یکی از ویژگیهای خیزش و انقلاب کنونی فراگیر بودن اجتماعی آن و پیوستن بخشهای گوناگون مردم به اعتراضات است. طیفهای مختلفی به درجات و اشکال مختلف در این انقلاب شرکت دارند و هر روز بخشهای بیشتری از مردم به صف انقلاب می پیوندند و علیه سرکوبگران اسلامی موضع میگیرند و فریاد میزنند و یا ببانیه اعتراضی میدهند و حکومت اسلامی را محکوم میکنند. دانشجویان، معلمان، دانش آموزان، کارگران، پزشکان، بازاریان، هنرمندان و ورزشکاران وسیعا در صف انقلاب علیه حکومت سرکوب متحدانه ایستاده اند و به اشکال مختلفیپیوستن خود به خیزش مردمی را اعلام میکنند و تلاش میکنند شر این حکومت منفور و عقب مانده و جنایتکار را از سر جامعه کم کنند. زنان و دختران در راس این انقلاب هر روز صحنه های زیبایی را خلق میکنند.
در آخرین تحول بیش از ۶۰۰ نفر از هنرمندان سرشناس در ایران با انتشار بیانیهای شدید اللحن از جنبش اعتراضی دانشجویان حمایت کرده و نوشته اند باید سایه منحوس نیروهای امنیتی از سر دانشگاهها و دنشجویان کم شود. آنها در بیانیه خود نوشته اند: “ما با تمام نیروهای فرهنگی، فکری، و مردمی خود در کنار دانشجویان ایستادهایم و به شدیدترین شکل ممکن بازداشت، خشونت، سرکوب، و تهدیدهای حکومتی را چه از سوی حراست و نیروهای سرکوبگر و چه در جلد استاد مصالحهگر محکوم میکنیم”آنها با اشاره به سرکوب دانشجویان و بازداشت آنها گفتهاند: “جامعه هنری ایران به روشنی و با صدایی رسا اعلام میکند که نه وزارت علوم و نه هیچ فرد و نهاد حکومتی دیگری کوچکترین صلاحیتی برای تصمیمگیری درباره سرنوشت نسل آینده ما ندارد و نخواهد داشت”.
در هفته های اخیر همچنین شاهد اعتصاب و تظاهرات پزشکان بودیم و سرکوبگران جمهوری اسلامی به صف آنها حمله کرده و آنها دست به مقابله زدند. بعلاوه کانون وکلا نیز از خیزش مردمی حمایت کردند و گروههایی از وکلا در بیانیه ای سرکوب مردم را محکوم کرده و آمادگی خود را برای دفاع از دستگیر شدگان اعتراضات اخیر اعلام کردند. بازاریان نیز در تهران و شهرهای کردستان و برخی شهرهای دیگر به تناوب دست به اعتصاب میزنند.
کارگران نفت در عسلویه نیز اعلام اعتصاب کردند و در راهپیمایی خود شعار مرگ بر دیکتاتور سر دادند. حکومت اسلامی مراکز کارگری و بویژه نفت را بشدت تحت کنترل دارد و مانع اعتصابات گسترده تر کارگران شده است. به این دلیل هنوز کارگران امکان اعتصابات و اعتراضات گسترده تری را پیدا نکرده اند. اما فضای نفت بشدت ملتهب است و میتوان امیدوار بود که بزودی اعتصابات سراسری کارگران نفت را که بسیار حیاتی است شاهد باشیم.
اینها علاوه بر تظاهرات و اعتراضات گسترده و هر روزه دانشجویان و دانش آموزان است که هر روزه با شعارهای بسیار پیشرویی جریان دارد. ترکیب متنوع اجتماعی تظاهر کنندگان از نظر پایگاه اجتماعی و گروههای سنی و جغرافیائی و قومی و مذهبی سن و جنسیت، در اعتراضات و تظاهرات خیابانی نیز بروشنی آشکار است.
چهل سال جنایت و چپاول و یکه تازی نیروهای مرتجع اسلامی در جامعه، مردم را وسیعا برای سرنگونی این حکومت متحد کرده است. گستردگی جغرافیائی و اجتماعی خیزش کنونی یک خصیصه مهم و قدرتمند انقلاب کنونی است و همین واقعیت است که علیرغم اینکه هنوز مردم در ابعاد میلیونی به خیابان نیامده اند، حکومت در عقب راندن آن موفق نبوده و هر روز اعتراضات گسترده تر شود. در همین روزهای اخیر شاهد تظاهرات گسترده مردم در مراسم گرامیداشت برخی جانباختگان اعتراضات همچون نیکا شاکرمی و سارینا اسماعیل زاده و مهرشاد شهیدی بودیم و تمام تلاش حکومت برای بهم زدن مراسم گرامیداشت جانباختگان توسط مردم عقب رانده شد. یک نمونه اش در کرج در مراسم گرامیداشت حدیث نجفی و سارینا اسماعیل زاده دو دختر جوان بود که جمهوری اسلامی مسیر گورستان و ورودی آنرا مسدود کرد. اما مردم از همه طرف به سمت گورستان حرکت کردند و با فشار و مقابله با سرکوبگران ورودی را باز کردند و نیروهای حکومتی را عقب راندند.
فراگیری اهداف
یک خصوصیت دیگر این انقلاب فراگیر بودن آن از نظر تارگتها و سنگرهایی است که هدف گرفته است. توحش و چپاولگری و اتکاء جمهوری اسلامی به عقب مانده ترین سنتهای مذهبی و توحش، طی سالها مبارزه با این حکومت مردم را علیه همه بارزه های این حکومت یعنی علیه هرچیزی که این حکومت هست، متحد کرده است. نقش و تاثیر جریانات پیشرو و حزبی مثل حزب کمونیست کارگری بر تعین یابی این اهداف و جهت گیریهای اجتماعی فکر میکنم روشن و غیر قابل انکار باشد و اینجا مورد بحث من نیست. این انقلاب نه فقط از نظر دامنه اجتماعی آن فراگیر است بلکه از نظر هدف گرفتن تحولات اجتماعی ای که دنبال میکند نیز یک انقلاب همه جانبه و فراگیر است و از این نظر بطور قطع منحصر بفرد است. این انقلاب کلیت جمهوری اسلامی و سیستم حاکم را میخواهد از جامعه جارو کند. این انقلابی است علیه بی حقوقی زنان، علیه زندان و سرکوب، علیه اعدام و قصاص، علیه فقر و محرومیت فرد در جامعه، علیه دخالت مذهب و آخوند در زندگی مردم، علیه چپاول و حقوقهای نجومی، علیه بی حقوقی کودکان، علیه بیرحمی حکومتی و بی ارزش شدن زندگی، و علیه کل مجازاتهای اسلامی. هستند نیروهایی که میخواهند انقلاب را در حد کنار زدن آخوندها و حفط مذهب و بقیه جوانب سیستم حاکم مهار کنند. اما مردمی که در خیابانها فداکاری میکنند بسیار فراتر از این را میخواهند و این را طی سالها در اعتصابات و اعتراضات و بیانیه ها و تجمعاتشان بیان کرده اند.
این انقلابی نیست که به ناگهان سر بلند کرده باشد. بلکه اهداف و مضمون آن طی چهل سال مبارزه با جمهوری اسلامی شکل گرفته و نضج پیدا کرده است. به همین دلیل است که این انقلاب با شعار زن زندگی آزادی جلو آمده است. میخواهد در برابر یک حکومت ضد زن، ضد زندگی، و ضد آزادی، ارزشهای انسانی و برابری طلبانه و انسانی و مدرن را به کرسی بنشاند.
و بالاخره اینکه ترکدیدی نباید داشت که این انقلاب تا همینجا کاری کرده است که جامعه به نقطه غیر قابل بازگشتی رسیده است. حتی اگر مردم با این انقلاب در سرنگونی جمهوری اسلامی در کوتاه مدت موفق نشوند، اوضاع دیگر به قبل باز نمیگردد. صف بندیهای اجتماعی و ذهنیت اجتماعی و توازن قوای اجتماعی به قبل باز نمیگردد. حجاب و قوانین اسلامی را به شکل قبل نمیتوانند بر جامعه حاکم کنند. سلطه حکومت بر جامعه را نمیتوانند به قبل بازگردانند.همه اینها بدان معناست که جمهوری اسلامی با این انقلاب به سراشیب سقوط افتاده است و بدون تردید در ادامه این اوضاع سرنگون خواهد شد.