logo axbar kargari

اخبار کارگری

logo axbar kargari
٣آبان ــ ١٦آبان ماه ١٣٩٣
نسان نودینیان-داوود رفاهی

اعتراضات
تجمع کارگران واگن پارس
١٥دی: ٩٠٠کارگر اعتصابی ــ دوشنبه ١٥دی ــ به ده روز اعتصاب پایان دادند. کارگران اعتصابی نهادهای دولتی و کارفرما را به قبول تامین شغلی و پایان دادن به تهدید امنیتی ملزم کردند
١٤دی: ١٥٠ کارگر واگن پارس اراک در خیابان مجاور کارخانه، منتهی به بلوار آیت‌الله اراکی تجمع کردند. کارگران واگن پارس به خودداری کارفرما از اجرای مصوبه شورای تامین مبنی بر بازگشت به کار آقای درخشنده ‌بخت، رئیس اخراجی نهاد کارگری این واحد تولیدی معترض‌اند. همزمان ماموران حراست از ورود ٥ نفر از کارگران به کارخانه جلوگیری کرده‌اند. این دومین تجمع اعتراضی کارگران واگن پارس در خیابان مجاور کارخانه است. کارگران پیش‌تر در سومین روز اعتراض در این خیابان تجمع کرده بودند.

اعتصاب یک هفته‌ای کارگران پارس خودرو دراعتراض به پایین بودن سطح دستمزدشان
١٠دی: کارگران کارخانه خودروسازی پارس خودرو (زیرمجموعه گروه خودروسازی سایپا) به دلیل «دریافت دستمزد ناکافی» طی یک هفته گذشته از خوردن غذای کارخانه خودداری کرده‌اند. اعتصاب، به دلیل عدم رسیدگی کارفرما به درخواست بازبینی دستمزدها بوده است که این امر باعث شده تا کارگران سالن‌های ٣٥ دستگاه، P.K، ماکسیما، رنگ، L٩٠، پرس، G.T.X طی یک هفته گذشته از خوردن وعده‌های غذایی ناهار و شام که از سوی کارفرما تدارک دیده شده است، خودداری کنند.. طی یک هفته گذشته برخی کارگران به دلیل درخواست مدیران و معاونین شرکت در سالن غذاخوری حاضر شده‌اند اما پس از تحویل غدا آن را روی میز گذشته و از سالن غذاخوری خارج شده‌اند! گفتنی است طی سه سال گذشته به دلیل اجرای سیاست‌های تعدیلی مدیریت کارخانه، مزایای پاداش بهره‌وری کارگران پارس خودرو از حدود ٢٠٠ هزار تومان در ماه به حدود ٦٠ تا ٨٠ هزار تومان کاهش یافته و این در حالی است که در همین مدت میزان تولید روزانه کارخانه از حدود ٦٠ دستگاه به حدود ٦٠٠ دستگاه افزایش یافته است. یکی از خواسته‌های کارگران پارس خودرو، اجرای طرح طبقه‌بندی مشاغل است چرا که دستمزد پایه اغلب کارگران باسابقه و تازه استخدام شده به صورت برابر و برمبنای حدقل مزد محاسبه و پرداخت می‌شود.

پایان موقتی اعتراض کارگران معدن البرز مرکزی
١٠دی: اعتراض ١٢٠٠ نفر از کارگران معدن زغال سنگ البرز مرکزی (سواد کوه) در استان مازندران با وعده کارفرما پایان یافت. مطالبات کارگران اجرای طرح طبقه بندی و پرداخت مابه التفاوت مزد ناشی از اجرای این طرح است. میزان مطالبات معوقه ١٢٠٠ کارگر این معدن با اجرای این طرح حدود ٢ میلیارد تومان می‌شودو رقم طلب هر کارگر بر اساس میزان دریافتی و سوابق کارشان حدود ٢ تا ٣ میلیون تومان بر آورد می‌شود. اعتراضات کارگران از روز شنبه (٦ دی ماه) آغاز و تا ساعت ١٠ صبح امروز (١٠ دی ماه) خاتمه یافت.

دومین روز تجمع صاحبان مسکن مهر پردیس و پرند
این تجمع کنندگان پلاکاردهایی با مضمون «مسکن مهر بی مهر شد»، «مسکن مهر؛ به نام قشر ضعیف جامعه، به کام سرمایه داران و دلالان» را در دست داشتند. با سپری شدن دو سال از وعده تحویل مسکن مهر و هنوز خبری از واگذاری نیست. آنان پیش از این در مقابل وزارت راه و شهرسازی و نهاد ریاست جمهوری نیز تجمع کرده بودند. یکی از این تجمع کنندگان: در سال ١٣٩١ مبلغ ١١ میلیون و ٧٠٠هزار تومان از ما اخذ شد و قرار بود در قبال آن یک واحد مسکونی در پردیس به ما تحویل داده شود ولی تاکنون چندین بار اعلام کردند که باید دوباره پولی پرداخت کنید. تاکنون حدود ٣٥ میلیون تومان پول واریز کرده ایم ولی آخرین بار هم پیامکی دادند که اگر پول جدید را واریز نکنید، مسکن مهر از شما گرفته می شود.

اعتصاب و تجمع کارگران معدن چادرملو
٩ دی ماه نزدیک به ٢٥٠ نفر از کارگران سایت صنعتی معدن چادرملو در اعتراض به کاهش شدید کارانه‌ها در محل کارخانه تحصن کردند. این تجمع اعتراضی به صورت همزمان توسط کارگران خط کوه نیز انجام شد که طی آن کارگران این بخش نیز برای چند ساعتی دست از کار کشیدند.

تجمع کارگران پارسیلون
٧دی: ٦٠نفر از کارگران کارخانهٔ پارسیلون خرم آباد که مشمول قانون بازنشستگی مشاغل سخت و زیان آور هستند در اعتراض به پرداخت نشدن حق بیمه ویژه‌ای سخت و زیان آور بودن مشاغل در مقابل اداره تامین اجتماعی خرم‌آباد تجمع کردند. نزدیک به ٨٠ نفر از کارگران کارخانهٔ پارسیلون که دارای مشاغل سخت و زیان آور هستند در مرحلهٔ بازنشستگی قرار دارند اما به دلیل پرداخت نشدن ٤ درصد حق بیمهٔ‌ ‌ای که کارفرما ملزم به پرداخت آن است هنوز تکلیف آن‌ها مشخص نیست.

تجمع کشاورزان مینابی مقابل ایستگاه پمپاژ آب تیرور
١٠دی: کشاورزان روستای زیارت مولا در میناب با تجمع مقابل ایستگاه پمپاژ آب در تیرور به قطع سهمیه آب کشاورزی خود اعتراض کردند. بیش از پنج هزار نفر به صورت مستقیم و حدود سه هزار نفر نیز به صورت غیر مستقیم در بخش کشاورزی در شمال دشت میناب مشغول فعالیت هستند. با قطع آب سهمیه کشاورزی، زندگی جمع کثیری از مردم در روستاهای روستاهای چاه اسماعیل، چاه شیرین، زیارت مولا، گوربند و شهر تیرور به خطر افتاده است. اعطا سهمیه آب از خط پمپاژ کشاورز خواسته اصلی تجمع کنندگان است.

تجمع اعتراضی روستاییان آبماهیک لالی
١١دی: همزمان با بازدید معاون اول رییس جمهوری! بیش از ٦٠ نفر از اهالی روستاهایی که به واسطه آبگیری سد گتوند بدون دریافت بهای زمین هایشان مجبور به ترک روستاها شده اند، در ورودی سد گتوند در شمال خوزستان تجمع کردند. روستای آبماهیک لالی شامل ١١ روستا است که به واسطه آبگیری سد گتوند تمامی امکانات این روستاها در حالی که هنوز روستاییان در منازل خود زندگی می کردند قطع شد و همین امر موجب شد بسیاری از روستاییان بدون دریافت بهای زمین هایشان یا به استان های دیگر کوچ کرده و یا در حاشیه شهرهای بزرگ ساکن شوند.

اعتراضات مداوم کارگران کارخانه قند فسا
٧دی: حدود ٥٠ نفر از کارگران فصل یکارخانه قند فسا در اعتراض به پرداخت نشدن حقوق و مزایای چند ماه گذشته خود، مقابل فرمانداری ویژه فسا تجمع کردند.

٩دی: کارگران فصلی کارخانه قند فسا در اعتراض به پرداخت نشدن حقوق و مزایای چند ماه گذشته خود، مقابل دفتر امام جمعه تجمع کردند.

اعتراض کارگران کارخانه هپکواراک
٨دی: اعتراض کارگران کارخانه هپکواراک به عدم پرداخت حقوقشان. کارگران کارخانه هپکو اراک پس از خصوصی سازی باعدم پرداخت حقوق، اخراج ومشکلات دیگردرگیربودند وبارهادست به اعتراض زده اند. شركت هپكو در سال ١٣٥١ در زمینی به وسعت ٩٠هكتار با هدف مونتاژ ماشین آلات راه سازی توسط برادران رضایی تاسیس و از سال ١٣٥٤ با همكاری شركتهای اینترناش، پوكلین، ساكائی، دایناپاك، و لوكومو از كشورهای آمریكا، فرانسه، ژاپن، سوئد و فنلاند رسما شروع به فعالیت نمود. پس از سال١٣٥٧، برادران رضایی که از ایران رفتند، هپکو زیرمجموعه سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران شد.

گزارش

٣٣٥٠ شرکتی شهرداری شیرازبا ١٥ سال سابقه همچنان رسمی نیستند
٣٣٥٠کارگر شرکتی شهرداری شیرازبا ١٥ سال سابقه همچنان رسمی نیستند و نمی توانند از امکانات و امتیازات شهرداری استفاده کنند.

بازگشت به کارمشروط ٤٠ کارگر اخراجی فولاد آذربایجان
٩دی: ٤٠ کارگر پیمانی فولاد آذربایجان در پایان آذر ماه، همزمان با واگذاری این کارخانه به بخش خصوصی، در پی اتمام قرارداد کارشان اخراج شدند. کارگران اخراجی در اعتراض به اخراج سازی مقابل درب اصلی کارخانه تجمع می‌کردند. در اثر این اعتراضات کارفرما با معاینه پزشکی کارکران و اطمینان از شنوایی کارگران با بازگشت به کار به صورت مشروط موافقت کرد.

تعویق سه ماه «اضافه تدریس» قریب به نیم میلیون معلم
١٠دی: اضافه تدریس فرهنگیان با گذشت بیش از سه ماه از آغاز سال تحصیلی پرداخت نشده است. حق تصحیح برگه‌های امتحانی و مراقبت از جلسات امتحان در ماه‌های خرداد و شهریور نیز به معلمان پرداخت نشده است.

منابع دولتی میگویند؛ ١)) ابتلا کودکان خیابانی به HIV؛ بیش از ٤٠ درصد است. آمار ٤٠ درصدی ابتلا کودکان خیابانی به HIV مبتلا به این ویروس از آمار موجود بیشتر است. کودکانی که به ایدز مبتلا هستند، زندگی بسیار سختی را در پیش دارند چرا که آنها با مصرف دارو تا آخر عمر، عفونت‌های سخت و طاقت فرسا، و اغلب فقر را تجربه می‌کنند.
٢)) آمار بیماران سرطانی در ایران کمتر از کشورهای پیشرفته اما میانگین طول عمر در این کشورها از از ایران بیشتر است.
٣)) بر اثر انفجاز گاز شهری در منطقه خرمدشت کمالشهر از توابع شهرستان کرج، پنج نفر جان باختند.به گزارش ایرنا این حادثه ساعت ٦ صبح ٥دی ماه در یک واحد مسکونی در خرمدشت کمالشهر رخ داد. در این حادثه سه دختر ٦، ١٣ و ١٦ ساله، یک پسر ١٨ ساله و یک مرد ٤٥ ساله جان خود را از دست دادند. این حادثه بر اثر نشت گاز شهری و انفجار آن به وقوع پیوست که خساراتی نیز به همراه داشت.
٤)) ١٨ نفر از دانش آموزان مدرسه ابتدایی نصر سردشت پس از مصرف شیر رایگان در مدرسه مسموم شده و بلافاصله به بیمارستان بشاگرد منتقل شدند.
٥)) سیستان و بلوچستان به عنوان پهناورترین استان ١٩ شهرستان و بیش از دو میلیون و ٧٠٠ هزار نفر جمعیت محروم از داشتن حتی یک سینما است.
٦)) معاون کارآفرینی و توسعه اشتغال وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی گفت: ما در کشور هفت میلیون نفر «بیکاره» داریم، افرادی که فاقد هرگونه درآمدی هستند.
٧)) رئیس کمیسون صنایع اتاق بازرگانی ایران تصریح کرد:بین ١٢ هزار تا ١٤ هزار واحد تولیدی در این شرایط متوقف شده‌اند و دلیل آن نیز قوانین داخلی بانک‌ها در برخورد با کارفرمایان بوده‌ است. توقف پرداخت تسهیلات باعث رکود شده‌ که تبعات آن تعطیلی واحد‌ها، افزایش بیکاری و ناهنجاری‌های اجتماعی شده است.

احضار ١١ کارگر معدن طلای آق دره به دادگاه
٩دی: یازده نفر از کارگران فصلی معدن طلای آق دره با شکایت کارفرما به دادگاه عمومی شهرستان تکاب احضار شدند. (ششم دی ماه) تعدادی از کارگران معدن «طلای آق‌دره» در اعتراض به تصمیم کارفرما مبنی براخراج ٣٥٠ نفر از همکارانشان در داخل محوطه این معدن تجمع کردند. پس از اقدام بخودکشی یکی از کارگران، (سه شنبه ٩ دی) دادگاه عمومی شهرستان تکاب با شکایت کارفرما یازده نفر از کارگران اخراجی این واحد معدنی را احضار کرد. «یوسف کاووسی»، «عباس آذر»، «محمد خسروی»، «منصور دخ»، «خلیل عظیمی»، «فاتح رحیمی»، «ایوب مولودی»، «رضا بهاری»، «رضا یوسفی»، «عابد رحمانی» و «عطاء‌اله صبوری» کارگرانی هستند که با شکایت کارفرما به دادگاه عمومی تکاب احضار شده‌اند. دلیل تشکیل پرونده قضایی برای کارگران، واکنش حدود ٣٥٠ نفر از کارگران این معدن به اخراجشان بوده است.

ما در آمار هیچ دستگاهی نمی گنجیم!
برای کارگران ساختمانی و فصلی نه قانونی هست نه آیین نامه ای .کارفرما است که قانون را مشخص می کند او رنج قیمت را بر اساس روزمزدی و نیروی بدنی کارگران مشخص می کند. میدان های شهر شاهدان خوبی هستند. شاهدان قراردادهای نانوشته. فرقی ندارد، احمد آباد یا طوقچی، کارگران فصلی همه جا هستند. عبدالله یکی از آنهاست. پسرک لاغر و گیوه پوشیده با پالتو سیاه گشاد و و بلندی که مادرش به هزار امید تنش کرده بود. به شهر آمد تا کار و کاسبی راه بیاندازد. خاک و خلی و سوخته از سرما، آب رفته و کمی کوتوله به نظر می‌رسد.سرما پوست دستها و چهره‌اش را سرخ و پوسته پوسته کرده است.زیر آن چهره تکیده و پیکر آب رفته‌اش پسرک چهارده یا پانزده ساله به نظر می‌رسد، ریزه، سبزه با چشمانی درشت قهوه‌ای که حتی زیر آفتاب سوزان وکوفتگی کارگری توی ساختمان‌های نیمه کاره بازهم می‌درخشد:«یک هفته کار هست یک هفته بیکاری، یک فصل کار هست یک فصل نداری، کارگر فصلی وضعیتش همین است ایستادن سر چهارراه و چشم دوختن به انتظار.» پسرک می گوید که حالا برای خودش مردی شده و جا افتاده . انگار از همان نوجوانی، سی چهل سالگیش را می گذراند.
کشاورزان دیروز، کارگران امروز! اینجا میدانی است برای عبدالله، برای ناصر، برای کشاورزان دیروز و کارگران بیکار امروز.اینجا میدان است با کلی آدم هایی که در سرما و گرما منتظرند. در میدان های شهر کارگران همیشه بیکارند. زمستان که می شود، انگار سرما بند بند انگشتان محکم و بزرگ و پینه بسته احمد را از هم جدا می کند. انگشتانش آدم را یاد زمینهای گندم می اندازد یا برنج شاید. همه چیزش به یک کشاورز زحمت کش آفتاب خورده می ماند که حالا غروب زندگیش را در میدان های شهر می گذراند. “کارگر نمی خواهید؟”این دیالوگ معروفی است برای کسانی که روزگاری آب و آبادانی داشته اند و اکنون به هوای کار در خیابان های بزرگ و مشهور شهر ساکن شده اند. از صبح تا نزدیکای غروب. چشمهایشان هر ماشینی که توقف می کند را می بلعد، بعد می دوند. تند و سریع تا در رقابت بیکاری و کار بازنده نشوند. می شوند عمله . همان کشاورزانی که روزگاری روی زمین هایشان با دسترنجشان حکمرانی می کردند. مش قاسم، مسن تر از همه است. اخم کرده و هر بار شیارهای صورتش کج و معوج می شود. چشمان میشی پیرمرد به دورها دوخته شده . کمتر کسی به حساب می آورد. نه دعایت می کند نه التماس.
اصغر از دیگر کارگران است که حکم کارگر فصلی را دارد. اخم کرده و عصبانی است: “زندگیمان در همین میدان است، نه مرخصی داریم، نه از عیدی و پاداش خبری هست،هر روز هم که کار نکنی، مزد نداری، بیمه هم که نیستیم، الان ٨ سال است که کارگری می کنم .به هزار امید و آرزو زمین فروختیم آمدیم اینجا .آمدیم شهر .اصغر ساده و بی ریا است. بدون حاشیه در حاشیه زندگی می کند. اهل کوهپایه است و وقتی تکه زمین پدریش را فروخته، وقتی زمینشان تشنه شده بقچه اش را زده زیر بغل آمده اینجا تا به نوایی برسد. حالا سه تا بچه قد و نیم قد دارد. کارگران ساختمانی همه همینطورند از سن پایینشان گرفته تا پیرمرد.همه این کارگران به نوعی فصلی و دست به دامان طبیعت هستند. علی اهل کرمان است .دیپلم دارد و ٥ سالی می شود که ساکن همین میدان شده تا کاری گیر بیاورد .خانه اش حوالی حصه است در هفته خیلی نصیبش نمی شود اما همین نان بخور و نمیر برای اهل خانه بس است به کم قانعند . خانواده اش با او زندگی نمی کنند .نه می تواند نه می خواهد آنها دربه در شهر شوند.زیرلب به خودش لعنت می فرستد:از صبح تا شب کارمان همین است .او هم یک کارگر ساختمانی است نه بیمه دارد و نه حقوقی که بتواند پشتوانه اش باشد.
ما در آمار هیچ دستگاهی نمی گنجیم! بقیه اوضاعشان بهتر نیست ابراهیم اهل جنوب است این را از لهجه اش خوب متوجه می شوی گرم و داغ زده می گوید: انگار ما در آمار هیچ دستگاهی نمی گنجیم اصلا انگار همه با ما قهرند.ما کارگرانی هستیم که به هیچ دل بسته هستیم همین. برای کارگران ساختمانی و فصلی نه قانونی هست نه آیین نامه ای .کارفرما است که قانون را مشخص می کند او رنج قیمت را بر اساس روزمزدی و نیروی بدنی کارگران مشخص می کند. آنها زندگی می كنند برای كار.خواب اول صبح وقت خروس خوان تقریبا برای آنها حکم رویا دارد آنها جمع می شوند تا انتخاب شوند و زمان را با قدمهایشان می شمارند تا صبح غروب شود و شاید در این ثانیه ها و دقیقه ها هیچکس سراغی نگیرد نه کسی که نیاز به ساختمان دارد نه کسی که عمله بخواهد برای سیمان کاری و … به پاتوق کارگران که پا بگذاری همه این دردها مثل یک فیلم خیابانی برایت اکران می شود .دغدغه این کارگران تنها یک لقمه نان است و بس .شاید این شده تمام زندگی کارگرانی که خود را به سرنوشت سپرده اند . ایجاد می شود و بالتبع معضلات دیگری در پی آن ایجاد می شود که جایی برای گفتن آن نیست. بخشی ازیک گزارش ایمنا بتاریخ١١دی

کارفرمای سلیمانیه‌ای مهندس اهل دیواندره را به قتل رساند
١٤دی: کارفرمای یک واحد تولیدی در اقلیم کُردستان عراق دو مهندس را هدف گلوله قرار داد. شلیک تیر به دو مهندس دیواندره‌ای در شهرک “بازیان” استان سلیمانیه مرگ یکی از آنان به نام شورش محمدی را درپی داشت. این مهندسین از صاحب کارگاه شیشه خواسته بودند که حق و حقوق آنان را پرداخت کند که با واکنش خشم‌آلوده کارفرما روبه‌رو شدند. حادثه در نخستین روزهای سال جاری میلادی روی داده و دیگر برادر این مهندس اهل شهرستان دیواندره به نام عادل محمدی نیز با کلت کمری به شدت زخمی می‌شود. نداشتن اقامت، اجازه کار و امنیت و همچنین دستمزدی پایین‌ از جمله‌ی مشکلات کارگران و متخصصینی است در اقلیم کُردستان می‌باشد.

حقوقهای پرداخت نشده

سه ماه تأخیر در پرداخت حقوق کارگران معدن نگین طبس
درمعدن نگین طبس ٣ ماه حقوق و مزایای بیش از ٣٠٠ نفر از کارگران پرداخت نشده است.

تعویق ٦ ماه حقوق و بیمه ١٢٠ کارگر صنایع P.V.C سمنان
در کارخانه صنایع P.V.C سمنان ٦ ماه حقوق و بیمه ١٢٠ نفر از کارگر پرداخت نشده است.

تأخیر سه ماهه در پرداخت حقوق ٢٩ کارگر سیمان کارون
در کارخانه «سیمان کارون» واقع در شهرستان مسجد سلیمان ٢٩ نفر از کارگران قرار دادی بعد از بازگشت به کار از مهر ماه سال جاری هیچ حقوقی دریافت نکرده‌اند.

اخراج و بیکارسازی

کاهش امنیت شغلی ٣٤٧ کارگر آ.ب.ث/ اخراج ١٨٠ نفر ظرف سه سال
در شرکت تولیدی «کندر» (آ. ب. ث) پیش از سال ٩٠ حدود ٥٢٧ کارگر داشت که این تعداد به تدریج تا به امروز به ٣٤٧ نفر تقلیل یافته است. در سال ٩٠ حدود ١٥٠ کارگر قرارداد موقت این واحد تولیدی را یکجا تعدیل کردند. همچنین ٣٠ نفر از کارگران قرار دادی نیز در شهریور ماه سال جاری با اتمام قرار داد کارشان تعدیل شدند.

اخراج٧٥٠کارگرکارخانه شهیدقندی یزد
از زمان خصوصی سازی کارخانه شهید قندی، تعداد کارگران رفته رفته کاهش پیدا کرده است. در اثر خصوصی سازی این کارخانه طی ١٠ سالهٔ اخیر، تعداد کارگران ٦٢/٥ درصد کاهش پیدا کرده و از ١٢٠٠ نفر به ٤٥٠ نفر رسیده است.

مرکزآمارایران نرخ بیکاری پاییزرا ١٠.٥ درصد اعلام کرد
مرکز آمار ایران چکیده نتایج طرح آمارگیری نیروی کار در پاییز ١٣٩٣رابتاریخ١١دی منتشرکرد.
براساس این گزارش،بررسی نرخ مشارکت اقتصادی (نرخ فعالیت) جمعیت ١٠ ساله و بیشتر نشان می‌دهد که ٣٧.٣ درصد جمعیت در سن کار (١٠ ساله و بیشتر) از نظر اقتصادی فعال بوده‌اند؛ یعنی در گروه شاغلان یا بیکاران قرار گرفته‌اند. همچنین نتایج نشان می‌دهد که نرخ مشارکت اقتصادی در بین زنان نسبت به مردان و در نقاط شهری نسبت به نقاط روستایی کمتر بوده است. بررسی تغییرات نرخ مشارکت اقتصادی کل کشور حاکی از افزایش ٠.٦ درصدی این نرخ نسبت به فصل مشابه در سال قبل (پاییز ١٣٩٢) و ٠.١ درصدی آن نسبت به فصل گذشته (تابستان ١٣٩٣) می‌باشد. بررسی نرخ بیکاری جمعیت ١٠ ساله و بیشتر نشان می‌دهد که ١٠.٥ درصد از جمعیت فعال، بیکار بوده‌اند. بر اساس این نتایج، نرخ بیکاری در بین زنان نسبت به مردان و در نقاط شهری نسبت به نقاط روستایی بیشتر بوده است. بررسی روند تغییرات نرخ بیکاری کل کشور نشان می‌دهد که این شاخص، نسبت به فصل مشابه در سال قبل (پاییز ١٣٩٢)، ٠.٢ درصد و نسبت به فصل گذشته (تابستان ١٣٩٣) ١.٠ درصد افزایش داشته است. بررسی نرخ بیکاری جوانان ٢٤-١٥ ساله حاکی از آن است که ٢٥.٧ درصد از جمعیت فعال این گروه سنی بیکار بوده‌اند. این شاخص در بین زنان نسبت به مردان و در نقاط شهری نسبت به نقاط روستایی بیشتر بوده است. بررسی روند تغییرات نرخ بیکاری جوانان ٢٤-١٥ ساله کل کشور نشان می‌دهد که این شاخص نسبت به فصل مشابه در سال گذشته ١.٤ درصد و نسبت به فصل قبل ٢.٨ درصد افزایش یافته است. بررسی اشتغال در بخش‌های عمده اقتصادی نشان می‌دهد که بخش خدمات با ٤٨.٨ درصد بیش‌ترین سهم اشتغال را به خود اختصاص داده است. در مراتب بعدی بخش‌های صنعت با ٣٤.٤ و کشاورزی با ١٦.٨ درصد قرار دارند. بررسی سهم شاغلین ١٥ ساله و بیش‌تر با ساعت کار معمول ٤٩ ساعت و بیشتر نشان می‌دهد، ٣٨.٢ درصد شاغلین به طور معمول بیش از ٤٩ ساعت در هفته کار می‌کنند. این شاخص که یکی از نماگرهای کار شایسته است، نشان می‌دهد در کشور سهم زیادی از شاغلین بیش‌تر از استاندارد کار می‌کنند.

اداره کار درخواست بازگشت به کار کارگراخراجی معدن چادرملو را ثبت نکرد
کارگراخراجی معدن چادرملو از ثبت نشدن شکایت‌اش در اداره کار اردکان خبر داد و گفت: با توجه به اینکه اخراج من در اداره کار بر اساس شکایت کارفرما انجام گرفته بود، حال که دادگاه من را از اتهاماتی که کارفرما متوجهم کرده بود تبرئه کرده است، اداره کار نیز باید در تصمیمش تجدید نظر کند و درخواست بازگشت به کار من را مورد رسیدگی قرار دهد. بهرام حسنی نژاد، که اخراج او در سال گذشته باعث اعتصاب یک ماهه کارگران در این واحد معدنی شده بود، رو یکشنبه (١٤ دی) درباره ممانعت اداره کار از ثبت درخواست بازگشت به کارش گفت: متاسفانه مراجعه من به اداره کار اردکان جهت اخذ حکم بازگشت به کار تاکنون بی‌نتیجه بوده است. وقتی به اداره کار اردکان مراجعه کردم، رییس این اداره به من گفت که حکم اصلی در خصوص اتمام قراردادم توسط هیئت حل اختلاف صادر شده و ما مطابق آن حکم عمل می‌کنیم.
وی گفت: اداره کار اردکان دادخواست مرا در خصوص بازگشت به کار بی‌معنی دانسته و گفته بر اساس رای هیئت حل اختلاف حکم اتمام قرارداد صادر شده و دادخواست شما بی‌مورد است.

ناامنی محیط کار

مسمومیت ١٥ کارگر داروساز با گاز کلر
براثر تنفس گاز کلر ١٥ کارگر یک شرکت دارویی در تهران دچار مسمومیت شدند.

مرگ کارگر ساختمانی ١٧ ساله در تهران
١٠ دی: کارگر ساختمانی جوان افغان ١٧ ساله به دلیل ریزش آوار در محل گودبرداری ساختمانی در تهران کشته شد.

مرگ کارگر ٣١ ساله بر اثر سقوط از ساختمانی در سرعین
٩ دی: یک کارگر ساختمانی در شهر سرعین هنگام انجام کار در ساختمان نیمه کاره ١٣ طبقه‌ای، بر اثر سقوط از ارتفاع جان باخت.

کارگر فاز ٢١ عسلویه در هنگام کار جان باخت
سجاد انصاری» ٢٢ساله کارگری که یک ماه از زمان استخدامش در شرکت پیمانکاری I. G. C می‌گذشت (١٠ دی‌ماه) در محل کار خود هنگام کار جان باخته است.

سه کارگر فروز گاز ساوه بر اثر وقوع انفجار کشته و مجروح شدند
١٤دی: دو کارگر «رضا عسگری» و «شهرام حشمتی» شرکت فروز گاز ساوه بر اثر وقوع انفجار در این واحد تولیدی کشته شدند. کارگر دیگری نیز بر اثر وقوع این انفجار به شدت مجروح شد.

کارگر شهرداری قم در هنگام کار کشته شد
١٣دی: بر اثر وقوع تصادف خودرو یک کارگر شهرداری در قم کشته شد.

آتش سوزی کارگاه تولیدی مبل جان یك كارگر نوجوان راگرفت!
٨دی: شب گذشته آتش سوزی کارگاه تولیدی مبل واقع در بزرگراه آزادگان،مرتضی گرد، کوچه بهداشت،مرگ کارگری١٧ساله را بهمراه داشت.

مرگ ٢٩نفر در حوادث ناشی از کار
٢٩نفر در حوادث ناشی از کار جان خود را از دست داده اند که از از این تعداد ١٨ کارگر در بخش ساختمانی بوده‌اند.

مرگ کارگر
٧دی: سقوط کارگر ٢٤ ساله ای در محل گودبرداری در منطقه غرب تهران، جنت آباد، خیابان ایرانشهر، مرگ وی را در پی داشت.

مرگ کارگر در دستگاه بزرگ بتون ساز
٧دی: کارگر جوانی بر اثر سقوط به داخل دستگاه بتون ساز در یک شرکت تولیدی بتون، واقع در جاده ساوه، نرسیده به بزرگراه آزادگان ،جان خود را از دست داد.

کشته شدن یک کارگر بر اثر ریزش دیواره کانال آب شهری در کاشان
٦دی: ریزش دیواره کانالی در طرح احداث آب شهری کاشان به مرگ یک کارگرتبعه افغان انجامید.

بی توجهی کارفرمایان واحدهای تولیدی به ایمنی کاروافزایش پرونده های قضایی ناشی از حوادث کاری !
١١دی: افزایش تعداد پرونده های ناشی از حوادث کاری ، بهداشت و محیط زیست در شهرستان نمین. افزایش بیماری های ناشی از کار کارگران وعلت افزایش این گونه پرونده ها بیانگر بی توجهی کارفرمایان کارخانه ها و واحدهای تولیدی به بهداشت ، ایمنی و محیط زیست در منطقه است. شهرستان نمین در٢٥ کیلومتری شرق اردبیل قرار دارد.

ریزش آوار جان یک کارگر ١٧ساله را گرفت
١٠دی: بدنبال فرو ریختن دیواره خاکی محل گودبرداری در مجیدیه شمالی، خیابان ریحانی،یک کارگر١٧ساله جانش راازدست داد.

سقوط از ارتفاع جان کارگری در صومعه ‌سرا گرفت
١٢دی: کارگر ساختمانی ٣٢ساله براثر سقوط از ارتفاع، جانش را از دست داد.

آتش سوزی دو تانکر حامل بنزین در مسجد سلیمان ٣کشته وزخمی بر جای گذاشت
١٢دی: فرماندار مسجد سلیمان گفت : آتش سوزی دو تانکر حامل بنزین سوپر در پادگان هوانیروز مسجد سلیمان هنگام تخلیه یک کشته بر جای گذاشت. این حادثه روز پنجشنبه در حالی رخ داد که دو تانکر سوخت رسان مشغول تخلیه سوخت بودند ابتدا یک تانکر دچار آتش سوزی شد. این آتش سوزی بلا فاصله به تانکر دیگر که در حال بارگیری سوخت بود سرایت کرده که در اثر این آتش سوزی دو تانکر منفجر شدند. این انفجار٣کشته وزخمی برجاگذاشت.راننده تانكر حمل سوخت كه از اصفهان برای سوخترسانی به پایگاه مسجدسلیمان آمده بود، در دم جان سپرد و حال راننده تانكر سوخت پایگاه هوانیروز مسجدسلمیان نیز وخیم است. این راننده برای انجام اقدامات درمانی به بیمارستان اهواز اعزام شده‌است ومصدوم دیگر پس از مداوا از بیمارستان مرخص شد.

کارگران

ناهید خداجو: محاکمه جعفر عظیم زاده، محاکمه تلاش و مبارزه ما کارگران برای برخورداری از یک زندگی انسانی است!
وقتی خبر احضار جعفر عظیم زاده یکی از کارگران معترض و سازش ناپذیر عضو هیات مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران را شنیدم قبل از هر چیز این مسئله به ذهنم خطور کرد که این چه دنیائی است که باید کارگران ایران به جرم تلاش برای بهبود زندگی و معیشت شان مورد تهاجم قرار بگیرند و با اتهاماتی واهی و سنگین، محاکمه و زندان نیز بر فقر و فلاکت شان افزوده شود. لحظه ای به یاد دیگر کارگران و رهبران کارگری سراسر کشور افتادم و بهنام ابراهیم زاده و رضا شهابی و شاهرخ زمانی و محمد جراحی و کارگران معترض خاتون آباد که برای لقمه ای نان به گلوله بسته شدند تا کارگران بافق و پلی اکریل اصفهان و کارگران پتروشیمی های ماهشهر و لاستیک البرز که یک شبه ٣٠٠ نفرشان را دستگیر کردند تا کارگران صنایع فلزی و واگن پارس تا فرش البرز و پارس و کارگران شورای موقت ذوب آهن اصفهان و غالب و خالد حسینی و وفا قادری و محمود صالحی و محمد عبدی پور و برهان دیوارگر و سعید ترابیان و داود رضوی و حسن سعیدی و ابراهیم مددی و منصور اسالو و …، و نزدیک به هزار کارگر شرکت واحد تهران که بدلیل اعتصاب در سال ١٣٨٤ دستگیر شدند تا همکارانم در اتحادیه آزاد کارگران ایران از صدیق کریمی و شیث امانی و شریف ساعد پناه و مظفر صالح نیا تا جمیل محمدی و جوانمیر مرادی و خالد سواری و ١٣ کارگری که در سال ١٣٨٦ در روز جهانی در شهر سنندج دستگیر و به زندان و شلاق محکوم شدند تا کارگران ایرانخودرو و کارگران معترض شاهو و ریسندگی پرریس تا اعضای کمیته هماهنگی و کمیته پیگیری و کانون مدافعان حقوق کارگر و انسانهای عزیز دیگری که در جنبش کارگری و دیگر جنبشهای اجتماعی به زندان افکنده شدند و شرایط سختی را تحمل کردند افتادم و طبیعتا به خود آمدم و همچون همیشه بار دیگر این واقعیت تلخ بر دوشم سنگینی کرد که متاسفانه ما کارگران در جامعه ای زندگی میکنیم که هر صدای حق طلبانه ای را همیشه سرکوب و صاحبان این نوای روح انگیز انسانی را دستگیر و به زندان محکوم کرده اند تا آنها را وادار به عقب نشینی از مطالبات بر حق شان بکنند، غافل از اینکه معیشت و برخورداری از رفاه و تلاش برای برخورداری از یک زندگی انسانی هیچگاه تعطیل پذیر نبوده است. به همین دلیل هم است که میگویم حامیان سرمایه با اینهمه سرکوب و زندان و دار و درفش آیا توانسته اند اعتراضات و اعتصابات و تجمعات کارگران را مهار کنند؟ آیا توانسته اند تلاش کارگران و زحمتکشان را برای برخورداری از یک زندگی انسانی عقب برانند. آیا میتوانند حق طلبی کارگرانی را که تمام رفاهیات و امکانات موجود در جامعه بدست آنها تولید میشود و خود آنان از همه این نعمات محرومند وادار به تمکین بکنند و آیا جز این است که در همین دنیای موجود میلیونها کارگر و زحمتکش حق و حقوق واقعی شان را در مقابل کار تعریف شده میخواهند، امنیت شغلی و تامین بیمه ها و زندگی و معیشت انسانی شان را می خواهند؟ چگونه است که حاکمان و کارفرمایان تمام امکانات موجود در جامعه را متعلق به خود می بینند و در هر شرایطی زندگی مرفه و ایده آلی را با تجملات، مسافرتهای خارج کشور، خانه هایی که بیشتر به کاخ شبیه است، تحصیلات فرزندانشان در بهترین دانشگاههای خارج از کشور و بریز و بپاش های آنچنانی را برای خود و خانواده هایشان امری طبیعی میدانند اما به محض کوچکترین اعتراض کارگر به زندگی و معیشت به یغما رفته اش بلافاصله با اتهاماتی همچون اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور و ضدیت با جمهوری اسلامی با او برخورد میکنند و با محاکمه و زندان سرنوشت نامعلومی را برایش رقم میزنند. مگر جعفر عظیم زاده و دیگر کارگران چه میخواهند که این حد حامیان سرمایه را به وحشت و مخاطره میندازد. جعفر عظیم زاده یک رهبر کارگری و از هماهنگ کنندگان ٤٠ هزار امضای کارگری است که در سال ٩١ برای افزایش حداقل مزد اقدام به جمع آوری امضا کردند و در نوبت اول ده هزار امضا را همراه با نامه ای اعتراضی به مجلس، ریاست جمهوری، و وزارت کار ارائه دادند و سی هزار امضای دیگر را در سه نوبت دیگر به همین ترتیب به همراه نامه های مربوطه تحویل و نهایتا بر اثر بی توجهی مسئولین تجمعاتی را در محل وزارت کار برگزار کردند و از اینطریق اعتراضشان را به حداقل مزد که همیشه از بالا تعیین میشود ابراز کردند. آخر این چه دنیایی است که میلیونها انسان در کشوری برای امرار معاش مجبور به فروش نیروی کارشان به همنوع خود میشوند و آنوقت قیمت آنرا کسان دیگری از بالا و در نهادی به نام شورایعالی کار تعیین میکنند. جرم جعفر این است که هر کجا صدای اعتراض کارگری بلند شده است وی به عنوان کارگری که هم طبقه ای هایش را به خاک سیاه نشانده اند همصدایی کرده است. جعفر عظیم زاده ایجاد تشکلهای مستقل کارگری را سر لوحه اقدامات حق طلبانه خود میداند تا کارگران قادر به ابراز اعتراض متحدانه نسبت به تحمیل بی حقوقی و ستم بر خود شوند تا از این طریق هستی به گرو گرفته شده میلیونها انسان از دست اقلیتی ناچیز و مفتخور باز ستانده شود. وی یکی از بانیان کمیته پیگیری ایجاد تشکلهای آزاد کارگری و سپس اتحادیه سراسری کارگران اخراجی و بیکار و نهایتا اتحادیه آزاد کارگران ایران است. جعفر یکی از نماینده های هزار کارگری است که با دادن وکالت به دکتر خلیل بهرامیان شکایتی را علیه غارت و چپاول صندوق سازمان تامین اجتماعی مطرح کرده اند. حق جعفر و میلیونها کارگر است که نسبت به غارت و چپاول صندوقی اعتراض کنند که قبل از دریافت دستمزدشان حق بیمه از حقوق ناچیزشان سالهای سال کسر شده و برای دوران پیری و از کار افتادگی در صندوقه این سازمان ذخیره شده است. اگر کارگر میداند و می فهمد کجا و چگونه هستی و دسترنج ناچیزش به یغما رفته است بسیار طبیعی نیز هست که نسبت به این غارت اعتراض کند و با صدای رسا آنرا به گوش حاکمان و افکار عمومی برساند. این حق را هیچکس نمیتواند از ما کارگران بگیرد لذا بنوبه خود اعلام میکنم دولت و کارفرمایان باید بدانند که محاکمه و زندانی کردن رهبران کارگری چیزی نیست که براحتی از گلویشان پایین برود اینان باید بدانند محاکمه جعفر عظیم زاده محاکمه حق ما کارگران برای یک زندگی انسانی است و آنان با چنین محاکماتی چه در مورد جعفر و چه در مورد دیگر کارگران معترض راه به جائی نخواهند برد چرا که زندگی و تلاش برای برخورداری از معیشتی شرافتمندانه و انسانی تعطیل بردار نیست، چرا که دیگر ما کارگران تحمل اینهمه بی حقوقی، نابرابری، دزدی از جیب و سفره هایمان و زندانی و محاکمه کردن هم طبقه ای های جسور و حق طلب مان را نداریم و طبیعتا عکس العمل مناسبی نیز به آن نشان خواهیم داد. ناهید خداجو – عضو هیات مدیره اتحادیه ازاد کارگران ایران ١٣ دی ماه ١٣٩٣

جعفر عظیم زاده برای محاکمه به دادگاه انقلاب احضار شد
جعفر عظیم زاده از اعضای هیات مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران و از هماهنگ کنندگان طومار اعتراضی چهل هزار نفری کارگران جهت محاکمه به دادگاه انقلاب خیابان معلم احضار شد. بر اساس این احضاریه کتبی این فعال کارگری می باید صبح دهم اسفند ماه سالجاری در این شعبه دادگاه انقلاب حاضر شود. این فعال کارگری پیش تر در روز دهم آبانماه به شعبه ششم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب اوین احضار و با اتهامات اجتماع و تبانی برای ارتكاب جرم برضد امنیت داخلی، خارجی و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی مورد بازپرسی قرار گرفته بود. این اتهامات واهی و سنگین در حالی به جعفر عظیم زاده وارد شده است که وی از سال ١٣٩١ به همراه دیگر همکارانش در جمع هماهنگ کنندگان طومار اعتراضی چهل هزار نفری کارگران برای افزایش حداقل مزد در جمع آوری امضا و تجمعات اعتراضی و جلسات مربوط به آن در وزارت کار شرکت داشت و بدنبال بی توجهی وزارت کار به این خواست بر حق و تلاش هماهنگ کنندگان این طومار برای برگزاری تجمع اعتراضی در محل وزارت کار در ساعت ١ بامداد دهم اردیبهشت ماه در منزل خود بازداشت و به مدت ٤٦ روز در بند ٢٠٩ زندان اوین محبوس شد. مامورین امنیتی هنگام دستگیری جعفر عظیم زاده کلیه اوراق شناسائی وی را ضبط و بطور غیر قانونی در مدت نزدیک به هفت ماهی که از آزادی وی میگذرد از عودت آنها خودداری و از این طریق شرایط سختی را در زندگی روزمره بر وی تحمیل و سعی بر اعمال فشار بر او کرده اند. جعفر عظیم زاده از بنیان گذاران کمیته پیگیری ایجاد تشکلهای آزاد کارگری، اتحادیه سراسری کارگران اخراجی وبیکار، اتحادیه آزاد کارگران ایران و از هماهنگ کنندگان طومار چهل هزار نفری و جزو شش نماینده ١٠٠٠ کارگری* است که با وکالت دکتر خلیل بهرامیان شکایتی را علیه غارت و چپاول صندوق سازمان تامین اجتماعی در شعبه ١٥ دادرسی کارکنان دولت مطرح کرده اند. وی سالهاست دوشادوش کارگران کارخانه هایی از جنوب تا شمال و غرب و مرکز کشور برای احقاق حقوق کارگران ایران مبارزه میکند و به عنوان نماینده کارگران تعدادی از کارخانه ها در هیاتهای حل اختلاف و تشخیص در احقاق حق آنها بسیار موثر بوده است. اینها گوشه هایی از فعالیتهای جعفر عظیم زاده به عنوان یک کارگر است که در این مملکت اقدام علیه امنیت ملی، اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی خوانده میشود و قرار است وی با این اتهامات در برابر قاضی حاضر و مورد محاکمه قرار بگیرد. اتحادیه آزاد کارگران ایران با محکوم کردن احضار جعفر عظیم زاده برای محاکمه اعلام میدارد این حق کارگران و مردم ایران است که در دفاع از حقوق اجتماعی و انسانی خویش دست به برپائی تشکل بزنند و برای احقاق حق شان تجمعات اعتراضی برگزار کنند. بی تردید همچنانکه تاکنون احضار و محاکمه و به زندان افکندن کارگران معترض در سطح کشور مانعی در برابر اعتراضات حق طلبانه کارگران ایران ایجاد نکرده است احضار و محاکمه جعفر عظیم زاده نیز نه تنها برای دست اندرکاران تحمیل بی حقوقی بر کارگران ایران مفری نخواهد داشت بلکه بر عمق و دامنه انزجار آنان از وضعیت موجود خواهد افزود.

تشکل، تجمع، اعتصاب حق مسلم ماست
زنده باد اعتراض و اتحاد و همبستگی سراسری کارگران ایران
* تعداد کارگرانی که جعفر عظیم زاده و پنج همکارش را به عنوان نماینده جهت شکایت از غارت و چپاول صندوق تامین اجتماعی معرفی کرده بودند ١٥٠٠ نفر بودند. در مرحله اول این شکایت نزدیک ١٠٠٠ امضا به دکتر خلیل بهرامیان جهت طرح شکایت تحویل شد اما تحویل بیش از ٥٠٠ امضای دیگر که جمع آوری شده بود از آنجا که در این مرحله بدست نماینده های کارگران نرسیده بود مقرر شد پس از طرح شکایت اولیه تحویل دکتر خلیل بهرامیان بشود اما رسیدن آن به درازا کشید و در ادامه بدلیل گرفتاریها و تعطیلات نوروزی و مشغول شدن نماینده های این کارگران با مسائل اول ماه مه تحویل آن به تاخیر افتاد و سپس در نتیجه یورش مامورین امنیتی به منزل جعفر عظیم زاده در روز دهم اردیبهشت از بین رفت.

اخراج کارگران شرکت نیما سازه گستر سنندج
طبق گزارش رسیده، شرکت ساختمانی نیما سازه گستر، پیمانکار پروژه ی ١٧٠٠ واحدیِ مسکن مهر شهرک دگایران سنندج، در تاریخ ١/١٠/٩٣ تعداد ٦٠ نفر از کارگران خود را به صورت دسته جمعی اخراج، و فعالیت آنان را به بهانه ی کمبود بودجه تعطیل نمود؛ که این قضیه با اعتراضِ یکپارچه ی کارگران مواجه گردید؛ اما کارفرما با وعده ی از سرگیری کار در تاریخ ٦/١٠/٩٣ اعتراضِ کارگران را کنترل، و صفوف متحدانه ی آنان را در سایه ی ترفندی مزورانه در هم شکست، و تا تاریخ ارسال این خبر هنوز هیچ نشانی از آغاز فعالیت، و شروع به کارِ کارگران مشاهده نشده است . شایان ذکر است تمامی این کارگران که دو ماه حقوق نیز دریافت ننموده اند، از سوابق ٣ الی ٨ سال کار در این شرکت برخوردار بوده، و تمامی این مدت را به صورت قراردادی مشغول به کار بوده اند؛ و با وجود محرومیت از بخش زیادی از حقوق و مزایا (اعم از حق اولاد، بُن، کفش و لباس)، هر ماه مجبور به امضای قرارداد سوری و دروغین شرکت مذکور، مبنی بر برخورداری از تمامی آنها بوده اند. کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری

شاپور احسانی راد: آقای طایی، کمترین جرم شما و دولت تدبیر و امید علاف کردن دستکم ٧ میلیون نیروی کار است!
آقای حسن طایی معاون کارآفرینی وتوسعه اشتغال!!! وزیر تعاون کارو رفاه اجتماعی در روز پنج شنبه در گفت وگویی با خبر گزاری رسمی دولت گفت : ما در کشور هفت میلیون بیکاره داریم که فاقد هرگونه در آمدی هستند، این افراد نه اشتغال دارند نه مهارت و در عین حال به دنبال اشتغال هم نمی گردند و ادامه داد در اصطلاح خارجی به ان گروه بیکارانneet گفته می شود که در دوره ایی به دنبال کار می روند ولی پس از مدتی به صورت ابر پراکنده و خبری از آنها نیست و به اصطلاح عامیانه به این بیکاران علاف گفته می شود وی افزود این گروه می توانند برای بازار کار و اقتصاد ما مشکل ساز شوند و به نظر می رسد باید راهکاری اساسی برای مهارت آموزی و اشتغال این گروه اندیشده شود. ما امروز می توانیم با قاطعیت بگوییم کسانی مثل آقای طایی دهان کجی به میلیونها بیکار و انسان شریف را از حد گذارانده اند. آقای طایی خود مسئول کارآفرینی و اشتغال هستند و ناتوان از ایجاد اشتغال ، بجای وصل کردن ٧ میلیون بیکار به بیمه بیکاری و زیر پوشش قراردادن آنها در تامین اجتماعی و بجای پاسخگویی به خیل بیکاران و عذر خواهی از آنان برای ناتوانی دولت از ایجاد اشتغال با عوام فریبی می خواهد بحران اقتصادی و بحران بیکاری را در کشور پنهان، انکار یا اذهان را به جایی دیگر منحرف کند اما جدا از واقعیت های اجتماعی ، اخراج هزاران کارگر و ورشکستگی صدها کارخانه از سال ٨٣ به این سو، حتی گفته های مشاور وزیر کار آقای مسلم خانی و آمارهای رسمی حکومت نیزدروغگویی وی را نشان می دهد. طبق گفته مشاور وزیر کار بطور میانگین هر دقیقه بیش از یک نفر به بازار کار اضافه می شود که معمولا تحصیلکرده و دانشگاهی است و پیوند آموزش با محیط کار در قالب مهارت آموزی موجب می شود فارغ التحصیلان پس از پایان آموزش بلافاصله وارد بازار کار شوند. یعنی هرسال بیش از یک میلیون نیروی کار تحصیل کرده و ماهر شغل مناسب می خواهند. آمارهای رسمی حکومتی نیز از بیکاری ٢٠ هزار مهندس ساختمان و ٨٣ هزار کارشناس کشاورزی خبر می دهد و بیکاری تحصیلکرده ها نزدیک ١٦در صد اعلام می شود که همه قرائن و شواهد بالا نشان میدهد که برخلاف گفته های آقای طایی اکثریت ارتش بیکاران از گروه کاردانشی می باشند و اتفاقا این ایشان می باشد که نه کارشناس است و نه درکار خود مهارت و تخصص دارد و کمترین جرم ایشان و دولت مطبوع او بیکار کردن دستکم هفت میلیون نیروی کار است. اما از نظر کارشناسی در چارچوب وضعیت موجود جدا از عدم امنیت شغلی کارگران، نداشتن تشکل در محیط کار و غیر ایمن بودن مراکز تولیدی که به کشتار گاه کارگران مبدل شده اند، دو شاخص عمده در بیکاری میلیونها کارگر دخیل می باشد ١- فساد عمیق، گسترده و سیستماتیک در اقتصاد کشور ٢- دستمزد یک چهارم فقر کارگر ١- فساد گسترده و سیستمانیک در نفت و گاز، شبکه های بانکی و مالی، بیمه ها، گمرگات، قاچاق قانونی واردات و صادرات و بطور کلی در همه عرصه های کار و تولید و تجارت، معاف بودن ٤٠ درصد اقتصاد از مالیات(بطور اخص بخش خودمانی آن)، چنان انحصارات، اقتصاد رانتی و مافیایی را بر کشور حاکم کرده است و چنان پولهای باد آورده و بی درد سری را برای اربابان سرمایه به ارمغان می آورد که ضرورتی برای سرمایه گذاری در امر اشتغال و تولید نمی گذارد و بدین ترتیب احتیاجی هم به نیروی کار تحصیلکرده نیست و این روند فساد روز به روزهم عمیق تر و گسترده تر می شود یعنی ابعاد هولناک بیکاری از این هم فراتر خواهد رفت. ٢- سهم مزد کارگر در قیمت تمام شده کالا در ایران کمتر از پنج درصد است، این بدین معنی است که شدت استثمارکارگر در تولیدی که آخرین نفس های خود را میکشد بقدری وحشیانه است که نیروی کار تحصیلکرده ای که با شهریه های میلیونی و با هزار و یک امید فارغ الاتحصیل شده است حالا باید با حقوق حداقل قانون کار یعنی ار٦٠٩ هزارتومان جذب کار شود که حتی کفاف خوراک و رفت وآمد او به محل کار را هم نمی دهد چه برسد به امید تشکیل یک زندگی. مضاف بر اینکه بدلیل آشفته بازار حاکم بر کشور، کارفرماها در بخشهایی از تولید، مزدهای سیصد تا چهار صد هزارتومانی را حاکم کردند و حقوق های معوقه هم جزیی از از کار و زیست کارگر شده است از این روطبیعی است نیروی کار تحصیلکرده خود را برده نداند، نیروی کارش را ارزان نفروشد و وارد این بازار کار نشود. در انتها جا دارد به آقای حسن طایی معاون اشتغال زدایی وزیر کار بگویم شما باید تا آنجا که به منافع استثمار گرایانه تان مربوط میشود از اینکه این هفت میلیون مثل ابرهای پراکنده باشند خیلی شکرگزار هم باشید اما حتم داشته باشید زودتر از آنچه تصور می کنید این ابرهای پراکنده جمع خواهند شد و چنان باران سیل آسایی فرو خواهند ریخت که امثال شما دیگر فرصت عذرخواهی از کارگران و مردم ایران را نیز نخواهید یافت. شاپور احسانی راد عضو هیات مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران و نماینده اخراجی کارگران کارخانه پروفیل ساوه

خطاب به کارگران ایران و جهان
فریاد خود را علیه حکم دوباره و ظالمانه و غیر انسانی بهنام بلند تر کنید! بهنام ابراهیم زاده کارگر کارخانه و عضو شورای نمایندگان کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری و فعال حمایت از کودکان کار و خیابان که به اتهام مبارزه و تلاش برای ایجاد تشکلهای سندیکایی و مستقل کارگری بعنوان تنها وسیله تحقق مطالبات کارگران و مزدبگیران در عرصه دستمزدهای انسانی ، اشتغال دائم ، بیمه های بیکاری و دائم و از کار افتادگی و حق تشکل و اعتصاب به ٥ سال زندان محکوم و در حال گذراندن پنجمین سال حبس خود در زندان اوین بود، که طی حمله وحشیانه نیروهای گارد و دیگر نیروهای مربوط به زندانها با نظارت و هدایت مسئولین سازمانهای مربوطه با طرح از قبل برنامه ریزی شده به بند ٣٥٠ اوین و مقاومت مشروع و جانانه وی در مقابل این یورش ددمنشانه نیروهای سرکوبگر، ضمن اینکه به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت و سپس صد روز به انفرادی ٢٠٩ و سپس به سالن ١٢ رجایی شهر تبعید شد . در زندان گوهر دشت نیز مزدوران نظام سرمایه داری دست از آزار و اذیت وی برنداشته و در یک اقدام سرکوبگرانه و غیر قانونی وی را ابتدا به بند یک و سپس به بند دو( بند دارالقران که معروف به دار الشیطان است) در میان افراد زیر فشار و خودباخته و وحشت زده و با شکنجه های طولانی که مجبور با اطاعت از اوامر غیر انسانی حکومت باشند تبعید کردند. تا بتوانند روحیه مبارز و آزادیخواهانه بهنام را در چنین بندی بشکند. اگر در بند یک خطر جانی از طرف اعدامیان در حال اجرای حکم که تعادل روحی ندارند وی را تهدید می کرد، در دارالشیطان فشارها و شکنجه های روحی ناشی از جو استرس ، ترس، چاپلوسی ، خیانت و آدم فروشی، وی و دیگر مبارزان از جمله مهدی فراحی شاندیز را می آزارد، در ادامه این آزار و اذیت فعالین کارگری رژیم حامی و حافظ نظام بهره کشی و دزدی و غارتگری هزاران میلیاردی که هر روز یک یا چند مورد اختلاس و دزدی توسط دولتیان افشا می شود، در اقدام ضدبشری پرونده سازی دیگری توسط سربازان گمنام مزدور برای بهنام رقم زده است، بطوریکه بدون وکیل و در کمتر از ٥ دقیقه در ٢٦ اذر در بیدادگاه ضد کارگری توسط قاضی احمد (صالح) با اتهامات ساختگی و دروغین، تفهیم اتهام شد، و در ٨ دی توسط قاضی صلواتی (که اکنون جای قاضی مرتضوی که جنایت هایش هر روز بیشتر افشا می شود قرار گرفته است،) این جیره خوار غارتگران بیت المال( قاضی صلواتی) قاضی رانتی و دشمن قسم خورده کارگران به اتهام واهی و پاپوش های ساختگی از جمله : ١- اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت کشور و ارتباط با سر پل مجاهدین هفت سال و نیم ، ٢- فعالیت تبلیغی علیه نظام و ارتباط با احمد شهید ١٧ ماه ٣- داشتن ماهواره، جمعا” به نه و نیم سال محکوم شده است. همه این اتهامات ساختگی و دروغین و شرم آور است، به عنوان مثال وقتی بهنام در انفرادی ٢٠٩ اوین زندانی بود ، ٦ مامور به خانه او ریخته و تمام وسایل خانه را زیر و رو کرده و برخی را با خود بردند ، که طبق گفته خودشان در بین وسایل ماهواره نیز بوده است ، سوال اینجاست ( حتی اگر این گفته درست هم باشد) که ماموران و قاضی به اتهام ماهواره در خانه کسی را محاکمه می کنند که خودش در سلول انفرادی بند ٢٠٩ زندان اوین بوده است ، کدام انسان شریف می تواند چنین اتهامی را بپذیرد؟ که قضات وامدار جمهوری اسلامی با چنین اتهاماتی انسان ها را محاکمه می کنند، آیا این اتهام دروغین و ساختگی نیست؟ شرم باد بر قاضی صلواتی، بدون شک بقیه اتهامات نیز چنین هستند. در همین راستا فرشید فتحی و آرش مقدم اصلانی هر کدام به یک سال محکوم شده اند. چند روز قبل نیز از همین بند دارالشیطان مهدی فراحی شاندیز فعال کارگری عضو کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری و معلم به علت اعتراض به عدم تفکیک جرائم و برخوردهای خودسرانه و قانون شکنانه ماموران بطور غیر قانونی به سلول انفرادی داده شده و هنوز هم در آنجا می باشد . کارگران ، مردم ستمدیده و آزادیخواه : بهنام ابراهیم زاده با توجه به اینکه تنها فرزندش ( نیما ابراهیم زاده) که دچار سرطان است و در حال شیمی درمانی می باشد، به خاطر دفاع از حق حیات انسانی ، حق تشکل و حق اعتصاب و اعتراض در برابر تبعیض و نابرابری دیکتاتوری و سرمایه داری در غل و زنجیر شده است، مبارزه برای آزادی او و دفاع از بهنام ، دفاع از آزادی و برابری و عدالت اجتماعی برای همه مظلومان می باشد . به هر طریق ممکن مبارزات خود را برای آزادی او تشدید کنید. ما از تمامی کارگران ، فعالین، تشکل های کارگری و نیروهای فعال جنبش های اجتماعی می خواهیم متحدانه از طریق طومار نویسی ، تجمع ، اطلاع رسانی گسترده به مردم اعتراض در مقابل دادگاه ها ، زندان و … از بهنام و دیگر زندانیان حمایت گسترده نمایند، و همچنین از سازمانها ، احزاب و نهاد های مردمی داخلی و جهانی می خواهیم از طریق ترتیب دادن اعتراضاتی در مقابل سازمانهای جهانی و در خواست از انها و تجمع در مقابل سفارت خانه های جمهوری اسلامی به حمایت از بهنام بر خیزند، و اجازه ندهند، با اتهامات دروغین و واهی قضات وام دار این فعال کارگری را از زندگی محروم کنند. ما از خانواده ، پسران و دختران قاضی صلواتی و دیگر ماموران مربوطه که برای بهنام پاپوش دوختن سوال می کنیم : آیا شما می توانید در سر سفره ای بنشینید که توسط پدرانتان چنین جنایت کارانه پول در میاورند بنشینید به انها برای حمایت از آزادی و حقانیت انسانها به این قاضی و ماموران اتهام زن و پروده ساز اعتراض نکنید؟ آیا شما می توانید ببینید بهنام را که مدافع کودکان کار و خیابان بوده توسط پدرانتان چنین مورد اتهام و آزار و اذیت واقع می شود و از تنها پسرش که دچار سرطان است دور بماند و شما بتوانید با وجدان خودتان کنار بیاید ؟ و دها سوال دیگر ، ما از فرزندان و همسران این قاضی و مامورانی که با اتهامات دروغین انسانها را مورد محاکمه قرار می دهند، می خواهیم، با وجدان آزاد و انسانی از پدران و همسران خود بخواهند دلیل و مدارکی که بهنام را محاکمه کردند به انها نشان بدهند، ما از این همسران و فرزندان می خواهیم، اگر با دلایل ارایه شده راضی شدند، برای ما هم اعلام کنند و اگر قانع نشدند، این قاضی وامدار و دیگر ماموران مربوطه را تحت فشار بگذارند تا از این طریق هم به وظایف انسانی خود عمل کرده باشند و هم حقی را از پایمال شدن نجات دهند ، چنین عملی وظیفه هر انسانی است . کمیته حمایت از شاهرخ زمانی

آزادی «فرزاد مرادی نیا» از اعضای کمیته ی هماهنگی
بنا به گزارش رسیده، امروز پنج شنبه ١١/١٠/٩٣ «فرزاد مرادی نیا» فعال کارگری و عضو کمیته ی هماهنگی، بعد از گذشت ٢٥ روز بازداشت در بازداشت گاهِ اداره ای اطلاعات سنندج، با قرار وثیقه ی ٧٠ میلیون تومانی آزاد شد. گفتنی است که آزادی این فعال کارگری با استقبال گرم و با شکوه خانواده و جمعی از کارگران و فعالین کارگری سنندج همراه شد. کمیته ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری، ضمن تبریک آزدی «فرزاد مرادی نیا» به خانواده ی وی و تمامی کارگران و فعالین کارگری، خواهان آزادی بدون قید و شرط «فردین میرکی»، دیگر عضو بازداشتی خود و همچنین تمامی فعالین کارگری زندانی و دیگر زندانیان سیاسی می باشد. کمیته ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری

پیام تبریک به مناسبت آزادی فرزاد مرادی نیا
کارگران ، تشکل‌های کارگری ، انسان‌های شریف و آزاده! همانگونه که در اطلاعیه قبلی‌ کمیته دفاع از فعالین کارگری مهاباد اشاره کرده بودیم در چند ماه گذشته فعالین کارگری شهر سنندج زیر شدید‌ترین فشار‌های دستگاه امنیتی بودند و چندین فعال کارگری این شهر احضار و دستگیر شدند که فرزاد مرادی نیا از اعضای کمیته هماهنگی‌ برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری هم یکی‌ از فعالینی بود که از سوی اداره اطلاعات شهر سنندج احضار و دستگیر شد و روز گذشته پنج شنبه ١١ دی‌ ماه ١٣٩٣ بعد از ٢٥ روز بازداشت در بازداشت گاه اداره اداره اطلاعات شهر سنندج با سپردن وثیقه ٧٠ میلیون تومانی آزاد شد اما همچنان فردین میرکی و مهرداد امین وزیری از دیگر اعضای کمیته هماهنگی‌ در بازداشت اداره اطلاعات شهر سنندج هستند. کمیته دفاع از فعالین کارگری مهاباد ضمن تبریب به خانواده کارگر مبارز مرادی نیا خواستار آزادی بدون قید و شرط تمامی‌ کارگران زندانی و زندانیان سیاسی است. کمیته دفاع از فعالین کارگری مهاباد

ادامه اعمال فشار بر کارگران و کارکنان اداره ی راه و شهر سازی سروآباد
بنا به گزارش رسیده جمعی از کارگران و کارکنان اداره ی راه و شهر سازی مریوان، بدون هیچ گونه هماهنگی قبلی و بدون توجه به محل سکونت آنان، از اداره ی راه و شهر سازی مریوان، به اداره ی راه و شهر سازی سرو آباد منتقل شده اند . سرپرستان این اداره به این کارگران وعده داده بودند که در صورت جابه جایی، هزینه های رفت و آمد آنان را پرداخت و قراردادهای آنان را از فصلی به دائمی و رسمی تغییر خواهند داد. این در صورتی است که سرپرستان این اداره تا کنون هیچکدام از وعده های خود را عملی نکرده اند. لازم به ذکر است که حداکثر حقوق ماهیانه ی این کارگران٨٠٠ هزار تومان می باشد که باید ماهانه حد اقل یک سوم آن را صرف هزینه های رفت و آمد خود از مریوان به سروآباد کنند. کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری

پایان اعتصاب غذای بهنام ابراهیم زاده بعد از ٣١ روز
کارگران ، تشکل‌های کارگری ، انسان‌های شریف و آزاده! بهنام ابراهیم زاده فعال کارگری زندانی از اعضای کمیته پیگیری و عضو جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان بعد از ٣١ روز اعتصاب غذا امروز جمعه ١٣ دی‌ ماه ١٣٩٣ با توجه به درخواست‌های مکرری که بسیاری از دوستان ، آشنایان ، خانواده ، هم بندیان و مخصوصا فرزند بیمارش نیما همزمان با بستری مجدد نیما در بیمارستان محک به اعتصاب غذای خود پایان داد. قابل ذکر است بهنام از تاریخ ١٢ آذر ماه ١٣٩٣ به خاطر تبعید از زندان اوین به زندان گوهر دشت ، محاکمه‌ مجدد و تشکیل پرونده جدید و همینطور توهین و شکنجه‌های بی‌ رحمانه از سوی ماموران زندان بعد از ٤ سال زندان دست به اعتصاب غذا زده بود. ما اعضای کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده ضمن محکومیت ادامه بازداشت و زندانی کردن فعالین کارگری از تمامی‌ کسانی‌ که در این مدت به هر طریق ممکن بهنام و خانواده‌اش را مورد لطف و عنایت قرار دادند و در این روز‌های سخت کنار این خانواده بودند و یا به هر طریق ممکن با ارسال پیام‌هایی‌ حمایت خود را از بهنام و خانواده‌اش دریغ نکردند کمال تشکر و قدردانی را داریم.

نامه نیما ابراهیم زاده به پدر زندانیش بهنام ابراهیم زاده
تو باید بمانی! اکنون بیش از ٤ سال است که تو را به جرم دفاع از کارگران و کودکان دستگیر کردند و برایت حکم زندان صادر کردند ، شکنجه و آزار و اذیت شدی و بیشترین توهین‌ها را متحمل شدی ، از زندانی به زندانی دیگر و از بندی به بند دیگر تبعید شدی و چند بار در اعتراض به این همه اذیت و آزار و توهین دست به اعتصاب غذا زدی یعنی‌ آخرین وسیله اعتراضی که یک انسان در بند برای اعتراض دارد و تنها میتواند به وسیله جسمش اعتراض خود را نشان دهد حتی اگر این جسم به خاطر تحمل چندین سال حبس و شکنجه بیمار و ضعیف باشد. پدر عزیزم این چند سال که تو در بند بودی من محکوم به بلوغ فکری شدم هر چند هنوز هم از لحاظ سنّ کودک حساب میشوم اما باید رشد و بلوغ را تصاعدی طی‌ می‌کردم تا بتوانم هم تسکینی برای درد‌های خودم باشم تا بتوانم محکم تر به جنگ بیماری بروم و هم جای خالی‌ تو را برای مادرم پر کنم ، تو برای از بین بردن کار کودک فعالیت میکردی و این یکی‌ از جرم‌های تو بود که به زندان محکوم شوی اما من به عنوان فرزند تو که کودکی بیش نبودم حتی مجبور به کار کردن شدم و همین باعث شد تا بیشتر و بیشتر برای انسان‌هایی‌ همچون تو احترام قائل باشم چون زندگی‌ خود را وقف فعالیت برای از بین بردن کار کودک کردید. در این چند سال کمبود‌های عاطفی و احساسی‌ زیادی داشته و دارم هر بار که کودکی را به همراه پدرش میبینم بی‌ اختیار اشک می‌ریزم و به فکر تمامی‌ کودکانی هستم که پدر دارند ولی‌ از دیدنن پدرانشان محروم هستند و باید از پشت میله‌ها با پدرانشان ملاقات کنند ، ولی‌ باز به خودم دلداری میدم و میگم این روز‌ها می‌گذره و تو آزاد میشی‌ و این کمبود‌ها جبران می‌شه ، اما هر دفعه که خبر شکنجه یا تبعید به زندانی دیگر یا اعتصاب غذای تو را می‌شنوم تمام روح و جسمم گویی همچون تو به بند کشیده شده و استرس باعث میشود که بیشتر و بیشتر بیماری بر من غلبه کند اما هر بار که در شرایط بهتری هستی‌ و صدایت را از پشت تلفن می‌شنوم من هم انرژی بیشتری میگیرم و راحت تر به جنگ بیماری میروم. تو باید بمانی پدر ، باید بمانی چون ما و خیلی‌‌ها به وجود تو نیاز دارند ، تو باید بمانی چون بودن تو باعث دلگرمی‌ من ، مادرم ، خانواده و خیلی‌ از کودکان کار و کارگرانی که تو به عشق اونها متحمل زندان شدی ، می‌دونم که خیلی‌‌ها تو این مدت که اعتصاب غذا کردی و الان یک ماه تو اعتصاب غذا هستی‌ ازت خواستند که اعتصاب غذا را بشکنی اما تو قبول نکردی اما تو باید بمانی و ماندن تو هم جسم سالم تری می‌خواد ، من و مامان هم از تو می‌خواهیم که به اعتصاب غذا پایان بدی چون ما بیشتر از بقیه از نظر عاطفی و احساسی‌ به تو نیاز داریم و بودن تو بزرگترین دلگرمی‌ ماست حتی پشت میله‌های زندان ، پدرم ما از تو تقاضا داریم که به اعتصاب غذا پایان بدی و دوست داریم این تقاضای ما را رد نکنی‌. دوستت دارم پدر عزیزم. به امید آزادی تمام پدران در بند. نیما ابراهیم زاده فرزند کارگر زندانی بهنام ابراهیم زاده

با سلام و درود به همه کارگران و فعالین کارگری
به اطلاع می رسانم که فرزندم بهنام ابراهیم زاده در روز دوازدهم اذرماه توسط قاضی احمدزاده و بدون وکیل در دادگاه انقلاب تهران محاکمه شده و به اتهام ارتباط با احمد شهید و سر پل مجاهدین ! و اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور ، با استناد به ماده ٦١٠ قانون مجازات اسلامی به هفت سال و نیم زندان و به اتهام تبلیغ علیه نظام با استناد به ماده ٥٠٠ قانون مجازات اسلامی به تحمل یک سال ونیم حبس و ٤٥٠٠٠٠ هزارتومان جریمه نقدی، جمعا به تحمل ٩ سال حبس تعزیزی و ٤٥٠٠٠٠ هزارتومان جزای نقدی و همچنین به اتهام نگهداری ورق پاسور به تحمل چهار ماه و نیم حبس محکوم گردیده است. نامبرده همچنین در روز ٨/١٠/٩٣ به شعبه ١٥ دادگاه انقلاب به سرپرستی قاضی صلواتی احضار و حکم مزبور به وی ابلاغ شد. با تشکر رحمان ابراهیم زاده پدر (بهنام) و عضو کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری

کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری:آزادی ریبوار عبداللهی از زندان
طبق گزارش رسیده، امروز دوشنبه ٨/١٠/٩٣ ریبوار عبداللهی فعال کارگری و عضو کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری بعد از تحمل بیست روز بازداشت در بازداشتگاه اداره ی اطلاعات شهر سنندج با تودیع وثیقه ی پنجاه میلیون تومانی آزاد شد. در این ارتباط تعداد کثیری از کارگران و فعالین کارگری شهر سنندج در یک فضای صمیمی، و با کف زدن های ممتد و خواندن سرود انترناسیونال (سرود همبستگی جهانی طبقه ی کارگر)، به استقبال وی رفتند. کمیته هماهنگی ضمن شادباش به خانواده ی ریبوار عبداللهی و تمامی کارگران و فعالین کارگری و تمامی انسان هایی که دل در گرو رهایی طبقه ی کارگر از قید مناسبات موجود دارند، خواهان آزادی بی قید و شرط فردین میرکی، فرزاد مرادی نیا و سایر فعالین کارگری و زندانیان سیاسی دربند می باشد. کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری

پیام تبریک به مناسبت آزادی ریبوار عبداللهی
کارگران ، تشکل‌های کارگری ، انسان‌های شریف و آزاده! همانگونه که مطلع هستید در چند ماه گذشته بسیاری از فعالین کارگری شهر سنندج از طرف اداره اطلاعات این شهر احضار یا دستگیر و زندانی شدند که در این بین بیشترین فشار‌ها بر روی اعضای کمیته هماهنگی‌ برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری بود و هم اکنون هم ٣ تن از فعالین کارگری عضو این تشکل در شهر سنندج در بازداشت اداره اطلاعات هستند ، ریبوار عبداللهی فعال کارگری عضو کمیته هماهنگی‌ هم یکی‌ از افراد دستگیر شده بود که روز ١٩ آذر ماه به اداره اطلاعات شهر سنندج احضار و بازداشت شد که بعد از تحمل چندین روز بازداشت و شکنجه روز گذشته با سپردن وثیقه ٥٠ میلیون تومانی آزاد شد. کمیته دفاع از فعالین کارگری مهاباد ضمن تبریک به خانواده عبداللهی خواستار آزادی بدون قید و شرط دیگر فعالین کارگری دستگیر شده شهر سنندج و تمامی‌ کارگران زندانی و زندانیان سیاسی است.. کمیته دفاع از فعالین کارگری مهاباد

گزارش! اعتصاب غذا در شرکت پارس خودرو!
طی روزهای یکشنبه ٧ تا سه شنبه ٩ دی ماه، هفت هزارکارگر (زن ومرد) جوان و جان به لب رسیده پارس خودرو (جنرال موتورز سابق) به شکلی خودجوش، با توجه به شرایط عینی زندگی و کار خود و به عنوان اعتراض به کسانی که شب و روز عمر و جوانی و شیره ی جان آنان را می مکند، در حرکتی همبسته و سراسری و جنبشی با سه روز اعتصاب غذا، خواب خوش صاحبان زر و زور و سرمایه آشفته کردند. کارگران با نخوردن غذای شرکت (نهار و شام) در هر دو شیفت صبح و بعدازظهر مخالفت خود را با شرایط حاکم بر سرنوشت خود به اربابان سرمایه و پادوهای آنها در هیئت مدیران بی صلاحیت اعلام نمودند و اعتراض خود به سطح دستمزدها را با صدایی بلند و رسا ابراز داشتند. کارگران از ابتدای دی ماه در کنار خطوط سالن های تولید، در سرویس های ایاب و ذهاب و در برگشت تا رسیدن به منزل، با هم قرار می گذاشتند و به یکدیگر یادآوری می کردند که از یکشنبه ٧ الی ٩ دی اعتصاب غذا خواهند کرد و چهارشنبه ١٠ دی سوار سرویس ها نخواهند شد و به جای آن به سمت جاده مخصوص تهران – کرج حرکت خواهند کرد و این جاده را خواهند بست.
از یکشنبه ٧ دی کارگران هر دو شیفت از خوردن غذای شرکت خودداری کردند و غذایی را که همراه خود آورده بودند ( کوکو و سیب زمینی و تخم مرغ و مربا و پنیر و…) صرف کردند و به همکارانی نیز که غذا نداشتند می دادند و به این ترتیب آنها را به نخوردن غذای شرکت تشویق می کردند. همکاران زن نیز از گرفتن غذای شرکت خودداری کردند. ابتدا از جانب مدیریت ارشد شرکت توجهی به این حرکت نشد. عوامل شناخته شده و تعدادی از مدیران میرزا بنویس و روحانی شرکت، مصایبی که مدیر امور فرهنگی است، وارد معرکه شدند و با ریش گرو گذاشتن و خواهش و تمنا کردن و گردن کجی و پند و موعظه، خواهان غذاخوردن کارگران شدند که با هوکردن و بی توجهی کارگران مواجه شدند. روز اول با غافلگیرشدن مدیران و تقویت روحیه و اعتمادبه نفس کارگران به پایان رسید. در روزهای دوم و سوم اعتصاب(٨ و ٩ دی)تعداد نفرات اعتصابی به بیش از هشتاد درصد رسید و صددرصد سالنها، قسمتها و حتی بخشهای اداری و خدماتی نیز همدلانه به بقیه پیوستند و دراین میان، فعالیت و هماهنگی زنان همکار قابل توجه بود. شنیده می شد مدیرعامل و معاونین ارشدش پیغام داده اند که ما به کارگرجماعت باج نمی دهیم و روسا و مدیران و حراست به هرشکلی شده موظفند این بساط را جمع کنند. اما با سرسختی و مقاومت کارگران وضعیت به سرعت تغییر کرد. مدیران میانی، روسا، حراست و روحانی پارس خودرو همگی به دست و پا افتادند. مدیرانی که به ساده ترین حرفهای کارگران توجهی نداشتند از کارگران تقاضا می کردند که نهار و شام را با آنها صرف کنند، تقاضایی که با بی توجهی کارگران کارگران مواجه شد. خواهش و تمنای گاه توام با تهدید آنها هیچ اثری نداشت. سخت غافلگیر شده بودند. از یک سو، شبانه به تعداد دوربینهای مداربسته و فیلمبرداری در سطح شرکت و سالن غذاخوری می افزودند و از سوی دیگر حتی کنار خط مونتاژ می آمدند و با اصرار از کارگران خواهش می کردند به سالن های غذاخوری بروند. مدیرعامل، مهندس ناصر آقامحمدی، به معاونین دگم و بی صلاحیت خود دستور داده بود به این کارها خاتمه دهید، هیچگونه افزایش حقوقی نداریم، وضع شرکت خراب است!!! اما با نزدیک شدن چهارشنبه ١٠ دی مدیرعامل متوجه شد که با سدی محکم و نفوذناپذیر به نام کارگر مواجه است و راه افتادن کارگران به سوی جاده مخصوص و راه پیمایی به سمت تهران و بسته شدن اتوبان تهران – کرج می تواند عواقب بدی برای او و مشاورانش داشته باشد. لذا از در تسلیم درآمد. از شب سه شنبه بعد از اینکه باز هم شیفت بعد از ظهر از خوردن شام خودداری کردند، نیروهای حراست ، روحانی شرکت و مدیران ارشد و میانی وارد تک تک سالنهای مونتاژ شدند، اما باز هم با بی اعتنایی و هوکردن و جنجال کارگران جان به لب رسیده مواجه شدند و دست از پا درازتر در آخر شب سالنها را ترک کردند و کارگران متوجه توان و اثرگذاری تصمیم خود شدند و بیشتر مصمم به ادامه راه خود (سوارنشدن به سرویسها و رفتن به سوی جاده مخصوص) شدند. عمله اکره سرمایه کاملا غافلگیر شده بودند. در میان کارگران مطرح شده بود که اگر کسی اخراج و یا دستگیر شود دست از کار بکشند و اعتصاب را به مرحله بالاتر ارتقا دهند. تیرمدیریت به سنگ خورده بود. باید فکری دیگر می کرد. در نهایت چهارشنبه پیش از ظهر عوامل مدیریت به سالن ها آمدند و به کارگران اعلام کردند با تمام خواسته های شما مبنی بر افزایش دستمزد، افزایش آکورد و تغییر وضعیت تعدادی از کارگران با سابقه از قراردادی به رسمی و از پیمانکاری به قراردادی موافقت شده است. کارگران اعلام کردند که مدیرعامل خود باید به سالنها بیاید و مراتب بالا را تایید کند. کارگران از قبل خواسته های خود را نوشته و اعلام کرده بودند و یکی از کارگران بر فراز پالتی ایستاد و خواسته ها و مطالبات را برای حاضرین قرائت کرد. عمده ی خواسته ها همان ها بود که در بالا گفته شد. مدیرعامل و همراهان با پذیرفتن آنها و دادن وعده و قول و قسم خوردن مبنی بر اجرای خواسته های آنان حداکثر تا پایان زمستان(اسفندماه) سالنهای تولید و مونتاژ را ترک کردند. کارگران از این پیروزی خوشحال بودند. خوشحالی آنها به این دلیل بود که در عمل به توانایی خود پی برده بودند. چهارشنبه بعد از ظهر در حالی که شیفت صبح کار را به شیفت بعدازظهر تحویل می داد کارگران کار خود را با هم مرور می کردند و ضمن آن قرار گذاشتند اگر در پایان زمان وعده داده شده خواسته هایشان تحقق نیابد اعتصاب را با دست کشیدن از کار شروع کنند و تصمیم های دیگری برای پیگیری خواستهای خود بگیرند. آنها تا اینجا موفق شده بودند شخص مدیرعامل را به سالن ها بکشانند و او را مجبور به پذیرش خواست هایشان کنند، هرچند فعلاً در حد حرف و وعده. به این ترتیب، کارگران جوان در تجربه ای جدید، بدون آویزان شدن به این یا آن جریان و با اعتماد به نفس خود توانستند روی پای خود بایستند. آنها در عمل متوجه شدند که بدون آنکه سرباز پیاده نظام و سیاهی لشکر کسی باشند و بدون آنکه نردبان صعود دیگران به قدرت شوند می توانند خواست های خود را پیگیری کنند و عوامل سرمایه را دست کم در حرف مجبور به پذیرش آنها نمایند. تعدادی از کارگران اعتصابی پارس خودرو. چهارشنبه ١٠ دی ١٣٩٣. ارسالی به وبلاگ «درابا»
اخبار بین المللی

اسپانیا – تظاهرات هزاران نفر بر علیه محدود کردن آزادیها
هزاران تن از مردم اسپانیا روز ٢٠ دسامبر (٢٩ آذر) علیه قانونی که مجازات علیه برگزاری برخی تجمعات را تشدید کرده و شرایط پناهندگی را نیز سخت تر می کند، تظاهرات کردند. قانون جدید جریمه های مالی بسیار سنگینی را علیه کسانی که در برخی اماکن عمومی همچون اطراف پارلمان تظاهرات کرده و یا مانع اخراج مستاجران از خانه های استیجاری می شوند، در نظر گرفته است. گزارشها از درگیری میان تظاهرکنندگان و پلیس ضد شورش مادرید حکایت دارد. یکی از آنها می گوید: “ما در حال بازگشت به زمان فرانکو هستیم. این کاملا بر خلاف قانون اساسی است. ما نمی توانیم ساکت بمانیم. باید اعتراض کنیم.” دیگری هم می گوید: “آنها قوانینی را به ما تحمیل می کنند که آزادیهای ما را از ما می گیرد. جریمه ها و مجازاتها برای اعتراضات خیابانی سخت تر شده. اگر شما از پلیسی که در حال ضرب و شتم یک نفر است عکس بگیرید شما را بجای پلیس مجازات می کنند.” این تظاهرات یادآور درگیریهای شدید میان معترضان به تدابیر ریاضت اقتصادی و پلیس در سپتامبر سال ٢٠١٢ میلادی است که به زخمی شدن تعدادی از معترضان و پلیس منجر شد.

بریتانیا – اعتراض به اقدام دیوار کشی‌ بر علیه مهاجرین
به مناسبت روز جهانی مهاجران، بیش از ٥٠٠ تن به فراخوان سازمان بشردوستانه “امائوس”، در شهر کاله فرانسه تجمع کردند. بسیاری از مهاجران غیرقانونی، از طریق این بندر تلاش می کنند که خود را به بریتانیا برسانند. معترضان روز چهارشنبه١٧ دسامبر، به ساخت یک دیوار در محدوده اسکله بندر کاله اعتراض کردند. ژاه روسو، رییس بنیاد امائوس گفت: “اصل حرکت آزاد مردم که در منطقه اروپا تصویب شده، سالهاست که به درستی اجرا نمی شود. همه می دانند که اقدامات امنیتی که انجام می شود، اثر ندارند و فقط باعث هزینه مالی زیاد و تعداد زیاد مرگ و میر می شوند. وقت آن رسیده که این روش ها تغییر کند چرا که موج مهاجران و درگیری های اطراف دریای مدیترانه، بزودی به پایان نخواهد رسید.” این دیوار با میله های آهنی و سیم خاردار ساخته شده و بریتانیا با اختصاص پانزده میلیون یورو در احداث آن شرکت کرده است. بین ٢٥٠٠ تا ٣٠٠٠ مهاجر مرد، زن و کودک که اغلب از سوریه، عراق، افغانستان، سودان، سومالی و اریتره آمده اند در اردوگاههای موقت در کاله در انتظار عبور به آنسوی آبها هستند.

جهان – کشته شدن دست کم ٦٠ روزنامه نگار در سال ٢٠١٤
یک گروه طرفدار آزادی مطبوعات در گزارش سالانه خود نوشت در سال ٢٠١٤، سال جاری میلادی که هفته آینده به پایان می‌رسد، دست کم ٦٠ روزنامه‌نگار هنگام انجام وظیفه جان خود را از دست داده‌اند. کمیته حفاظت از روزنامه‌نگاران که مقر آن در نیویورک است، در این گزارش که روز سه‌شنبه٢٣ دسامبر منتشر شد می‌گوید این خبرنگاران در ٢١ کشور جان خود را از دست داده‌اند. بر اساس گزارش این کمیته، خبرنگاران و تصویربرداران محلی همچنان بیشترین هدف‌ها هستند، اما ٢٣ درصد کشته‌شدگان در رسانه های بین‌المللی فعالیت داشتند. در گزارش سال گذشته این نهاد مدافع مطبوعات، تعداد خبرنگاران کشته‌شده در سال ٢٠١٣ را دست کم ٧٠ نفر برآورد کرده بود. گزارش سالانه کمیته حفاظت از روزنامه‌نگاران، همچنین بالارفتن شمار تلفات اهالی رسانه را ناشی از افزایش خشونت‌ها در مناطق مناقشه که در آنها شهروندان و منافع کشورهای غربی اغلب هدف حمله قرار می‌گیرند، دانسته است. سوریه با ١٧ مورد مرگ، خطرناکترین کشور برای خبرنگاران در سال ٢٠١٤ بود. رتبه دوم، عراق و اوکراین است که در هر کدام ٥ روزنامه‌نگار کشته شدند، و در سومالی و در جریان جنگ بین اسرائیل و فلسطینی‌ها در غزه ٤ مورد مرگ ثیب شده است. در هر یک از کشورهای افغانستان، پاکستان و پاراگوئه نیز ٣ مورد از کشته شدن اهالی رسانه اتفاق افتاد و یک روزنامه‌نگار در آفریقای مرکزی کشته شد. این گزارش می‌افزاید ٤٣ درصد مرگ‌ها ناشی از قتل بوده، در حالی که ٤٨ درصد در جنگ یا در اثر تیراندازی‌های متقابل بین طرف‌های درگیر در مناقشه جان خود را از دست دادند.

عراق – عفو بین الملل در باره خودکشی‌ دختران اسیر دست داعش
سازمان عفو بین‌الملل با صدور بیانیه‌ای که امروز انتشار یافت، اعمال گروه موسوم به خلافت اسلامی در قبال اقلیت ایزدی عراق را به نسل کشی و جنایت علیه بشریت توصیف کرد، در این بیانیه آمده است که “داعش” از هزاران دختر و زن جوان ایزدی به عنوان برده جنسی استفاده کرده است. بسیاری از آنان که تجاوزات جنسی افراد وابسته به گروه افراطی داعش را تحمل نکرده و اقدام به خودکشی کرده‌اند.
این بیانیه بر پایه شهادت‌های عینی بیش از ٤٠ دختر و زن جوان ایزدی بنا گذاشته شده که از چنگال داعش گریخته اند. “دوناتلا روورا” یکی از مسئولین عفو بین الملل که با شهودِ عینی این اعمال غیرانسانی گفتگو کرده است، میگوید: “هزاران زن ایزدی به زناشویی اجباری با افراد داعش و اطرافیان آنها وادار گردیده اند و یا در بازارهای برده فروشی محلی که داعش در سرزمین‌های تحت کنترل خود دایر کرده است، به عنوان برده جنسی فروخته شده اند”. در میان آنان دختران ١٤ -١٥ ساله و یا حتی کم‌سن‌تر به وفور یافت میشود.
شهود عینی این اعمال غیرانسانی داعش، تعریف می کنند که چگونه بسیاری از دختران جوان اسیر در دست داعش برای پرهیز از ازدواج اجباری و تجاوزات جنسی مکرر، اقدام به خودکشی کرده و مرگ را بر ننگِ هم‌بستر شدن با جهادگرایان داعش ترجیح داده‌اند.
سازمان عفو بین الملل بر اساس گواهی شهودِ عینی، در این بیانیه اعلام کرده است که گروه افراطی موسوم به دولت اسلامی عراق نسبت به این اقلیت قومی در عراق مرتکب وحشتناک‌ترین اعمال غیرانسانی شده اند. عفو بین‌الملل در این بیانیه تأکید کرده است که قتل، شکنجه، تجاوز و آدم ربایی و فروش زنان و دختران به صورت برده جنسی که از سویِ داعش درباره اقلیت ایزدی اعمال شده است نمونه و مصداق کاملِ نسل‌کشی و جنایت علیه بشریت میباشد.

فرانسه – اعتصاب کارکنان شرکت هواپیمایی “Easy jet”
اتحادیه های مهمانداران و کارکنان شرکت هواپیمایی ایزی جت در فرانسه روز جمعه ٢٦ دسامبردر فراخوانی خواستار اعتصاب دوباره در روزهای سی و یکم دسامبر و یکم ژانویه شدند. این فراخوان پس از آن صادر شد که روز جمعه به دلیل اعتصاب کارکنان و خدمه پرواز این خط هوایی ارزان قیمت، ٣٨ پرواز اغلب داخلی لغو شد. اتحادیه های مهمانداران و کارکنان شرکت هواپیمایی و سندیکاهای “اس ان پی ان سی اف او” و “یو ان ای سی” خواستار سهم بیشتر خدمه پرواز از سود این شرکت هستند. لوران نیکولاس از کارکنان این شرکت گفت: “به رغم توافقنامه ای که ایزی جت در سال ٢٠٠٩ صورت داد، برخی حقوق کارکنان فرانسوی از جمله حق آموزش های حرفه ای و مشارکت در سود شرکت از کارکنان این شرکت دریغ شده است.” پیشتر در سال ٢٠١٢ نیز برخی پروازهای شرکت هواپیمایی ایزی جت به دلیل اعتصای کارکنان آن لغو شده بود.

خبر‌های کوتاه

بلژیک – شارل میشل، نخست وزیر بلژیک، روز دوشنبه ٢٢ دسامبر با سیب زمینی سرخ کرده و مایونز مورد حمله چهار عضو سابق گروه فِمن قرار گرفت.
اقدامات ریاضتی دولت بلژیک، باعث تنش های سیاسی و اجتماعی بی سابقه ای در این کشور شده است.

فرانسه – کارکنان شرکت آمازون در فرانسه سه روز مانده به جشن کریسمس دست به اعتصاب زده اند. اعتصاب کنندگان خواهان افزایش سطح حقوق و دستمزد خود هستند.
با این وجود این شرکت آمریکایی فعال در زمینه خرید و فروش اجناس بر روی اینترنت ادعا کرده اعتصاب روز دوشنبه ٢٢ دسامبر در روند ارسال کالاها خللی ایجاد نمی کند. نیروی کار آمازون در فرانسه به رقم ٤ هزار و ٧٠٠ نفر می رسد. در آلمان نیز از دو هفته پیش کارکنان آمازون برای اعتراض به میزان حقوق و دستمزدهای خود اعتصاب کرده اند.

اسلوونی – کارگران اهل اسلوونی روز شنبه٢٧ دسامبر در مرز سابق میان اسلوونی و اتریش درست به اعتراض زدند. آنها نسبت به وضع مالیات مضاعف بر درآمدی که در خارج از کشور کسب می کنند اعتراض داشتند. تخمین زده می شود که این کارگران که روزانه یا هفتگی از مرز عبور می کنند مجبور به پرداخت پانصد تا چند هزار یورو مالیات اضافه باشند.
جهان – آمار “سازمان بین المللی کار” نشان می دهد ١١ درصد کودکان در سراسر جهان در معرض کار اجباری هستند.
براساس گزارش سازمان بین المللی کار در تمام کشورهای جهان مسئله آزار و اذیت کودکان و کار اجباری وجود دارد. در حال حاضر ١٦٨ میلیون کودک در سراسر جهان در معرض کار اجباری قرار دارند. در این ارتباط رتبه های اول و دوم به ترتیب مربوط به کشورهای آفریقایی و آسیا ـ اقیانوسیه است. کشورهای آمریکای لاتین و حوزه دریای کارائیب رتبه سوم را به لحاظ بالاترین نرخ کودکان کار در جهان دارا هستند.

مالزی – برپایه گزارش خبرگزاری ها دولت مالزی قصد دارد ٥٠٠ هزار کارگر مهاجر را از این کشور اخراج کند.
دولت مالزی در سال ٢٠١١ میلادی بر اساس قانونی موسوم به “٦ پی” تصمیم گرفت تعداد پناهجویانی که به این کشور وارد شده اند و یا کارگرانی که ویزای آنان پایان یافته اما همچنان در مالزی به سر می برد را کاهش دهد. با توجه به این قانون اکنون حدود ٥٠٠ هزار کارگر مهاجر ناگزیر از ترک این کشور هستند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *