حسن صالحی: اعتصاب سراسری رانندگان کامیون و کامیونداران ابعاد وسیع و گستردهای پیدا کرده و موردحمایت بسیاری از چهرهها و نهادها و تشکلهای مبارزاتی قرار گرفته است. اولین سؤال من این است که از نظر شما اعتصاب رانندگان کامیون و کامیونداران چه اهمیت و جایگاهی دارد؟
حمید تقوایی: روشن است که این اعتصاب تأثیر بسیار زیادی در فضای اعتراضی کل جامعه دارد. تا کنون داشته و بیشتر هم خواهد شد. علتش هم شرایط عمومی جامعه است. شرایطبهگونهایاست که دیگر زندگی هر روزه برای بخش وسیعی از مردم غیرممکن شده است. یک زندگی عادی،به قول شروین حاجیپور یک “زندگی معمولی”، دیگر امکانپذیر نیست. جامعه زیر فشار بی برقی، بیآبی، گرانی، بینانی، هوای غیرقابلتنفس و هزار و یک درد و مصیبت دیگر به خودمیپیچد. اعتراض علیه مصائبی که جمهوری اسلامی به مردم تحمیل کرده است همیشه جریان داشته است؛ ولی امروز شرایط متفاوت است. امروز مسئلهمحوری مردم ادامه زندگی است. در گرمای ۴۰ درجه بدون کولر و بدون پنکه و بدون یخچال باید سر کنید. چطور چنین امری ممکن است؟! جمهوری اسلامی زندگی را غیرممکن کرده است و طبیعی است که جامعه عکسالعمل نشان میدهد. هیچ جامعهای خودکشی نمیکند. اکنون نانوایان هم علیه شرایط معیشتی غیر قابل تحملی که به آنها تحمیل شده به میدانآمدهاند. تجمعات اعتراضی و اعتراضات پیگیر بازنشستگان نیز همچنان ادامه دارد و شعار اتحاد اتحاد علیه فقر و فساد مدتهاست از سوی کارگران شاغلو بازنشسته فریاد زده میشود.
بر متن این شرایط اعتصاب سراسری رانندگان کامیون چشماندازنویدبخشی را در مقابل کارگران و کل جامعه قرار میدهد. این اعتصاب سراسری میتواند الگو و مدلی باشد برای همه مردم به ستوه آمده از وضعیت موجود و بخصوص زمینه پیوستن همه بخشهای طبقه کارگر اعم از بخشهای خدماتی و بخشهای تولیدی را فراهم کند. به نظر من بخشهای خدماتی از شرایط آمادهتری برای پیوستن به این حرکت برخوردارند و دست از کار کشیدن آنها تأثیراتفوریتری در جامعه خواهد داشت. روشن است که اگر کارگران شهرداری، رانندگان وسایل حملونقل شهری، معلمان، مغازهداران و بازاریان که بارها در سه سال اخیر اعتصاب کردهاند به این حرکت بپیوندند جمهوری اسلامی کاملاً فلج خواهد شد.
جمهوری اسلامی حکومتی است که جامعه را به تعطیلی کشانده اما مردم میتوانند خود حکومت را “تعطیل” کنند. میتوانند حکومت را از سر راه جارو کنند. جنگی که در دوره اخیر نزدیک به سه سال است ادامه دارد الان به یک مرحله مبارزه برای بقا رسیده است: بقای زندگی برای جامعه و بقای ثروت و قدرت برای حکومت. مسئله دیگر بر سر خواستهای مشخص اقتصادی و یا حتی سیاسی نیست؛ بلکه بر سر ادامه زندگی است.
در این شرایط است که من فکر میکنم اعتصاب رانندگان و کامیونداران بسیار نقش برجستهای دارد و میتواند الگوی خوبی باشد برای بخشهای دیگر جامعه.
حسن صالحی: ما در سه سال اخیر موارد متعددی از شکلگیری اعتصابات سراسری را شاهد بودهایم. نظیر اعتصاب معلمان، اعتصاب در صنعت نفت که جنبه سراسری پیدا کرد، اعتصابات بازاریان و مغازهداران و نظایر آن. سؤالاین است که برای تدارک و شکلگیری این اعتصابات در شرایط حاضر چه باید کرد؟
حمید تقوایی: به نظر من کلید این کار هم مثل بسیاری از عرصههای دیگر مبارزاتی، در دست فعالین و دستاندرکاران و پیشروان جنبشهای اعتراضی جاری است. اعم از جنبش کارگری، جنبش معلمان و بازنشستگان، جنبش علیه حجاب و آپارتاید جنسیتی، جنبش دادخواهی، جنبش دانشجویی و غیره و غیره. جنبش کارگری بیش از هر جنبش دیگری متعین است، و به تشکلها و نهادها و کمیتههای مبارزاتی متعددی شکل داده است. در همین دوره شوراهای اعتراضی در بخشهای مختلف صنعت نفت شکلگرفته است. پرستاران و بازنشستگان هم به همین شکل متشکل شدهاند، معلمان هم شورای سراسری خودشان را دارند و بسیاری از کمیتهها و نهادها و تشکلهای دیگر. این نهادها بعضاً از قبل از انقلاب زن زندگی آزادی فعال بودهاند و برخی هم در دل این انقلاب شکلگرفتهاند ولی همه اینتشکلها در جنبش زن زندگی آزادی به جلو رانده شده و موقعیت تازهای پیدا کردهاند. این نهادها فراخوانهای اعتراضی متعددی دادهاند که با استقبال جامعه پاسخ مثبت گرفته است و موارد اعتصابات سراسری که اشاره کردید به همین شکل فراخوان داده شده و سازمان یافتهاند. میتوان گفت جامعه تا حد زیادی در جهت متعین و متشکل شدن اعتراضات بهپیش رفته است. امروز فراخوانها از جانب همین نهادها و تشکلهایدستاندرکار مبارزات داده میشود. اینها از نظر اجتماعی شناخته شده و معرفه و مورداعتماد مردم هستند. این سرمایه مبارزاتی را باید در جهت شکلگرفتنزنجیرهای از اعتصابات سراسری به کار گرفت.
از سوی دیگر میدانیم که دوره حضور خیابانی انقلاب زن زندگی آزادی که با تظاهراتها و تجمعات وسیع خیابانی و تعرض به نیروهای سرکوبگر و باریکادبندی در خیابانها(مشخصاً در شهرهای کردستان) و غیره همراه بود فروکش کرده است و این جنبش اکنون در سطوح دیگری (در شکل جنبش بیحجابی، درهم شکستن دیوارهای آپارتاید جنسی، تجمعات مستمر و پیگیر بازنشستگان، جنبش اتحاد علیه فقر و فساد، سهشنبههاینه به اعدام و اعتصاب زندانیان، اعتراضات چهرههای هنری و ورزشی و نظایر آن) جریان دارد. امروز اعتصابات سراسری مهمترینعرصهای است که میتواند و این پتانسیل را دارد که نقطه اوج تازهای را در انقلاب زن زندگی آزادی رقم بزند. این شیوهای از مبارزه است که بهسادگی قابل سرکوب نیست. اعتصابکنندگان را نمیشود با گسیل نیروهای سرکوبگر به مراکز اعتصابی و شلیک به چشمها و غیره مرعوب کرد و به سر کار بازگرداند. کمااینکهمیبینیم حکومت علیرغم تهدیدات و دستگیری شماری از رانندگان قادر نبوده است اعتصاب آنان را در هم بشکند. این چندمین بار است که درسالهای اخیر رانندگان کامیون دست به اعتصاب میزنند و همیشه هم با فراخوان و اراده خودشان اعتصاب را آغاز کرده و به پایانرساندهاند. اعتصابات متعددی هم در کردستان به همین ترتیب (اینجا با فراخوان و سازماندهی احزاب) شکلگرفته است. در کردستان نیز حکومت خیلی تلاش کرده است که با تهدید و دستگیری فعالین، چه قبل از اعتصاب و چه بعد از آن، اعتصابیون را مرعوب نماید؛ ولی هیچگاهنتوانسته است از اعتصاب جلوگیری کند.
میدانیم که در شرایط حاضر از تجمعات و تظاهراتهای چند هزارنفره جلوگیری میشود. حکومت فوراً محل و میدان تجمع را قرق میکند، مردم را پراکنده میکند، عدهای را دستگیر میکند و غیره. اما اعتصاب، بهویژه اعتصابات بخشهای خدمات در شکل سراسری، زمان و مکان معین و محدودی که قابلکنترل باشد ندارد. ازاینرو در توازن قوای فعلی اعتصابات امکانپذیرتر از تظاهرات خیابانی است. درعینحال اعتصابات سراسری میتواند توازن قوا را به نفع مردم عوض کند و زمینهساز تظاهراتها و تجمعات وسیع خیابانی باشد.
باتوجهبه این نکات و باتوجهبه شرایط غیرقابلتحمل زندگی روزانه مردم میتوان گفت امروز بیش از هر زمان دیگر اعتصابات سراسری هم ضرورت و مبرمیت یافته است و هم امکانپذیرتر از شیوههای دیگر مبارزاتی است. میتوانیم به اعتصابات شکل بدهیم و باید این کار را شروع کنیم.
این را هم بگویم که اعتصاب کامیونداران و رانندگان از جانب اتحادیه سراسریشانسازمانیافته و فراخوان داده شده است. این اتحادیه تقریباً هر روز یک بیانیه منتشر کرده، با بیانیههایی رادیکال و درعینحالواقعبینانه و متحدکننده از پیشرفت اعتصاب در شهرهای مختلف گزارش داده و کارشکنیها و تفرقهافکنیهای حکومت را افشا کرده است.
بخشهای دیگر جامعه هم از تشکلهایی نظیر این اتحادیه برخوردارند. معلمان هم تشکل سراسری خود را دارند. بازنشستگان هم همینطور. کارگران نفت هم چنین تشکلهای دارند. اینها هم میتوانندبه میدان بیایند. اولین قدم اتحاد و همبستگی وسیع بین این بخشها و جنبشهای مختلف با رانندگان اعتصابی و با نانوایان است. زنجیره اعتصابات از اینجا میتواند شروع بشود. گام اول اعلام حمایتها و فراخوانهای اعتصابات حمایتی است. بیانیههای حمایتی با امضاهای هر چه بیشتر از جانب نهادها و چهرههای مبارزاتی و بعد هم وارد عملشدن خود آن بخشها به معنی دست از کار کشیدن و به اعتصاب پیوستن.
به نظر من اینها همه در چشمانداز است و امکانپذیر است. البته تا آنجا که به اعلام همبستگی و حمایت برمیگردد این حرکت فیالحال شروع شده و در حال گسترش است. تا همینجا تعداد قابلتوجهی از تشکلها و کمیتهها و شوراهای اعتراضی کارگران، تشکلهای دانشجویی، از جمله
۱۸۹ تشکل دانشجویی و تشکلها و فعالینانقلاب زن زندگی آزادی در یک بیانیه مشترک،تشکلهای بازنشستگان و زنان و دادخواهان، انجمنهای صنفی معلمان، احزاب و سازمانهای اپوزیسیون، و چهرههای هنری و ورزشی از اعتصاب رانندگان حمایت کردهاند. چنین حمایت گستردهای از یک اعتصاب بیسابقه است و بی شک ابعاد گستردهتری نیز پیدا خواهد کرد. باید تلاش کرد و امیدوار بود که این اعلام حمایتها به حمایت عملی یعنی اعتصاب بخشهای مختلف جامعه منجر شود.
حسن صالحی: رانندگان و کامیوندارانخواستهایویژهای دارند. اعتصاب آنها علیه گرانی و ناکافی بودن بیمهها، گرانی گازوئیل، خرابی جادهها، و مسائلی نظیر آن است. نانواها هم مسائل خاص خود را داند. کارگران پیمانی صنعت نفت و پرستاران و معلمان و بازنشستگان هم همینطور. باتوجهبه این اعتصابات سراسری حول چه خواستهاییمیتواند شکل بگیرد؟ حول مطالبات مشخص هر بخش و یا مطالبات مشترک و عمومی؟
حمید تقوایی: در اعتصابات سراسری طبعاً هر بخش جامعه با خواستهای خودش به میدانمیآید. اما این خواستها در یک سطح پایهای و عمومی مشترک است. مسئله بر سر معیشت و کرامت انسانی است. مسئله همانطور که اشاره کردم بر سر غیرقابلتحمل شدن زندگی هر روزه است. اعتراضات همه معلمان و بازنشستگان و همه کارگران در بخشهای تولیدی و خدماتی و همه اقشار جامعه را در این شعار میتوان بیان کرد: “معیشت، کرامت حق مسلم ما است”. این شعار عمومی و پایهای برای هر بخش جامعه معنی و مضمون مشخصی پیدا میکند. مثل افزایشچندین برابری دستمزدها، حذف پیمانکاران، افزایش حقوق بازنشستگی، بیمههای درمانی و حقوق بازنشستگی و غیره. درعینحالخواستهای عمومی هم در این اعتراضات عنوان میشود. مثلاً معلمان خواستار رایگان شدن آموزشوپرورش هستند و یا بازنشستگان خواست رایگان شدن خدمات درمانی و بهداشتی را مطرح میکنند.
باید توجه داشت که بحث بر سر زنجیرهای از اعتصابات سراسری است نه از یک اعتصاب. اعتصابات سراسری از اعتصاب عمومی متفاوت است. اعتصاب عمومی وقتی است که همه جامعه دست به اعتصاب میزندومعمولاً اعتصابی سیاسی و علیه دولت و حکومت یا نظام معینی است. اما اعتصابات سراسری زنجیرهای از اعتصابات بخشهای مختلف است بر سر خواستهای معین هر بخش که وجه مشترکشان اعتراض به وضعیت معیشتی و یا اعتراض به سرکوب و اعدام و زندان است که امری عمومی و مربوط به فعالین در همه عرصههای مبارزه است.
نکته مهمتر اینکه در شرایط انقلابی حاضر در جامعه ایران هر اعتراض و اعتصاب حتی مطالباتی امری سیاسی است. از نظر حکومت اینطور است، و از نظر مردم هم همینطور. همه بخشهای معترض جامعه میدانند که ریشه مصائبشان وجود جمهوری اسلامی است؛ ولی هنوز موازنه قوا طوری نیست که بتوان برای سرنگونی حکومت و یا برکناری دولت اعتصاب کرد. وقتی کارگر خواهان افزایش دستمزدهاست و علیه فقر و فساد به خیابان میآید و یا رانندگان کامیون علیه گرانی سوخت و حق بیمههای کلان و جادههای ناامن و خطرناک اعتصاب میکنند اینها ظاهراً مطالبات صنفی مشخص است؛ ولی همه میدانند که دارند علیه کل حکومت و وضعیت موجود اعتراض میکنند. میدانند دارند علیه درد مشترک همه مردم اعتراض میکنند. رانندگان اعتصابی در بنرها و بیانیهشان هم همین را گفتهاند. گفتهاند کارگر معلم زحمتکش درد ما درد شما است. گفتهاند مبارزه ما فقط برای خواستها صنفی نیست؛ بلکه به همه مردم راه نشان میدهد.
یه این معنا روح همکاری و همبستگی و همراهی سراسری در هر اعتصابی وجود دارد؛ چون همه میدانند دارند علیه حکومتی به میدانمیآیند که ریشه مسائل مشترک همه از نانوا و پرستار و دادخواه تا کارگر نفت و معلم و بازنشسته و راننده و سایر بخشهای جامعه است.به این اعتبار هر جنبش مشخص مطالباتی جبههای از جنبش عمومی سرنگونیطلبانه و جنبش زن زندگی آزادی است.
حکومت هم متوجه این هست و در تبلیغاتش میگوید که این اعتراضات نظام را به خطر میاندازد و توطئه دشمنان است تا به خیال خود مردم را مرعوب کند ولی مردم دقیقاً دارند “نظام را به خطر میاندازند” چون هدف و نیتشان خلاصی از شر این نظام است. به نظر من انقلاب زن زندگی آزادی زمین را چنان شخم زده است که هر جوانه اعتراض به شاخهای از درخت تنومند سرنگونی حکومت تبدیل شده است.
باتوجهبه همه این واقعیات باید گفت هر اعتصابی در شرایط امروز در عین اینکه به طور مشخص خواستهای برحق بخشی از جامعه را مطرح میکند، حرکتی عمیقاً سیاسی و علیه نظام است.
حسن صالحی: در فضای داخل ایران اعتصاب رانندگان کامیون خیلی موردتوجه قرار گرفته است. همانطور که اشاره کردید تشکلهای متعدد کارگری و دانشجویی و هنرمندانی مثل توماج صالحی و کتایون ریاحی و جعفر پناهی از این اعتصاب اعلام حمایت کردهاند. ولی در خارج از ایران فضا متفاوت است. در سطح جهانی آنچه همه توجه را به خود معطوف کرده اخبار مذاکرات میان دولت جمهوری اسلامی و دولت آمریکا است. چگونه این فضا را میشود عوض کرد؟ البته در فستیوال کن با جایزهای که جعفر پناهی گرفت شرایط و مبارزات مردم ایران تا حدی در مرکز توجه قرار گرفت. ولی هنوز فضای مذاکره سنگینی میکند بر اخبار و تبلیغات رسانهها. چطور میشود این را کنار زد و رفت بر سر مسائل واقعی که در ایران میگذرد؟
حمید تقوایی:اولاً محور قضیه، آن عاملی که باعث میشود فضای خارج کشور هم تغییر کند، درهرحال مبارزات در خود ایران است. ما در دوره اوج انقلاب زن زندگی آزادی تظاهرات چندین هزار و چندین ده هزارنفره را در شهرهای خارج داشتیم. آنهم نه یکبار بلکه چندین بار در کشورهای مختلف. وقتی تظاهراتهای داخل فروکش کرد خارج هم همینطور شد و تا آنجا که به رسانهها، به دولتها، به نهادهای بینالمللی مربوط میشود هم این تأثیر مبارزات داخل قابلمشاهده بود. وقتی که مبارزه در ایران اوج گرفت حتی مقامات دولتی و نمایندگان پارلمانها در اروپا از بهویژه مبارزات زنان در ایران حمایت کردند، از انقلاب زنانه صحبت کردند، احزاب و نیروهای سیاسی و افکار عمومی توجهشان به مبارزات مردم ایران جلب شد و همهجا ایران با زن زندگی آزادی تداعی میشد، ترانه “برای” شروین به چندین زبان ترجمه شد و همهجا پخش شد و غیره. این تأثیرات را ما دیدیم.
امروز هم همچنان همین معادله برقرار است. بهموازات پیشروی انقلاب و مبارزات در ایران فضای خارج هم تغییر میکند. در حالتی که مبارزات خیابانی نسبتاً فروکش کرده بود، جنگ غزه و نقش جمهوری اسلامی در منطقه و به دنبال آن بحث مذاکرات و رابطه ترامپ با جمهوری اسلامی برجسته شد و به صدر اخبار رفت. هنوز هم تا حد زیادی اینطورهست؛ ولی اینفضا را میتوان شکست. تعیینکنندگی شرایط داخل ایران به این معنی نیست که منتظر بنشینیم و ببینیم شرایط داخل چه میشود.نیروی فعاله ای باید به میدان بیاید. باید در همه عرصهها فعال بود. خیلی از چهرهها و نهادها و شبکههای مبارزاتی در کشورهای مختلف فعال هستند. فراخوان من این استکه اکنون که مبارزات نانوایان و مبارزات رانندگان کامیون اوج گرفته در خارج کشور نیز پرچم حمایت از این مبارزات را بلند کنیم. در حمایت از آنها فراخوان بدهیم، تجمع و تظاهرات سازمان بدهیم، کارهای لابیایستی بکنیم به دولتها فشار بیاوریم، به نهادهای بینالمللی فشار بیاوریم و غیره.
از حاد شدن مسئله مذاکرات هم میشود در این جهت استفاده کرد. به این معنا که اعلام کنیم هر نیرویی که واقعاً نگران انرژی هستهای جمهوری اسلامی است، نگران نیروهای تروریستی است که موردحمایت جمهوری اسلامی قرار دارند، نگران سیاستهای تروریستی رژیم در منطقه و در جهان است، باید بیاید پشت مبارزات مردم ایران. راهحل اینجاست. راهحل دست ترامپ و مذاکرات و غیره نیست. نه مذاکره، نه توافق، نه جنگ، نه تحریم اقتصادی مسئلهای را حل نمیکند. اینها نهتنها ربطی به مردم ندارد؛ بلکه حتیهمان اهداف ادعایی دولتهای غربی مبنی بر جلوگیری از تروریسم جمهوری اسلامی و پروژه هستهای و غیره را نمیتواند برآورده کند.
برای اینکه واقعاً دنیا از شر جمهوری اسلامی خلاص شود باید به مردم ایران متکی شد، به مبارزات مردم؛ و این مبارزات زنده و گسترده است. جامعه ایران جامعه زنده و فعالی است، پرجوشوخروش است، پر تحرک است. باید این تحرک را به جهانیان نشان داد. به زبانهای دیگر با افکار عمومی خارج باید تماس گرفت. اینجا هم بیشتر مردم تعیینکنندهاند؛ توده مردم ونیروهای چپ و آزادیخواه در خارج کشور. اینها میتوانند به دولتهایشان فشار بیاورند، به نهادهای بینالمللی فشار بیاورند که از مبارزات مردم ایران حمایت کنند. ما همیشه گفتهایم که بهترین حمایت جامعه جهانی، دولتها، نهادهای بینالمللی و کلاً نیروهای مدعی دفاع از حقوق بشر، از مردم ایران این است که جمهوری اسلامی را به رسمیت نشناسند. ما همیشه گفتهایم این حکومت قاتل مردم ایران است، نماینده مردم ایران نیست. اگر جمهوری اسلامی در سطح جهانی طرد و بایکوت بشود مطمئن باشید که انقلاب زن زندگی آزادی بهمراتب تقویت خواهد شد و با هزینه بسیار کمتری خواهد توانست این حکومت را جارو کند.
این گفتمانی است که ما باید در این شرایط که اعتصابات سراسری دارد شکل میگیردوسیعاً مطرح کنیم و جو خارج کشور را تغییر بدهیم. هم برای ایرانیان مقیم خارج و هم برای افکار عمومی مردم شریف دنیا. انقلاب زن زندگی آزادی برای جهانیان شناخته شده است. بخش وسیعی از مردم دنیا و نهادهای و نیروهای آزادیخواه حامی این انقلاب بودند و هنوز هم هستند. باید همه جهانیان ببینند که انقلاب زنده است و در شکل اعتصابات و اعتراضات در دفاع از زندگی و معیشت و منزلت انسانی دارد ادامه پیدا میکند و همه را فرابخوانیم که از این انقلاب حمایت کنید. این به عهده ما ایرانیان خارج کشور است که دور تازهای از آکسیونها و تظاهراتها و تجمعات خیابانی را با پرچم دفاع و حمایت از اعتصابات در ایران شروع کنیم.
۸ خرداد ۱۴۰۴، ۲۹ مه ۲۰۲۵