درمورد بیانیه ٣٥٧ معلم در حمایت از معلمان زندانی
دوستان عزیز!
این روزها جنب و جوش و تحرک اعتراضی مهمی در میان معلمان و کارگران در جریان است. حرکت اعتراضی معلمان بازنشسته در مقابل مجلس در دو هفته قبل همراه با بازنشستگان صنایع فولاد با شعار خط فقر سه میلیون، حقوق ما یک میلیون که تجمعی ٥ هزار نفره را در مقابل مجلس اسلامی شکل داده بود، بیانیه مشترک جعفر عظیم زاده و اسماعیل عبدی از زندان و حمایت تشکلهای کارگری، کانون های صنفی معلمان در چندین شهر، حمایت مراکز کارگری مختلف، حمایت از سوی ٤١ نفر از زندانیان سیاسی و زندانیانی که تحت عنوان غیر سیاسی در رجایی شهر در زندانند و حمایت رهبران کارگری و فعالین سیاسی از زندان و از بیرون از زندان چون بهنام ابراهیم زاده، پروین محمدی، هاشم خواستار و بازتاب گسترده این حرکت در ایران و حتی در سطح بین المللی از نمونه های قابل توجه آنست.
از جمله این تحرکات بیانیه مشترک جعفر عظیم زاده از رهبران کارگری و اسماعیل عبدی از رهبران جنبش اعتراضی معلمان به مناسبت روز جهانی کارگر و انگشت گذاشتن آنها بر خواستهای فوری کارگران و معلمان در کنار یکدیگر، شروع دور جدیدی از اتحاد و همبستگی دو صف کارگران و معلمان در آستانه روز جهانی کارگر بود. و این بسیار مهم است.
کارگران و معلمان هم سرنوشتند. به یک طبقه تعلق دارند. با رنج ها و مسائل اساسا مشابهی دست بگریبانند. و من به عنوان کسی که خود معلم بوده ام و به عنوان کسی که وضعیت کل طبقه کارگر مشغله هر روزه ام میباشد، معتقدم که اعتراض مشترک اسماعیل عبدی و جعفر عظیم زاده از درون زندان یک حرکت اعتراضی مهم است که به طور واقعی خواستهای کل جامعه را نمایندگی میکند. به همین دلیل هم با موجی از حمایت از گوشه و کنار جامعه روبرو شده است. باید تلاش کنیم که این حرکت با حمایت و توجه هرچه بیشتر کل جامعه مواجه شود.
طوماری که شما ٣٥٧ معلم شریف انتشار داده اید نیز یکی از همین لحظات اعتراضی در حرکت معلمان و طبقه کارگر است. شما به درست به زندانی کردن معلمان اعتراض دارید، به دادگاههای مخفی اعتراض دارید. به امنیتی شدن مبارزات برحق کارگران، معلمان و مردم معترض اعتراض دارید. بیان این خواستها و اعتراضات بسیار مهم و حیاتی است و من خودرا در کنار شما میدانم و از این خواستها که در طومار اعتراضی تان اعلام کرده اید حمایت میکنم. اما دو ملاحظه جدی نیز دارم که مایلم به اطلاعتان برسانم.
اولا چرا اعتصاب غذا؟
در زندان نیز اعتصاب غذا شکل مناسبی برای اعتراض نیست اما کاملا قابل درک است که زندانی در زندان، بعضا زیر فشار ناگزیر به اعتصاب غذا میشود برای اینکه اعتراضش را به گوش جامعه برساند. اما در بیرون زندان نحوه حمایت ما از این حرکت گسترش اعتصاب غذا نیست. کار ما قاعدتا اینست که با حمایت همه جانبه مان از خواستهای زندانیان سیاسی و با فشرده کردن مبارزاتمان فشار را از روی آنان کم کنیم، صدایشان را بازتاب دهیم، برایشان حمایت جمع کنیم و کاری کنیم که ناگزیر نشوند به این شکل از اعتراض روی آورند و به جسم و به وجودشان آسیب برسانند و خواستار آزادی بدون قید و شرط آنان از زندان شویم.
اما اعلام اعتصاب غذا بعنوان شکلی از اعتراض در بیروی از زندان، موضوعی کاملا متفاوت است و اتخاذ آن به عنوان شکلی از بیان اعتراض از سوی شما ٣٥٧ معلم اصلا موضوعیت ندارد.
به عبارت روشنتر اعتصاب غذا شکل مناسب اعتراض ما مردم و بیان اعتراضات اجتماعی جامعه نیست. آنهم در شرایطی که عملا نشان داده ایم که میتوانیم طومار بدهیم، اعتصاب کنیم، راهپیمایی کنیم، و امثال اینها،
اعتصاب غذا به لحاظ سابقه نیز شکلی از بیان اعتراض است که عمدتا رنگی مذهبی داشته و در راستای همان روزه سیاسی و خودزنی و اشکال مبارزاتی جریانات ملی اسلامی قرار دارد و بطور واقعی شکل بسیار دفاعی و شاید بتوان گفت پاسیوی از مبارزه است که عمدتا راهکاری در تقابل با مبارزات خیابانی و تجمعات و اعتراضات سراسری کارگران و کل جامعه است. روی آوردن به این شکل از اعتراض در سطح جامعه، میتواند جهت مبارزه را تغییر دهد و باید نسبت به آن هوشیار بود.
یک کارزار مهم شما معلمان در طول مبارزات یکساله تان حمایت از معلمان زندانی بوده است. جمع آوری طومار اعتراضی در تمامی شهرها در حمایت از معلمان زندانی و تمامی زندانیان سیاسی، تاکید بر خواست آزادی بدون قید و شرط معلمان زندانی و تمامی زندانیان سیاسی در واقع کار مهمی است که اکنون در ادامه این حرکت میتواند صورت گیرد و به آن کمک کند.
نکته و شاید بهتر است بگویم ملاحظه دوم من اینست که چرا وقتی که حرکت مشخصی از جانب اسماعیل عبدی و جعفر عظیم زاده صورت گرفته شما در مورد این حرکت و این بیانیه کاملا ساکت هستید؟ چرا اشاره ای به بیانیه آنها و اعتصاب غذای انها نمیکنید؟ ممکن است کسی بگوید ملاحظه ای در کار است که حکومت سوء استفاده نکند و غیره. اما اگر شما میخواهید ملاحظه کاری کنید همین طومار را هم نمیتوانستید بیرون بدهید.
حمایت از بیانیه مشترک جعفر عظیم زاده و اسماعیل عبدی که میگوید باید کلیه احکام زندانی که بخاطر اعتراض معلم، اعتراض کارگر و هر اعتراضی برای حق و حقوق خود با حکم “اخلال در امنیت ملی” داده شده، لغو شود، به طور واقعی حمایت از تمامی معلمان زندانی و همه زندانیان سیاسی است. حمایت از حق تشکل، حق اعتصاب و آزادیهای وسیع اجتماعی است. از جمله این بیانیه حمایت از محمود بهشتی یکی دیگر از معلمان زندانی که بخاطر مبارزاتش ١٤ سال حکم زندان گرفته نیز هست. محمود بهشتی در اعتراض به این حکم از اول اردیبهشت در اعتصاب غذا بسر میبرد و وضعیت وی یکی از موضوعات اعتراض شما نیز هست. انتظار میرود هم او و هم شما ٣٥٧ معلمی که دست به اقدامی اعتراضی زده اید، قاطعانه از بیانیه مشترک جعفر عظیم زاده و اسماعیل عبدی حمایت کنید. و حمایت از این بیانیه را به بندی از خواستهای مهم خود در طومارهای اعتراضی تان تبدیل کنید. سکوت شما معلمان عزیز در مورد حرکتی که کاملا به اعتراضتان مربوط است و انعکاس و پژواک وسیعی هم داشته است بسیار سوال برانگیز است.
این حرکت همانطور که اشاره کردم بطور سمبلیک بر اتحاد و هم سرنوشتی پایه ای معلمان و کارگران تاکید میگذارد. و هر معلمی نسبت به آن باید حساس و همراه باشد.
روشن است که وظیفه ماست که با کارزاری متحد و سراسری از تمامی معلمان و کارگران زندانی و همه زندانیان سیاسی بدون قید و شرط حمایت کنیم. اسماعیل عبدی، محمود بهشتی، جعفر عظیم زاده، علیرضا هاشمی، محمد جراحی، بهنام ابراهیم زاده و همه کارگران و معلمان زندانی و زندانیان سیاسی باید فورا آزاد شوند. تمامی احکام زندان صادر شده برای رهبران اعتراضات کارگری، معلمان، و بخش های مختلف جامعه باید فورا لغو شود. علی اکبر باغانی یکی دیگر از اعضای کانون صنفی معلمان که بعد از یکسال زندان برای اجرای حکم تبعید به زابل راهی شد، باید به کار خود و به محل زندگی اش بازگردد.
و بالاخره آخرین تاکیدم اینست که تحمیل ریاضت اقتصادی و سرکوب مبارزات مردم و از جمله سرکوب فعالین و رهبران کارگری دو جزء مهم سیاست جمهوری اسلامی است. در کنار اعتراض به سرکوبگری ها و خواست آزادی فوری معلمان زندانی و همه زندانیان سیاسی، پیگیری خواستهایی چون خواست افزایش حقوق ها به سه میلیون و پانصد هزار تومان که رقم اعلام شده خط فقر است، تحصیل و درمان رایگان یک گام مهم برای حفظ اتحاد سراسری ما معلمان است. حول این خواستها گرد آییم، صف اعتراضمان متحد نگاهداریم و با تمام قوا از همکاران زندانی خود و زندانیان سیاسی حمایت و پشتیبانی کنیم.
١٣ اردیهبشت ٩٥