جدید ترین

رابطه طالبان و جمهوری اسلامی، اهداف و استراتژی

انترناسیونال ۶۱۳

١۷ سال پس ازکشته شدن ۷  تن از پاسدارـ دیپلماتهای کنسولگری جمهوری اسلامی در مزارشریف در جریان تصرف شهر و رو در رویی جمهوری اسلامی ایران و طالبان افغانستان در کشاکش رقابتهای منطقه، سپس همراهی و همکاری بی چون و چرای جمهوری اسلامی بعنوان مهمترین حامی ائتلاف مخالفان طالبان، با نیروهای نظامی و امنیتی امریکا و متحدینش برای ساقط کردن طالبان، پس از یک دوره طولانی پر تشنج میان این دو نیروی فوق ارتجاعی در منطقه، تغییر تناسب قوا و سیر شتابنده حوادث سیاسی، جمهوری اسلامی ایران و طالبان افغانستان را از مصاف با یکدیگر به همکاری و همفکری و روابط حسنه وا داشته است. تا جایی که سخن از بازگشایی علنی دفتر طالبان در تهران میشود. ظرفیتهای مشترک خطرناک تروریستی، تشابه ارتجاعی طرفین ضرب در منافع و نیازهای مشترک استراتژبک حاصل از تحولات ژئوپولتیک، تهدید حضور داعش و نیرو گرفتن آن در افغانستان و جلب بدنه ناراضی طالبان به خود، موقعیت طالبان را نیز دستخوش تلاطم جدی کرده است.

جمهوری اسلامی بعنوان یکی از بازیگران سیاسی در افغانستان بر متن شرایط مشابهی به نزدیکی و همکاری با طالبان افغانستان نیازمند است.

مروری فشرده به روابط جمهوری اسلامی و طالبان افغانستان

حدودا دو سال پیش دیلی تلگراف در گزارشی اعلام کرد که دفتر غیر علنی طالبان در زابل زیر نظر حفاظت سپاه قدس شروع بکار کرده است. آموزش و مسلح کردن بخشی از نیروهای ویژه طالبان نیز در پایگاههای سرّی همین نیرو آغاز شده است. جمهوری اسلامی این خبر را تکذیب، اما طالبان در قبال انتشار آن سکوت کرد.

پس از مدتی بخشی از شنودهای جاسوسی که بدست دیلی تلگراف نیز رسیده و یا در اختیارش گذاشته بودند تا منتشر کند پرده از روابط گسترده نیروهای طالبان و سپاه قدس برداشت.

در خرداد ماه ١٣۹۲ سخنگوی طالبان، “قاری محمد یوسف احمدی، در گفتگوی از پیش تدارک دیده شده ای با خبرگزاری اسلامی افغان کهدر پاکستان مستقر است، اعلام کرد که نمایندگان دفتر سیاسی طالبان در قطر به جمهوری اسلامی ایرانسفر کرده اند. پس از علنی کردن این روابط توسط طالبان، خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسدارن چنین نوشت: “در نشست بیداری اسلامی درتهران، محمدالله نعمانی وزیر تحصیلات عالی طالبان و شمس الدین پهلوان والیقبلی میدان وردک در زمان حکومت طالبان حضور داشته اند. اما وزرات امور خارجه جمهوری اسلامی اظهار بی اطلاعی و همچنان رابطه با طالبان را تکذیب کرد.

پس از علنی شدن روابط گسترده سپاه قدس با طالبان افغانستان و ملاقاتهای پی در پی، سفر یک هیئت سیاسی بلند پایه از طالبان افغانستان از قطر به تهران، به رهبری طیب آغارئیسدفتر سیاسی طالبان که وظیفه آن پیشبرد اهداف سیاسی طالبان با هدف گسترش ارتباطات دیپلماتیک با دولتها است، در ۲۸ اردیبهشت ماه به تهران سفر کردند. “طیب آغا” رئیسدفتر، مترجم مخصوص، معاون مطبوعاتی و نزدیکترین شخصیت سیاسی به ملا عمر رهبر طالبان افغانستان است.

هیئت سیاسی طالبان افغانستان،به بهانه و تحت لوای شرکت در “کنفرانس بین‌المللی بیداری اسلامیدو بار دیگر نیزجهتانجام ملاقاتهای رسمی با مقاماتامنیتی جمهوری اسلامی ایران به تهران سفر کرده بودند.

بدنبال این سفر، روزنامه وال‌استریت ژورنال، روز پنجشنبه ۲١ خرداد ،١٣۹٤ در گزارش جداگانه ایفاش کرد که جمهوری اسلامی ایران به پشتیبانی مالی و نظامی و آموزش نیروهای طالبان افغانستان مشغول است و به نقل از فردی به نام “عبدالله” از فرماندهان طالبان که جمهوری اسلامی ایران به او ماهیانه ۵۸۰ دلار حقوق می‌دهد نوشت: “او می‌گوید که هر زمان به تفنگ و مهمات نیاز داشته از ایران خواسته آن را تامین کند“.

جمهوری اسلامی و طالبان از هم چه میخواهند؟

جمهوری اسلامی ایران در مرزهای شرقی خود پیوسته دچار نا امنی بوده است. نسبت به فعالیت و حضور دهها جریان اسلامی تروریستی رقیب که سرنخ فعالیتشان در دست سازمان امنیت پاکستان و یا سازمان امنیت کشوریهایی نظیر قطر و عربستان سعودی است بشدت نگران است. از سویی گسترش نفوذ سیاسی در افغانستان همواره مورد توجه دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی بوده است. ضعف و بی ثباتی دولت مرکزی در افغانستان امکانات حضور امنیتی و سیاسی جمهوری اسلامی را تا حدودی تسهیل میکند، تا بدانجا که بتواند بعنوان یکی از بازیگران سیاسی در افغانستان ایفای نقش کند و بر نفوذ امنیتی و سیاسی خود بیفزاید. از سوی دیگر گسترش حوزه عملیاتی داعش و نیرو گرفتن در جوار مرزهای شرقی، نگرانی جمهوری اسلامی را نسبت به از دست دادن کنترل خود در این منطقه، تشدید کرده است.

ناتوانی دولت مرکزی افغانستان در به عقب راندن و شکست قطعی و کوتاه کردن دست طالبان، سبب تغییر تناسب قوا به نفع طالبان گردیده است. تلاش امریکا و دولت افغانستان این بار جهت رسیدن به توافق با طالبان و تقسیم بخشی از قدرت با آنان، مذاکره و پذیرفتن برخی شرایط آنان، رضایت به ایجاد دفتر دولت امارت اسلامی و استقرار هیئتی از دفتر سیاسی طالبان در قطر، بازگذاشتن دست آنان در اجرای احکام شریعت بعنوان رسمیت دادن به قدرت دوفاکتوی آنان در بسیاری از مناطق، موقعیت طالبان را در موازنه قدرت فعلی به درجه ای تغییر داده است.

برای جمهوری اسلامی تامین تسلیحاتی و تدارکاتی مورد نیاز طالبان، بخشی از نزدیکی استراتژیک به این گروه تروریستی، در رقابتهای شدید منطقه ای، ایجاد حسن رابطه و بخدمت گرفتن و استفاده از ظرفیتهای تروریستی و ارتجاعی آن، دور کردن این گروه از القاعده و قدرتهای منطقه ای نظیر عربستان و قطر، نزدیک کردن آن با منافع سیاسی خود در منطقه، بیشتر از هر وقت دیگر، مورد  توجه جمهوری اسلامی ایران است.

از سویی ایجاد ناامنی داخلی و بی ثبات کردن موقعیت نظامی و امنیتی برای نیروهای نظامی امریکا در افغانستان یک برگ برنده برای جمهوری اسلامی محسوب می شود.

به این وضعیت باید تشکیل نیروی ائتلاف به رهبری عربستان و اعلام هم جهتی علنی اشرف غنی ـ عبدالله وحتی گلبدین حکمتیار بدنبال منازعات یمن که جمهوری اسلامی رسما یکطرف آن محسوب میشود، را نیز افزود.

در عین حال طالبان افغانستان هر درجه از گسترش روابط دیپلماتیک خود را بخشی از رسمیت بخشیدن خود در منطقه میداند. به هر درجه که داعش در منطقه اعمال نفوذ بیشتری بیابد، طالبان بعنوان یک نیروی آلترناتیو ارتجاعی میتواند بعنوان وسیله ای برای کمک به اهداف سیاسی امریکا، دولت مرکزی افغانستان و جمهوری اسلامی مورد توجه قرار بگیرد.

خصوصیات مشترک ایدئولوژیک و فوق ارتجاعی طالبان و جمهوری اسلامی طبعا راه را برای این نزدیکی و تعامل استراتژیک هموارتر خواهد کرد. نباید فراموش کرد که به هر درجه که طالبان بعنوان یک جریان تروریستی اسلامی در افغانستان بتواند نیروهای سیاسی مترقی و سکولار را به عقب برانند و قدرت اعتراض اجتماعی آنان را تضعیف کنند، جمهوری اسلامی خود را با آنان هم جهت تر می یابد و با خیال آسوده تری به گسترش دامنه نفوذ سیاسی ارتجاعی خود در افغانستان ادامه خواهد داد.

امضای تفاهم نامه سازمان امنیت پاکستان و افغانستان میتواند به تضعیف طالبان و از دست دادن منابع و امکاناتی که پیوسته از طریق (I.S.I) در اختیار آنان قرار میگرفت بینجامد. بنابراین دست و پا کردن پشت جبهه و منبعی جهت تامین بقای سیاسی ـ نظامی برای طالبان حیاتی تر از هر وقت دیگر خواهد بود.

به این وضعیت باید منفعت مشترک جدی تر طالبان افغانستان و جمهوری اسلامی از نگرانی و هراس هر دو از گسترش دامنه نفوذ داعش در منطقه را هم افزود. این وحشت هر دو را بیش از پیش به هم نزدیک کرده است.

جمهوری اسلامی روی انبار باروت نشسته است.

همه محاسبات ارتجاعی و تروریستی و دیپلماسی خونینی که توسط جمهوری اسلامی و طالبان و هر نیروی تروریستی دیگر صورت می گیرد در برآمد اعتراضات رو به گسترش مردم در ایران، یک شبه دود خواهد شد و به کوتاه کردن دست همه جریانات ارتجاعی ـ تروریستی از زندگی مردم خواهد انجامید.

جمهوری اسلامی بعنوان یکی از آتش بیاران منطقه، علیرغم همه تلاشهای فوق ارتجاعی و پتانسیل خطرناک تروریستی خود، در داخل کشور با موجی از نارضایتی و نفرت از خود و قوانین اسلامی اش روبرو است. شکستهای پیاپی سیاستهای ضد مردمی جمهوری اسلامی و موقعیت شکننده اش در مقابله با موج اعتراضات مردمی پاشنه آشیل جمهوری اسلامی است.

میلیونها مردمی که زیر بار اعمال فقر تحمیلی و فشار و سرکوب سیاسی قرار گرفته اند، با سرنگون کردن جمهوری اسلامی همه طرفندهای سیاسی کثیف آنرا برای همیشه خنثی خواهند کرد. بخش وسیعی از نیروهای تروریستی اسلامی درمنطقه بکلی از میان برچیده خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *