بسته پیشنهادی در بن بست

یاشار سهندی:
دولت حسن کلید ساز در آستانه یکسالگی دولتش، سیاستهایی که با خودشان قرار گذاشتند به اجرا بگذارند تا “رکود تورمی” را پشت سر بگذارند، ارائه کرده است. این سیاستها در قالب یک “بسته” منتشر شده تا به قولی “همه کسانی که دستی در اقتصاد دارند” نظراتشان را بگویند تا متن نهایی انشاالله آماده شود تا بعد این متن به مجلس اسلامی برود و “نمایندگان محترم مردم(!)” روی این “بسته” کار کارشناسی کنند وبا نظرتشان، روی نظر همه صاحبان اندیشه اقتصادی را کم کنند و بعد اگر میل شان کشید آنرا تصویب کنند و به دولت روحانی ابلاغ کنند. “بسته پیشنهادی” برای سال ٩٣ و ٩٤ تهیه شده و خدا میداند که این بسته، کی در مجلس بررسی شود و چه زمانی میخواهد نهایی شود و…. اما به قول استاد اقتصاد در پاریس آقای فریدون خاوند: “مردم باید اطمینان یابند که سکان کشتی اقتصاد ایران در دست ناخدایی است که هم از طوفانی بودن دریا خبر دارد و هم مسیر رسیدن به ساحل نجات را می شناسد.”

در این بسته به چهار “گلوگاه”، “١) سیاست‌های اقتصاد کلان، ٢) سیاست‌های بهبود فضای کسب و کار، ٣) تامین منابع مالی و ٤) فعالیت‌ها و محرک‌های خروج از رکود ” پرداخته شده است. آنگونه که در این بسته اشاره شده است: “نکته مهمی که در خصوص چهار گلوگاه ذکر شده برای خروج از رکود وجود دارد آن است که دو عامل از این چهار عامل در سال ١٣٩٣ به‌ عنوان عواملی دور از دسترس قابل شناسایی هستند…از سوی دیگر با توجه به محدودیت شدید در تأمین منابع، اهمیت ارتقای بهره‌وری دو چندان است. بنابراین بخشی از سیاست‌های خروج از رکود باید معطوف به افزایش بهره‌وری منابع موجود باشد. …. از یک سو بهبود فضای کسب و کار برای توسعه کلیه فعالیت‌های اقتصادی بسیار تعیین کننده است و از سوی دیگر انتخاب بخش‌های پیشران ضروری است. …ایجاد تحرّک در بخش‌های پیشران اقتصاد کشور سبب خواهد شد تحرّک ایجاد شده به سایر بخش‌ها و فعالیت‌های اقتصادی پسین و پیشین آنها نیز سرایت کرده و از این منظر بیشترین بهره‌وری از منابع مالی محدود موجود در جهت افزایش رشد اقتصادی حاصل شود”.

تیم اقتصادی دولت روحانی مانند یک شاگرد مدرسه ای ساعی و درس خوان، یک انشاء خوب و روان ارائه کرده است تا انشااله بعد از مراحلی که یادآور شدن این طرح “اقتصاد طوفان زده جمهوری اسلامی را به ساحل امن برساند.” منتها یادشان رفته ناسلامتی ایشان “قوه مجریه” هستند اگر قرار بود کاری بکنند تا حالا باید حداقل مقدماتش را فراهم می آوردند نه اینکه بعد از یک سال تازه “فکر اقتصادی” عرضه کنند. حقیقتش را بخواهید این را من نمی گویم، “استاد خاوند” میگوید: “نقش یک دولت در عرصه اقتصادی پیش از آنکه عرضه کردن یک تفکر باشد، اجرای آن است. دولت برای اجرای یک برنامه متکی بر تفکر خاص بر سر کار آمده نه برای عرضه تفکری که بر اساس آن باید برنامه تهیه بشود، آنهم یک سال بعد از روی کار آمدنش.”

اما چرا بعد از یک سال دولت، تازه بسته تفکر اقتصادی اش را عرضه میکند؟ استاد خاوند مانند یک استاد راهنمای دلسوز به آنها یاد آور میشود که این بسته بدرد کارهای “آکادمیک” میخورد و تاکید میکند شما دولتید و “دولت باید برنامه اقتصادی خود را با قدرت به اجرا بگذارد،” نه اینکه مجلسی در مورد آن تصمیم بگیرد که “بخش بزرگی از اعضای آن چشم دیدن رییس جمهوری و وزیران آن را ندارند.”

فریدون خاوند در این نظر تنها نیست. بسیاری از صاحبان اندیشه سیاسی و اقتصادی بارها به دولت یادآور شدند که شما دولتید باید با قدرت کارتان را پیش ببرید. مخصوصا در مورد اقتصاد. البته این اساتید یادآور میشوند دولت متکی بر” بدنه اجتماعی” که همان رای دهندگان میباشد، میتواند کارش را پیش ببرد البته مسلم است که دولت نمی تواند به خودش دروغ بگوید چون میداند بدنه اجتماعی وجود ندارد، گیرم هم وجود داشته باشد دولتها ( نه در ایران بلکه در همه جا) بدنه اجتماعی را فقط برای روز رای گیری میخواهند. چون میدانند اگر قرار باشد بدنه اجتماعی در خیابان باشد این بدنه متوجه میشود خودش میتواند کار را انجام دهد چه احتیاج به آقا بالاسر. اینگونه دولتها در ایران دوست دارند در جهت عوام فریبی از خودشان بعنوان “نوکر” !! یاد کنند. جامعه جواب به سوال بالا را به شکل دردناکی از این حکومت گرفته است. ٣٥ سال تجربه قتل و غارت نشان داده که این ناخدا، ناخدای دزدان است و کشتی اقتصاد ایران( سرمایه) با وجود این حکومت هیچگاه به ساحل امن مورد نظر شان نمی رسد. همه سیاستهایی که در بسته پیشنهادی مطرح شده به تجربه همین سه دهه ثابت شده که قوانینی هستند روی کاغذ که اجرایش اگر اوضاع و احوال معیشتی مردم را بدتر نکند، بهتر نخواهد کرد. در عمل این ” نظام” ( منظور کاربدستان اصلی حکومت) با توجه به قدرت باندشان قوانین را دیکته میکنند. بخصوص قوانین مربوط به تصاحب ثروت جامعه را.

خمینی سال ٥٨ یادآور شد که اقتصاد زیر بنای الاغ است. مصلحین امروز جمهوری اسلامی میگویند از یک مرجع دینی شیعه که در حوزه بزرگ شده چه انتظاری دارید(!) حقیقت است این جمله مشهور خمینی بازتاب یک واقعیت بود. او به زبان یک آخوند به توده مردم میخواست بفهماند که از رفاه و آسایش خبری نیست و همه کاربدستان حکومت( از جمله اصلاح طلبان امروز) با خشونت بی حد و حصری در این سی و پنج ساله به توده مردم سعی کردند حالی کنند که چیزی نخواهید و چیزی هم نگویید! کشتی اقتصاد جمهوری اسلامی چون کشتی بی لنگر در همه این سالها کژ و مژ شده و هیچگاه هم به ساحل امن نخواهد رسید. چون این حکومت ناخدای مناسبی برای کشتی سرمایه نیست .

“رکود تورمی” کنونی را تماما به گردن احمدی نژاد می اندازند اما حقیقت این است که جمهوری اسلامی حکومت متعارف سرمایه داری نیست که بتواند “راهبردهای” سرمایه جهانی را به پیش ببرد. بحث بر سر انتخاب و اجرای “نسخه های کینزی” و یا میلتون فریدمن” نیست، نکته اینجاست این حکومتی نیست که بتواند یکی از این نسخه ها را اجرا کند. این حکومت از اوایل دهه هفتاد استارت زد که طرح ریاضت اقتصادی( هدفمندی یارانه ها) بانک جهانی و صندوق بین اللملی را به سرانجام برساند و تضمین دهد که ایران دوبارجزیره ثبات سرمایه گشته اما نه رفسنجانی توانست و نه خاتمی. احمدی نژاد را آوردند تا سونامی ایجاد کند اما عملا اقتصاد جمهوری اسلامی بیشتر از گذشته به گل نشست. دولت روحانی هم نمی تواند این طرح را نیز به سرانجام برساند چون اساسا این حکومت برای اینکارها شکل نگرفته. “حکومت موقت” ( چون عملا نتوانست گورستان آریامهری را احیا کند) بناچار سی و پنچ سال طول کشیده. در طی این مدت باندهای حکومتی، تنها راه اقتصادی که میشناسند چپاول و غارت است.”فساد گسترده” ( اسم رمز غارت وسیع و بدون مرز باندهای مافیایی حکومت) صرفا نشانه بی تدبیری دسته خاصی از این حکومت نیست، بلکه نتیجه روند طبیعی ساختار جمهوری اسلامی است.

هیچ بسته و هیچ راه کاری دیگری که این حکومت ارائه کند گره از مشکلات مردم نخواهد گشود. گیرم که نسخه های کینزی یا فریدمن یا بسته دولت روحانی اجرایی شود، نصیب ما مردم جز فقر و فلاکت نخواهد بود. ایران جزیره ثبات سرمایه در زمان شاه بود نتیجه آن برای توده مردم بی خانمانی زاغه نشینی و فقر و بی افقی بود. حکومت اسلامی همیشه ثابت کرده است فقر و فلاکت را تضمین میکند اما نمی تواند توده مردم را ساکت کند. کشمکش های دائمی جناحهای حکومت ناشی از این است که نتوانسته توده زحمتکش جامعه را خاموش کند. نمونه اخیرش کشمکش بر سر تفکیک جنسیتی در محل کار که از سوی شهرداری تهران توسط رضا شاه اسلامی، شهردار تهران شروع شد و هشدار وزارت کار حکومت که این گونه کارها را باید بی سر وصدا انجام داد و گر نه جز “بدنامی” سودی ندارد. و این یعنی عملا وقتی قرار است” سرمایه خارجی احساس امنیت کند” او را دچار وحشت میسازد. اینکه شهرداری تهران رسما بخشنامه تفکیک جنسیتی را صادر میکند مسئله صرفا سیاسی نیست، بلکه نشان از این دارد که حکومت قصد دارد به شکلی دیگر به سطح معیشت مردم حمله کند. اما جنبش های اجتماعی ( جنبش زنان و کارگری) چنان قدرتمند هستند که یک بخشنامه را به راحتی و بی دردسر نمی توانند اجرا کنند، اگر وزارت کار خواستار لغو بخشنامه مذکور میشود نشان از قدرت وسیع جنبشهای اجتماعی است. برای سرمایه خارجی اما مهم نیست که زنان در یک اتاق حبس باشند یا با همکاران مردشان در یک محل کار میکنند. او راحت با توجیه اینکه “فرهنگ خودشان” است با آن کنار می آید. او نگران امنیت سرمایه و سودش است وقتی یک بخشنامه اینگونه اعتراض جامعه را بر می انگیزد، این سرمایه نمی تواند به این حکومت اطمینان کند که سرمایه اش به خطر نمی افتد.

آرزوی “ارتقای بهره‌وری دو چندان” و “بهبودفضای کسب و کار” با حاکمیت جمهوری اسلامی شدنی نیست، بر فرض محال هم که بشود این تماما به سود سرمایه داران است و دود آن هم به چشم توده مردم میرود. ارتقای رفاه مردم و بهبود زندگی تا حد یک زندگی شایسته انسان اما شدنی است بشرط اینکه سرمایه و حکومتش سرنگون شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *