شهلا دانشفر:
در سال گذشته بیش از سیزده هزار حادثه ناشی از کار در مراکز کارگری روی داده است که ١٨٠٠ مورد آن به مرگ کارگر منجر شده است. یعنی روزانه ٣٦ نفر بخاطر عدم ایمنی محیطهای کار جانشان به خطر افتاده است و هر روز ٥ کارگر جانباخته اند.
اسامی این کارگران امروز کجاست و بر سر آنهایی که جان سالم بدر برده اند چه آمده است و نیز آنهایی که تنها نان آوران خود را از دست داده اند، چه بر سرشان آمده است، کسی چیزی نمی داند و این داستان سی و چند سال محرومیت و بی تامینی کارگران و کل مردم تحت حاکمیت یکی از وحشی ترین و جنایتکارترین حکومتهای سرمایه داری جهان است. اما کارگران عاملین و مسببین قتل و جنایت در محیط های کار را می شناسند.
“سوانح ناشی از کار” به خاطر سودجویی مشتی سرمایه دار جنایتکار، دارد هر روزه از کارگران قربانی میگیرد. شرایط برده وار کار و قراردادهای موقت کاری، محرومیت کارگران از حق تشکل و اعتصاب و پایه ترین حقوقش و قانون کار ارتجاعی اسلامی و در یک کلام دولت حامی سرمایه داران که خود بیشترین سرمایه ها را در چنگ دارد، عامل و مسبب اصلی همه این جنایات است.
طبعا آمارهای دولتی هنوز ابعاد واقعی فاجعه مرگباری را که در محیط های کار در ایران حاکم است، بیان نمیکند. بطوریکه حتی کسی چون هفده تن معاون روابط کار وزارت کار جمهوری اسلامی، طی سخنانی در همین رابطه با اشاره به اینکه ٩٠ درصد قراردادهای کاری در سال گذشته موقت بوده است، از “مخفی کاری و عدم شفافیت ” در ارائه آمارها و به عبارتی روشنتر از “قتل خاموش” کارگران سخن میگوید. اما ابعاد جنایت آنچنان وسیع است که در آمارهای ارائه شده دولتی به روشنی میتوان آنرا دید.
جالب اینجاست که در ادامه همین گفتار، حسن هفده تن با اعلام اینکه در نتیجه آنچه که به آن سوانح ناشی از کار میگویند، “کشور” ٣٠٠ هزار میلیارد ریال خسارت دیده است” ظاهرا طلبکار هم شده اند؟
خلاصه کلام اینکه در حکومت اسلامی از بیمه درمانی رایگان خبری نیست. از کنترل پزشکی منظم و روتین کارگران در محیط های کار خبری نیست. از بیمه از کار افتادگی و پرداخت خسارت به کارگری که دچار آسیب جسمی و روحی در محیط کار شده است، خبری نیست و نیز از تامین خانواده ای که وابسته به درآمد نان آور خانه اش است و در نتیجه از دست دادن او همه و هست و نیستش را از دست میدهد، نیز خبری نیست.
بعلاوه قرار دادی بودن ٩٠درصد استخدامها و حاکم بودن شرایط برده وار در محیط های کاری، شرایط سودجویی بیشتر کارفرمایان و تبدیل محیط های کار به قتلگاه کارگران را بیش از بیش فراهم کرده است. وقتی هم که صدای کارگر در می آید، قانون ارتجاعی “دیه اسلامی و خون بها ” یار و یاورشان است.
حکومت اسلامی، حکومت بی تامینی مطلق کارگران و کل جامعه و نشانه بارزی از اوج توحش سرمایه داری است.
منصور حکمت درست میگوید. او در بحثی در همین رابطه از جنگی اعلام نشده در محیط های کار میگوید:” اگر از کسی بپرسند که آن جنایات اصلــی که در تاریخ بشر میشود اسم برد کدام است روی این چیزها انگشت میگذارد، دو جنگ جهانی، فاشیسم هیتلــری، کوره های آدم سوزی، هیروشیما، جنگ ویتنام، جنگ ایران و عراق و غیره. اینها جنایتهای بزرگی بوده است که همه میشناسند. هم جانیان را میشناسند و هم قربانیانش را. اما یک جنگ اعلام نشده و یک جنایت در حال جریانی در متن جامعه سرمایه داری هست که همه اینجا اشاره کردند که قربانیانش از نظر تعداد کمتر از این نمونه های برجسته جنایت در تاریخ نیست. همانقدر آدم روانه گورستان میکند، همانقدر آدم روانه بیمارستان میکند، همانقدر خانه ها را از هم میپاشد، همانقدر شادی ها را به غصه و غم تبدیل میکند که هرکدام از این دوره های ننگ آور در تاریخ بشر. اما فرقش در این است که در این مورد قاتلــین و جانیان دارند کنار قربانیان خودشان قدم میزنند و کسی نمیتواند نشانشان بدهد و بگوید مسئول مرگ آن هزاران نفر این کسی که اینجا دارد راه میرود یا این نهاد است و این موجودی است که تازه خودش را هم از بقیه جامعه معتبرتر و بالاتر میداند. قربانیان این جنایت خیلــی معلــوم و مشخص اند. این جنایت قربانیانی طبقاتی دارد. اینطور نیست که بمبی روی محلــه ای افتاده و عده ای جانشان را از دست داده اند. این جنگی است علــیه بخش مشخصی از جامعه. علــیه طبقه کارگر.”.
این گفته منصور حکمت هیچگاه از اذهان دور نمی ماند وقتی که هر سال شاهد رکورد جدیدی از جنایت و کشتار در محیط های کار هستیم.
مرگ ١٨٠٠ کارگر در محیط های کار در سال گذشته و تعدادی در همین سطح در هر سال ، قتل خاموش کارگران در محیط های کار در ایران است. رژیم اسلامی قاتل اصلی همه این کارگران است.