سخنرانی شیرین شمس در سمینار “زنان، انقلاب زنانه و جنبش سرنگونی جمهوری اسلامی”، ۸ دسامبر ۲۰۱۸
درود میفرستم به همه زنان شجاع و مبارز ایران که پرچم انقلاب زنانه را در بلندای شهرها بالا بردند،
در دانشگاهها، در اعتراضات مردمی علیه جمهوری اسلامی، در هفت تپه و فولاد اهواز در مبارزه علیه ستم طبقاتی.
از خیزش دیماه 96 شروع میکنم، با وقوع اعتراضات سراسری و اعتصابات گسترده علیه گرانی، فقر، بیحقوقی و سرکوب های سازماندهی شده، شاهد عروج جنبش سرنگونی جمهوری اسلامی بوده ایم.
از دل خیزش انقلابی دیماه 96، جنبش نوین رهایی زن بعنوان یکی از رادیکال ترین جنبش های سیاسی، اعتراضی و مبارزاتی، که یک رکن اساسی جنبش سرنَگونی جمهوری اسلامی هست، با عروج دختران خیابان انقلاب و اعتراض علنی و گسترده به حجاب اجباری چنان ضربه محکم و مهلکی به جمهوری اسلامی زد که نه تنها موجب از هم پاشیدن شیرازه این حکومت شد، بلکه جهان را بطور عجیبی متوجه مبارزات زنان در ایران علیه قوانین اسلامی و جمهوری اسلامی کرد.
دختران خیابان انقلاب تصویر غالب بر جهان مبنی بر اینکه مردم ایران، مردم مذهبی هستند را با شدت تمام بهم ریخت و تصویری از مردم ایران، بخصوص زنان ایران به جهان داد که خواهان رهایی از مذهب، فرهنگ عقب مانده، مردسالارانه و سنت زده هستند.
موج عظیم آزادیخواهی و برابری طلبی، پرچم انقلاب زنانه را با شکوهتر از همیشه شهر به شهر ایران روی سکوهایی که امروز به سکوی انقلاب معروف شده اند، به اهتزاز درآورد؛ پرچمی که 40 سال دست به دست چرخید از دهه شصت رد شد، از دهه هفتاد رد شد، از اوج فمینیسم اسلامی دهه 80 رد شد و حتی آن را زیر پا گذاشت و در اعتراضات 88 بالا برده شد، تا بالاخره به دست زنان شجاع و مبارزی رسید که امروز در سراسر جهان از این زنان تحت عنوان دختران انقلاب یاد میشود. پرچمی که باعث شد دختران انقلاب سال 57 ، دختران انقلاب 8 مارس روز جهانی زن 57، به معنای واقعی بیش از پیش دیده شوند. و این دستاورد بزرگی بود برای جنبش نوین رهایی زن در ایران و برای انقلاب که تحت عنوان انقلاب زنانه در ایران جاریست.
جمهوری اسلامی که مثل همیشه هیچ راهی برای برون رفت از بحرانهای خود، جز سرکوب در دست ندارد، طی اقداماتی قهرآمیز، دست به ضرب و شتم و بازداشت دختران خیابان انقلاب زد، برایشان احکام قضایی سنگین صادر کرد، فعالین حقوق زن و فعالین دانشجویی دخالتگر در امر مطالبات رادیکال زنان را دستگیر و بازداشت و زندانی کرد، بر زندانیان سیاسی زن و خانواده های آن فشارهای همه جانبه وارد کرد، رقصنده های اینستاگرامی زن را تحقیر و مجبور به اعترافات تلویزیونی کرد، به تهدید و ایجاد رعب و وحشت پرداخت و با همه این اقدامات یکبار دیگر اثبات کرد که حجاب یکی از مسائل اصلی و خط قرمز این حکومت است، و از اینکه این رکن اساسی حکومت به خطر بیفتد بشدت نگران است. یکبار دیگر ثابت کرد که مساله خشونت و ستم بر زن در ایران یک خشونت و ستم قانونی و سازماندهی شده حکومتی هست که حجاب و ارگانهایی، که شمار آن بیش از 32 ارگان است به تبلیغ حجاب و عفاف می پردازند. و این خود گواه اینست که تحمیل حجاب نقش اساسی در سرکوب زن دارند.
اما هیچکدام از این خشونت ها و اقدامات سرکوبگرایانه، نتوانست به مبارزه زنان برای رهایی پایان دهد، امروز 17 آذر 97، نزدیک به یکسال از خیزش انقلابی دیماه 96 میگذرد و ما در طول این یکسال شاهد جدال تنگاتنگ تری بین زنان و نمایندگان حکومت اسلامی در کف خیابانها با مامورین گشت ارشاد، با بسیجی ها و با آمرین به معروف و ناهیان از منکر بوده ایم. شاهد برگزاری 8 مارس روز جهانی زن در چندین شهر ایران با محوریت نه به حجاب اجباری، نه به تفکیک جنسیتی، نه به جمهوری اسلامی بوده ایم. شاهد کمپین نه به تجاوز و بردگی جنسی بعد از تجاوزهای جنسی ایادی جمهوری اسلامی به زنان و نوجوانان ایرانشهر، برگزاری مراسم 25 نوامبر روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان، با محوریت نه به حجاب اجباری و نه به بردگی زن، شاهد زنان در جلو صف تظاهراتهای مردمی با شعار مستقیم علیه جمهوری اسلامی و ارگانهای سرکوب آن بوده ایم. شاهد تجمع اعتراضی بدون حجاب در دانشگاه هنر تهران و جدال دانشجویان زن با گشت ارشاد در دانشگاه سوهانک، دختر میدان انقلاب با شال سرخ و بادکنکهای رنگی، شکستن سد ممنوعیت ورود زنان به استادیوم آزادی تهران، و حضور فعالانه زنان در اعتراضات هفت تپه که به زنان هفت تپه معروف شدند و زنان پیشرو در ردیف اول تظاهرات کارگران فولاد اهواز بوده ایم. و ده ها مثال دیگر نشان میدهد که در طول این یکسال گذشته زنان، جسورتر، رادیکال تر، مبارزتر و انقلابی تر شده اند. و این یکی دیگر از دستاوردهای جنبش نوین رهایی زن و انقلاب زنانه در ایران در طول یکسال گذشته است.
در خلال اعتراضات سراسری زمستان 96، زنان تحت عنوان دختران خیابان انقلاب مقابل مساجد و حوزه علمیه ها و پایگاههای بسیج، این مراکز فاشیسم اسلامی حجاب بر می داشتند و سر چوب می کردند. در تابستان 97 هم در کمتر از 24 ساعت بعد از اعترافات اجباری تلویزیونی مائده هژبری رقصنده اینستاگرامی، مقابل مساجد به نشانه این اقدام زن ستیزانه جمهوری اسلامی، می رقصیدند و حکومت را به مصاف میخوانند، اینها هرگز از این اعترافات اجباری توسط “صدا” و “سیما”، این شیوه فاشیستی حکومت ضدانسانی که قدمتی دیرینه از خرداد سال 1360 تا به الان دارد، نترسیدند. از این شیوه ای که حکومت بعنوان یکی از ابزارهای مرعوب کردن جامعه و ایجاد رعب و وحشت در بین اقشار مختلف، تلاش مکند رعب و وحشت را به خانه های ببرد نهراسیدند. دختر دانشجویی که مانع از ورود گشت ارشاد به دانشگاه سوهانک شد و توسط خودرو گشت ارشاد به زیر گرفته شد، هرگز از بازداشت و احکام سنگین قضایی صادره برای دختران خیابان انقلاب مرعوب نشده بود، زن شجاعی که بدون حجاب با بادکنکهای رنگی و شال سرخ درست 48 ساعت بعد واقعه دانشگاه سوهانک، به حجاب اجباری اعتراض کرد، هرگز از خشونت گشت ارشاد علیه دختر دانشجوی سوهانک مرعوب نشده بود. و اینها نمونه هایی سهتند که نشان میدهد زنان با مبارزه ای رادیکال، انسان محور، سکولار، مدرن و برابری طلبانه، در عرصه مبارزه علیه حجاب و تفکیک جنسیتی و دیگر عرصه ها، طبق اعترافات خود مقامات حکومت، شکست داده و به عقب رانده اند. زنان یک فاز وسیع و تعیین کننده از روند مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی را با دستاوردهای زیادی پشت سر گذاشته اند، کاری کرده اند که به اعتراف اخیر یکی از مقامات جمهوری اسلامی فرشته روح افزا معاونت زنان در شورای انقلاب فرهنگی: “حجاب با شتاب در حال افول است” و این به معنای یک گام بزرگ و رو جلو انقلاب زنانه در ایران است. با این اوصاف جمهوری اسلامی در یکی از ضعیفترین و شکننده ترین موقعیت های خودش قرار گرفته و زنان در ایجاد یک چنین موقعیتی نقش بسزایی داشتند و باعث بوجود آمدن یک اختلاف عمیق در خود حاکمیت شده اند.
مبارزه زنان، سرنگونی طلبانه، علیه اسلام سیاسی و در ضدیت با دین است. به جرات میتوان حجاب ابزاری که امروز از آن به پرچم جنبش اسلام سیاسی یاد میشود و نقطه اشتراک همه حکومت ها و دولت ها و جریانات متعلق به این جنبش ضد انسانی و تروریست همچون حکومت اسلامی در ایران، طالبان در افغانستان، ازدغان در ترکیه، بوکوحرام، داعش و امثالهم است که هر کجا پا گذاشتند با حجاب به زنان آن جامعه و سپس به کل جامعه حمله کردند، به دستاوردهای بشری، به مدرنیسم و به مدنیت حمله کردند، امروز به دست زنان در ایران به یک پرچم پاره پاره تبدیل شده است. مبارزه زنان برای رهایی از یک بعد دیگر در ضدیت با دین هم هست. چرا که حتی امروز زنان به ماهیت زن ستیزی و ضد زن بودن دین اسلام هم پی برده اند و از این جهت این مبارزه نه فقط مبارزه با اسلام سیاسی بلکه مبارزه با اسلام به عنوان یک ایدئولوژی ضدزن نیز می باشد.
با وجود بحران های عمیقتر اقتصادی و سیاسی و اجتماعی، با وجود اختلاسهای روزانه میلیاردی و از طرفی با وجود اعتراضات سراسری و خواست اکثریت مردم به سرنگونی جمهوری اسلامی، مبارزه زنان در ایران طبقاتی تر و حتی تبدیل به یک نقد سوسیالیستی شده است. امروز پای صحبتهای دختران انقلاب که بنشینیم می شنویم که میگویند حجاب یک ابزار سرکوب زنان در دست حکومت سرمایه داران و اقلیتی است که همه منابع و امکانات و ثروتهای جامعه را در اختیار دارند و با حجاب بر سر ما کشیدن و دادن نقش های همسرداری، خانه داری، بچه داری و شوهر داری، ما برایشان نیروی کار تولید کنیم و آنها بخورند و بچاپند و غارت کنند، پس ما با همین ابزار به جنگ با خودشان می رویم. در اینجا شما را ارجاع میدهم به مصاحبه های انقلاب زنانه با دختران خیابان انقلاب در زمستان 96.
همین نمونه ها و روند طی شده در یکسال گذشته نشان میدهد که زنان پیشرو و مبارز ایران بر این باور بوده و هستند که تنها راه پایان دادن به بیحقوقی، بردگی جنسی، فرهنگ نرینه سالار، مناسبات تبعیض آمیز، ظلم طبقاتی، ستم و خشونت بر زنان، پایان دادن به قوانین تبعیض آمیز و اسلامی است که قطعا از مسیر سرنگونی این حکومت ضدزن و زن ستیز اسلامی می گذرد.
امروز “انقلاب زنانه”، و “زنان و انقلاب” به یک گفتمان اساسی در عرصه زنان و به یک ترند اصلی در فضای سیاسی ایران تبدیل شده است. اگر کسی بخواهد حرفهاش مورد توجه قرار بگیرد باید از ترند انقلاب زنانه استفاده کنه، حتی راست ها و چهره های راست دارند این کار را میکنند، و در تیترهای مطالبشان از “انقلاب زنانه” یاد میکنند و این یک پیروزی برای ما و جنبش ماست.
در پایان فراخوان من به زنان در دوره پیش رو، پیوستن به یک مبارزه وسیع و متحزب هست برای هموار کردن و کوتاه کردن مسیر مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی. زنان ایران در مبارزه با جمهوری اسلامی تاریخ ساز شده اند، قطعا در برپایی سوسیالیسم و یک جامعه انسانی، آزاد، برابر و سکولار میتوانند تاریخ دیگری بسازند. فراخوان من پیوستن به حزب کمونیست کارگری ایران هست، چرا که به جرات میتوانم بگویم که این حزب، برنامه اش و افقی که برای موقعیت زن در ایران داره بی نظیر است و هیچ جایگزینی ندارد. هیچیک از احزاب سیاسی چپ حتی، در مواضع سیاسی و در پراتیکشان نشان نداده اند که می توانند در ایجاد فرهنگ و قوانین رادیکال برای رهایی زن، به زنان امیدی داده باشند، چه برسد به مدعیان قدرت سیاسی از راست همچون رضا پهلوی که امروز در رسانه های راست، از زن به عنوان تربیت کنندگان نسل آینده یاد میکند، نه دیگر هیچ، نه به عنوان یک انسان مستقل، آزاد و برابر. حزب کمونیست کارگری ایران متضمن رهایی زن از بندهای ارتجاع مذهبی و نرینه سالار است و این را در مواضع سیاسی و پراتیک و کارنامه 27 ساله خود بوضوح نشان داده است. به حزب کمونیست کارگری ایران و سازمان جوانان این حزب، جهت تحقق یک زندگی انسانی برای زنان بپیوندید.