تدوین شده بر مبنای مصاحبه با کانال جدید
حسن صالحی: جامعه در حال اعتراض است. مساله تورم و گرانی بسیار حاد و غیر قابل تحمل شده و در استان خوزستان در شهرهای مختلفی مردم علیه گرانی به میدان آمده اند و دست به اعتراض زده اند. این اعتراضات فکر میکنید که به کجا میرود؟
حمید تقوایی: همانطور که خیلی ها حتی مقامات حکومتی، پیش بینی میکنند جامعه در آستانه یک انفجار است. این تورم لجام گسیخته که به آن سونامی گرانی میگویند غیرقابل تحمل است. مساله دیگر فقط گرانی این جنس یا آن جنس و یا خواست اضافه دستمزد در مقابل گرانی نیست. اینها گفتمان ها و مسایلی بود که قبلا مطرح بود. الان با یک شتاب بی سابقه و غیر قابل تصوری دارد قیمت ها بالا میرود و چندین و چند برابر میشود. قیمت مواد غذائی، حبوبات، برنج، ماکارونی، گوشت و میوه جات و غیره بحدی رسیده استکه دیگر اکثریت عظیم مردم قدرت خرید اینها را ندارند و طبعا این شرایط قابل دوام نیست. همانطور که گفتید اعتراضات فی الحال در شهرهای مختلف شروع شده است. معمولا در چنین شرایط انفجاری با شورش های خیابانی مثل ۹۸ و ۹۶ روبرو میشویم و الان هم پیش بینی میشود که این اتفاق بیفتد. شرایط موجود به سرعت ما را بطرف اعتراضات گسترده و شورش های مردم در شهرهای مختلف می برد.
حسن صالحی: از احتمال شورش های خیابانی و اعتراضات اجتماعی صحبت کردید. همانطورکه اشاره کردید این اعتراضات قبلا هم در سال ۹۶ و ٩٨ اتفاق افتاده بود. این شورشها مدت چند هفته ادامه پیدا کردند و سرکوب شدند. تفاوت این انفجاری که الان در شرف وقوع است با انفجارهای اجتماعی پیش از خودش چه میتواند باشد؟
حمید تقوایی:بمنظور دیدن و توضیح این تفاوتها توجه به دو فاکتور مهم است: یکی موقعیت خود حکومت استکه در دوره رئیسی بسیار بهم ریخته تر و آشفته تر از هر دوره است و دوم، که فاکتور مهمتری است، موقعیت جنبش کارگری و جنبش های اعتراضی مثل جنبش معلمان، بازنشستگان، زنان، جنبش دادخواهی و غیره است.
در مورد اول گرچه همیشه حکومت دعواهای درونی داشته و همیشه جناحهای حکومت در کشمش با یکدیگر بوده اند ولی اینبار مساله با کشمکش های سنتی و همیشگی بین اصلاح طلب و اصولگرا اساسا متفاوت است. حتی خود طرفداران دوآتشه رئیسی که قبلا کاملا متحد بودند بطوری که توانستند یک مجلس یکپارچه از جناح اصولگرا تشکیل بدهند و تمام دولت در دست دوآتشه ترین اصولگرایان و حزب اللهی ها قرار گرفت،صریحا و علنا بجان یکدیگر افتاده اند. بسرعت و هنوز چند ماه نگذشته درون همین اصولگراهای متحد رئیسی اختلافات تندی شروع شد. الان چهره های شاخصی از درون جناح اصولگرا خواهان استعفای رئیسی هستند. از مراجع تقلید او را سفیهی مینامند که جامعه را به نابودی میبرد و باید کنار برود. میگویند که دیگر انداختن همه تقصیرها به گردن دولت روحانی جواب نمیدهد. قبل از انتخابات خودشان جزو همین کمپین بودند اما الان میگویند این جواب نیست. این مخالفتهای تند و آشکار با رئیسی از جانب حزب اللهی ها و از درون بسیج بیان میشود. رئیس مجلس شان،مجلس یکدست اصولگرا که یکنفر شبه دوخردادی را هم به آنراه نداده اند، علنا در مقابل رئیسی قرار گرفته است. خوب اینها دیگر اختلافات جناحی نیست. اینها بنظر من لرزه های مرگ یک حکومت رو بسقوط است. درگیری های درون حکومتی به این سطح رسیده استوعلت روشن است. علت اینست که مسائل مزمنی که همیشه در جمهوری اسلامی وجود داشته در این دوره اخیر دهها برابر تشدید شده، وخیمتر شده و گسترده تر شده. از جمله و در راس آنها گرانی، تورم و در واقع ناتوانی اکثر عظیم مردم ایران از تامین معیشت و از سیر کردن شکم خود و خانواده شان.
از سوی دیگر وقتی به جامعه نگاه میکنید می بینید که دیگر قضیه فقط اعتراضات موردی یا فورانی یا انفجاری نیست. ما در این چند سال اخیر جنبش های اعتراضی کاملا سازمان یافته و سراسری داشتیم مثل جنبش کارگران نفت، مثل جنبش معلمان، بازنشستگان، جنبش خانواده های دادخواه و غیره. اینها بسیار متعین تر از گذشته، با چهره های معین، با نهادهای رهبری در یک سطح سراسری به میدان آمده اند. الان می بینید که جنبش معلمان چه نقش کلیدی ایفا میکند. در اول ماه مه و در روزهای بعد از اول ماه مه شاهد فراخوانهای معلمان بودیم،و همچنین حمایت کارگران از این فراخوانها.
میخواهم بگویم که اعتراض در جامعه، نیروی اعتراضی در جامعه، به خودش شکل داده است، سازمانیافته تر شده است، گسترده تر شده و رهبری معینی پیدا کرده است. نهادهای معینی در این جنبش ها فعالند که با بگیرو ببندها نمیتوانند آنها را خنثی کنند. خود حکومت میداند و مردم هم میدانند که جنبشهای اعتراضی جاری ادامه دار هستند. مجموعه این شرایط،یعنی وضعیت کاملا درهم ریخته و مستاصل حکومت و از سوی دیگر سازمانیافتگی و گستردگی مبارزات کارگران و معلمان و بازنشستگان و بخشهای مختلف جامعه، اینها تفاوتهای اساسی است بین شرایط امروز یا شرایط قبل از ۹۸ یا ۹۶.
حسن صالحی: به دو محور بسیار مهم در صحبت هایتان اشاره کردید. در مورد وضعیت نابسامان حکومت دوستی به من میگفت جمهوری اسلامی به موقعیتی رسیده استکه حتی با خودش هم نمیتواند کنار بیآید چه برسد با مردم! جنبشهای اعتراضی سازمانیافته و سراسری هم یک واقعیت است. اما در هرحال انفجارهای اجتماعی از قبل خبر نمیدهد، یعنی معطل کسی نمیشود. وقتی مردم گرسنه هستند به خیابان میریزند، دست به اعتراض میزنند. چه باید کرد؟ این انفجارهای اجتماعی چطور میتواند ارتباط پیدا بکند با آن جنبشهایی که به یک درجه قوام یافته وسازمانیافته است. اینها چطور میتوانند باهم پیوند برقرار کنند؟
حمید تقوایی: همانطور که اشاره کردید بالاخره انفجارهای اجتماعی اسمش با خودش است، یک انفجار است، و وقتی درگرفت روند خودش را پیدا میکند. معمولا حکومتها به بهانه اینکه مردم خشونت میکنند ونظم را بهم میریزند شروع میکنند به سرکوب و جمهوری اسلامی هم در این امر ید طولائی دارد. حتی به قصد کشت بمردم شلیک میکند.
گرچه نمیتوان یک انفجار یا فوران اجتماعی را سازماندهی و رهبری کرد ولی میتوان بر متن جامعه ای که این اتفاق افتاده است، این حرکتها و انفجارها را تبدیل بکنیم به نقطه شروع حرکتهای مستمر سازمانیافته علیه حکومت و علیهشرایط موجود. هر انفجار اجتماعی میتواند با تظاهراتها، تجمعات و اعتصابات سراسری بخشهای مختلف جامعه دنبال و پیگیری بشود.سازمانیافتگی و برخورداری از رهبری و خصلت سراسری جنبشهای اعتراضی جاری این امکان را فراهم کرده است که این جنبشها در کنار هم قرار بگیرند و متحدانه به میدان بیایند.
نکته بعدی این استکه اشکال اعتراضی فقط به چارچوب متعارف تظاهرات، اعتصاب و تجمع محدود نمیشود. ما در تجربه خشکسالی در اصفهان، در اعتراض به خشکی زاینده رود، دیدیم که یک شکل دیگری مردم اعتراض کردند که شکل پیشرفته تری از شورش بود. مردم برای یکماه در واقع بست نشستند، تحصن کردند یا به اصطلاح امروز اشغال کردند. جنبش اشغال در اصفهان سر بلند کرد و به همین خاطر در قیاس با اشغال میدان التحریر در انقلاب مصربه التحریر اصفهان معروف شد.در این تحص یکماهه آژیتاتورها سخنرانی کردند، مردم به خودشان شکل دادند، غذا به همدیگر رساندند، چادر زدند، و غیره. حکومت بالاخرهچادرها را به آتش کشید و به حرکت مردم پایان داد ولی تصور کنید یک چنیناعتراضی تکرار بشود وبعد مثلا کارگران نفت، کارگران فولاد اهواز، کارگران هفت تپه در حمایت از کشاورزان و مردم اصفهان با خواستهای معینی مثلا دفاع از حقابه کشاورزان، محاکمه دزدان آب و غارتگران و آبخواران، و اینکه زاینده رود باید زنده بشود اعتصاب بکنند . روشن است که در این صورت حکومت ضربه کاری ای میخورد.
این امر کاملا ممکن است که وقتی شورشهایی شکل گرفت، وقتی فورانهای اعتراضی شکل گرفت اجازه ندهیم که در همان شکل فوران باقی بماند بلکه جنبشهای اعتراضی دیگر سازمانیافته و دست در دست هم در حمایت از آن انفجارهای اجتماعی و خواستهای مردم و در محکومیت حکومت در اشکال اعتراضی فراتر، ادامه کارتر، غیر قابل سرکوب تر، ازفوران اعتراضی مثل تظاهرات، تجمعات، تحصن و اعتصاب در یک سطح عمومی و وسیع بمیدان بیایند.
به این ترتیب گرچه انفجارها و شورش های شهری از پیش قابل سازماندهی نیست ولی باید به استقبال آن رفت به این معنا که در اشکال اعتراضی دیگر ادامه اش داد. اولا اجازه نداد حکومت به سرکوب دست بزند. اگر جامعه به این شکل متشکل بیاید پشت شورشهای شهریسرکوب آن آسان نیست و حکومت بابت هر نوع تعرض به مردم بهای سنگینی خواهد پرداخت. ثانیا اگر هم حکومت سرکوب کرد در دادخواهی معترضین و در اعتراض به حکومت میشود جنبش را گسترده تر کرد و تجمعات و اعتراضات وسیع تری را سازمان داد. الان بنظرم مشخصا جنبش معلمان، جنبش بازنشستگان، جنبش کارگری، و جنبش دادخواهی کاملا این امکان را دارند که از نظر تشکلی که به خودشان داده اند، تعیینی که به خودشان داده اند و از نظر آمادگی برای مبارزه،به این حرکت شکل بدهند و ما اینبار شاهد فقط یک خیزشی که بعد از چند هفته یا ماه فرو می نشیند، نباشیم بلکه این شروع یک حرکتی باشد که بتواند کل حکومت را بزیر بکشد.
حسن صالحی:شما مثالی زدید از مبارزات کشاورزان اصفهان که خودش یک الگویی بود و یک سرمشقی بود که میتواند در مبارزات مردم قابل استفاده باشد و بکار گرفته بشود.ولی مشخصا در مورد گرانی ها همین الان باید چکار کرد؟ بخشهای مختلف جامعه، آن بخشهایی که میگوئید سازمان یافته تر هستند، نظیر کارگران، معلمان یا بخشهای دیگر جامعه،در مقابله با سونامی گرانی چه باید بکنند؟
حمید تقوایی: تا جایی که به خواست و مضمون اعتراض علیه گرانی مربوط میشود ما اعلام کرده ایمهزینه تورم و گرانی را باید خود مفتخواران حاکم بپردازند یعنی با پرداخت سوبسید اجازه ندهند که کالا های اساسی و مواد غذائی گرانتر بشود و قیمتها به حد قابل قبولی برسد بنحوی که توده مردم بتوانند معیشتشان را تامین کنند. این یک خواست محوری است. این خواست میتواند به لیست خواستهای جنبش ها و مبارزاتی که فی الحال فعال هستند مثل معلمان و بازنشستگان اضافه بشود و به این ترتیب آن بخش متشکل جامعه که الان دارد اعتراض میکند و خواستهای معیشتی زیادی هم مطرح کرده است مثل حداقل دستمزدها تا ۱۶ میلیون تومان، مثل بیمه های اجتماعی، بیمه بیکاری، تامین معیشت،علیه قراردادهای موقت و غیره، علیه گرانی هم خواست فراگیری را اعلام و مطرح کند.
خواست تامین معیشت خواست پایه ای این جنبشها است ولی الان یک مساله معینیعنی گرانی و تورم حاد و برجسته شده است که بسیار از معلم و کارگر و بازنشسته فراتر میرود و اکثریت عظیم مردم را در بر میگیرد.این خیل عظیمنیروی توده ای این حرکت هستند ولی پرچمدار این اعتراض میتوانند جنبش های متشکل و فعال جاری باشند.این شکل مشخصی استکه بنظرم میتواند به اعتراض جامعه علیه گرانی شکلی سازمانیافته و ادامه کار بدهد.
حسن صالحی: شمادر صحبت هایتان به اعتصابات اشاره کردید. ما دیده ایم کهمثلا در کشورهای آمریکای لاتین وقتی دولت اجناسی را گران کرده مردم موفق شده اند با اعتراضات گسترده و وسیعی دولت را عقب بنشانند. در این زمینه مثلا دست زدن به اعتصاب و یا اعتصابات تهدیدآمیز وهشداری چقدر امکانپذیر است؟
حمید تقوایی: بنظرم کاملاامکانپذیر است و نمونه هایش را هم داریم، می بینیم. چند روز قبل رانندگان کامیون خواستار آزادی معلمان دستگیر شده در روزاول مه شدند. التیماتوم داده اند که اگر اینها آزاد نشوند دست به اعتصاب خواهند زد. یابرای روز پنجشنبه ٢٢ اردیبهشتمعلمان فراخوان تجمعات سراسری داده اند و تشکلهای کارگری از آن حمایت کرده اند و اعلام کرده اند به این حرکت می پیوندند. بنظر من این نمونه ها میتواند گسترده تر بشود و تبدیل بشود به یک سنت مبارزاتیبین همه بخشها و همه جنبش های اعتراضی. منظور من هماهنگی و بهم پیوستگی عملی و میدانی این جنبش ها است.
ببینید الان بازنشستگان یکشنبه های اعتراضی اعلام کرده اند. بخشهای دیگر کارگری میتوانند به این بپیوندند. بحث بر سر این نیست که فورا دست به اعتصاب بزنند بلکه اعتراض با تجمعات و تظاهرات میتواند شروع بشود و بتدریج به اعتصابات منجر بشود. کارگران نفت تجربه خیلی ارزشمندی در سازماندهی اعتصابات سراسری دارند که میتواند الگوی کارگران بخشهای دیگر قرار بگیرد.
به این هم اشاره کنم که بخش خدمات مثل رانندگان کامیون، رانندگان مترو و اتوبوس ها،کارگران شهرداری، کارگران آب و برق و غیره موقعیت ویژه ای دارند. اگر اینها دست به اعتصاب بزنند کل جامعه فلج میشود و جمهوری اسلامی با بحرانی روبرو میشود که یامجبور است به خواستهای مردم تسلیم بشود و یا گورش را گم کند.
لازمست به جنبش دادخواهی هم اشاره کنم چون این جنبش هم به خودش شکل داده و متشکل است. انجمن خانواده های قربانیان شلیک به هواپیما ، مادران آبان،و مادران خاوران اینها همه متشکل هستند، چهره های محبوب و رزمنده ای دارند و فعال هستند.
کلید بنظر من اتحاد عملی همهاین جنبشها است. امروز مشخصا این جنبشها میتوانند در اعتراض به مساله تورم لجام گسیخته و سونامی گرانی دست به عمل متحد بزنند. منظور من از عمل متحد تجمعات اعتراضی است، اعتصاب است، یا حرکتی مثل تحصن اصفهان است یا کنترل محلات مثل ۹۸ هست. هر شکلی هست فراخوانش باید از طرف فعالین دست اندرکار جنبشهای اعتراضی جاری داده بشود. امروزلیست نسبتا طولانی ای از سازمانهای کارگری، کمیته ها و نهادهای کارگری و چهره های کارگری وجود دارد، لیستی از جنبش دادخواهی و انجمن ها و کمیته ها و فعالین اش وجود دارد، از جنبش معلمان و جنبش بازنشستگان و جنبش زنان و جنبش دانشجویی که دوباره وارد میدان شده است هم همینطور. اینها همه متعین هستند، فعالین این جنبشها همه میتوانند در مدیای اجتماعی دور هم جمع بشوند، الان در کلاب هاوسها بحث میکنند، در تلگرام و مدیای اجتماعی هستند، میتوانند به این شیوه به خودشان سازمان بدهند، کارهای خودشان را همآهنگ کنند و متحدانه دست به عمل بزنند. این ممکن است این عملی است و فعالیت حزب ما در این جهت استکه این امر متحقق بشود.
حسن صالحی: شما از عمل متحد صحبت میکنید و خیلی تاکید دارید اما این جنبش ها هر کدام مطالبات خاص خودشان را دارند. معنای سیاسی و مضمون این اتحاد چیست؟
حمید تقوایی: بله این جنبشها همه خواستهای مشخص خودشان را دارند . البته خواستهای مشترک هم کم ندارند، مثل افزایش دستمزدها و حقوق ها. میشود گفت تامین معیشت هم خواست بازنشستگان است، هم معلمان است و هم کارگران. در عین حال بخشها معترض جامعهخواستهای ویژه خود را هم دارند. مشخصا جنبش دادخواهی مساله اش معیشتی نیست، جنبش دادخواهی مساله اش این استکه جلوی جنایت ها و اعدام ها گرفته شود و سران رژیم محاکمه بشوند یا جنبش دفاع از زندانیان سیاسی،که با قتل بکتاش آبتین در زندانها یک اوج جدیدیگرفت، خواستهای ویژه خود را دارد. بحث من است کههمه اینها در لیست خواستهایشان، خواست مشترک تقابل با گرانی را هم بگنجانند. به این معنا که هزینه تورم و گرانی را باید حکومت بپردازد. باید سوبسید بدهند و قیمت کالاها نه تنها نباید افزایش پیدا کند بلکه باید تا حدی کاهش پیدا کند که حتی کم درآمد ترین خانواده ها قادر به تامین معیشتشان باشند. خواست آزادی زندانیان سیاسی نیز خواست همه است چون همه جنبش ها خواهان آزادی فعالینشان هستند.
خواست محوری علیه گرانی و دیگر خواستهای مشترک را میتوان به لیستی از خواستهای ویژه هر بخش افزود و به این ترتیب لیست جامع و مشترکی برای متحد کردن همه جنبشها داشت. لیستی که خواست معلم، خواست جنبش زنان، خواست بازنشسته، خواست پرستار، خواست جنبش دادخواهی و غیره را شامل بشود. این کاملا ممکن است. ما در قطعنامه اول ماه مه کههشت تشکل کارگری و دو تشکل صنفی معلمان و یک تشکل زنان آنرا امضا کرده بودند دیدیمکه مجموعه ای از خواستهای همه جنبش ها، از لغو حجاب اجباری تا خواستهای معیشتی و حداقل دستمزد ١٦ میلیون تا جلوگیری از تخریب محیط زیست تا آموزش رایگان و مساله حقوق شهروندی همجنسگرایان و رنگین کمانی ها و غیره را در بر میگرفت. اگر ما بتوانیم نه فقط با یک بیانیه و قطعنامه بلکه با یک فراخوان عملی با روز و تاریخ و مکان معین این خواستها را بعنوان پرچم و مضمون اعتراض مشترکمان اعلام کنیم به حرکت قدرتمند و موثری شکل داده ایم که دیگر جمهوری اسلامی بسادگی نمیتواند با بگیر و ببند و بازداشت و انداختن اوباش حزب الهی به جان مردم که در شورش های شهری انجام میدهد، جلوی این حرکت را بگیرد. من فکر میکنم شرایط برای این امر آماده است. نمونه ها و جرقه هایی از اینرا دیده ایم . باید امر اتحاد میان جنبشهای اعتراضی را مثل یک نقشه عمل، مثل یک استراتژی روی میز گذاشت و این دست اکتیویستها و فعالین و کمیته ها و جمع ها و شوراهای رهبری همه اعتراضات جاری رامی بوسد که در این جهت قدم بردارند.
١١ مه ٢٢
با تشکر از امیر توکلی برای پیاده کردن متن اولیه این مصاحبه.