انترناسیونال: حسن روحانی بعنوان رئیس جمهور برگزیده شد و قرار است که در چهار سال آینده اداره امور ایران را در دست بگیرد. رادیو بی بی سی این انتخابات را پیروزی عقلگرایی بر آرمانگرایی نامید و بخشی از اپوزیسیون ملی- اسلامی نیز آنرا نشانه کمتر شدن شکاف بین رژیم و مردم قلمداد کرد. نظر شما در باره این انتخابات چیست؟
حمید تقوائی: بکار بردن صفاتی نظیر عقلگرائی و آرمانگرائی برای دارودسته های حکومتی جمهوری اسلامی بیش از آنکه بیانگر واقعیتی باشد نشانه بی بضاعتی عقلی و آرمانی گویندگان آنست. مردم – حتی همانهائی که رای دادند- از این انتخابات بعنوان تاکتیکی برای عقب راندن خامنه ای و خط و جناح ولی فقیه- یعنی در واقع خط مسلط و اساس و محور جمهوری اسلامی – و تضعیف بیشتر رژیم استفاده کردند. دقیقا شبیه آنچه در انتخابات دوره خاتمی اتفاق افتاد. با این تفاوت که این بار تعداد رای دهنگان بسیار کمتر و خط اصلاحات بسیار افشا شده تر و منزوی تر بود. این را با هیچ شعبده بازی ای نمیشود به حساب خط اصلاحات و یا کمتر شدن شکاف بین مردم و نظام نوشت. این نوع تفسیر و تعبیرها از جانب نیروهای ملی – اسلامی و یا رسانه هائی نظیر بی بی سی – که عملا مانند ارگان سیاسی خط استحاله عمل میکند – ربطی به واقعیات تحولات سیاسی در ایران ندارد. این انتخابات اگر نشانه چیزی بود نارضائی و اعتراض مردم به وضع موجود را منعکس کرد و نه تایید حکومت و یا کم شدن شکاف بین مردم و نظام را. کما اینکه بلافاصله بعد از پایان انتخابات شاهد بودیم که تجمعات مردم در تهران و بسیاری از شهرهای دیگر به بهانه انتخاب روحانی و یا پیروزی در مسابقه فوتبال با شعارهای تعرضی علیه گشت ارشاد و “حجاب زوری” و پروژه هسته ای و خواست آزادی زندانیان سیاسی و غیره شکل گرفت. این اولین تحرک اعتراضی و یا در واقع استفاده مردم از فضای سیاسی بعد از انتخابات بود و بی شک در آینده شاهد شکل گرفتن اعتراضات بیشتری خواهیم بود.
انترناسیونال: کمتر کسی به آمار و ارقام ارائه شده از طرف جمهوری اسلامی و منجمله آمار رای دهندگان، اعتماد دارد. اما به هر حال تعدادی از مردم در این انتخابات شرکت نمودند، آیا این به معنی اشتباه بودن موضع تحریم و عدم شرکت در انتخابات نیست؟ آیا حزب نمی باید رای دهی تاکتیکی برای تضعیف حکومت را توصیه میکرد؟
حمید تقوائی: موضع حزب در این انتخابات و کلیه انتخاباتهای جمهوری اسلامی صرفا تحریم و عدم شرکت نیست، بلکه نقد وافشای آن بعنوان یک مضحکه و معرکه سیاسی حکومت است که به آرای مردم و انتخابات، حتی با ابتدائی ترین استانداردها، کمترین ربطی ندارد. در جامعه ای که از کمترین آزادیهای سیاسی خبری نیست، کوچکترین نقد و اعتراضی با زندان و شکنجه و اعدام پاسخ میگیرد، نیمی از جامعه یعنی زنان قانونا و رسما حق کاندید شدن ندارند، و تنها مشتی از خودی ترین مقامات رژیم آنهم بعد از گذشتن از فیلتر شورای نگهبان و تایید فقیه و غیره بعنوان کاندید بمردم معرفی میشوند، انتخابات کلا بی معنی است، حتی اگر صندوقسازی و تقلبی صورت نگیرد و حتی اگر اکثریت مردم هم در آن شرکت کنند. چنین مضحکه ای را انتخابات قلمداد کردن توهین به شعور مردم است.
یک حزب و نیروی سیاسی انقلابی و آزادیخواه و مدافع مردم موظف است این حقایق را بمردم بگوید و مردم را به برهم زدن کل این بساط فرابخواند. مردم – حتی همانها که رای دادند – در یک “انتخابات” شرکت نکردند، بلکه بقول منصور حکمت در مصاحبه اش در پی انتخاب خاتمی، “در یک زورآزمائی تاکتیکی با رژیم شرکت کردند تا آنرا تعدیل و از آن مهمتر بی ثبات و تضعیف کنند.” البته با توجه به اینکه امروز در مقایسه با شانزده سال قبل توهم مردم به تعدیل رژیم بسیار کمتر و خواست و تمایلشان به تضعیف و بی ثبات کردن آن بمراتب قویتر و بیشتر شده است. این حرکت مردم تاکید بیشتری بر حقانیت موضع ما مبنی بر خراب کردن مضحکه انتخابات بر سر رژیم است. هم انتخابات ۸۸ آواری بر سر حکومت شد و هم این انتخابات رژیم را در برابر تعرض مردم ضعیف تر کرده و در موقعیت دفاعی تری قرار داده است.
یک خصوصیت سیاسی جمهوری اسلامی اینست که نتیجه انتخابات هر چه باشد و هر که را بعنوان رئیس جمهور از صندوق بیرون بیاورند ولی فقیه و بقول خودشان عمود خیمه نظام سر جای خودش هست و نظام جمهوری اسلامی، آن هم نه فقط به شکل نمادین و سمبولیک، بلکه از نظر خط و سیاست و جهت گیری غالب در حکومت، بوسیله ولی فقیه نمایندگی میشود. ازین نقطه نظر انتخابات در جمهوری اسلامی بر خلاف انتخاباتها در رژیمهای متعارفتری نظیر کشورهای غربی و یا ترکیه و هندوستان نمیتواند مانند ابزاری برای تخلیه خشم و نارضائی مردم از حزب و یا رئیس جمهور حاکم و ایجاد توهم نسبت به دولت و رئیس جمهور جدید عمل کند، آنطور که مثلا در انگلیس و فرانسه و آمریکا شاهد هستیم. در جمهوری اسلامی نتیجه انتخابات هر چه باشد مردم خود را با ولی فقیه که سر نخ همه سیاستها را در دست دارد روبرو میبینند و بهمین دلیل همیشه، لاقل از دوره خاتمی تا امروز، تلاششان این بوده است که در هر انتخاباتی ولی فقیه و به این اعتبار کل نظام را به عقب برانند و ضعیف تر کنند. موضع احزاب و نیروهای ملی – اسلامی و کلا اپوزیسیونی که مردم را به انتخابات دعوت میکند درست عکس این گرایش و عملکرد توده مردم است. هدف این نیروها مشروعیت دادن به نظام و تثبیت آن است.
انترناسیونال: آیا نتیجه این انتخابات را می توان به معنی تغییری در موازنه قوا بین جناحهای رژیم ارزیابی کرد؟ برندگان و بازندگان این انتخابات چه کسانی هستند؟
حمید تقوائی: فکر کنم هر ناظر سیاسی اوضاع ایران به شما پاسخ خواهد داد که بازنده این انتخابات خامنه ای و جناح اصولگرا یعنی جناح مسلط حکومتی بود. جناح اصولگرا آنقدر انسجام و قدرت نداشت که حتی صفوف خود را جمع و جور کند. با فیلتر شورای نگهبان مشائی و رفسنجانی را کنار گذاشتند اما نتوانستند کاندید واحدی را در برابر باندهای مخالفشان بمیدان بفرستند. این ضعف اصولگرایان البته به معنی دست بالا داشتن جناح باصطلاح اصلاح طلب هم نبود. اصلاح طلبان را به جرم مسئولین فتنه ۸۸ و ایادی اسرائیل و آمریکا و غیره، در انتخابات راه ندادند و آنها هم کاملا تمکین کردند. این شرایط وضعیت را برای عرض اندام مجدد رفسنجانی که از نظر جناحی یک پایش در باند خامنه ای است و پای دیگرش در جناح دوخردادیها، فراهم کرد. روحانی بعد از رد صلاحیت رفسنجانی توانست روی همان خط او یعنی”اعتدال” و “اصولگرائی میانه” حساب خود را از بقیه کاندیداها جدا کند و رفسنجانی و حمایت اصلاح طلبان جا مانده از انتخابات را نیز با خود داشته باشد. به نظر من از نقطه نظر جناحبندیها و توازن قوای میان دار و دسته های حکومتی، از صندوق بیرون آمدن روحانی را میتوان پیشروی و تفوق خط رفسنجانی بر گرایشات دیگر دانست. اما از نقطه نظر مردم و رابطه میان مردم و حکومت انتخاب روحانی همانطور که اشاره کردم به معنی بچالش کشیده شدن کل حکومت و باز شدن فضای بیشتر برای اعتراض و مبارزه و به عقب راندن حکومت است.
انترناسیونال: پیش بینی هایی که قبل از برگزاری انتخابات از طرف مفسران گوناگون ارائه میشد، حاکی از این بود که این “انتخابات” از قبل مهندسی شده است و خامنه ای اجازه نمی دهد که باند مخالف او زمام امور اجرائی را در دست بگیرد. چرا این مهندسی انتخابات تا انتخاب یکی از اصولگریان نظیر جلیلی و یا قالیباف ادامه نیافت؟ آیا این یک عقب نشینی برای ولی فقیه بود و یا آنطور که گروهی از اصلاح طلبان ادعا میکنند نزدیک شدن خامنه ای به خواست مردم؟
حمید تقوائی: به نظر من خامنه ای و جناح اصولگرا در میان باندهای حکومتی به هیچ وجه آن قدرت و سلطه را نداشتند که نسبت آرا – با اختلاف فاحشی که بین رای روحانی و بقیه بود- را به نفع کاندیداهای خود تغییر بدهند، بلکه تنها به بالابردن حجم آرا، که مورد توافق همه جناحها هست، بسنده کردند. کلا ولی فقیه در میان باندهای حکومتی و حتی در نزد اصولگرایان هم – که خودشان به چند شاخه تقسیم شده اند- آن اتوریته را ندارد که قادر به چنین مانورهائی باشد. تصور میکردند با رد کردن صلاحیت رفسنجانی و مشائی پیروزی کاندیداهای اصولگرا تضمین شده است اما وقتی روحانی ازهمان موضع سنتی رفسنجانی مبنی بر اعتدال و مقابله با افراطی گری – و با زبان و تعرضی تند تر از او- بمیدان آمد و رای تاکتیکی مردم را بدست آورد دیگر نمیتوانستند با تقلب کنارش بگذارند. مساله تنها اعتراض و نارضایتی باندهای دیگر نبود، این را بهر حال به نحوی میتوانستند کنترل کنند، مسله اساسی این بود که چنین تقلب آشکاری میتوانست چاشنی “فتنه بزرگ” ای باشد که همه باندهای حکومتی از مدتها قبل در مورد آن بیکدیگر هشدار داده بودند. این عقب نشینی بخاطر نزدیک شدن خامنه ای به خواست مردم نبود، بلکه بدلیل هراس او از شورش مردم بود.
انترناسیونال: یک بحث مهم در رسانه های خارج از ایران این است که با روی کار آمدن حسن روحانی، سیاست هسته ای جمهوری اسلامی تغییر می کند و امکان سازش با آمریکا با غرب بیشتر شده و در نتیجه تحریم ها برطرف می شود. این تصویر تا چه حد واقعی است؟
حمید تقوائی: به نظر من مساله رابطه جمهوری اسلامی با غرب یک امر تاکتیکی و صرفا مربوط به سیاست خارجی نیست که با عوض شدن رئیس جمهور تغییر پیدا کند. ممکن است دولت روحانی لحن ملایمتری را در رابطه با غرب بکار ببرد و دولتهای غربی هم با هدف تقویت “خط اعتدال” در تحریمها تخفیف بدهند اما رابطه جمهوری اسلامی با غرب عادی و متعارف نخواهد شد. مساله غرب ستیزی – و بخصوص ضد آمریکائیگری- برای حکومت یک مساله هویتی است و به بود و نبود این نظام گره خورده است. هر درجه دور شدن از این سیاست و نزدیکی به غرب به تضعیف موقعیت داخلی حکومت و تعرض شدید تر مردم برای بزیر کشیدن آن منجر خواهد شد و این را دست اندرکاران حکومت بخوبی میدانند. مساله قبل از اینکه در مورد سیاست هسته ای جمهوری اسلامی باشد بر سر اسلام ضد غربی و جایگاه جمهوری اسلامی در جنبش اسلام سیاسی است. اگر این را از جمهوری اسلامی بگیرید چیزی از این رژیم باقی نمیماند.
انترناسیونال: حسن روحانی پس از برگزیده شدن قول هایی در مورد بهبود وضعیت اقتصادی مردم و مقابله با فقر داده است. آیا می توان امیدی به بهبود وضعیت زندگی مردم داشت؟
حمید تقوائی: از نظر اقتصادی روحانی تا آنجا که مواضعش را اعلام کرده است همان سیاستهای زمان رفسنجانی را نمایندگی میکند. یعنی سیاست موسوم به “بازگشائی اقتصادی” و “مدل چینی” – به معنی حکومت ایدئولوژیک اسلامی بعلاوه سیاستهای ریاضت کشی اقتصادی بانک جهانی. این سیاست در همان زمان ریاست جمهوری رفسنجانی شکست خورد و بجائی نرسید. و امروز هم به طریق اولی قادر به حل بحران و بن بست اقتصادی جمهوری اسلامی – که بمراتب شدیدتر و وخیم تر از دوره بعد از جنگ با عراق است- نخواهد بود.
ما بارها این واقعیت را توضیح داده ایم که چرا بحران اقتصادی جمهوری اسلامی وجهی از بحران سیاسی و ساختاری این حکومت است و این رژیم قادر به متعارف کردن سرمایه داری در ایران نیست. من لزومی نمی بینیم در اینجا توضیح بیشتر بدهم و کلا فکر نمیکنم نیازی هم به تحلیل و توضیح چندانی باشد. از دید کارگران و توده مردم مساله اقتصاد ایران یعنی مساله فقر و قلاکت و بیکاری و بی تامینی و دستمزدهای چندین مرتبه زیر خط فقر در برابر سلطه یک حکومت چپاولگر تا مغز استخوان فاسد و باندهای مافیائی اقتصادی با دزدیهای چندین میلیارد دلاری. این وضعیت را با سیاست “تشویق به سرمایه گذاری” و وعده اضافه دستمزد چهل درصد ی و شفافسازی پروژه هسته ای و غیره نمیتوان تغییر داد. کلید حل مساله سرنگون کردن جمهوری اسلامی است.
انترناسیونال: گروههای مختلف داخل حکومت و اصلاح طلبان صحبت از بوجود آمدن همگرایی و وحدت درون نظام می کنند. بنظر شما این امر تا چه حد امکانپذیر است؟
حمید تقوائی: اینها دارند آرزوهایشان را بیان میکنند. به نظر من بعد از این انتخابات اختلافات و شکافهای درون حکومت بیشتر خواهد شد. خامنه ای موقعیتش بیشتر تضعیف میشود و خط اصولگرا بهم ریخته تر میشود. این را حتی بخشهائی از اصولگریان نیز اعتراف میکنند.
سیر نزولی ولی فقیه از سال ۸۸ رو به شتاب گذاشت. خامنه ای با حمایت صریح و آشکارش از احمدی نژاد که بهانه ای برای بخیابان ریختن توده های میلیونی مردم با شعار مرگ بر دیکتاتور شد و سپس مقابله و لگدپرانیهای احمدی نژاد علیه وی، نه تنها در انظار جامعه در ایران و در سطح بین المللی کاملا رسوا و مفتضح شد، بلکه در میان خود صفوف حکومت هم حیثیت و اتوریته اش را تا حد زیادی از دست داد. حاصل این امر تشدید اختلافات درون حکومتی و افشاگریهای بیسابقه باندهای حکومتی علیه یکدیگر در چهار سال گذشته بود. انتخاب روحانی حلال این مشکل نیست بلکه فاکتور تازه ای در جهت تشدید این کشمکشها و بهم ریختگیها در درون حکومت است. تشکر روحانی از رفسنجانی و خاتمی در اولین پیامش بعد از انتخاب شدن، یعنی تشکر از کسانی که کیهان شریعتمداری یک هفته قبل از پایان انتخابات آنانرا “سران و همدستان فتنه ۸۸” نامید و به همدستی با آمریکا و اسرائیل متهم کرده بود، نشان میدهد که دعوا تازه شروع شده است. سالی که نکوست از بهارش پیداست.
انترناسیونال: با توجه به پاسخهای دو سوال قبل فراخوان شما به مردم چیست؟ و حزب چه فعالیتهایی را برای روزها و ماههای آینده در دستور کار خود دارد؟
حمید تقوائی: روشن است که انتخابات برای ما پدیده ای نیست که تغییر خط سیاسی حزب را ایجاب کند. مبارزه ما با جمهوری اسلامی و برای بزیر کشیدن این نظام بقدرت انقلاب از دوره احمدی نژاد شروع نشده و کلا ناشی از ریاست جمهوری این یا آن فرد یا باند حکومتی نیست که حالا با تغییر رئیس جمهور ناگزیر به تغییر در سیاستهایمان باشیم. برای ما نیز، مانند توده مردم معترض و سرنگونی طلب، مضحکه انتخاباتی و فضای سیاسی که در حین و بدنبال آن ایجاد میشود تنها بعنوان شرایطی برای تقویت هر چه بیشتر صف انقلاب و مبارزه برای خلاصی از شر جمهوری اسلامی اهمیت دارد. ما در برابرمضحکه انتخابات، و در برابر هر نوع سیاست و تلاشی برای حفظ نظام ضد انسانی موجود، افق انقلاب و بزیر کشیدن جمهوری اسلامی و نظام سرمایه داری که این رژیم پاسدار آنست را نمایندگی میکنیم. ما پیگیرانه این سیاست را دنبال میکنیم و معتقدیم تحول اخیر بدلایلی که توضیح دادم شرایط مساعدتری را برای گسترش و تعمیق مبارزات مردم فراهم آورده است. اما مستقل از این باز شدن فضای مبارزاتی تا آنجا که به پایه های بحران حکومت اسلامی، مسائل و مصائب گریبانگیر توده مردم و زمینه های شکلگیری مبارزات و اعتراضات مربوط میشود روندها و سیمای سیاسی عمومی جامعه تغییری نکرده است. در سطح مشخص تری خطوط اصلی سیاست ما در تدارک اجتماعی انقلاب در قطعنامه مصوب آخرین پلنوم حزب اعلام شده که در مصاحبه شماره قبل همین نشریه در این مورد توضیح داده ام و خواننده علاقمند را به آن نوشته رجوع میدهم.