اگر چه خیزش آبان ۱۳۹۸ به خون کشیده شد اما دستاوردها و مطالبات و پیشرویهای آن که از اعماق جامعه فوران زده بود مُهرش را بر تاریخ مبارزات مردم ایران از جنبش مشروطه تا به امروز زد!
در حقیقت خیزش آبان ۹۸ مطالبات رادیکال کارگری را به پیش صحنه راند و مطالبات آن عملاً به مطالبه میلیونها انسان کارگر و زحمتکش در آینده هرنوع تحولی در جامعه تبدیل شد.
این جنبش رهبران و آژیتاتورهای کارگری و جامعه مزدبگیر و زحمتکشان را بعنوان سخنگویان پرشور هر تحولی در جامعه ایران معرفی کرد. جنبشی که نه تنها آینده اداره شورایی جامعه را بعنوان تنها شکل اداری جامعه بر میز حاکمین جبار کوبید که دادخواست لغو تمامی قوانین ضد بشری و بهرهکشی علیه زنان، کودکان، پیر و جوان و قوانینی که علیه آزادی فردی و اجتماعی است را بعنوان مطالبات فوری مطرح کرد و بخاطرش جنگید و قربانی داد و مُهر دستاوردهایش را برهر تحولی در جامعه کوبید!
امروز خیزشی که به حق نام “انقلاب مهسا” را بر آن نهادهاند و مطالبه لغو کلیه قوانین زن ستیز اسلامی را بر پیشانی دارد، در تداوم خیزش آبان ۹۸ به مطالبات اجتماعی جنبش سرنگونی طلبانه عمق و گسترش تازهای میدهد و مطالبه رهایی زن از تمام قید و بندهای مذهبی و سنن پوسیده و برابری طلبانه را از انقلاب مشروطه تا به امروز به عمیقترین شکل ممکن به پیش صحنه مطالبات رادیکال اجتماعی کشانده است، در یک کلام جامعه در اوج دفع پسماندهای قرون وسطیای از رگ و پی و سلولهای اندامش است و در هر خیزش عمق مطالبات رادیکال و رهائیبخشش را تنفس میکند و فریاد میزند.
جنبش اسلام سیاسی با عروج خمینیسم و در کشاکش دوران جنگ سرد و بیاری و همت عقبماندهترین عناصر جامعه مثل سران ارتش و دربار پهلوی، جبهه ملی، حزب توده، مجاهد و سیاهجامگان و زهرا خانمها با شاه کلید زن ستیزی در قرون وسطیای ترین حد آن به ضرب و زور استبداد و اعدام خود را به بشریت امروز تحمیل کرد.
سر بریدند، سنگسار کردند، زنان را کنیز کردند، خرید و فروششان کردند، برقع و مقنعه و حجاب بر تنشان کردند از تمام حقوق فردی و اجتماعی محرومشان کردند تا جامعه را به انقیاد و بردگی بکشانند! نان دزدها و شیر خشک دزدها را کرفتند رسوایشان کردند تا بیشرمانه میلیاردها بدزدند، در ملا عام اعدام کردند تا سروریشان بر دستاوردهای انقلاب صد دیکتاتوری بهمن ۵۷ را به اصطلاح تثبیت کنند.
سالها قبل از عروج طالبان و بوکو حرام و داعش جنبش اسلام سیاسی در ایران پرچم زن ستیزی و آپارتاید جنسی را با دمیدن “روح اللّه” به ضرب و زور اسید پاشی به صورت زنان، یا روسری یا توسری، با سنگسار و اعدام و اعلام رسمی حق تجاوز به دختربچههای ۹ ساله و جنس دوم اعلام کردن زن به جامعه تحمیل کرد!
وجه اشتراک جنبش خمینی و اسلام سیاسی در تمام انواع متلوّن آن از ایران تا بیروت و فلسطین و ترکیه و شمال افریقا تا قلب اروپا زن ستیزی است!
پرچم سیاه این جنبش حجاب بر سر زن است و نیروی امدادگرش در مدرنترین جوامع تئوری منحط “نسبیت فرهنگی” است و ابزارشان قتل و کشتار زنان طبق قوانین شرع و دوگانه کردن قوانین مدنی و اجتماعی مسلمین، یهودیان و انواع زامبیهای از گور برخاسته و قوانین جاری حتی در همین کشورهای مدرن بود و هست.
عروج اسلام سیاسی در ایران در خرداد ۱۳۶۰ و با کشتار انقلاب بهمن با کمک سران ارتش و جبهه ملی و تودهایها و نوجوانان اکثریت کل خاورمیانه و جهان را تحت تاثیر قرار داد.
حالا دیگر اسلام سیاسی جانشین ناخلف جنبش مترقی فلسطین، جنبش ظفار، ویتنام، الجزایر، مه ۱۹۶۸ در فرانسه و کل جهان میشود و پرچم سیاه این تعرض زن ستیزی و حجاب است.
هرجا زورشان رسید حکم الهی لذت جنسی از کودکان نوزاد را صادر و عملی کردند! دختر بچه ۹ ساله را با دهل و زورنا زن اعلام کردند و قابل تجاوز، رسما مهر انحطات و نا برابری صد برابر بیشتر از عهد سرمایهداری بر جامعه کوبیدند و زنان جامعه را تا حد کنیزان قرون وسطیای پائین کشیدند و با این ابزار کل جامعه را به انقیاد و بردگی کشاندند!
از روز عروج اسلام سیاسی در زیر درخت سیب “نوفل لوشاتو” و رویت تصویر خمینی در ماه تا به امروز زن ستیزی و آپارتاید جنسی و حجاب، نماد الغای تمامی حقوق پایهای فردی و اجتماعی کل آحاد جامعه بوده است!
در جوامع اسلام زده بیحقوقی زن پیشدرآمد بیحقوقیهای فردی، سیاسی و اجتماعی است و چرخه آسیاب استبداد بر این نظم سیاه میچرخد!
بله جنبش ارتجاعی اسلام سیاسی با سرکوب انقلاب بهمن ۱۳۵۷ در خرداد ۱۳۶۰ پا به عرصه سیاست در جامعه جهانی گذاشت!
اما این جنبش زن، انسان و زندگی ستیز در جنبش شهریور و مهر سال جاری مُهر باطل شد خورد.
سرنوشت “انقلاب مهسا” در شهر و شهرک و با همبستگی منطقهای و جهانی هرچه که باشد! پیروزی یا شکست! مهرش را بر کلیه جنبشهای از این ببعد در ایران، خاورمیانه و در قلب جوامع غربی زده است.
این خیزش خیزش جسارت آمیز علیه تمامی قوانین و فرهنگ و راه و روش سیاسی و اجتماعی جنبش کثیف اسلام سیاسی و زن ستیزی است و بازگشت پذیر نخواهد بود.
مهمترین و اساسیترین دستاورد این جنبش در ایران و کل جهان مصاف و شکست تابوی قدرت اسلام زن ستیز و ابطال قدرت و ددمنشی آن است.
ایران اگر به ستاد عروج اسلام سیاسی در جهان تبدیل شده بود امروز به مرکز و سانتر شکست رسوای این جنبش فوق ارتجاعی در ایران، منطقه و جهان تبدیل شده است!
امروز با جسارت میتوان گفت که زن ستیزی اسلامی، ملی، مذهبی و سنتی علیرغم مقاومتش و علیرغم شکست یا پیروزی “خیزش مهسا” به گذشته تاریخ تحولات خاورمیانه و جهان تبدیل شده است.
زنده باد انقلاب!