سال ۱۳۹۸ هم سپری شد. سالی که بذرهای اعتراضات سال قبل را در خود داشت که برود با جمهوری اسلامی، این رژیم فقر و جنایت تعیین تکلیف کند. به همراه اعتراضات قدرتمند کارگران، معلمان، بازنشستگان، دانشجویان، زنان و جوانان که هر سال از سال قبل رادیکال تر و قدرتمندتر میشدند، سال ۹۸ سالی بود که درماندگی رژیم اسلامی در مقابله با این اعتراضات و در مقابله با جواب دادن به مطالبات ابتدایی جامعه را بار دیگر و اینبار آشکارا به نمایش گذاشت. جامعه پر بود از اعتراض. اعتراضات رادیکالتر شدند. فضا طوری شده بود که مسئولین رژیم رسما از خطر کمونیسم به همدیگر هشدار می دادند. امام جمعه ها رسما می گفتند نماز جمعه ها خالی است؛ ما می ترسیم با لباس آخوندی در خیابان قدم بزنیم. چپ و آزادیخواهی روز به روز رشد کرد و به یک گفتمان هر روزه مسئولین رژیم تبدیل شد. از حزب کارگزاران سازندگی، تا روزنامه شهروند، تا زیدآبادی و ابراهیم رئیسی تا روح الله سلگی و حشمت الله فلاحت پیشه در مورد رشد و خطر کمونیسم و حزب کمونیست کارگری هشدار دادند. مردم همچنان با رنج، فقر و نداری دست و پنجه نرم کردند. نداری، بیکاری و فقر همچنان جزئی از زندگی ماند. دست و پنجه نرم کردن با سیل و زلزله و بیماریهای واگیردار و عدم توجه مسئولین دولتی بخشی از زندگی مردم ماند.
جامعه ایران سال ۹۸ را با سیلی دهشتناک آغاز کرد که بخش وسیعی از استانهای گلستان، فارس، خوزستان و لرستان را در برگرفت و دهها نفر جان خود را از دست دادند. در پاسخ به این وضعیت، که رژیم اسلامی و مسئولین مستقیمی که قاعدتا باید جلو می افتادند و فکری به حال مردم می کردند، خود مردم سعی کردند شوراها و ستادهای مقابله با این سیل ایجاد کنند؛ اما فعالین آنها با اذیت و آزار عوامل رژیم اسلامی روبرو شدند و به زندان و دادگاه احضار می شدند. اگر در جای دیگری از این دنیا سیل، زلزله، آتش سوزی و امثالهم سوانح طبیعی هستند، در ایران زیر سیطره آدمکشان اسلامی چنین نیست. سیل فوق صرفا یک سانحه طبیعی نبود، بلکه فاجعهای اجتماعی بود. جمهوری اسلامی نه تنها هیچ اقدام پیشگرانه و بعد از وقوع این فاجعه کوچکترین اقدامی برای رسیدگی به وضعیت قربانیان آن انجام نداد، بلکه خود با جنگل خواری و زمین خواری و خانه سازی در حریم و بستر رودخانه ها و مسدود کردن مسیل ها و عدم رسیدگی به وضعیت سدها و آبگیرها و غیره عامل اصلی در بوجود آوردن اینگونه سوانح است.
یکی دیگر از “سوانح طبیعی” زلزله ای بود که در آبان ماه و قبل از شروع اعتراضات به گرانی بنزین، بخشهایی از استانهای آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، گیلان، زنجان و اردبیل را لرزاند. این زلزله در بخشهایی از شهرستان میانه خساراتی به جای گذاشت و مردم برای روزها با باران و سرما و بدون کوچکترین کمکی از دولت دست و پنجه نرم کردند. مردم از شهرها و استانهای سراسر کشور با امکانات ابتدائی خودشان به کمک این زلزله زدگان شتافتند.
در سال ۹۸ همچنین شاهد قرار گرفتن نام نهاد آدمکش جمهوری اسلامی، سپاه پاسداران، در لیست نیروهای تروریست دولت آمریکا بودیم. سپاه پاسداران نه تنها یک نهاد مستقیم شلیک گلوله به معترضین به فقر و فلاکت در این جامعه است، بلکه نهادی است مافیائی که بر بخش وسیعی از اقتصاد در این جامعه چنگ انداخته است. نهادی است که ترورهای خارج کشور مستقیما زیر نظر آن و ستون اصلی رژیم کثیف و آدمکش اسلامی است. این مسئله تا حدودی دم جمهوری اسلامی و تروریستهای آن در خارج کشور را چید.
در حیطه جنبش کارگری، مبارزه کارگران هفت تپه، فولاد اهواز و هپکو همچنان پیشگام مبارزات روزمره کارگری در گوشه و کنار ایران ماندند. اسماعیل بخشی، سپیده قلیان و برخی دیگر از فعالین کارگری در این مراکز به صدای جنبش کارگری تبدیل شدند و گفتمان شورائی را گفتمان جنبش کارگری و گفتمان جنبش اعتراضی بر علیه جمهوری اسلامی کردند. در همین رابطه جمهوری اسلامی تعداد زیادی از شرکت کنندگان اول ماه مه را دستگیر و تعدادی از آنها را ماهها بدون تکلیف در بازداشتگاههای قرون وسطائی اسلامی اش نگه داشت. بعضی از این دستگیر شدگان را با قرار وثیقه های هنگفتی موقتا آزاد کرد و تعدادی از آنها کارزاری بر علیه وثیقه بستن به پای کارگران به راه انداختند که در نوع خود بی سابقه بود. این نشان از گام مهم دیگری بود که فعالین کارگری در مواجهه با تاکتیکهای سرکوبگرانه جمهوری اسلامی بر می داشتند.
چند واقعه مهم سیاسی پائیز ۹۸، رژیم را تا دو قدمی سرنگونی برد. از یک طرف اعتراضات قدرتمند تودههای زحمتکش به دنبال گرانی بنزین به یک قیام وسیع تودهای دامن زد که خیابانها شاهد یک رویاروئی انقلابی تودهها با رژیم شدند. جنایتکاران رژیم اسلامی که مرگشان را جلوی چشمانشان میدیدند، با قساوتی که فقط از جنایتکاران مکتب اسلامیستی داعشی برمیآید، به صف مردم معترض و بیدفاع با سلاحهایی که فقط در جنگها از آنها استفاده میشود، گلوله بسته و بنا به آمار هزار و پانصد نفر را به قتل رسانده و دهها هزار نفر را دستگیر و روانه زندان و تحت وحشیانه ترین شکنجه ها قرار دادند.
از طرف دیگر یکی از مهمترین مهره های طرحهای تروریستی شان، قاسم سلیمانی، به همراه هفت هشت ده نفر دیگر از سران تروریست آن در یک حمله هوائی آمریکا به هلاکت رسیده و رژیم اسلامی با تمام هارت و پورت تا آن زمانش، قادر به هیچگونه حمله جدی متقابل حداقل تلافی جویانه نشد و معلوم شد که در برابر دشمنهای منطقهای خود دارای هیچگونه قدرت دفاعی از خود و مانوری نیست.
اما سرنگون کردن عمدی یک هواپیمای مسافربری با بیش از ۱۷۰ سرنشین که با کلی ضد و نقیض گوئی بالاخره به عمدی پرتاب کردن موشک به آن اعتراف کردند، رژیم جمهوری اسلامی را در انظار عمومی بینالمللی هم، به یک باند جنایتکاری که تا آن روز فکرش را هم نمی توانستند بکنند تبدیل کرد. نه تنها از هر زمان دیگری در انظار بین المللی بی اعتبارتر شد، بلکه خود این موضوع به یک بحران دیگری برای این رژیم تبدیل شد که سکوی پرش تازه ای شد برای توده هایی که در کمین هستند تیر خلاصی به این جرثومه جنایت و فساد بزنند.
نود و هشت را با هیولای ویروس کرونا به پایان رساندیم. وضعیت بحرانی امروزی در ایران به این درجه نمیرسید اگر مقامات جنایتکار رژیم مثل بقیه کشورها جانب احتیاط را میگرفتند و پرواز و رفت و آمد به منطقه آلوده چین را موقتا متوقف میکردند و یا حداقل در همان روزهای اولیه عمق بحران را مخفی نمیکردند. تا کنون هزاران نفر جان خود را بر اثرا مبتلا شدن به این ویروس از دست داده و طبق تخمین پژوهشگران دانشگاه شریف، با سیری که در پیش است، با عدم مدیریت درست و نبود امکانات کافی، این ویروس میتواند جان چند میلیون نفر را در ایران بگیرد! این ویروس که میرود جامعه ایران را تباهتر از آنچه که هست بکند، از هر قشر و گروهی قربانی میگیرد، اما همه این قربانیان، قربانیان سیستم مخوف اسلامی این حکومت هستند که هیچ چیز آن نرمال نیست. در این شب سیاه، همه گاوها سیاهاند. برای جلوگیری از یک فاجعه انسانی باید بسیج شد. باید با ستاد مقابله با کرونا همکاری کرد، چرا که خود رژیم اسلامی از ویروس کرونا آدمکش تر است و نباید منتظر کمک رسانی از جانب مقامات آن شد.
سال دیگری را شروع کرده ایم، اما بدون تشریفات سالهای پیش؛ چرا که اکنون تلاش برای زنده ماندن صرف در دستور است. با هم و با همکاری و تلاش و اتحاد باید این هیولا را شکست بدهیم تا بلکه بتوانیم هیولای فقر، نداری و بیکاری جمهوری اسلامی را هم برای همیشه به زباله دان تاریخ بسپاریم.
ناصر اصغری
انترناسیونال ۸۶۰
۱۸ مارس ۲۰۲۰