه قران و اسلام ومکتب وحی، اسلام عزیز است که می‌تواند جامعه را سعادتمند کند.”

از سعادتمند کردن جامعه توسط “اسلام عزیز” بگذریم که به یمن حاکمیت طالبان در افغانستان و جمهوری اسلامی در ایران و آدمکشی فعال تروریسم اسلامی در جهان تا دلتان بخواهد شواهد مسلم وجود دارند که نشان می‌دهند”اسلام عزیز” هرکجا دستش رسیده ویرانی و تباهی و خون و چرک و کثافت باقی گذشته است. اما یک چیز روشن است. اگر پیچ تاریخی با مشخصات موردنظرخامنه‌ای یک گنده‌گویی متوهمانه است، ایران قطعاً وارد نه فقط یک پیچ بلکه یک تند پیچ تاریخی شده است. برعکس موهومات خامنه‌ای در باره پیچ تاریخی جهان، سرپیچتاریخی ایران قرار است تکلیف خدا و قدرت لایزال و مکتب وحی و قران و “اسلام عزیز” و نمایندگان زمینی‌شان با پرتاب کل عمارت اسلامی به عمق دره روشن شود.

خامنه‌ای در همین زمینه به‌عنوان مکمل خزعبلات ذکر شده، پیش‌بینی “داهیانه” اش را چپ و راست با یک عبارت تکراری دهن‌پرکنبه خورد خلایق می‌دهد. او همچنینادعا می‌کند که جهان وارد دوره‌ایمی‌شود که یک “نظم جدید جهانی” در حال شکل‌گرفتن است. مولفه‌های اصلی این نظم هم اینها هستند: انزوای آمریکا و اینکهدست‌وپای آمریکا از حضور در سراسر جهان کم خواهد شد؛ قدرت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و علمی از غرب به آسیا منتقل خواهد شد؛ فکر مقاومت و جبهه مقاومت گسترش خواهد یافت که مبتکرش جمهوری اسلامی است؛ و بالاخره جمهوری اسلامی در این نظم جدید جایگاه برجسته‌ای خواهد داشت و “جوان ایرانی” این وسط در شکل‌دادن به جایگاه برجسته جمهوری اسلامی نقش برجسته ایفا خواهد کرد!

اینها سخنان ولی‌فقیهی است که حکومت تحت رهبری‌اش در ایران پادرهوا و در جهان منزوی است. سخنان رهبر حکومتی است که در ایران با یک انقلاب مواجه شده است و در سطح جهان هم سیاست خارجی‌اشبهبن‌بست کاملرسیده است و راه خروجی هم ندارد. مشاوران سیاسیخامنه‌اییا خودشان هم سردرگم هستند و یا نتوانسته‌اند او را حالی کنند که اولاًدولت آمریکااز هر جا هم که بیرون برود، ناوگان پنجمش را همین بیخ گوش جمهوری اسلامی در بحرین آماده نگه داشته است تا هم‌زمان با هویج مماشات، چماقش را هم در جهت سیاست مهار منطقه‌ای حکومت اسلامی نشان دهد. ثانیاً، ممکن استدر وجوهی از هر”انتقال قدرت اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و علمی”، چین جایگاه مهمی داشته باشد، اما جمهوری اسلامی باید کلاهش را محکم بگیرد که باد نبرد.

سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی یک ویژگی مشترک دارند. دوروی یک سکه هستند. مسئله برای جمهوری اسلامی هم در عرصه داخل و همه در عرصه سیاست خارجی تأمین بقای سیاسی همین امروز تا فردا است نه تأمین ثبات استراتژیک. مسئله‌اشسازماندهی و ساماندهی اقتصاد و اداره جامعه حتی با حداقلی‌ترین معیارهایی که از یک نظام سرمایه‌داریمی‌توان انتظار داشت نیست. ماندن در قدرت تا فرداست. به تأخیرانداختن سقوط است.در هر دو عرصه داخلی و جهانی، این حکومت به اعمالی دست می‌زند که فقط نشان‌دهنده استیصال است نه قدرت، البته همیشه با دوز بالایی از رجزخوانی ملالت‌بار. به‌خاطر بیاورید بعد از قتل قاسم سلیمانی توسطدولت آمریکا، ابراهیم رئیسی وعده داد که در باره رئیس‌جمهور آمریکا حکم خدا جاری و قصاص خواهد شد!معلوم بود وعده قصاص رئیس‌جمهور یک کشور دیگر از آن رجزهای توخالی است که سران حکومت اسلامی به آن عادت کرده‌اند. دیدیم که رئیس‌جمهور آمریکا قصاص نشد؛ اما عکس‌ها و مجسمه‌های قاسم سلیمانی در ایران به آتش کشیده شد. آن‌همتوسط همان جوانانی که به‌زعمخامنه‌ای قرار بوده به توهماتش جامه عمل بپوشانند و “جایگاه برجسته جمهوری اسلامی در نظم نوین جهانی” را تأمین کنند.

جایگاه “برجسته” جمهوری اسلامی در “نظم جدید جهانی”؟! این دیگر جوک است. قاچ زین را بچسب، اسب‌سواری پیشکش! مضحک بودن این توهم در باره نقش برجسته جمهوری اسلامی در “نظم جدید جهانی” را می‌توان از برخورد روسیه و چین که ظاهراً دو نیروی اصلی آن هستند به‌خوبی دید.

می‌دانیم که خامنه‌ای خیلی علاقه دارد انزوای رو به گسترش حکومت اسلامی در جهان را با لاف‌وگزاف توخالی در باره سیاست “راهبردی نگاه به شرق” بپوشاند. اما همچنین می‌دانیم که حتی همین سیاست هم که ظاهر استراتژیک دارد، از طرف جمهوری اسلامی اقدامی از سر استیصال دررابطه‌با اقتصاد ورشکسته و پا در گل مانده و مهم‌تر از آن بحران حاد حکومتی است. اما یک طرف این معادله به‌اصطلاح استراتژیک “نگاه به شرق” که روسیه و چین هستند هرگز به جمهوری اسلامی به‌عنوان یک شریک و متحد استراتژیک، نه از نظر اقتصادی و نه از نظر سیاسی نگاه نکرده‌اند و نخواهند کرد. جمهوری اسلامی برای آنها از یکطرف یک سفره گسترده اقتصادی برای چپاول است و در قلمرو سیاسی و دیپلماسی جهانی یک کارت بازی است که وقت خودش همچون یک کارت سوخته می‌توانند دور بیندازند.

رفتار سیاسی هر دو دولت روسیه و چین با جمهوری اسلامی همین را به‌خوبی نشان می‌دهند. پوتین با یک‌دست با هدیه یک قران نفیس سر خامنه‌ایرا به دوران می‌اندازد و با دست دیگرش به اسرائیل چراغ‌سبز نشانمی‌دهد که مواضع سپاه قدس در سوریه را بمباران کند. دیدیم که وقتی در جریان جنگ در اوکراین لازم شد، روسیه فعالانه تلاش کرد تا مذاکرات بی‌رمق برجام را کاملاً متوقف کند تا اروپا را بیشتر محتاج انرژی روسیه نگه دارد. همین هفته روز دوشنبههمدرحالی‌که جمهوری اسلامی همچنان در باره نگاه راهبردی به شرق لفاظی می‌کرد، در نشست “گفتگوی راهبردی روسیه و کشورهای شورای همکاری خلیج”در مسکو، روسیه و دولت‌های حاشیه خلیج در یک بیانیهمشترک خواهان “ارجاع پرونده جزایر سه‌گانه به دیوان بین‌المللی دادگستری به‌منظورحل‌وفصل این مسئله مطابق با مشروعیت بین‌المللی” شدند. جالب است که چین هم که با قرارداد ۲۵ساله اش معلوم نیست در چه ابعادی مشغول چپاول است، سال گذشتهبا همین شش کشور بیانیه مشترکی با همین مضمون امضا کرد.یعنی هر دو دولت با این کارشان نشان دادند که مهم نیست این به‌اصطلاح”متحد استراتژیک” خیلی علاقه دارد گاها با سروصدا در باره “مالکیت ابدی ایران بر جزایر سه‌گانه” قیافه مضحک “مدافع منافعملی و تمامیت ارضی” بگیرد، آنها کار خودشان را پیش می‌برند.

و در آخر جا دارد به یاد خامنه‌ای و دارودسته‌اشبیندازیم که آن “جوان ایرانی” مورد ادعایش که تصور می‌کند قرار است نقش برجسته برای تحقق تصورات مالیخولیاییاو در “نگاه به شرق” و “نظم جدید جهانی” ایفا کند، مشغول کار مهم‌تری است. با شعار زن زندگی آزادی به میدان آمده است تا نظام اسلامی را ویران کند، و بر ویرانه‌هایشهمین‌جا در خود ایران نظم جدیدی مستقر کند. ***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *