جدید ترین
tha hoseyni

خشونت علیه زنان و روز جهانی رفع خشونت

tha hoseyni
طه حسینی :
روز جهانی علیه خشونت تاریخی دارد هدف از این نوشته بازگو کردن این تاریخ نیست ولی در چند سطر آنرا برای خوانندگان این مطلب مینویسم.

از۲۵ نوامبر سال۱۹۸۱هر سال (برابر با۴ یا۵ آذر) (به عنوان روز جهانی رفع خشونت علیه زنان نامگذاری شده است.) این روز برای مبارزه با خشونت علیه زنان یاد آور مبارزه ای همگانی است. در۱7اکتبر سال ۱۹۹۹شورای عمومی سازمان ملل این روز را بعنوان روز جهانی تصویب کرده است.

این تاریخ بمناسبت قتل وحشیانه سه خواهر میرابال فعالین سیاسی اهل کشور دومینیکن انتخاب شده است.
متاسفانه در ایران و بخصوص در کردستان خشونت علیه زنان بخشا عادی و روزانه میباشد.سنتهای مردسالار و ضد زن یکی از عقب افتاده ترین سنتهایی است که وجود دارد. وقتی که حرف از خشونت به میان میاید، بلافاصله همیشه خشونت نسبت به زنان در اذهان تداعی میشود.کتک، زورگویی و بدنهای کبود زنان.ولی بطور واقعی اینها تنها یک بخش از ستم و خشونتی است که روا میشود که یکی از بدترین نوع خشونتهایی است که جمهوری اسلامی تلاش کرده آنرا علیه زنان بکار گیرد و با به حساب نیاوردن زن در جامعه و در خانواده آنرا نهادینه کند.

زن در جامعه ایران به لحاظ قانونی هیچکاره است .حتی برای رفع احتیاجات شخصی هم باید از مرد خانه اجازه بگیرد. این مرد خانه ممکن است شوهر باشد، پدر و یا برادر و بدین معنی که فقط باید نرینه باشد. در این مورد حتی سن وسال نرینه هم مهم نیست، مهم جایگاه جنسی آن انسان بعنوان نرینه مطرح است که آموزش داده می شود، که درزندگی حق تصمیم گیری با اوست. بارها اتفاق افتاده است و قطعا هر کدام از ما خواسته یا نخواسته در محیط زندگی خود به این مسئله برخورد داشته ایم و یا حتی ممکن است خودمان آنرا انجام داده ایم که زن را در خانه مورد تحکم و از سر اجبار وادار به انجام کاری قرار داده و یا در مقابل زور گفتن به زنان سکوت اختیار کرده ایم. این جبر و فشار ممکن است یک نگاه تحقیر آمیز و یا یک طنز بد و یا اینکه صدا بلند کردن در مقابل زنان باشد. آب بیار، چای برایم بریز، چرا غذا درست نکرده اید و چراههای دیگر بر خوردهایی که در نگاه اول عادی بنظر میرسند ولی بطور واقعی نشان از سنتهای ارتجاعی است که برای ما به ارمغان جا مانده است.

یک نوع دیگر از خشونت تجاوز مشروع به زنان از جانب همسران میباشد.این هم یک سنت عقب افتاده اسلامی جدا از مردسالارانه بودنش که ممکن است اصلا ربطی به اسلام هم نداشته باشد.تجاوز به زنان از جانب همسر در جامعه ما امری روزمره است و خیلی عادی جلوه میکند. حتی از جانب خود زنان بارها شنیده ایم که گفته شده: “خوب من زنش هستم او بر من حق دارد”. یا اینکه خوب چکار کنم و….طبق این سنت زن حق ندارد به همسرش نه بگوید. مرد هر وقت میل کند و دوست داشته باشد میتواند و خود را محق میداند که با همسرش هم خوابی کند و یا هر تصمیمی را در رابطه با او و بدون تمایل زن به اجرا دربیاورد. جدا از اینکه این حق برای زن موجود نیست. در مقابل هر نه گفتن، یا کتک و یا بر خوردهای تحقیر آمیز و نامناسب دیگر را بهمراه خواهد داشت.

نوع دیگر از خشونت که خیلی هم رواج دارد دخالت و حق بجانب بودن مرد خانه در کوچکترین مسائل زندگی شخصی زنان است. بارهها دیده ایم که از جانب پدر برادر و یا حتی همجنس یعنی زنان دیگر در نوع پوشش، در نوع ابراز وجود و یا برای انتخاب رفیق و شوهر و دوست مرد این اجازه به خود داده شده است که زنان مورد امر ونهی قرار گرفته اند. این مرد قیافه اش اینطور است. فلانی که باهاش ارتباط دارید در شان ما نیست. فلانی حرف مفت زیاد میگوید یا اینکه کجا بودید کجا رفتید و با چه کسی تلفن حرف میزنید؟ باید بگید که فلانی کیست و …..و از برخوردهای شخصی در مورد شکل و شمایل شخص مورد نظر تا بعضا ربط دادنش به مسائل سیاسی در خانواده های که سیاسی هستند.

جدا از این موارد و دهها و صدهها نمونه دیگر که اگر بخواهیم در موردش بنویسیم میتوان دهها صفحه را پر کرد. نقش دولت و قانون در هر کشوری جایگاه بر جسته ای دارد.جدا از سنتها وافکار ارتجاعی اسلامی و مرد سالار در جامعه، حکومت اسلامی همه این فرهنگ عقب مانده علیه زنان را بصورت قانون در آورده است.

در قانون جمهوری اسلامی زن برده مرد است. زن نصف مرد است، زن وسیله ای است همانند هر ابزار دیگری در خدمت مرد. طبق همین قوانین هر نوع خشونتی را نسبت به زنان مجاب دانسته و حتی در خیلی از این موارد رعایت نکردنش از جانب زنان تنبیه قانونی دارد و گناه و قصورتلقی میشود. طبق قانون اگر زن با مردی به اصطلاح نامحرم معاشرت داشته باشد جدا از اینکه از طرف خانواده و طبق سنتهای ارتجاعی مورد تهمت و اذیت و آزار قرار میگیرد و از جانب قانون حکم زندان و شلاق و در حد سنگسار را با خود دارد. در سنت اسلامی و سنتهای مردسالارانه زن ناموس و شرف مرد حساب میشود. و این شرافت و ناموس پرستی صرفا به نیم تنه پایین زنان ربط داده میشود.

در واقع جمهوری اسلامی زن بودن را ممنوع کرده است.حتی احساس زنانگی ممنوع است.روزانه آخوندها دارند اراجیف میبافند و به نصف جمعیت انسانی توهین و بی احترامی میکنند و با تمام وقاحت و بیشرمی آشکارا زن را انسان حساب نمیکنند. آپارتاید جنسی ویژه حکومت اسلامی ایران است.

اگر در کشورهای فاشیست مثل آفریقای جنوبی و فاشیسم آلمان رنگ پوست و محل تولد انسانها مبنای فاشیسمشان بود زیر سیطره اسلام در ایران، جنسیت نوع فاشیسم اسلامی است. فاشیسم اسلامی یعنی برتری جنس مرد بر زن و نه فقط این بلکه حساب نکردن زن بعنوان نیمی از جامعه بشری و بعنوان انسان میباشد. اگر فاشیسم نژادی امروز در سطح دنیا منفور است باید کاری کرد که فاشیسم جنسیتی هم تبدیل به یک اسطوره غیر انسانی و منفور در سطح جهان شود سرنگونی جمهوری اسلامی بزرگترین قدم در این راه است و آزادی زن و زندگی برابر میان زنان و مردان بدون سرنگونی این رژیم در ایران ممکن نیست. وقتی که زن بودن ممنوع است، وقتی که زنانگی زیر سیطره اسلام و قوانین اسلامی حقیر و پست است، جمهوری اسلامی و این قوانینش از جانب زنان مورد تنفر وغیر قبل تحمل است.

مردم برابری طلب در ایران روزانه در حال مبارزه و اعتراض در مقابل قوانین ارتجاعی اسلامی از حجاب گرفته تا جداسازیهای جنسیتی، علیه نیروهای نهی از منکر و امر به معروف که موجودیتشان بیشتر در تقابل با زنان میباشد هستند. جدال هر روزه زنان و مردان برابری طلب در تقابل با جمهوری اسلامی و ارتجاع، یکی از سنگرهای روزانه مبارزه با وضع موجود است که خود حاکی از وجود عینی یک جنبش زنانه و برابری طلب قوی در سطح جامعه است که برای محو این تناقضات و رفع نابرابری ها ی اجتماعی در سطح جامعه در حال پیشروی است. حقیقت آن است که با توجه به اعتراضات وسیع زنان درایران انقلاب آتی یک انقلاب زنانه خواهد بود.

برچیده باد زن ستیزی
زنده باد همبستگی جهانی علیه خشونت به زنان
سرنگون باد جمهوری اسلامی زن ستیز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *