جذب سرمایه های داخلی و خارجی محور اصلی سیاست دولت روحانی بعد از توافق اتمی است. و تحمیل ریاضت اقتصادی بیشتر بر گرده کارگران و مردم و در کنارش تشدید فشار بر روی رهبران کارگری و اکتیویست های سیاسی و شدت دادن به ماشین سرکوب رژیم دو جزء اصلی پیشبرد این سیاست است. پیشبرد این سیاستها خصوصا در اوضاعی که هشدارها بر سر رکود اقتصادی بالا گرفته است، از بیسابقه بودن ابعاد رکود نسبت به طول ٣٧ سال حاکمیت رژیم سخن در میان است، جایگاه استراتژیک تری برای حکومت اسلامی پیدا کرده و به یک معنی جنگ بر سر هست و نیست است. در دل چنین اوضاع متحول سیاسی است که جنگ بر سر زندگی و معیشت، یک موضوع هر روزه برای جنبش کارگری و کل جامعه است. نکته قابل توجه فضای پر تحرک اعتراضی در جنبش کارگری و گسترش هر روزه این اعتراضات است، مبارزت گسترده و پیوسته کارگران علیه تعرضات هر روزه حکومت و کارفرمایان و در کنار آن جلو آمدن کارگران با خواستهای تعرضی تر و سازمانیابی اعتراضاتشان است. سرتیتر های زیر وجوه روشنی از این مبارزات است.
کارگران رهبران خود را ارج میگذارند
در این هفته در ١٥ آبانماه کورش بخشنده از رهبران سرشناس کارگری در شهر سنندج درگذشت. کورش بخشنده یک کارگر کمونیست، رزمنده و محبوب کارگری بود و در این روز هزاران نفر از مردم سنندج با پلاکارد سرخ و با بدست گرفتن عکس کورش بر دستشان و با خواندن سرود انترناسیونال یاد او را گرامی داشتند و مبارزاتش را ارج گذاشتند. کورش از جمله رهبران کارگری بود که همواره زیر فشار تهدیدات رژیم اسلامی قرار داشت، چون یک دغدغه همیشگی او متحد کردن کارگران بود. او خود عضو کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری بود و به جرم همین مبارزاتش بارها دستگیر و زندانی شد. در آخرین حکم زندان که در مهر ماه سال جاری به او داده شد، به سه ماه حبس محکوم شده بود. مردم سنندج با گرامیداشت باشکوه یاد کورش بخشنده، بطور واقعی حمایت خود را از آرمانهای انسانی او اعلام داشتند و جواب درخوری نیز به جنایات و سرکوبگری های رژیم اسلامی دادند. کارگران و مردم این چنین رهبران خود را ارج میگذارند و مراسم گرامیداشت کورش بخشنده، جلوه دیگری از چهره جنبش نوین کارگری در ایران بود.
جعفر عظیم زاده راهی زندان شد، چرا؟
یک محور سیاست حکومت اسلامی برای تحمیل ریاضت اقتصادی بیشتر بر مردم که برای آن بسته اقتصادی ٦ ماهه خروج از بحرانشان را هم داده اند، تشدید فشار و تهدید بر روی رهبران کارگری و تشکلهاییست که به همت خود کارگران شکل گرفته است. البته این سیاست تازه نیست، ٣٧ سال است که رژیم با سرکوب و جنایت حکومت کرده است. اما این سیاست امروز در شرایط متفاوتی پیش برده میشود. از جمله اقتصاد این حکومت به آنچنان نقطه ای از رکود و درهم ریختگی رسیده است که به موضوع بحث و هشدار تک تک وزرا و مقامات اقتصادی دولت تبدیل شده است. و آشکارا دارند از خطر تبدیل رکود به بحران و خطر سربرآوردن نارضایتی عمومی مردم به یکدیگر هشدار میدهند و برای مقابله با آن طرح و نقشه میریزیند. از سوی دیگر نزاعهایشان هر روز بیشتر بالا گرفته و بر سر همه چیز که البته یک محور مهم آن رابطه با غرب است، دعوا دارند. بطور مثال در اخبار میخوانیم که مسایلی چون ادامه اجرای طرح هدفمند کردن یارانه هایشان، اجازه سفر دختر قهرمان فوتبال به خارج، محاکمه دزدانی چون بابک زنجانی و دهها مساله دیگر این جانیان را به جان هم انداخته است و به طور مسخره ای از اینکه باید “اجازه مرگ بر آمریکا” گفتن داشت، صحبت میکنند. در مقابل این وضعیت ما شاهد اعتراضات هر روز گسترده تر کارگری و جلو امدن هر روز بیشتر مردم با خواستها و جنبش هایشان هستیم. در چنین شرایطی ایستادن در مقابل این اعتراضات و عقب زدن جنبش کارگری به عنوان یک کانون مهم اعتراضات در جامعه برای رژیم حیاتی است. از همین رو امروز دستگیریها و سرکوب ها در شرایطی متفاوت صورت میگیرد و باید با حساسیت بیشتر ما پاسخ گیرد.
در چنین شرایطی است که جعفر عظیم زاده از رهبران سرشناس کارگری و از هماهنگ کنندگان طومار ٤٠ هزار کارگر بر سر خواست افزایش دستمزدها ٦ سال حکم زندان گرفته و راهی زندان میشود. اگر نگاه به ترکیب کارگران زندانی و معلمان دربند بکنیم این تصویر کاملتر میشود. بهنام ابراهیم زاده علیرغم سپری کردن ٥ سال حکم زندانش به هفت سال و ده ماه دیگر حبس محکوم میشود، بدنبال مبارزات باشکوه هزاران معلم در یکسال اخیر تعدادی از معلمان دستگیر و زندانی میشوند، رسول بداقی از معلمان در بند با وجود پشت سر گذاشتن ٦ سال حکم زندانش، به سه سال دیگر حبس محکوم میگردد، محمد جراحی و آرام و فواد زندی نیز از دیگر کارگران زندانی هستند که در کنار صدها فعال سیاسی دیگر در بازداشت بسر میبرند. به محمود صالحی چهره سرشناس دیگر کارگری نیز ٩ سال حکم زندان داده اند. این احکام را میدهند، این فشار ها را می آورند تا به خیال خود کل جنبش کارگری و کل جامعه را عقب بزنند. این وضعیت بیش از هر وقت جایگاه زندان و حمله و تعرض به رهبران کارگری و اکتیویست های سیاسی را به عنوان سیاستی برای عقب زدن مبارزات کارگران و مردم نشان میدهد.
تصادفی نیست که درست هنگامیکه جنبش برای خواست افزایش دستمزد هر روز قویتر میشود، با به میدان آمدن معلمان، پرستاران، بازنشستگان این جنبش ابعاد اجتماعی تری پیدا کرده است، و درست هنگامیکه بحث بر سر تعیین میزان حداقل دستمزد برای سال آتی است، جعفر عظیم زاده از هماهنگ کنندگان طومار ٤٠ امضا را زندانی میکنند.
اینها ها همه تاکیداتی را بر مبارزات ما مردم میگذارد. تاکید بر اینکه در دفاع از جنبش برای افزایش دستمزدها، در دفاع از حق تشکل و اعتصاب و مبارزاتمان باید از جعفر عظیم زاده ها وسیعا حمایت کنیم و خواستار آزادی او و همه کارگران زندانی شویم.
توجه داشته باشیم که یک علت فشار دائم بر روی رهبران کارگری بخاطر تلاش آنها برای متشکل کردن کارگران است. از جمله یک “جرم” جعفر عظیم زاده تلاش برای ایجاد تشکل اتحادیه آزاد کارگران ایران و خبررسانی دائمی از مبارزات کارگری بر روی سایت این تشکل است. محکوم کردن جعفر عظیم زاده بخاطر این مبارزات در واقع به معنی محکوم کردن کل جنبش کارگری و تلاش آن برای متشکل شدن است. از همین رو باید در برابر این احکام بایستیم. باید از تشکلهایمان بعنوان دستاوردهای کل جنبش کارگری دفاع کنیم. و یک پاسخ مهم به این تعرضات تقویت تشکلهای رادیکال موجود کارگری و نه تنها این بلکه تلاش برای متشکل شدن در محیط های کار و تثبیت مجامع عمومی کارگری خود بعنوان محلی برای جمع شدن و سازمانیابی توده کارگران و نیز ایجاد تشکلهایی علیه بیکاری و در دفاع از زندگی و معیشتمان است.
آخرین بحث ها حول مساله دستمزد چیست؟
بحث بر سر تعیین میزان حداقل دستمزد برای سال آتی موازی با بحث بر سر بسته اقتصادی ٦ ماهه خروج از رکود دولت به پیش میرود. به گفته خودشان بحث بر سر تعیین میزان حداقل بیش از ٦٠ درصد کل شاغلان کشور است. بعلاوه اینکه هر تغییری در سطح دستمزد کارگران مستقیما تاثیرش را بر گفتمان های کل جامعه بر سر میزان حقوق و دریافتی ها میگذارد. بنابراین بی دلیل نیست که از این موضوع به عنوان یکی از مهمترین اقدامات دولت که هر سال توسط شورای عالی کار صورت میگیرد، سخن میگویند. آنهم در اوضاع اسفناک کنونی. براستی که در مخمصه بدی گیر کرده اند.
در بحث ها از سبد هزینه بالای ٣ میلیونی کارگران صحبت میشود، و بعد با پیش کشیده شدن نرخ تورم، بحث بر سبد هزینه ها و نرخ خط فقر تماما به کنار میرود. از جمله تحت عنوان اینکه حقوق کارمندان افزایش ده درصدی داشته است و تورم فعلی نیز ظاهرا ١٣ تا ١٥ درصد است، گمانه زنی هایشان حول رقم ٨٢٠ هزار تومان میچرخد.
بدین ترتیب می بینیم که امسال حتی نفس دار و دسته های خانه کارگر ـ که هر سال وظیفه گرم کردن بازار حراج بر نرخ نیروی کار را عهده دار بودند ـ در نمی آید و همه تلاششان دخیل بستن کارگران به معجزه های دولت تدبیر و امیدشان است. از همین رو جلو آمدن رقمی چون ٨٢٠ هزار تومان به عنوان رقمی برای سطح دستمزد سال آتی به روشنی نشانگر حمله ای دیگر به زندگی کارگران و کل مردم است. اما در این جدال حرف کارگران روشنتر از هر سال است. کارگران بارها اعلام کرده اند که به زندگی زیر خط فقر رضایت نخواهند داد. معلمان پرچم افزایش حقوقها به رقمی بالای خط فقر را بلند کرده اند. و خواست افزایش دستمزدها خواست بخش عظیمی از حقوق بگیران جامعه است.
در دل این جدال باید صف مبارزه خودمان را سازمان دهیم. باید طومارهای اعتراضی بر سر خواست افزایش دستمزدها را همه جا دوباره به حرکت در آوریم. دور آن جمع شویم. در مجامع عمومی مان به بحث بنشینیم و بر سر همه این موضوعات بحث کنیم و اعلام کنیم که شورایعالی کار را به رسمیت نمی شناسیم. دستمزدها در قدم اول باید به رقمی بالای خط فقر افزایش یابد. و افزایش دستمزد تنها افزایش حقوق ماهانه نیست. بلکه با بیمه های اجتماعی ای چون درمان رایگان، تحصیل رایگان و تامین بخش قابل توجهی از هزینه مسکن باید تکمیل شود، تا اینکه بتواند سطح زندگی ما تازه به میزان بالای خط فقر برسد.
مبارزه علیه بیکاری یک عرصه مهم نبرد
روزی نیست که خبر بیکارسازی کارگران در این کارخانه و در آن کارخانه را نشنویم. گزارش ها حکایت از به تعطیلی کشیده شدن ٥٠ درصد صنایع خودرو سازی است و این درحالیست که به گفته خودشان باقی این صنایع نیز زیر ٢٠ درصد تولید دارد. ده هزار کارگر قطعه سازی همین اخیرا بیکار شده اند و میگویند خطر بیکاری ٣٠٠ هزار نفر دیگردر این بخش را تهدید میکند. اخیرا ربیعی وزیر کار نیز از بیکار شدن یک کارگر در هر ٥ دقیقه سخن گفت. گزارشهایی صحبت از سونامی بیکاری می کنند. یک عرصه مهم مبارزات کارگری در محیط های کار امروز مبارزه علیه بیکارسازیهاست. در این اعتراضات کارگران از زندگی و معیشتشان دفاع میکنند. در مقابل بیکارسازیها ایستاده و حق و حقوق عقب افتاده خود را طلب میکنند. اما خصلت و فضای این مبارزات تعرضی است. این مبارزات گسترده، هر روزه و طولانی مدت است. مبارازتی است که در آن کارگران هر روز بیشتر بر مجمع عمومی خود متکی شده و در آن سازمان می یابند. مبارزاتی است که اجتماعات در مقابل نهادهای دولتی را به میعادگاه کارگران از کارخانجات مختلف تبدیل و فضای سیاسی شهرها را متفاوت کرده است. نمونه اش تجمع اعتراضی کارگران سه مرکز مهم کارگری آوانگان، واگن پارس و کمباین سازی در شهر اراک در ١٠ آبان بود، که در اخبار دولتی از آن تحت عنوان تبدیل شدن استانداری به محل تجمعات اعتراضی کارگری گسترده سخن گفته شد. مجلس اسلامی در تهران نیز چندین سال است که چنین فضایی پیدا کرده است و به مکانی برای وصل شدن اعتراضات کارگری تبدیل شده است. و این مکانی است که در آن معلمان، پرستاران، بازنشستگان، کارگران از کارخانجات مختلف از تهران و شهرستانها جمع میشوند و اعتراض میکنند. و امروز ما شاهد گروههای مبارزاتی این کارگران در مدیای اجتماعی هستیم. این حال و هوای جنبش نوین کارگری امروز ایران است. نگاهی به این مبارزات ظرفیت واقعی آنها و زمینه برای سازمانیابی سراسری حول خواستهای تعرضی کارگری از جمله خواست افزایش دستمزدها، بیمه های اجتماعی درمان رایگان، تحصیل رایگان، توقف فوری اخراجها ، آزادی فوری کارگران زندانی و زندانیان سیاسی و بیمه بیکاری برای همه را به روشنی به نمایش میگذارد. این سمت و سویی است که باید در جهت آن حرکت کرد.
جلوه دیگری از حضور خانواده های کارگری در مبارزات کارگری
شرکت خانواده های کارگری در اعتراضات کارگری، دارد به تدریج به یک خصیصه مهم امروز جنبش کارگری تبدیل میشود. از جمله در روز ١١ آبان نزدیک به ١٠٠٠ نفر از کارگری معدن البرز شرقی به همراه خانواده هایشان با تجمع در مقابل دفتر نماینده مجلس در شاهرود خواستار توقف واگذاری زمینهای این واحد معدنی به شهرداری شاهرود شدند. همچنین در بسیاری از اخبار مبارزات کارگری میشنویم که کارگران اولتیماتوم میدهند و میگویند اگر پاسخ ندهید با خانواده هایمان خواهیم آمد و شرکت خانواده ها در مبارزات هر روز شکل آگاهانه تری به خود گرفته و چشمگیر تر میشود. اگر چه هنوز در خیلی از اعتراضات جای خالی خانواده ها را می بینیم. جلو آمدن هر روز بیشتر خانواده ها در اعتراضات کارگری خود یک پدیده سیاسی مهم است که وزن سنگین تر و اجتماعی تری به مبارازت کارگری داده است. این اتفاق در عین حال بر روی رساندن وسیعتر صدای اعتراض کارگران به مردم، به تحرک در آوردن بیشتر فضای سیاسی شهرها و جلب همبستگی اجتماعی از مبارزات کارگری را فراهم تر میکند. این یک دستاورد مهم جنبش نوین کارگری و الگویی مهم برای رشد مبارزات کارگری در همه جاست.