کارگران گروه ملی، بازداشتها، حمایتها
بدنبال ٣٦ روز مبارزه جانانه کارگران گروه ملی فولاد اهواز برای پیگیری خواستهایشان حکومت اسلامی نگران از ابعاد اجتماعی مبارزات این کارگران در روزهای بیشت و ششم و بیست و هفتم آذرماه دست به دستگیری های شبانه زد و در جریان آن ٤١ نفر از کارگران بازداشت شدند. این دستگیری ها به خشم کارگران بیشتر دامن زد و روز بعدش کارگران فولاد با شعارهای دزدان بیرونند، کارگران زندانند، کارگر زندانی آزاد باید گردد، به خیابان آمدند. در آن روز کارگران مجمع عمومی خود را برگزار کردند و یک تصمیم آنها این شد که تا آزادی همکارانشان حاضر به هیچ مذاکره ای بر سر خواستهایشان نیستند. از جمله در این مجمع استاندار حضور یافت و با دادن وعده هایی از کارگران خواست که سر کارشان بازگردند، اما جلسه به صحنه اعتراض کارگران تبدیل شد. در ادامه این اتفاقات اعلام شد که تعدادی از کارگران با قرار کفالت آزاد میشوند. کارگران اعلام کردند که باید همه بازداشت شدگان آزاد شوند و در روز بیست و هشتم تعدادی از آنان با فیش های حقوقی خود برای گذاشتن وثیقه برای آزادی همکاران بازداشتی شان به دادگاه رفتند. اما آنجا اعلام شد که فیش های حقوقی کارگران فولاد برای گذاشتن وثیقه قابل قبول نیست. کارگران نیر کوتاه نیامدند و بلافاصله به همکارانشان و مردم فراخوان دادند که برای آزادی بازداشت شدگان مقابل دادگاه جمع شوند. در نتیجه مقامات حکومتی عقب نشستند و در همانروز ده نفر از کارگران آزاد شدند و یکنفر از آنان نیز در شب قبلش آزاد شده بود. بدین ترتیب سی نفر دیگر در بازداشت مانده اند که به آنها گفته شده است که طی روزهای شنبه و یکشنبه و هفته آینده آزاد خواهند شد. اما کارگران به ادامه این بازداشتها اعتراض داشته و تصمیم برای چگونگی ادامه اعتراضاتشان برای آزادی همکاران بازداشتی خود را به تصمیم مجمع عمومی شان واگذار کردند.
از سوی دیگر صبح روز ٢٨ آذر از سوی دادگستری شهرستان شوش به آن دسته از کارگران نیشکر هفت تپه که در طول اعتصاب جانانه ٢٨ روزه شان بازداشت شده بودند، اس ام اس هایی ارسال شده و در آن گفته شده است: ” قرار نهایی برای پرونده شما صادر شد” . بعلاوه طی تماسی تلفنی از سوی ستاد خبری اداره اطلاعات شوش با نمایندگان کارگران شرکت نیشکر هفت تپه و فعالین کارگری این شرکت، تعداد چشمگیری از آنان به احضار شده اند.
واقعیت اینست که کارگران نیشکر هفت تپه و در کنار آن گروه ملی فولاد اهواز با مبارزات خود دستاوردهای بزرگی برای جنبش کارگری و مبارزات همه مردم داشته اند. این کارگران با اعتراضاتشان گفتمان های آزادیخواهی، برابری طلبی و اداره شورایی را به جلوی صحنه جامعه کشاندند و با این گفتمانها کارگر و چپ در جلوی صحنه سیاسی جامعه قرار گرفت. این چنین است که امروز نیشکر هفت تپه و در کنار آن فولاد ملی اهواز دو سنگر مهم جنبش کارگری و مبارزات کل مردم هستند و باید با تمام قوا و با حمایت های وسیع اجتماعی و بین المللی خود در حفظشان بکوشیم و همه جا را به نیشکر هفت تپه و گروه ملی تبدیل کنیم. حکومت اسلامی با دست بردن به ابزار همیشگی سرکوب و دستگیری ها می کوشد تا بلکه به هر شکل که شده دامنه اعتراضات کارگران فولاد را محدود کند و در عین حال جلوی از سرگیری مبارزات کارگران نیشکر هفت تپه را بگیرد. اما نکته مهم اینجاست که پیشروی های نیشکر هفت تپه و گروه ملی را با هیچ درجه ای از سرکوب و دستگیری نمیتوان به عقب زد و مبارزات این کارگران تا همین جا شکست بزرگی برای حکومت اسلامی بوده است. بویژه امروز این کارگران در حلقه حمایت وسیع کارگران و بخش های مختلف مردم قرار دارند. امروز طنین صدای اعتراض این کارگران را قدرتمند و رسا در دانشگاه ها و در میان بخش های مختلف جامعه میتوان شنید. این همبستگی ها بیش از هر چیز هم سرنوشتی طبقاتی ٩٩ درصدی های جامعه را به نمایش میگذارد. تمامی بازداشت شدگان گروه ملی فولاد اهواز باید آزاد شوند. علی نجاتی و عسل محمدی دو نفر از بازداشت شدگان دیگر نیشکر هفت تپه که همچنان در زندانند باید فورا آزاد شوند و به احضار کارگران و تهدید آنان به دستگیری و امنیتی کردن مبارزات باید فورا خاتمه داده شود.
موج همبستگی با کارگران فولاد و نیشکر هفت تپه، نمایشی از همسرنوشتی طبقاتی
جمهوری اسلامی با سرکوب و زندان میکوشد اعتراضات کارگران و مردم معترض را عقب بزند. با این کار حکومت در این حال تلاش دارد که جلوی سازمانگری اعتراضات و پیشروی آنها را بگیرد. اما نکته مهم اینجاست که جنبش سرنگونی امروز در مکان دیگری قرار گرفته است. بویژه خیزش دی ماه مردم، تحول عظیمی در حرکت این جنبش بود و شتاب هر روزه اوضاع و قد علم کردن کارگران در چنین قامتی و نمونه های درخشانی چون نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز و تجمعات چند هزار نفره بارننشستگان در همین هفته در کنار جامعه ای که دارد از اعتراض میجوشد، بیش از بیش چشم انداز انقلاب را در آینده نزدیکی قرار داده است. استیصال حکومت را در برابر چنین اوضاعی به روشنی میتوان دید. نمود آن در اظهارات تک تک حکومتیان و تشدید جدالهایشان به روشنی دیده میشود. از جمله در همین اعتراضات اخیر کارگران نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز دیدیم که چگونه حتی جامعه روحانیت و طلبه هایشان در قم ناگزیر شدند در حمایت از کارگران و اینکه کارگر حق دارد اعتراض کند، سخن گفتند. حتی رسانه های بورژوازی در برابر این اتفاق عظیم سر تعظیم فرود آوردند. در چنین وضعیتی سرکوبگری های رژیم بطور واقعی بخشی از جنگی است که کارگران و کل جامعه هر روزه با این حکومت دارند. از جمله جمهوری دستگیر میکند و کارگر با شعار نه تهدید، نه زندان، دیگر فایده ندارد، ایستاده است و پاسخش را میدهد. و بازنشسته شعار میدهد بترسید، بترسید، ما همه با هم هستیم و نه تنها این بلکه امروز ما شاهد شکل گیری شبکه وسیعی از همبستگی مبارزاتی در سطح جامعه هستیم. همانطور که جلو تر هم اشاره کردم این همبستگی ها بیش از بیش همسرنوشتی بخش عطیمی از جامعه در برابر سرمایه داری حاکم را به نمایش میگذارد. این همبستگی ها هر روز شکل گرفته تر و سازمانیافته تر به جلو میرود و امروز با شعار کارگر، معلم، بازنشسته، دانشجو، اتحاد، اتحاد دارد خود را بیان میکند و این شعاریست که در میان کارگران، دانشجویان، بازنشستگان و اعتراضات بخش های مختلف جامعه سر داده میشود. نمونه بارزش تجمعات چندین هزار بازنشسته در سه روز اخیر در شهرهای تهران، مشهد، اصفهان، ابهر، یزد و کرمانشاه و سردادن شعار کارگر زندانی آزاد باید گردد ، کارگر فولاد آزادی باید گردد، بود. نمونه های دیگرش در همین هفته پیامهای همبستگی از سوی رانندگان کامیون از شهرهای مختلف در حمایت از کارگران فولاد و هفت تپه و بیانیه های حمایتی از سوی تشکل های مختلف کارگری و دیگر نهادهای اجتماعی با کارگران فولاد و هفت تپه است. نکته قابل تعمق دیگر انعکاس جهانی این صداهاست. از جمله در این مدت بزرگترین فدراسیون های کارگری حمایت خود را از کارگران گروه ملی فولاد اهواز و هفت تپه اعلام کردند و یک نمونه از همین همبستگی ها در همین هفته نامه حمایتی والتر سانچز، دبیرکل کنفدراسیون جهانی سندیکایی اینداستریال، (در بر گیرنده ٥٠ میلیون عضو در صنایع معدن، انرژی و تولید در بیش از 140 کشور) خطاب به حسن روحانی با خواست آزادی کارگران بازداشتی فولاد و پاسخگویی به خواستهای کارگران در بیست و هشتم آذرماه است. تاکید آخر اینکه این همبستگی نقش مهمی در حفظ این سنگرهای مهم جنبش کارگری و مبارزاتی ما مردم و تبدیل آنها به سکوی پرشی برای پیشروی های بیشتر است. به این موج همبستگی مبارزاتی وسیعا بپیوندیم.
وثیقه نه، آزادی بدون قید و شرط
“آزادی” با وثیقه یعنی، آزادی موقت زندان از بازداشت. “آزادی” با وثیقه یعنی باز گذاشتن پرونده قضایی تشکیل شده برای زندانی برای اینکه او را در چنگ خود داشته باشند و هر گاه احساس خطر کردند و لازم دیدند، مورد تعرضش قرار دهند. “آزادی” به قید وثیقه یعنی نگاهداشتن چماق سرکوب و زندان بر روی سر زندانی و در نتیجه بر روی سر کل جامعه. جمهوری اسلامی برای عقب زدن مبارزات کارگران و مردم معترض دست به دستگیری میزند. بعد نیز بازداشت شدگان را مشروط و با به قید وثیقه آزاد میکند، تا مبادا بعد از آزادی دست از پا خطا کنند و با این کار همواره حضور خود را در زندگی و فعالیت آنها حفظ میکند. وثیقه در واقع یک شکل محرومیت اجتماعی زندانی است. جمهوری اسلامی امروز بر اساس همین سیاست کارگران هفت تپه را با وثیقه آزاد میکند و بعد هم که اوضاع کمی آرام گرفت، احضار میکند تا به زعم خود گوش مالی بیشتری به او بدهد و فضای رعب و وحشت را شدت دهد. کارگر گروه ملی و هپکو و دهها و صدها کارگر و فعالین اجتماعی دیگر به هیم منوال. در برابر این سیاست باید جنبشی بر پا کرد. وثیقه باید ممنوع شود. و این را باید به گفتمان وسیع همه مردم تبدیل کرد.
ما خواستار آزادی بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی هستیم. خواست ما برخورداری همه مردم از وسیعترین آزادی ها از جمله حق تشکل، حق اعتصاب، حق تجمع، حق تحزب، حق بیان و داشتن یک زندگی شایسته است. خواست ما برچیده شدن کل این بساط سرکوب و زندان و جنایت است. جمهوری اسلامی باید با کل دستگاه قضایی و قوانین جنایتکارانه ارتجاعی اسلامی اش باید گورش را گم کند.
تمامی پرونده های امنیتی تشکیل شده برای کارگران باید بسته شود
یک سیاست همیشگی حکومت اسلامی تهدید و پیگیرد کارگران و بطور واقعی همه مردم معترض با اتهامات امنیتی تحت عناوینی چون “اخلال در نظم و امنیت ملی” و “تبلیغ علیه نظام” است. با چنین اتهاماتی تا کنون کارگران بسیاری سالها در زندان بوده اند و یا همین امروز حکم زندان دارند و تحت پیگرد هستند. از جمله همین امروز کارگران گروه ملی، نیشکر هفت تپه تحت همین نوع احکام ارتجاعی در زندان و یا تحت پیگرد قرار دارند . نمونه ههای قبلتر آن صدور چنین احکامی برای تعدادی از کارگران هپکو، آذرآب، پتروشیمی ایلام، مس سرچشمه، بافق یزد و شماری از معلمان، بازنشستگان، دانشجویان و بسیاری از فعالین اجتماعی دیگر است. از همین رو اکنون چندین سال است که کارگران و در کنار آنان معلمان با کارزاری علیه امنیتی کردن مبارزات به جلو آمده و خواست مشخص آنها لغو تمامی احکامی امنیتی صادر شده برای کارگران، معلمان و فعالین اجتماعی و بسته شدن پرونده هایشان است. این کارزار یکی از پیشروی های مهم جنبش کارگری و کل جامعه است و دامنه اش بخش های وسیع مردم را فرا گرفته است و امروز به بندهای مهمی از قطعنامه های کارگران، معلمان، دانشجویان، و مردم معترض تبدیل شده است. گفتمان کارگران در این کارزار اینست که اخلال در نظم و امنیت ملی، یعنی تعرض به منافع سرمایه داران و به هم خوردن آرامش آنها ، یعنی تعرض به فضایی که مشتی سرمایه دار حاکم بتوانند در “آرامش و امنیت” کارگران به وحشیانه ترین و قرون وسطایی ترین شیوه ها مورد بهره کشی و استثمار قرار دهند، نیست. در راستای همین سیاست و امنیتی کردن مبارزات است که نیروی انتظامی و وزارت کار و قوانین ارتجاعی مجازات های اسلامی نیز بکار گرفته میشود تا مبارزات کارگران و کل جامعه سرکوب شود. بدین ترتیب کارزار علیه امنیتی کردن مبارزات، کارزاری علیه کل بساط سرمایه داری حاکم و دستگاه قضایی، این ماشین سرکوب و جنایتش که مستقیما درخدمت منافع مشتی سرمایه دار دزد حاکم عمل میکنند، است. امنیت نظام معنایی جز امنیت بساط سرمایه داری دزدسالار حاکم نیست و مردم خواستار برچیده شدن کل این بساط جهنمی برده وار حکومت اسلامی اند.