جدید ترین

ابعاد گسترده اعتراضات و فضای ملتهب جنبش کارگری

انترناسیونال 908
گفتگو با شهلا دانشفر
انترناسیونال :هر روز شاهد اعتراضات گسترده و متعددی از جانب کارگران، معلمان، بازنشستگان و بیکاران و پرستاران و بخشهای دیگر طبقه کارگر هستیم. این اعتراضات گفتمانهای اجتماعی را دارد رقم میزند جلو میبرد. در مورد جایگاه این مبارزات، چشم انداز آن و راه پیشروی آن با شهلا دانشفر گفتگو میکنیم
شهلا دانشفر! اجازه دهید از حرکت اخیر بازنشستگان شروع کنیم. روز یکشنبه ۲۶ بهمن بازنشستگان کارگری مقابل مجلس شورای اسلامی، تجمع کردند. گزارشات از ابعاد گسترده و شمار بالای شرکت کنندگان دراین حرکت اعتراضی خبرمیدهند. و از آذر ماه تا کنون این چهارمین تجمع آنها بود. جایگاه و اهمیت اعتراضات بازنشستگان چیست؟ برای رسیدن به خواسته ها و مطالباتشان آیا کارهای دیگری بجز این تجمعات اعتراضی را باید در دستور قرار دهند؟
شهلا دانشفر:درست است روز ٢٦بهمن یکی از تجمعات بزرگ، سراسری و با شکوه بازنشستگان تامین اجتماعی بود. آنها طی چندماه اخیرهمانطور که اشاره کردید چهار بار در شهرهای بزرگ در بیش از بیست شهر تجمع داشته و هر بار چندین هزار کارگر و معلم بازنشسته دراین اعتراضات شرکت کرده اند. تجمع سراسری بعدی آنها در سوم اسفند در مقابل تامین اجتماعی در تهران و در تمام استانها برگزار خواهد شد. نفس همین اتفاق و به خیابان آمدن متوالی چنین جمعیتی از بازنشستگان در اعتراض به گرانی، فقر، تبعیض، نابرابری و اختلاس ها آنهم در فضای پر جنب و جوش اعتراضی کارگری و ملتهب جامعه خودش یک اتفاقات سیاسی مهم است. بازنشستگان به سهم خودبه عنوان بخشی از طبقه کارگر با اعتراضاتشان نقش مهمی در فعال نگاه داشتن فضای سیاسی جامعه و تغییر توازن قوا به نفع مبارزات همه مردم و در جلو آوردن خواستها و گفتمان های کارگری در جلوی صحنه سیاست داشته اند. بنابراین اگر از همین زاویه به این اعتراضات نگاه کنیم جایگاه و اهمیت آن روشن و قابل توجه است. بویژه خواستهای سراسری ای که بازنشستگان تامین اجتماعی با شعارهایشان، با بنرهای اعتراضی شان، با سخنرانی های پرشورشان و با قطعنامه ها و فراخوانهایشان قدرتمندتر از هر وقت به جلو آوردند از جمله تاکید بر خواستهایی چون افزایش حقوق ها به بالای خط فقر ١٢ میلیونی، درمان رایگان، پایان دادن به دزدی ها و چپاولها و بازگشت پولهای به سرقت رفته به صندوق بازنشستگان، پایان دادن به امنیتی کردن مبارزات و داشتن حق تشکل، حق تجمع و حق اعتراض گام مهمی در جلو آمدن این مطالبات در سطح کل جامعه و در اعتراضات بخشهای مختلف کارگران و مردم است و یک پیشروی مهم و آشکار است. برای مثال در میان این خواستها، مطالبه درمان رایگان آنچنان برجسته بوده است که حتی در گزارشات خبری رسانه های دولتی انعکاس پیدا کرد.
جالب است اشاره کنم که جمهوری اسلامی در برابر موج جدید قدرتمند تجمعات بازنشستگان، تلاش کرد تشکلهای خانه کارگری خود یعنی به اصطلاح کانون های بازنشستگی دست سازش را که خود یک پای زدو بند و چباول در صندوق بازنشستگی بوده اند، را جلو بیندازد. بعضا موازی با فراخوانهای تشکلهای مستقل بازنشستگان که بر بستر مدیای اجتماعی شکل گرفته و به ظرف سازمانیابی متحدانه مبارزات آنها تبدیل شده است، کانون بازنشستگان دولتی نیز فرخوان دادند و تلاش کردند که تفرقه افکنی کنند. تلاش کردند تا بلکه همچون گذشته که در خلاء وجود تشکلهای مستقل بازنشستگان نقش ترمز کننده مبارزات را بازی میکردند، شرایط را تحت کنترل خود در آورند. اما بازنشستگان با تجمعات بزرگ خود و با تبدیل برنامه ریزی های آنها به صحنه اعتراض خود و بطور مشخص تجمع بزرگ و با شکوه ٢٦بهمن همه این تشبثات را خنثی کردند و آنها را بیش از بیش به حاشیه راندند. بدین ترتیب امروز بازنشستگان متحد تر از هر وقت در کنار هم ایستاده و با شعار”فقط کف خیابون، بدست میاد حقمون” پیگیر مطالباتشان هستند. گامهای بعدی بخشی مربوط به خود بازنشستگان است و بخشی مربوط به جامعه. تا آنجا که به بازنشستگان بر میگردد اتحاد و همبستگی تشکلهای مستقل آنها با یکدیگرحول خواستهای مبارزاتی ای که در قطعنامه های اخیرشان بر آنها تاکید کرده اند و به رئوس عمده آنها اشاره کردم بسیار مهم است. بعلاوه استفاده از گروههای مبارزاتی در مدیای اجتماعی به عنوان محلی برای دخالت حداکثری بدنه بازنشستگان و متشکل کردن آنها حول خواستهای متحد و سراسری شان و بدینگونه خنثی کردن تفرقه افکنی های کانون های دولتی بازنشستگی این نهادهای ضد کارگری “خانه کارگری” و کوتاه کردن دست آنها ا زمبارزات خود بسیار مهم است. اما سهم مردم برای تقویت مبارزات بازنشستگان حمایت وسیع از خواستها و مبارزات آنهاست. تکثیر شعار ها و خواستهای آنان در اعتراضات خود وهمصدا شدن با آنهاست.
انترناسیونال: همزمان با حرکت اعتراضی بازنشستگان، اخبار زیادی از اعتراضات و اعتصابات کارگری از چهار گوشه کشور، بویژه خوزستان و اینک در صنایع نفت بالاخص در تهران جنوب منتشر شده است. این فضا را چگونه ارزیابی می کنید؟
شهلا دانشفر:همانطور که اشاره کردید اعتراضات کارگری بسیار گسترده است. نه فقط گسترده است بلکه در چند ماه اخیر بخشهای کلیدی ای مثل نفت و پتروشیمی و فولاد را هم در بر گرفته است. در کنار تجمعات قدرتمند بازنشستگان، ما شاهد گسترش اعتراضات کارگران در مراکز نفتی و در نیروگاه ها هستیم. از جمله در همین بهمن ماه اعتراضات کارکنان شرکت ملی حفاری نفت را داشتیم. تجمع کارگران رسمی نفت در چهارم بهمن و حمایت کارگران غیر رسمی از خواستها و مبارزات آنها را داشتیم. اعتراضات پی در پی کارگران پیمانی در فازهای مختلف عسلویه و پارس جنوبی و بطور مثال اعتصاب کارگران طرح توسعه لاوان و شرکت پترو الکتریک پالایشگاه اول پارس جنوبیرا داشتیم. اعتراضات کارگران قراردادی در پالایشگاه آبادان و کارکنان شرکت تنانیر در نیروگاه بعثت را داشتیم. اعتراضات کارگران قرارداد موقت سازمان منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس به سطح نازل حقوقها را داشتیم. تجمعات کارگران نیروگاه سیکل ترکیبی ارومیه را داشتیم. اعتراضات کارگران در پتروشیمی های ایلام، سربندر، شیمی بافت، بندر ماهشهر، سنندج، و بالاخره اعتصابات کارگران شرکت تهران جنوب در همین هفته در ماهشهر در بندر مجیدیه است که کار انبارداری ماهشهر را انجام میدهد. همین خبرها حاکی آشکارا از به میدان آمدن دوباره کارگران نفت و موسسات وابسته به آن و نیروگاهها حکایت میکند دهها هزار کارگر را در بر میگیرد.
از سوی دیگر جدالی تاریخی و متحدانه در نیشکر هفت تپه علیه بساط دزدسالار حاکم جریان دارد و این کارگران چندین ماه است که یک لحظه از اعتراض دست بر نداشته اند. کارگران هپکو در همین رابطه دوباره اعتراضاتشان را از سر گرفته اند و فولاد اهواز در جنب و جوش اعتراضی است. در کنار این کانون های مهم و داغ اعتراضات، ما شاهد زنجیره اعتراضات کارگران شهرداریها، کارگران راه آهن و مراکز مختلف کارگری هستیم که محور مشترک همه این اعتراضات علیه فقر، بی تامینی، تعرضات هر روزه به کار و زندگی کارگران و از جمله قراردادهای برده واری کاری، تعویق پرداخت دستمزدها و اخراجها و دزدی ها و چپاولهاست. و در این اعتراض کارگران کل ساختار اقتصادی سیاسی حاکم را که اساسش بر دزدی ورانت خواری استوار است دارند به چالش میکشند و علیرغم سرکوبگریهای حکومت کوتاه نمی آیند و از حق و حقوقشان دفاع میکنند.
بخش دیگر اعتراضات کارگری، مربوط به معلمانی است که بصورت موقت و تحت عناوین مختلفی با آموزش و پرورش کار میکنند و بعضا ٢٠ سال سابقه کار دارند وهنوز در بلاتکلیفی شغلی و معیشتی زندگی میکنند. از جمله آموزش و پرورش بیش از ۵۸ هزار معلم را تحت عناوین مختلفی از جمله خرید خدمت، حق‌التدریسی، قراردادی، سرباز معلم، پیش‌دبستانی به کار گرفته است. که در آزمون برای استخدام آنها ٢٥ هزار نفر شرکت کردند و فقط یکسوم آنها پذیرفته شدند. این معلمان چه در سطح سراسری و چه محلی و در شهرهای مختلف تجمعات متوالی ای با خواست استخدام خود در آموزش و پرورش را داشته اند.
در عین حال در دل بحران کرونا تحرکات در میان پرستاران بسیار است و در همین ماه تجمعات اعتراضی متعددی در تهران و شهرهای مختلف داشته اند. پرستاران در صف جلوی مقابله با بیماری مرگبار کرونا قرار دارند و یک موضوع اعتراض آنها عدم رعایت پروتکلهای سازمان بهداشت جهانی درمقابله با این بیماری مرگبار توسط مقامات و مسئولین است و خود پرستاران متاسفانه قربانیان زیادی داده اند که بسیار تکان دهنده است.بخش دیگر اعتراض به وضعیت اسفناک معیشتی و شغلی شان از جمله حقوق های ناچیز زیر خط فقر، استخدامهای موقت و پیمانی و نداشتن امنیت شغلی و فشار بالای کار است. اعتراضات آنها همواره با همبستگی بخش های دیگر جامعه همراه شده است.
در همین راستا یک کارزار مهم حول خواست واکسن استاندارد و واکسیناسیون رایگان به جریان افتاده است که پرستاران و کادر درمانی در این کارزار پیشتاز هستند و در همین رابطه بیانیه های مشترکی از سوی کارگران، معلمان، بازنشستگان، دانشجویان و بخش های مختلف جامعه داده شده است.
و بالاخره تجمعات اعتراضی علیه بیکاری است که هر روز گسترده تر میشود. چرا که بیکاری و در کنار آن بی تامینی مطلق ابعادی فاجعه بار بخود گرفته است و در میان این بیکاران حتی کسانیکه تلاش میکنند از طرقی چون دستفروشی و کولبری و صید ماهی و غیره خود و خانواده شان را از گرسنگی نجات دهند همواره با پیگرد و سرکوب و تعرض حکومت روبرو هستند. بیماری کرونا نیز به خیل عظیم بیکاری افزوده است. این وضعیت فاجعه بار موجب اعتراضات بسیاری ازسوی جوانان جویای کار در شهرهای مختلف، کارگران روزمزد، دستفروشان وغیره در سطح جامعه شده است. در این اعتراضات بنرهایی علیه بیکاری و با اعلام اینکه شورش گرسنگان در راه است توجه ها را به خود جلب میکند.
نگاهی به این تصویر نشان میدهند که چه غوغایی در جنبش کارگری و در سطح جامعه در جریان است.این اعتراضات بطور واقعی سیر پرشتاب جامعه بسوی پایان دادن به کل توحش و بربریت حاکم را به نمایش میگذارد. نقطه شعف انگیز اینجاست که در این حرکتهای وسیع و پر شتاب، جنبش کارگری به جلو این گفتمان های چپ و رادیکال آمده است و مهر طبقه کارگر را به سیر تحولات جاری میزند. بنابراین همانطور که در نوشته های دیگری نیز اشاره کرده ام اعتراضات توفنده کارگری امروز بستر حرکت جامعه بسوی اعتصابات سراسری است که خود جامعه را با خود به جلو میبرد. و همه این شواهد انقلابی انسانی و کارگری با خواستهایی انسانی را در چشم انداز نزدیک جامعه قرار داده است. به نظر من این اوضاع را باید بدقت رصد کرد و نقش آفرین بود. رهبران کارگران نیز باید از این منظر به سیر تحولات سیاسی جامعه نگاه کنند و نقش و جایگاه خود را در پیشاپیش صف این اعتراضات تعریف کنند. و تا جایی که به جنبش کارگری برمیگردد تاکید حزب ما بر رفتن بسوی اعتصابات سراسری است. تاکید بر تکثیر تجربه نیشکر هفت تپه و ایجاد شوراهای کارگری در همه مراکز کارگری است. و بالاخره اینکه تاکید بر اتحاد و همبستگی مبارزاتی همه بخش های کارگری حول خواستهای سراسری مشترک و ایستادن در برابر ماشین سرکوب و جنایت حکومت اسلامی است. با چنین قدرتی میتوان برای جارو کردن کل بساط جهنمی این حکومت خیز برداشت. جمهوری اسلامی باید گورش را گم کند و برود.
انترناسیونال: در آستانه سال ۱۴۰۰ و آغاز به کار هر ساله کمیته “سه جانبه گرایی تعیین دستمزد ها ” که از طرف “شورای عالی کار” حکومت برای تعیین حداقل دستمزدها برگزار می شود، و پشت درهای بسته بر سر قیمت نیروی کار و تحمیل تعرضی دیگر به زندگی و معیشتش تصمیم گیری میشود، امسال گفتمان های حکومتیان بر سر دستمزد در چه وضعیتی است؟
شهلا دانشفر:امسالبحث اصلی بر سر انجماد دستمزدها و عدم افزایش آن تحت هزار بهانه و توجیه است. بحث بر سر زدن زیر تعیین حداقل دستمزد سراسری تحت عنوان”مزد توافقی” است. از جمله معاون حقوقی روحانی در اقدامی بیسابقه از بالای سر شورایعالی کارشان طی نامه‌ای خطاب به سالاری (مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی) مزد توافقی برای بالاتر از حداقل دستمزد قانونی را به شرط اینکه کارفرما قرارداد خود با کارگر را در سال جاری تسویه نماید مجاز شمرده و اطمینان میدهد که در این صورت در سال بعد کارفرما میتواند همان حقوق سال جاری و حتی کمتر را به همان کارگر بپردازد. در همین راستا اودر نامه خود به تامین اجتماعی اعلام میکند که اگر الزامات حداقل مزد رعایت شد، دیگر به افزایش دستمزد کاری نداشته باشد و اجازه دهد کارفرما با کارگر، سر دستمزد خود “توافق” کند. اوهمچنینبر این نکته تاکید میکند که بر اساس این تصمیم اعمالِ “افزایش” قانونی دستمزد سالیانه برای”سایر سطوح مزدی” اجباری نیست و کارفرما می‌تواند به سادگی، قرارداد خود را با کارگری که ده یا حتی پانزده سال در جایی، سابقه کاری دارد، تسویه کند و سال بعد قراردادی جدید با او منعقد نماید. این نامه مصداق بارزی از سیاست حکومت برای انجماد دستمزدها و فریز نگاهداشتن سطح آن و به بردگی کشیدن کارگران است. با توجه به رشد سرسام آور قیمت ها این تصمیم جنایتکارانه تدارک زندگی های به مراتب فلاکتبار تر برای کارگران و کل جامعه است. ضمن اینکه نتیجه عملی سیاست اعلام شده از سوی معاون حقوقی روحانی تشویق هرچه بیشتر کارفرمایان به عقد قراردادهای موقت و خاتمه‌ی قراردادهای کار در پایان هر سال و گسترش بیشتر استخدامهای برده وار کاری است.
از سویی دیگر به موازات این تلاشها کمیته مزد حکومت نیز بصورت تق و لق جلساتش را برگزار میکند. از جمله یک بحث نمایندگان کارفرمایان منطقه ای کردن تعیین دستمزدها است که زیر فشار اعتراضات جامعه بدرجه ای حاشیه ای شده است. همچنین بحثهایی نظیر اینکه بسیاری از کارگران مجرد هستند، در برخی خانواده‌ها دو نفر کار میکنند و یا تعداد خانوار کاهش یافته و غیره به عنوان ادله ای برای در نظر گرفتن سطوح مختلفی از مزد و زیر پا گذاشتن تعیین میزان سراسری حداقل دستمزد و برای پایین کشیدن نرخ سبد هزینه کذایی شان است تا سطح نازلتری از حداقل دستمزد را از بالای سر کارگر برای او رقم بزنند. در همین راستا علیرغم آخرین آمارهایشان از رسیدن خط فقر به رقم ١٢ میلیون و علیرغم اینکه در همین جلسات کمیته مزد اخیر شان از رسیدن نرخ سبد معیشت به هشت میلیون و ٩٨٥هزار سخن گفتند، نمایندگان دولت بحث “خط فقر ملی” را پیش کشیدند و با وقاحت و گستاخی تمام نرخ آن را حدود ۶۰۰ یا ۷۰۰ هزار تومان اعلام کردند! بطوریکه آش آنقدر شور بود که خودشان در نزاعهایشان این بحث را یک شوخی تراژیک خواندند و دارند از اینکه فریز دستمزدها میتواند به “شورش ” های کارگری کشیده شود، به یکدیگر هشدار میدهند.
بویژه نامه معاون حقوقی روحانی آشکارا زیرآب کانون عالی شورای اسلامی که مرکب از نمایندگان کارفرمایان و دولت و کانون عالی شوراهای اسلامی و انجمن های اسلامی بعنوان نمایندگان کارگری است، را میزند. بدین ترتیب دزدان به جان هم افتاده و شوراهای اسلامی که با این نامه موقعیت خود را تضعیف شده میبیند هوارشان بلند شده و همه تلاششان اینست که مبارزه کارگران بر سر خواست افزایش دستمزدها را به دفاع از تشکیل جلسات کمیته کذایی مزد و اینکه سال گذشته آنها مصوبه شورایعالی کار را قبول نکرده اند و باید تجدید نظر شود و غیره بکشانند و ضمن دستمایه کردن اعتراضات کارگری برای سهم خواهی هایشان، اوضاع را درکنترل و مهار خود داشته باشند.
اما روشن است که کارگران کل این بساط مسخره سه جانبه گری شورای عالی کار را قبول ندارند. و بارها در مبارزاتشان اعلام کرده اند که کانون عالی شوراهای اسلامی و انجمن های صنفی به هیچوجه نمایندگان آنها نیستند بلکه نمایندگان تشکلهای دست ساز حکومتی و خود یک پای این نظام و این بساط بردگی و توحش هستند. در عمل نیزکارگران با اعلام آلترناتیو خود و با رقم دادن اعتراضشان را به دستمزدهای چند بار زیر خط فقر اعلام کرده اند.
بدین ترتیب درحالیکه جنبش برسر خواست افزایش دستمزد با قدرت به جلو میرود و صدای سنگین پایش را در بیانیه های پرشور کارگران و در کف خیابان در شعارهای بازنشستگان و معلمان و بخش های مختلف جامعه می شنویم، صف حکومتیان متشتت تر از هر سال است.
به عبارتی روشنتر حکومت که اقتصادش به ته خط رسیده است، هر روز تهاجمش را بر زندگی و معیشت کارگران و کل جامعه شدت میدهد و برای هموار کردن راه و مقابله با جامعه ایکه هر روز فریاد اعتراضش بلند تر میشود، میکوشد بر سرکوبگری هایش شدت دهد. اما مردم ایستاده اند و کوتاه نمی آیند. از جمله هم اکنون جنبشی قوی بر سر خواست افزایش دستمزدها در جریان است که اعتراض آن به زندگی زیر خط فقر، تبعیض ها و نابرابری و حقوقهای نجومی بعنوان بخشی از بساط چپاول ودزدی حاکم است و یک خواست فوری آن افزایش دستمزدها به بالای خط فقر ١٢ میلیونی است. و این جنبشی است که کارگران، معلمان، بازنشستگان، پرستاران و بخش عظیمی از حقوق بگیران نیروی وسیع آن هستند و بندی از قطعنامه های آنان در اعتراضاتشان از جمله قطعنامه های بازنشستگان تامین اجتماعی در همین هفته تاکید بر همین خواست ها و در کنار آن خواستهایی چون درمان رایگان و داشتن حق مسکن بوده است. درهمین راستا در همین هفته ٩ تشکل از کارگران، معلمان و بازنشستگان طی بیانیه ای مشترک بر خواست افزایش دستمزدها به سقف ١٢ میلیون و نیم تاکید کرده اند.
بد نیست نگاهی هم به مباحث مطرح شده از سوی نمایندگان کارفرمایان داشته باشیم. یک بحث آنان منطقه ای کردن تعیین دستمزدها است که زیر فشار اعتراضات جامعه حاشیه ای شد. بعد با تشکیل کمیته کذایی مزد کارفرمایان با بحث بر سر اینکه بسیاری از کارگران مجرد هستند و یا در برخی خانواده‌ها دو نفر کار میکنند به عنوان ادله ای برای در نظر گرفتن سطوح مختلفی از مزد و در واقع برای زیر پا گذاشتن تعیین میزان سراسری حداقل دستمزد و غیره، وارد میدان شدند. در همین راستا یک بحثشان بر سر کاهش تعداد خانوار است. برای اینکه تحت این عنوان نرخ سبد هزینه کذایی شان را پایین بکشند و در نتیجه سطح نازلتری از حداقل دستمزد را از بالای سر کارگر برای او رقم بزنند.
اقدام معاون حقوقی دولت روحانی و مباحث درون شورایعالی کار بیش از بیش نشانگر صفوف در هم ریخته حکومتیان و موقعیت تضعیف شده تشکیلات خانه کارگر و دارو دسته های شورای اسلامی است. این چنین است که آنها که همواره یک پای تصمیم گیری بر روی قیمت نیروی کار کارگر در شورایعالی کار بوده و آتش بیار معرکه بوده اند، تحت عنوان “جامعه کارگری” سنگ کارگر را به سینه زده و هیاهویشان به پا شده است و با هشدار اینکه این حرکتها میتواند کل طبقه کارگر را به خیابان بیاورد، میکوشند اعتراض کارگر را به دستمایه ای برای حفظ موقعیت خود تبدیل کنند. در همین راستا از یکسو از سبد معیشت به ۸ میلیون و ۹۸۵ هزار تومان صحبت میکنند و از سویی دیگر برای حفظ کنترل بر اوضاع بحث تجدید نظر بر سر میزان حداقل دستمزد سال ٩٩ را توی بوق کرده اند با این ژست مسخره ای که جلسه شورایعالی کار سال گذشته را ترک کرده اند.
خلاصه کلام اینکه امسال صف بندی ها از هرسال روشن تر و تقابلها شدید تر است. کارگران میگویند خط فقر را قبول ندارند، شورایعالی کار را قبول ندارند، کل این بساط بردگی و توحش را قبول ندارند و دارند از یک زندگی شاد و انسانی سخن میگویند.
گسترش هر روزه اعتراضات کارگری، به میدان آمدن هر روز بیشتر کارگران نفت در کنار نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز، در متن یک جامعه پر از التهاب تصویر واقعی این شرایط است.

انترناسیونال:به بیانیه ٩ تشکل کارگری بیانیه ای به مناسبت تعیین دستمزد سال ١٤٠٠ اشاره کردید، جایگاه چنین حرکتی چیست و کارگران چه تاکیداتی دارند ؟
شهلا دانشفر:سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، سندیکای کارگران شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه، کانون صنفی معلمان اسلامشهر، گروه اتحاد بازنشستگان، کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری، اتحاد بازنشستگان، شورای بازنشستگان ایران، اتحاد سراسری بازنشستگان ایران و کمیته پیگیری ایجاد تشکل‌های کارگری ایران امضا کنندگان بیانیه مورد اشاره شما هستند.
این بیانیهیک قدرتنمایی متحد کارگری در برابر تعرضات حکومتیان به زندگی و معیشت کارگران و کل جامعه است. در عین حال این اقدام را باید درمتن اوضاع پر تپش جنبش کارگری و مبارزات گسترده مردمی گذاشت تا تصویر روشنتری از جایگاه و مکان آن بدست داد. برای مثال یک وجه مهم این بیانیه دادن بیان صریح و آشکار و متعین به خواستها و مطالبات کل جامعه است. در این بیانیه صدای اعتراض جامعه به فقر و به گرانی و به رانده شدن هرروز بیشتر کارگران به زیر خط فقر مطلق شنیده میشود. این بیانیه اعتراض به تبعیض ها و نابرابری ها و به فلاکت کشیده شدن هر روزبیشتر زندگی و معیشت مردم و ایجاد یک شکاف ۳٦٠ درصدی بین دهک‌های اول و دهم و بین غنی و فقیر و کشیده شدن جامعه به مرزِ انفجار را بازتاب میدهد. این بیانیه اعتراض به تبعات اجتماعی فقر و بی تامینی و مصائب ناشی از نظام نابرابر سرمایه داری حاکم و رشد و تعمیق شکاف طبقاتی در سطح جامعه است. این بیانیه هشدار به همه کارگران نسبت به طرح های سرکوبگرانه حکومت در قبال دستمزدکارگران و تاکید بر مربوط بودن موضوع حداقل دستمزد به همه کارگران و همه مردم است. و بالاخره با تاکید بر اینکه حداقل مزد کارگران نباید از خط فقر دوازده ونیم میلیونی کمتر باشد این بیانیه تاکیدش بر اعتراض متحدانه به این وضعیت اسفبارمعیشتی و مبارزه بر سر خواست افزایش دستمزد متناسب با هزینه های زندگی و داشتن یک زندگی شایسته انسان است. تاکید من بر پیوستن به این اعتراض و رفتن بسوی اعتراضاتی سراسری در برابر تعرضات حکومت به زندگی و معیشت کارگران و مردم و برای مقابله با سرکوبگری هایش است. بساط این رژیم مافیایی دزد و چپاولگر را باید جارو کرد. اعتصابات سراسری ابزار در دسترس و بسیار موثری در این راستا است.*

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *