انتخابات كذايي جمهوري اسلامي تمام شد اما مرور برخي اظهارات كانديدهاي حكومت حقايق مهمي را نشان ميدهد. در این گفتمان ها می بینیم که چگونه فشار جامعه و مبارزات مردم موضوعاتی چون گرانی، تورم، زنان و جوانان و خواستهایشان را بالاجبار به بحث ها و مناظرات نمایشی شان، وارد کرده بود. اما در همه این مباحث یک موضوع برجستگی ويژه اي داشت، آنهم وحشت از “فتنه زنان” و در عین حال جایگاه جنبش رهایی زنان در سیر تحولات سیاسی ایران بود.
یک موضوع جنجالی در شروع ماجرای بازار انتخاباتی رژیم، بحث بر سر نامزدی زنان و اظهارت بیشرمانه و توهین آمیز محمدی یزدی رئیس جامعه مدرسین حوزه علیمه قم و از فقهای شورای نگهبان جمهوری اسلامی بود. او در پاسخ در برخورد به مساله كانديد شدن زنان براي رييس جمهوري٬ جوهر و اساس ارتجاع كثيف اسلامی و آپارتاید جنسی حکومت را بیان كرد و گفت: “کسی میخواست وارد روستایی شود، اصلاً راهش نمیدادند، اما میگفت خانه کدخدا کجاست!”
این موضوع با موجی از اعتراض در میان مردم و حتی از جانب خواهر زینب های حکومتیشان روبرو شد. فورا شورای نگهبان که کل داستان تقلب و مهندسی کردن انتخابات در رژیم اسلامی و تبدیل آن به مضحکه کامل از آنجا شروع میشود، اعلام داشت کاندید شدن زنان در انتخابات آزاد است. بعدا دیدیم که دو زن از میان دارودسته رهبرشان کاندید شدند و وقتی هم از فیلتر شورای نگهبان رد نشدند واسامی آنها از لیست خارج شد، معلوم شد که از حامیان سعید جلیلی یکی از نورچشمی های خامنه ای هستند. اما کل این بازی جدا از اینکه مضحکه بودن انتخابات رژیم را بیش از بیش مقابل همگان گذاشت، نشانگر ترس رژیم از جایگاه جنبش اعتراضی زنان در ایران است.
نمونه دیگر تلاش کل حاکمیت رژیم اسلامی برای از سرگذراندن مضحکه انتخاباتشان است. تا جائیکه حتی خامنه ای به اتماس افتاد و گفت حتی کسانیکه مخالف رژیم اسلامی هستند لازمست در این “حماسه ملی” شرکت کنند. و در خارج کشور اجازه دادند که زنان بیحجاب نیز بتوانند رای دهند. این اظهارات به معنی نوشیدن جام زهری دیگر از سوی جنایتکاران رزیم اسلامی و ولی فقیه شان است.
صحنه دیگری از همین دست به راه افتادن مباحثی در جریان مناظرات “انتخاباتی” تحت عنوان زنان و خانواده است. اظهارات حسن روحانی کسی که به هردليلي اسمش از صندوق انتخابات بیرون آمده، رئيس جمهور اسلامي شده و جانی تازه به ورشکستگان “اصلاح طلب و میانه رو” و غیره داده، شنیدنی است. اظهارات او بطور واقعی بیان شکست کل حکومت رژیم اسلامی در مقابل جنبش رهای زن است. روحانی میگوید:” فرهنگ دنیای وسیعی دارد. در زمینه فرهنگی، بگیر و ببندها جای پایی نباید داشته باشد. دنیای فرهنگ، ساز و کار فرهنگی دارد. باید در دنیای فرهنگ، مسائل را از طریق فرهنگی و با ابزار فرهنگی حل کنیم؛ نمیشود با نیروی پلیس مشکلات فرهنگی را حل کرد”. و می افزاید: “کاری میکنم دختران احساس امنیت کنند. نخواهم گذاشت ماموری بینام و نشان از کسی سوال کند. دختران جامعه خود حافظ حجاب و عفاف هستند”
اين حرفها به چه معناست؟ كل اين سي سال جنگ و جدال عليه آپارتايد جنسي حكومت را جلوي چشم بگذاريد تا متوجه شويد كه اين حرف چه معنايي دارد. صرف همين كه يكي از آخوندهاي بالاي حكومت كه در تمام سركوبها از دوره خميني تاكنون دست داشته و يكي از طراحان اصلي آنها بوده است٬ چنين سخن ميگويد روشن است که اهميت دارد. اين اعتراف به شكست آشكار است. قبلا يعني در آغاز سال جاري احمدي مقدم رئيس نيروي انتظامي شان نيز به زبان ديگري همين را اعتراف كرده بود و گفته بود بگير و ببند و زندان عملا نتيجه اي ندارد.
حسن روحانی در اظهاراتش از رفع تبعیض جنسیتی و دخالت زنان در تصمیم گیری ها و تصمیم سازی ها، از سهم زنان در برخی از مشاغل مدیریتی، از فرصت برابر زنان و مردان در رشد اجتماعی و توسعه، از خدمات بیمه تامین اجتماعی برای زنان و غیره سخن میگوید. اوعلیه تفکیک جنسیتی در رشته های تحصیلی در دانشگاه حرف میزند. از انتخاب آزاد اشتغال زنان میگوید. از تدوین لوایح حمایتی از زنان و طلاق از همسرانشان میگوید. در ادامه این اظهارات وقتی که به تطابق فقه اسلامی با اجرای همه این قوانین میرسد، کل ساختمانی که ساخته است روی سرش خراب میشود و چیزی جز همان آپارتاید جنسی رژیم اسلامی از آن باقی نمی ماند. او میگوید: “ما از حوزههای علمیه تقاضا میکنیم که به اصل زمان و مکان توجه بیشتری بکنند. ما نمیتوانیم بگوییم که یک دختر ٩ ساله اگر جرمی مرتکب شد، باید مجازات شود، اما پسر ١٤ ساله مجازات نشود. و همه حرفش اینست که باید رابطه بین بلوغ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فکری با بلوغ عبادی مورد بازنگری قرار بگیرد. آخر سر هم تشکیل وزارت امور بانوان را به عنوان راهی برای بازگرداندن حقوق ضایع شده زنان به آنها اعلام میکند.
امروز بيش از ٣۴ سال است كه جمهوري اسلامي سركار است و همه ديده اند مي بينند و میدانند كه تبعيض و تحقير رسمي زنان و آپارتايد جنسي جزء جدايي ناپذيري از سياست پايه اي اين حكومت است و همه جناحهايش نيز در سركوب زنان نقش فعال داشته اند. اينكه امروز رئيس جمهور جديد و يكي از آخوندهاي قديمي اينگونه در مورد سياستهاي ضد زن حكومتش سخن ميگويد٬ بيانگر قدرت ما مردم است كه اينها را به غلط كردن انداخته ايم. همين نشان ميدهد كه ميتوانيم كل اين حكومت و سياستهايش را به شكست كامل برسانيم. در اين نبايد ذره اي ترديد كنيم.
هنوز یک هفته از پایان مضحکه انتخاباتشان نگذشته است، که میبینیم در جریان جشن “صعود” تیم فوتبالشان در میدان آزادی، اولین اطلاعیه شان اینست که “ورود بانوان ممنوع است”. این موضوع خود موجی از اعتراض به راه انداخت و همان روز هزاران زن و مرد جلوی درب استادیوم آزادی جمع شدند و پلاکارد “اگر خواهرم راهی به آزادی ندارد،برآزادی پشت خواهم کرد” بلند کردند و شعار “استادیوم خالیه، مایه شرمساریه”را سر دادند. در این روز نیروهای گارد زرهی رژیم اسلامی تمام خیابانها را پر کرده بود که مبادا مردم معترض به خیابان بریزند. اما نتوانستند جلوي تظاهرات و اعتراضات را بگيرند.
مردم و بويژه دختران و پسران جوان در اعتراضات همین یک هفته اخیر خود و در روز بعد از مضحکه انتخابات ٢٤ خرداد و به بهانه جشن پیروزی تیم فوتبال ایران در تهران و در شهرهای بسیاری جواب همه این اراجیف را دادند و آب پاکی بر روی دست کل حکومت اسلامی و روحانی و همه کسانیکه به او دل خوش کردند را دادند. دختران و جوانان و هزاران نفر از مردم معترض در این هفته با جشن و شادی و با شعارهای، مرگ بر دیکتاتور، زندانی سیاسی آزاد باید گردد، “توپ تانک فشفشه – اين صداي جنبشه”، “ندای ما نمرده این دولت است که مرده”، “آزادی اندیشه با ریشم و پشم نمیشه” و با رقص و پایکوبی٬ پیام خود را به جمهوری اسلامی دادند. پیام خود را به خامنه ای که از شرکت مردم در “حماسه ملی” انتخابات سخن گفت دادند. از ویدئوهای رقص دختران و پسران با هم در خیابانها در مشهد و شیراز و شهرهای دیگر و کنار رفتن کامل حجاب ها، نشان دادند که جنبش رهایی زن در اين جامعه قدرتمند است و مصمم است اين حكومت و آپارتايد جنسي اش را بطور كامل عقب براند. همه شواهد نشانگر تغییر توازن قوا به نفع مبارزات ما مردم و ما زنان معترض است. شرایطی که میتوان در آن سازمان یافت و با متحد شدن حول خواستهایمان گامهاي محكمي رو به جلو برداریم.