جدید ترین

ماجرای جنجال حول جنایات قاسم سلیمانی

جمهوری اسلامی در مخمصه عجیب و جالبی گیر افتاده است. کارنامه پر از خون جنایت این حکومت برای خودی هایش هم ننگ آور و بهتر است بگوییم ترس آور شده است. هفته پیش محمد علی جعفری فرمانده پیشین سپاه پاسداران در رسای قاسم سلیمانی در تویترش نوشت “در ماجرای فتنه ۷۸ و ۸۸ حاج قاسم در صحنه مقابله با ضد انقلاب در کف خیابان بود و اقدامات موثیری را برای کنترل نا امنی و آشوب ها انجام داد میداد. بارها شاهد حضور او در قرارگاه ثارالله بودیم، در غبار این فتنه ها همزمان در سمائل سیاسی هم با نفوذ خود برای خواص به دنبال روشنگری بود” بعبارت دیگر جعفری میگوید قاسم سلیمانی در راس جنایات و کشتارهای سال ۷۸ و ۸۸ قرار داشت. این را میدانستیم و بعلاوه میدانیم که این موجود یکی از کشتارگران مردم سوریه و عراق و یمن نیز بوده است. اما عکس العمل خود حکومتی ها نسبت به این ادعای جعفری بسیار جالب و قابل توجه است. بعد از این کامنت محمد علی جعفری که اعترافی به جنایات قاسم سلیمانی توسط خود سران این حکومت است، فورا عده ای از اطرافیان سلیمانی سراسیمه صدایشان در آمد که این گفته درست نیست و حقیقت ندارد. یعنی ایشان در سرکوبهای سال ۷۸ و ۸۸ نقشی نداشته است. اطرافیان جعفری هم شروع به انکار کردند و گفتند که این تویت از حساب جعفری نبوده است و یا این حساب خودش نیست و یا اینکه حسابش دست کسان دیگری است و به قلم خود ایشان نبوده است. بالاخره فشارها باعث شد که جناب جعفری عکس العمل نشان دهد و خبرگزاری فارس نوشت با دفتر جعفری تماس گرفتیم و گفتند دقیقا حساب خود اوست. اما سوال این بود که چرا جعفری چنین ادعایی کرده است. در پاسخ به این مساله سخنگوی سپاه پاسداران مصاحبه ای کرد و گفت مطلب نوشته شده “دقیق نیست و حساب را خودش اداره نمیکند و این تویت بستری برای عملیات سپاه است”.

واقعا این رفت و برگشتها جالب است. همه مردم دست اندرکاران حکومت اسلامی و امثال سلیمانی را به خوبی میشناختند و میشناسند. و اعترافات جعفری چیزی به اطلاعاتی که ما داشته ایم اضافه نمیکند. اما اینکه اینها از افشای جنایاتشان واهمه دارند و سرکوب اعتراضات اجتماعی را مایه افتخار زنده ها و مرده هایشان نمیدانند این نشانه توازن تازه ای است که میان مردم و جمهوری اسلامی ایجاد شده است.

این داستان فضای جامعه ایران و وضعیت جمهوری اسلامی را بخوبی بازتاب میدهد. دست اندرکاران حکومت سلامی از کارنامه خود وحشت دارند. تلاش میکنند جنایات خود را که همیشه مایه افتخارشان بوده است، مخفی کنند، چون میدانند که سرنگونی شان با انقلاب مردم چندان دور نیست.

یک نکته دیگر هم در مورد قاسم سلیمانی مهم است باید آنرا یادآوری کرد. قاسم سلیمانی از نظر مردم یک جلاد منفور است اما قهرمان محبوب خامنه ای و روحانی و مزدوران حکومت اسلامی است. اما او در عین حال قهرمان و “سردار ملی” طیفهایی از ناسیونالیستها و سلطنت طلبان و امثال اردشیر زاهدی و رضا پهلوی است. اردشیر زاهدی او را فرزند غیور میهن نامید و رضا پهلوی هم که در مورد همه چیز پیام و اطلاعیه میدهد در مرگ او عزادار شد و سکوت کرد. عده ای دیگر هم به همین ترتیب زانوی غم در بغل گرفتند. بعبارت دیگر قاتل منفور عزیزان مردم در سال ۷۸ و ۸۸، برای امثال این اپوزیسیون ناسیونالیست و سلطنت طلب، یک قهرمان است. و این اگر برای جمهوری اسلامی شرم آور است، برای اپوزیسیون مرتجع ناسیونالیست یک رسوایی تمام عیار است که قابل مخفی کردن نیست. این ننگ از کارنامه هیچکدام از این جریانات پاک نخواهد شد.

کاظم نیکخواه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *