جدید ترین

یاشار سهندی: برنامه ششم توسعه و مبارزه کارگران

جمهوری اسلامی خیلی سعی میکند خودش را رژیمی نشان دهد که مطلوب سرمایه است. اما آنچه به واقع انجام میدهد، خشونت مذهبی را با خشونت ذاتی سرمایه داری قاطی کرده و فقط ژست یک حکومت روتین سرمایه داری را می گیرد.

روحانی سرمست از ” به فرجام رسیدن برجام” قدم در مجلس اسلامی گذاشت و” برنامه ششم توسعه جمهوری اسلامی” را بالاخره ارائه کرد. ما قبلا در مورد این برنامه و جایگاه آن در این حکومت بحث کردیم و دیگر لازم نیست چیز زیادی در این باره بگوییم که این حکومت حتی برای این کارها هم ساخته نشده است. کافی است به سخنان یکی از اقتصاددانان حکومت اسلامی به نام فرشاد مومنی مراجعه کنیم تا متوجه شویم این سند سازیها فقط یک نمایش بی معنی است. به گزارش روزنامه شرق “اولین نقد جامع به لایحه برنامه ششم توسعه را فرشاد مومنی در آخرین نشست مؤسسه دین و اقتصاد انجام داد. … او به دولت پیشنهاد داد لایحه برنامه ششم را پس بگیرد”

وی، که گویا بسیار عصبانی هم بوده، به شدت به این برنامه حمله میکند و آنرا بی کیفیت و غم انگیز میخواند: “وقتی ‌می‌گوییم توسعه یعنی یک ارتقای سطح در کل نظام حیات جمعی ( شما بخوانید سرمایه داری)، این الزام را درپی دارد که مسئله توسعه (منظور ایشان تشدید استثمار است)، فقط مسئله تخصیص ارز و ریال و گرفتن مجوز نیست بلکه به یک معرفت سطح بالا نیاز داریم. آنچه در سند برنامه ششم توسعه مشاهده می‌شود، نشان‌دهنده غربت و دورافتادگی شدید نظام تصمیم‌گیری و تخصیص منابع کشور از مسئله توسعه است…. با کمال تأسف باید گفت آنچه در مورد برنامه ششم اتفاق افتاده یکی از غم انگیزترین و بی‌کیفیت‌ترین اسنادی است که در این زمینه منتشر شده است….وقتی برای یک دوره پنج‌ساله، اهداف بی‌شماری را مطرح می‌کنید؛ یعنی عملا دنبال هیچ هدفی نیستید و قادر به تحقق هیچ هدفی هم نخواهید بود.”

مومنی در این رابطه به بودجه سال ٩٥ اشاره میکند که هدف آن نه بودجه متعارف یک دولت سرمایه داری،  بلکه نقشه ای برای غارت کردن است. او میگوید: “وقتی به مسائل سطح توسعه بی‌اعتنایی می‌کنیم، ملاحظه می‌کنیم همه دوره‌های باطل بازتولیدکننده توسعه‌ نیافتگی همچنان فعال باقی می‌مانند و جلوه‌ها، نمودها و علائم عریان آن در سند لایحه بودجه سال ٩٥ هم دیده می‌شود…. اینکه به طرز غیرمتعارفی درآمدها را بیش از حد برآورد می‌کنند برای این است که بی‌ضابطه هزینه کنند،…سهم اعتبارات عمرانی مربوط به ردیف‌های متفرقه، حدود ٤٣ درصد از کل اعتبارات عمرانی را پوشش می‌دهد. ردیف‌های متفرقه یعنی ردیف‌هایی که مبتنی بر برنامه نیست و در چارچوب یک اقتصاد سیاسی رانتی، بر محور صلاحدیدهای شخصی و خاصه‌‌خرجی‌های سیاسی، که چندان ربطی به توسعه نیز ندارد…”

این اشاره رمزآلود به پولهایی است که به نام “اعتبارات عمرانی” قرار است  دو دستی تقدیم باندهای حکومتی شود. فرشاد مومنی اینگونه بر فساد و تباهی حکومت مطبوعش اعتراف میکند:”در دوره احمدی‌نژاد به‌طور متوسط برای دستیابی به هریک واحد رشد اقتصادی، پنج برابر بیشتر از دوره اصلاحات دلار نفتی هزینه شده است؛ یعنی در این دوره، بی‌سابقه‌ترین سطوح فساد و ناکارآمدی را تجربه کرده‌ایم….در یک دوره کمتر از شش سال در فاصله سال‌های ٨٤ تا ٨٩، ایران بالغ بر ٦٠ رتبه سقوط به سمت فاسدترین کشورهای دنیا حركت کرد.” این سقوط به سوی فاسد ترین اقتصاد جهان سرمایه داری تماما “نتیجه اقتصاد سیاسی رانتی، بر محور صلاحدیدهای شخصی و خاصه‌‌خرجی‌های سیاسی” است که این حکومت از آن خلاصی ندارد و دولت روحانی ادامه آن است.

ایشان داد میزند برنامه توسعه برای “مجوز گرفتن” نیست برای “تکلیف” است برای همین هیچ اشاره ای نمی کند در بندی از برنامه بر ادامه گران کردن زندگی مردم به نام هدفمندی یارانه ها دولت خودش را مکلف کرده است. فرشاد مومنی فی الواقع مانند دیگر اقتصاددانان بورژوازی با این بخش برنامه هیچ مشکلی ندارد، بلکه برای همین درس خوانده اند که چگونه میشود تا آنجا که امکان دارد هزینه های حکومت را از جیب مردم تامین کرد. این اقتصاددان که چنین خودش را از ته پیراهن بیرون میکند و اعصابش بهم ریخته هیچ مشکلی با اساس اینگونه برنامه ها ندارد. اما اینکه انتظار دارد جمهوری اسلامی مانند همه حکومتها دیگر بورژوازی دخل و خرجش روشن باشد خودش همه میداند انتظار بیهوده ای است. البته “دخل” روشن است مانند همیشه با کشیدن شیره جان مردم دخل پر میشود.

نکته ای بس مهمتر در سرنوشت این برنامه خاص وجود دارد که آنرا برای ما کارگران دارای اهمیت بیشتری میکند. اگر برجام به فرجام رسید، اما این برنامه ناکام به مجلس اسلامی رفت. علت ناکامی آن حذف دو تبصره به شدت ضد کارگری آن بود که این ممکن نشد مگر با اعتراض کارگران . با اولین نشانه های اعتراض سراسری و یکپارچه کارگران در مورد این دو تبصره، ناچار به سرعت عقب نشینی کردند و این دو تبصره، که یکی بر افزایش سن بازنشستگی تا ٦٥ سال تاکید داشت و دیگر کم کردن ٢٥ درصد از حقوق پایه کارگران جوان بین سن ١٨ تا ٢٩ سال، حقوقی که همین حالا هم سه برابر زیر خط فقر است، از برنامه فوق حذف شد. همکارانم وقتی خبر این دو تبصره را شنیدند چنان برافروخته شدند که فراخوان به انقلاب دادند: ” …! باید ریخت به خیابان/ یعنی چه هر کاری دلشان میخواهد می کنند/ لغو تحریمها همین بود؟/ عجب رذلهای هستند/ باید انقلاب کرد!” گوشه های کوچک از یک اعتراض بزرگ؛ به قول بیانیه اتحادیه آزاد کارگران” سرانجام دربرابراعتراضات شدید وروبه گسترش وهرروزه وغیرقابل مهارکارگران، مقامات مسئول در مقابل این عزم و اراده تسخیر ناپذیر برای دفاع از حق زندگی و شأن انسانی که نشان داده است به هیچ وجه حاضر به سر فرود آوردن و پذیرش حقارت نیست ، مجبور به عقب نشینی شده وتبصره های ضد کارگری را از لایحه برنامه ششم توسعه حذف نمودند.”

نکته جالب اما تاسف بار این ماجرا این بود که آنها که تنها از بردن آگاهی به میان کارگران سخن میگویند هیچ اشاره ای به این مبارزه نکرند. کافی بود این دو تبصره حذف نمی شد، بی شک نوشته ها و مقاله ها بود که در خفت دادن به کارگران منتشر میشد. اما چنانکه در بیانیه اتحادیه آمده است: ” این اولین بار نیست که ما کارگران با مبارزات بی امان خود بندها، تبصره ها، بخشنامه ها و آئین نامه های ضد کارگری را باطل کرده ایم. به همین اعتبار در این مسیر تجارب ارزنده ای را به دست آورده ایم و قطعا در ادامه راه تا رسیدن به کلیه حقوق امان به کار خواهیم گرفت.” البته حکومت زخم خورده از کارگران، بیکار نخواهد نشست.  چنانکه از دهان یکی از مزدوران ضد کارگرش، ” حسین حبیبی دبیرکانون شورای اسلامی کاراستان تهران” به بهانه هشدار به مجلس اسلامی که مبادا این دو  تبصره را دوباره احیا کنید، و در واقع دارد به ایشان راهنمایی میکند که اینکار را بکنید اما اینبار بی سرو صدا!

حریف که در جایی عقب نشسته است، سعی میکند از جای دیگری و به شکل دیگری حمله خود را سازمان دهد. مهمترین نکته برای ما کارگران این است که نشان داده ایم طبقه کارگر ایران آن چنان که میخواهند وانمود کنند دست و پا بسته و خاموش نیست.  کارگران هم مانند حریف نباید و نمی توانند دست و روی دست بگذارند که ببینند چه میشود.از برنامه های توسعه سرمایه داری آبی برای ما کارگران گرم نمی شود. گیرم که حتی برنامه ششم را دولت پس بگیرد و به حرف اقتصاددان گوش کند و “تکلیف” تعیین کند، این تکالیف اساسا بر نیاز سرمایه شکل میگیرد که برای رسیدن به هدفش تباهی و فلاکت را برای ما کارگران رقم می زند. در این عرصه خاص مبارزه کارگران میتواند حالت تعرضی تر بگیرد با خواست کاهش سن بازنشستگی و افزایش حقوق تا بالای خط فقر برای همه سطوح کارگران.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *