یاشار سهندی
“ما اکنون با اقتصادی روبرو هستیم که می توانیم نام آن را اقتصاد غارتگری بگذاریم”؛ ” بسیاری از این واگذاریها به آشنایان و نازلتر از قیمت واقعی صورت گرفته است که این امر یکی از مولفههای سرمایه داری خویشاوندی است.”؛ “غارتگری که در اقتصاد عبارت شناخته شده ای است در ابعاد مختلف ظهور و بروز پیدا می کند که نمونه ای از آن را چندی پیش رییس جمهوری با اعلام غارت ٢میلیارد دلاری در آمدهای نفتی فاش کرد.”؛ “دولت فاسد گذشته غارتگری را در حد کمال انجام داد، اما به دلیل برخی ملاحظات امیدی به برخورد جدی دولت با مفسدین و پرونده واگذاریها نیست، زیرا آنها به خوبی بر این امر واقف هستند که این مسئله دست کردن در لانه زنبور است و برای آنها تبعات سیاسی به همراه دارد.”؛ “آنچه مسلم است مبارزه با فساد نیاز به اراده جدی و افرادی دارد که منافع خودشان درگیر نباشد و به منافع خود گوشه چشم نداشته باشند لذا امیدی به برخی اعضای کابینه دولت یازدهم برای مبارزه جدی با فساد در وزارتخانه متبوعشان و بخشهای تحت مدیریتشان نیست.”؛ “بعید میدانم دولت چنین کاری بکند،( اسامی “مفسدین” را اعلام کند) طبیعتا فسادها به دست یک نفر صورت نگرفته است اینها شبکهای هستند که در درون قدرت حضور دارند و یا به قدرت متصلند و به بهانه های مختلف مورد حمایت قرار میگیرند.”؛ “دولت به فساد ورود جدی نکرده و نخواهد کرد”؛ ” زیر ساخت اقتصاد ایران متاسفانه یک زیرساخت پرمسئله ای است که در آن محرک ملی اقتصاد، منافع ملی نیست بلکه منافع گروه های وابسته به قدرت و ثروت است. به همین دلیل شاهد این اتفاقات عجیب و غریب هستیم.”؛ ” تصمیمات یک شبه و خلع الساعه هم بر اساس منافع این گروه های شکل می گیرد و مسئله اصلی بروز چنین تصمیم گیری ها و تصمیم سازی های ریشه در فساد سازمان یافته و نهادینه شده در اقتصاد کشور دارد “.؛” اصلی ترین عامل آن(فساد) انحصار قدرت و ثروت است و در ایران انحصار کنترل درآمدهای نفتی و منابع طبیعی که بیشترین منبع ثروت محسوب می شود در اختیار دولت است.”…
اینها گوشه های از سخنان دکتر راغفر فوتبالیست سابق است که بعد از روی کار آمدن حکومت اسلامی خود را تماما در اختیار جمهوری اسلامی گذاشت و زیر توجهات همین حکومت و با استفاده از “رانت حکومتی” درس اقتصاد در خارج خوانده و اکنون رسما ایشان در مصاحبه با ایلنا و سایت حکومتی فرارو اعتراف میکند که آنچه در جمهوری اسلامی به عنوان اقتصاد جریان دارد، اقتصاد غارتگری محض است. این اولین بار است که رسما یکی از صاحبان “اندیشه برجسته اقتصاد” این چنین از نهادینه شدن فساد و غارتگری میگوید. ما شاهد هستیم اقتصاددانانی که درس خوانده پاریس و لندن هستند و در همانجا هم ساکن هستند هیچگاه به صراحت از اقتصاد حاکم بر ایران این گونه یاد نمی کنند بلکه همه همت خودشان را این قرار دادند که مطالبی که از مکاتب اقتصادی بورژوازی یاد گرفتند، به کاربدستان جمهوری اسلامی حالی کنند و به خواننده و شنوندگان خویش اینگونه القا میکنند که گویا شخص عاقلی سکاندار اقتصاد نیست و گر نه ایران میتواند یکی از اقتصاد های نوظهور باشد، چیزی در حد ترکیه یا برزیل! ایشان البته امیدشان به روحانی و تیم اقتصادی دولت “تدبیر و امید”است، اما روحانی ثابت کرده است که دست کمی از قبلی هایش ندارد و سعی دارد با حلوا حلوا گفتن دهان بورژوازی را شیرین کند که البته به مذاق برخی هم خوش آمده که بنیاد مجمع جهانی اقتصاد بیانیه میدهد که ایران عنقریب جز ٢٠ کشور صنعتی جهان میشود.
این درحالی است که کارشناسان دیگر همین حکومت مانند راغفر تاکید میکنند: “اکنون نرخ رشد اقتصادی بر خلاف نرخ رشد نقدینگی در حال کاهش است.” علی قنبری نامی که “اقتصاددان و استاد اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس” میباشد میگوید: “رشد نیمدرصدی اقتصاد، نشانه خروج از رکود نیست”. و یا یکی دیگر از همین جنس “محمود جامساز، اقتصاددان و صاحبنظر مسائل اقتصادی ایران، در تحلیلی با اشاره به نرخهای تورم و بیکاری که بزعم او بهرغم کاهش یافتن، همچنان دو رقمی هستند، پرسیده است که دولت به استناد کدام آمار و ارقام اقتصادی، از خروج اقتصاد ایران از رکود سخن به میان آورده است؟” اشاره این دو به سخنان روحانی است که در “جوار ملکوتی امام رضا” یا به عبارت صحیح تر یک بنگاه بزرگ سرمایه داری در ایران، مدعی شد اقتصاد ایران از رکورد خارج شده است. وقتی شکنجه گر ساکن در وزارت کار (ربیعی) به صراحت میگوید: “اگر کاری نکنیم، تعداد بیکاران در ١٤٠٠ به ده میلیون میرسد” دیگر از این صریح تر نمی شود به بی مایه بودن سخنان روحانی اشاره کرد. احمدی نژاد یکی از اتهاماتش دروغ گویی است اما شاهد هستیم که روحانی کلید ساز نیز برای خودش در این زمینه استادی است.
راغفر که نان و نمک این حکومت را خورده است، “مصلحت نظام را در انتشار اسامی مفسدین اقتصادی” میداند وافزوده: “برای حفظ آبروی نظام باید برخورد جدی با این افراد شود و سلامت نظام به جامعه ثابت شود!” (توفان خنده ها!) خود جناب راغفر دستگاه قضاییه حکومت را اینچنین معرفی کرده است: “این دستگاهها آنگونه که انتظار می رود وظایف خود را به خوبی انجام نمیدهند و در برخی موارد حتی زمانی که مسائل روشن میشود هم اقدام عاجلی نمیکنند…. مدعی العمومی برای اموال به تاراج رفته مردم وجود ندارد هر چند انتظار میرفت که دولت به غارتگریهای دولت نهم و دهم رسیدگی کند.” و خود جناب دکتر معترف است اینکار دست در لانه زنبور کردن است.
ما بارها در این نشریه تاکید کردیم که اقتصاد جمهوری اسلامی مبنایش غارت ثروت جامعه است و این مختص دولت احمدی نژاد هم نیست. بنیان این حکومت بر فساد و تباهی گذاشته شده است. همان روزی که خمینی اقتصاد را زیر بنای الاغ خواند کاربدستان حکومت تکلیف خودشان را دانستند که این حکومت وظیفه اش سازمان دادن نظم روتین سرمایه نیست برای همین از هیچ چیز گذشت نمی کنند؛ آخرین خبر از “فساد” این حکومت حاکی از این است که چشم طمع به زمینهای فرودگاه مهرآباد دوخته شده است.
نتیجه فاجعه بار غارتگری سازمان یافته حکومت خود را در فلاکت روز افزون مردم نشان میدهد که در گزارشی در روزنامه حکومتی شرق انعکاس یافته که در آن تاکید میشود مصرف غذایی مردم ٣٠ درصد کاهش یافته است: “وقتی ارقام هزینه و درآمد خانوار را مقایسه میکنیم به این نتیجه میرسیم که هزینه تامین خوراک، پوشاک و مسکن به عنوان نیازهای اولیه خانوار در طول ١٠سال یعنی از سال ٨٢ تا سال ٩١، بیش از ٣٦٥درصد افزایش داشته و به عبارت دیگر مخارج خانوار چهاربرابر شده است… قوت غالب مردم ایران، نان است. قوتی که نسبت به باقی اقلام غذایی ارزانترین برآورد میشود. اما با این حال مصرف قوت غالب هم کاهش یافته و مردم ٣٧درصد کمتر نان میخورند. طی ١٠سال مورد بررسی، تمام اقلاماساسی یعنی گوشت قرمز، نان، برنج، روغن و تخممرغ البته به جز گوشت پرندگان بین ٢٧ تا ٣٧درصد کاهش مصرف داشتهاند و تاسفآورتر آنکه مصرف شیر نیز که ماده غذایی بدون جایگزین خوانده میشود؛ ٣١درصد کاهش یافته است… وقتی ارقام هزینه و درآمد خانوار را مقایسه میکنیم به این نتیجه میرسیم که هزینه تامین خوراک، پوشاک و مسکن به عنوان نیازهای اولیه خانوار در طول ١٠سال یعنی از سال ٨٢ تا سال ٩١، بیش از ٣٦٥درصد افزایش داشته و به عبارت دیگر مخارج خانوار چهاربرابر شده است..” باید یاد آور شد که تامین همین هزینه ها به قیمت چشم پوشی مردم از بسیاری از احتیاجات ضروری زندگی است تا بتوانند فقط شکم خود را سیر کنند.
اعتراف برغارتگری اقتصاد حاکم در ایران از سوی اقتصاددان پرورش یافته در دامان جمهوری اسلامی از سر خیرخواهی برای مردم نیست بلکه نشان از نگرانی ایشان از “شورش گرسنگان ” است که در آرزوی عبث میخواهند “سلامت نظام” به مردم ثابت شود. شورشی که نه تنها کور نیست بلکه نشانه هایی از آگاهی را از خود نشان داده است. اعتصاب قدرتمند کارگران معدن بافق یکی از نشانه های این مدعا است. اعترافات این چنین اما، آب رفته را برای جمهوری اسلامی به جوی باز نمی گرداند.