mina o khorasani

خانم احمدی خراسانی در باتلاق نمیتوان دنبال حقوق زن گشت!

mina o khorasani
روز ۶ دسامبر درسایت مدرسه فمینیستی مطلبی به قلم نوشین احمدی خراسانی در مورد منشور حقوق شهروندی روحانی دیدم که خواهان یک فرصت ۶ ماهه و یا یکساله برای بحث در مورد این منشورشده است. نوشین احمدی در این نوشته٬ یکبار دیگر از “حرکت اصلاح طلبانه” در این نظام دفاع میکند و پیشرفت مردم در اروپا را نیز به چنین جنبش هایی مربوط میداند.
احمدی خراسانی از جمله تئوریسین های وفادار و ثابت قدم این نگرش است که میتوان بهر قیمتی نظام اسلامی را اصلاح کرد. مرغ او یک پا دارد و در هر بحثی در مورد زنان و موقعیت آنها در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی ایران٬ او از ” کم کم حرکت کنیم٬ و به سیم آخر نزنیم” دفاع میکند. اگر اوضاع خراب باشد و اصلاح طلب مورد نظر او در حکومت و در مقام رئیس جمهور همچون خاتمی زن سنگسار کند و بی حجاب را به سیخ بکشد٬ اگر همچون روحانی در هر روز ۴ جوان را اعدام کند٬ او سکوت پیشه میکند و با هر باز شدن “روزنه ای” همچون این منشور که او آنرا روزنه می پندارد٬ باز هم از امکان اصلاحات و ایفای نقش در جنبش زنان از موضع ساکت کردن زنان وارد میشود. این بار هم سعی میکند در منشور حقوق شهروندی یک امکان و فرصت را ببیند و اینرا روزنه ای قلمداد میکند که از طریق آن ” جنبش مدنی” میتواند خود را بازسازی کند.
سوالات اصلی و پایه ای من از نوشین احمدی اینست:
آیا میتوان در منشوری که از اول بسم الله آن نوشته شده که این منشور بر اساس مذهب اسلام است٬ انتظاری در بهبود زنان داشت؟ روحانی در سطر اول منشورکذایی اش نوشته ارزش والای انسان در شریعت و دین مبین اسلام مورد نظرش هست. آیا میلیونها زن در طول سی و پنج سال ندیده و نفهمیدند که وقتی حقوق انسان و شهروند به اسلام و دین مبین این جماعت گره میخورد٬ نتیجه اش همین جهنمی میشود که امروز در اطراف نوشین و هزاران و میلیونها نفر در ایران در جریان است.
امروز دیگر دوره بحث تئوریک در مورد اسلام و تفسیر خوش خیمانه و یا بدخیمانه از آن در بین نیست٬ امروز دیگر میلیونها زن در ایران در مورد یک تز و نظریه و یا ایدئولوژی حرف نمیزنند ٬ در مورد از دست رفتن حق و حقوقشان در مورد بر باد رفتن آرزوهایشان٬ در مورد به خاک سیاه نشانده شدن زندگیشان بر اساس نص صریح اسلام و قران و دین مبین این جماعت جلاد و مفتخور و وقیح اسلامی حرف میزنند. پس در اینجا نمیتوان از در “تفسیر بهتر قران” وارد شد. باید درمورد واقعیات سرسخت حرف زد و زنی که حق طلاق ندارد و دختر جوانی که باید حجاب بر سر کند و در دانشگاه از برخی از رشته ها بدلیل زن بودن صرفنظر کند را شما زنان همواره “اصلاح طلب”٬ قانع کنید که اگر اسلام در زندگیشان دخالت کند٬ اوضاع زیاد بد نمیشود. اینرا در یک فضای آزاد د رمقابل زنان جوان بگویید و پاسخ درخور را بگیرید.
سوال دوم اینست روحانی این منشور را در عین حال بر اساس قانون اساسی حکومت اسلامی نوشته و همچنین فرمان هشت ماده ای خمینی و دستورات مقام معظم رهبری و… از لجنزار اسلامی دفاع کرده است..
اینها را چه باید گفت؟ قانون اساسی که زن را آدم بحساب نمی آورد٬ قانون اساسی که خون زن را نصف خون مرد ارزش گذاری کرده٬ قانون اساسی که حجاب را بر زن با شلاق و اسید تحمیل میکند٬ قانون اساسی که حق طلاق را از زن گرفته و یا قانون اساسی که زن را رسما سنگسار میکند. آیا بهتر نیست در این باتلاق دنبال حقوق زن نگردید؟ و یا حداقل از خاک پاشیدن به چشم زنان برای همیشه دست کشیده و شغل شرافتمندانه ای را در پیش بگیرید؟
نوشین احمدی مینویسد: اگر «اعلامیه جهانی حقوق بشر» بیشترین عملکردش در کشورهای غربی است و این حقوق انسانی در آن کشور‌ها متحقق و اجرایی می‌شود، برای آن است که مردمان آن کشور‌ها، به تدریج آن را تدوین و به طور مداوم بازنگری و به روز کرده‌اند، نقص‌هایش را برطرف کرده‌اند و سنگر به سنگر ـ آهسته و پیوسته ـ به جلو رفته‌اند. یعنی آنان به راستی با این سند حقوق بشری زندگی کرده‌اند. ما زنان هم اگر بخواهیم «حقوقی از آن خود» داشته باشیم که این یا آن دولت آن را از ما نگیرد، باید بتوانیم از هر روزنه‌ای و به هر بهانه‌ای در تدارک و نگارش و عملی کردن آن، به طور متشکل و جدی، وارد عمل شویم “
یکی از رفتارهای زشت جنبش اصلاح طلبی در ایران و مدافعین آن در مقابل مردم اینست که همواره از موضع بالا و از موضع نصیحت کننده با مردم حرف میزنند٬ اینها در هر مجمع و مجلسی از “آموزش مردم” حرف میزنند٬ منظورشان آموزش اصلاحات به مردم و پس زدن ایده انقلاب و تغییرات اساسی در زندگی مردم است. چرا که وقتی انگشت اتهام را از سوی حاکمین و مستبدین و حکومت و قانون اساسی کذایی اش بردارید٬ باید مردم را مقصر جلوه دهید و دفاع خودتان از حکومت و حداقل کنار آمدن خودتان را با فاشیسم اسلامی را به نوعی توجیه کرده و در نقش معلم ظاهر شوید. این کاری است که به نحو پایدار و شاخصی نوشین احمدی خراسانی و جنبش اصلاحات در رژیم و دوستان اکثریتی و توده ای اینها در خارج کشور میکنند.
اگر بحث حجاب اسلامی واجباری در بین است از آموزش زنان حرف میزنند٬ تو گویی مشکل در ایران زنان هستند و نه خمینی و اسلام و خامنه ای و حکومت اسلامی که زن را سرکوب میکند تا جامعه را سرکوب کند و حجاب را بهر قیمتی به زن تحمیل میکند تا نشان دهد که صاحب این جامعه آنها هستند و نه مردم که شامل زن مرد در آن جامعه است. نوشین احمدی و شیرین عبادی و دوستان اینها از مبارزه قهرمانانه زنان حرف نمیزنند٬ از اینکه دوستان امروز اصلاح طلب اینها مثل گنجی با پونز حجاب را به سر زنان زدند و یا بر صورت زنان اسید پاشیدند حرف نمیزنند٬ آنها از اینکه آخوند مرتجع و از گور برخاسته و حکومت اسلامی فاشیستی امروز بعد از سی و پنج سال ناله میکند که در عرصه تحمیل حجاب به زنان شکست خورده است نیز حرفی نمیزنند. اینها طرفدار حجاب رنگی و اسلام رحمانی و حکومت اسلامی اصلاح شده هستند تا خود در این باتلاق جایی داشته و مشغول آموزش ” فمینیسم اسلامی” شوند.
در اینجا نیز خانم خراسانی می فرمایند اگر حقوق بشر در اروپا نهادینه شده ( البته تا حدی که شده) بدلیل اصلاح طلب بودن مردم اروپا و حرکت گام به گام آنها و نهادینه کردن این حقوق در زندگی روزمره بوده٬ نه این غلط است. در اروپا هم اگر حقوق بشری هست و دولتها مجبور به رعایت آن شده اند٬ بدلیل اصلاح طلبی نبوده٬ بلکه به دلیل مبارزه مردم٬ مبارزه کارگران٬ زنان و دانشجویان و بدلیل مبارزه ویژه علیه دخالت کلیسا و مذهب در زندگی مردم بوده است. هیچ مینیممی بهبود در زندگی مردم اروپا بدلیل اصلاح طلبی کسی و یا جنبشی نبوده است٬ بدلیل انقلابیگری و مبارزه و مقاومت و پس زدن جریاناتی همچون جنبش اصلاح طلب نوع ایرانی بوده است. لطفا تاریخ غلط نتراشید .
در ایران هم زنان ایرانی اگر امروز وقعی به حجاب نمینهند و در خیابان و در خانه و مدرسه و دانشگاه ٬ حجاب اسلامی را عملا شکست داده اند٬ بدلیل آموزش دیدن در مکتب نوشین احمدی ها نبود است. بلکه در جریان پس زدن کل حکومت اسلامی ٬ در جریان نه گفتن به شعار ” یا روسری یا توسری” در هشت مارس ۱۹۷۹ ٬ در جریان پس زدن عملی این آپارتاید جنسیتی در ایران و در جریان تحمیل یک انقلاب جنسیتی در ایران٬ این پیشروی ها را کرده اند. در ایران برخلاف خواست دوستان احمدی خراسانی جنبش اصلاحات در رژیم٬ هیچگاه در بین جنبش برابری طلبانه زنان جا و ارج و قرب پیدا نکرد. در کنفرانس مدوسا در شهر استکهلم در سوئد که شیرین عبادی نیز سخنران بود٬ من سخنرانی کردم در نقد یک نگرش و نوشته احمدی خراسانی به اسم ” کوچک زیبا است” همان زمان احمدی خراسانی از خاتمی و اصلاحات کوچک دفاع کرده بود و سخنرانی من این بود زنان باید به سیم آخر بزنند و این موضوع جدل مهمی بود در آن کنفرانس که در رادیو اسرائیل با آب و تاب این جدل بین من و عبادی مطرح شد. برخی رسانه ها در ایران نیز آنرا منعکس کردند. من آنجا گفتم و اینجا تکرار میکنم که تکلیف این حکومت اسلامی با اولین سنگسار اولین زن بدلیل رابطه جنسی خارج از ازدواج که امری است صد در صد خصوصی برای زنان در ایران روشن شد و زن اسیر این حکومت و این قوانین فاتحه اصلاحات در این حکومت را خواند.
امروز با منشور حقوق شهروندی روحانی تعدادی از زنان اصلاح طلب دوباره فیلشان یاد هندوستان کرده و میگویند: “بنابراین مهم آن نیست که منشور حقوق شهروندی، ضعیف‌تر از قانون اساسی است یا قوی‌تر، بلکه مهم آن است که ما امروز در این لحظهٔ تاریخی، فرصت و روزنه‌ای یافته‌ایم که در نگارش و تدوین آن، مداخله کنیم و از این رهگذر است که حتا اگر نتوانیم بر تغییرات اساسی در این منشور نقش داشته باشیم اما حداقل، امکان آن را می‌یابیم تا نیرو‌هایمان را بازیابی کنیم و به سهم خود، جامعه مدنی شکننده را تقویت سازیم تا شاید یک بار دیگر بتوانیم بخشی از فضای عمومی جامعه را از آن خود سازیم. البته همهٔ این‌ها مشروط بر آن است که دولت به جای فرصت ناچیز یک ماهه، زمان مناسبی برای گفتگوی جمعی و گسترده در جامعه به منظور مشارکت مردم در اصلاح و تغییرات اساسی در این منشور فراهم کند.”
از روحانی میحواهند که فرصت شش ماهه و یا یکساله بدهد که اینها در مورد این قانون بحث و مجادله کنند٬ به امید اینکه جامعه مدنی شکننده یعنی موقعیت خود را تقویت کنند.
ممکنست روحانی به اینها فرصت شش ماهه هم بدهد٬ اما مهم اینست که همه این زنان متعلق به “جامعه مدنی” در ایران درک کنند٬ که روحانی آمده است تا نظام را نجات دهد. نظام مبتنی بر سنگسار و اعدام و آپارتاید جنسیتی را. روحانی در همین مدت کوتاه با اعدام ۴۰۰ نفر٬ نشان داد که ظرفیت بالایی دارد درایجاد وحشت با جنایات وحشیانه و سبعانه و در ساکت کردن همان نهادهای کذایی حقوق بشری اروپایی٬ در مقابل جنایت علیه بشریت نظام اسلامی! روحانی در عین حال میخواهد شامورتی بازی کند و جامعه مدنی را با وجود دستگیری وبلاگ نویسان و سازمان دادن مرگ سفید در زندانها ٬ در دفاع از حکومت اسلامی و به بیراهه کشاندن مبارزات به خط کند. اما نوشین احمدی باید ببیند که دعواها در درون نظام چنان حاد است و برادران سپاه و خامنه ای و شرکا و کل حکومت اسلامی و باید اضافه کنم همچنین مدافعین اصلاحات در حکومت اسلامی چنان از انقلاب مردم میترسند و از تکرار عظیم تر و سرراست تر وقایع سال ۱٣۸۸ و آمدن میلیونها نفر به خیابان که میرفت حکومت را سرنگون کند٬ چنان وحشت دارند که این بار هیچ فرصت کوچکی نیز به بزک کنندگان و مدافعین اصلاحات نمیدهند. اوضاع “خطرناک تر” از همیشه است و رژیم حتی امکان بازی با کلمات و اصلاحات بازی را هم ندارد. بدلیل اینکه آن جنبش سرنگونی طلبانه و آن جنبش آزادیخواهانه مترصد فرصت است و همچون غول ایستاده و به رژیم نگاه میکند. دوره شما بدلیل بحرکت در آمدن جنبش کارگری و جنبش دانشجویی وجنبش برابری طلبانه زنان بسر آمده ٬ اکنون دوره بازی ما و دوره تعیین تکلیف نهایی است. ما سرنگونی طلبان با گامهای استوار داریم جلو می آییم. این بار روز قطعی جدال است اینرا به رژیم اسلامی و عاشقان اصلاحات در این رژیم قول میدهیم.
ظاهرا خانم احمدی خراسانی دارد سیگنال میدهد که میتوانند زنان در ایران را مدت شش ماه و یا یکسال سرگرم بحث در مورد منشوری بکنند که در همان اول تکلیف همه را روشن کرده بر اساس اسلام و قانون و خمینی وخامنه ای نوشته شده است. سوال اینست در این برهوت فرستادن زنان دنبال نخود سیاه ٬ آیا کمک به روحانی برای بقا و دوام حکومت فاشیست اسلامی نیست؟
خانم خراسانی! در ایران یک فرهنگ و مناسبات و انقلاب جنسیتی در جریان است که علیه فرهنگ و قوانین و سنتهای اسلامی است . اینرا ببینید و به رسمیت بشناسید. تکلیف این حکومت و منشورهایش را نیز همین جنبش روشن خوهد کرد نه کنکاش در باتلاق اسلامی به امید یک ذره حقوق زن! پس پیش بسوی سرنگونی حکومت فاشیست و ضد زن اسلامی!
مینا احدی سخنگوی فتنه ” جنبش برای رهایی زن”
۲۶ دسامبر ۲۰۱٣

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *