روز دوشنبه سیدعلی خامنهای تحت تدابیر شدید امنیّتی عدهای از پامنبریهایش را بنام کارگر جمع کرد تا از نگرانیهایش بگوید! تهدید کند و در اوج استیصال خطر اصلی را گوشزد کند. صفحه اینترنتی خامنهای گزارش میکند که او “با اشاره به تحریکات کارگری که از ابتدای پیروزی انقلاب وجود داشته است، خاطرنشان کرده که: هدف از این تحریکات، تبدیل جامعه کارگری به تابلو و نشانه اعتراضات مردمی بود“.
خامنهای حق دارد او به کشمکش و مبارزهای اشاره میکند که انقلاب بهمن بر آن پایه شکل گرفت، تحرکات کارگری که جامعه کارگری را به تابلو و نشانه اعتراضات مردمی علیه رژیم دیکتاتوری شاه تبدیل کرد و تنها در حمام خونی که از خرداد شصت به این سو بوسیله لمپنهای حزبالهی تا امروز برپا شده و ادامه پیدا کرده، به عقب رانده شد! پا پس کشید! و “نعمت!” جنگ خمینیها و خامنهایها خانه خرابش کرد. اما قد راست کرد، از پا نیفتاد و امروز تمام قد سینه به سینه ماشین چپاول و جنایت اسلامی کل یک جامعه ۸۰ میلیونی را نمایندگی میکند و هست و نیست حاکمیت را نشانه رفته است.
خامنهای بعد از گذشت ۵ روز از اول ماه مه پامنبریهایش را جمع میکند تا به آنها یاد آوری کند که این بار هم جان سالم بدر بردند، اما بازهم روز اول ماه مه امسال آئینه تمام نمای نگرانی عمیق او و دولت تبهکارش بود، روز اتحاد معلم و کارگر و بازنشسته .
امروز در شرایطی “تحرکات کارگری به تابلو و نشانه اعتراضات مردمی” تبدیل میشود که جنبش سراسری و سازمان یافته معلمان، جنبش سازمان یافته کارگری، زنان، طرفداران محیط زیست، بازنشستگان و بیکاران سازمان یافته در نبرداند و با سازمانیابی بازهم بیشتر در تلاش جارو کردن این بختکها و مومیاییهای بجامانده از قرون وسطی هستند. در شرایطی که حتی سران غرقه در شادی و ثروت که گرد قحطی و گرسنگی را بر زندگی میلیونها انسان پاشیدهاند آیندهای برای خود نمیبینند و رسماً و علناً از توفان مهیب سخن میگویند و بهمدیگر چنگ و دندان نشان میدهند و باروبندیل را جمع میکنند و فرار میکنند.
شیرازه حاکمیت از جنبه هایی از هم گسیخته است و خامنهای دیگر حتی افسار مافیاهای درون حکومتی را در دست ندارد و کار بجایی رسیده که خودش و ابواب جمعیش به موضوع جدال مافیاهای سیاسی، نظامی و اقتصادی حاکم تبدیل شده اند.
رژیم نامتعارف اسلامی را دیگر به هیچ جنایت و سرکوبی نمیتوان در جامعه سرپا نگاه داشت. مردم علیه جنایت و اعدام و زندان و اعترافگیری و چپاول قد راست کردهاند. دیگر حتی امیدی به بقا در تکهپاره های مسلح و امنیتی حاکمیت وجود ندارد، این مسیریست که نظام جمهوری اسلامی در آن پیش میرود.
امروز خودیترین خودیهایشان هم باروبندیل را میبندند و سرمایهها را از مملکت خارج میکنند و مقدمات فرار را آماده میکنند.
در مقابل جامعه کارگری، جامعه معلمان، مزدبگیران، زنان و جوانان، بازنشستگان و مالباختگان همه و همه سازمان یافتهتر در شبکههای اعتراضی و شوراها متحد میشوند، همکاری میکنند و شرایط عبور و بخاک سپردن نظام سیاه الهی را تدارک میبینند.
تشبث به سرکوب مذبوحانه است! دستگیری فعالین، بینتیجه است به این دلیل ساده که جنبش به شبکههای اجتماعی و شوراها و اعتراض توده ای و سراسری متکی است و هدایت میشود و پیش میرود !
قطع اینترنت عملاً خبر رسانی را بطور کامل قطع نمیکند! چنگ و دندان نشان دادن بیثمر است بلکه هرچه بیشتر موج اعتراضی را رادیکالتر و صفوف در هم ریختهشان را بیشتر از هم میگسلد و بجان هم میاندازد.
نقطه قدرت ما اتحاد ماست همان چیزی که دولت جمهوری اسلامی با بخون کشیدن آن قدرت گرفت و ماند. نقطه قدرت ما همین اظهار وحشت خامنهای و کل نظامش از همبستگی، همکاری و در یک مسیر قرار دادن جنبشهاست! نقطه قدرت ما هماهنگی، برنامه ریزی و پیشروی و کسب قدرت سیاسی بوسیله شوراهای مردمی است.