نسان نودینیان:
اسلام سیاسی و جنایت! اینبار ادامه گروگانگیری در کردستان سوریه.
اعضای گروه اسلامی “دولت اسلامی عراق و شام/داعش” پس از حمله به روستای “احرص” در شمال شهر حلب حداقل ۱۲۰ شهروند غیر نظامی زن و مرد و کودک را به گروگان گرفته اند. حملات وحشیانه در شکل شبیخون به شهر و روستاهای کردستان ترکیه توسط اسلامیها در دو سال گذشته ادامه داشته. از آغاز ماه دسامبر تا کنون این دومین بار است که از سوی افراد مسلح وابسته به القاعده ساکنین شهر و روستاهای کردستان سوریه گروگان گرفته می شوند. در ۵ دسامبر ۵۱ نفر در دو شهرک “منبج” و “جرابلس” از سوی گروه های اسلامی به گروگان گرفته شده اند. طی روزهای گذشته نیز ۱۵ خانواده هوادار حزب اتحاد دموکراتیک را در شهر ادلب به گروگان گرفته و به مکان نامعلومی منتقل کرده اند. در سوریه طی یکسال گذشته دولت بشار اسد نیز دست به بازداشت ده ها نفر زده است. تحرک ضد انسانی و عملیاتهای پی در پی اسلامیها و کشتن و به گروگان گرفتن شهروندان این مناطق تحت حمایت مالی و لجستیکی دو دولت ترکیه و عربستان سعودی انجام میشود. ترکیه نگران از وجود مناطق “خودمختار” در کردستان سوریه است . دولت عربستان سعودی در حمایت از باندهای سلفی دست به این اقدامات ضد انسانی میزند. حملات گروه های اسلامی “دولت اسلامی عراق و شام/داعش” به مردم کردستان سوریه محکوم است. آنچه امروز در کردستان سویه توسط گروه های اسلامی انجام میشود و به منازل و محل سکونت و مدارس و بیمارستانها حمله میکنند هنوز گوشه ای از جنایتی است که جمهوری اسلامی برای تثبیت حاکمیت ضد انقلابی و جنایتکارانه اش در سالهای ۱۳۸۸ و ۶۰ و ۶۱ و ۶۷ در حملات مسلحانه و وحشیانه باندهای حزب اللهی و جهادی و ایثارگر در دانشگاه ها، در زندانها با کشتار جمعی و در شهرهای کردستان ایران در قارنا و قلاتان، مریوان و پاوه و فرودگاه سنندج، انجام داد. چهره کثیف و جنایتکارانه اسلام سیاسی در ایران و هرجای دیگر با کشتار و گروگانگیری و عملیات انتحاری و اعدام شناخته شده است. خوشبختی و سعادت جامعه انسانی در گرو سرنگونی جمهوری اسلامی و کوتاه کردن دست مذهذ و باندهای اسلامی از زندگی مردم است.
کارگران
۷ماه حقوق ها را پرداخت نکرده اند.
کارگران “به نداوی داریان” مدت ۷ماه است دستمزدهای خود را دریافت نکرده اند. “به نداوی داریان” در مسیر پاوه ـ نودشه قرار گرفته است.
مرگ در اثر فشار کار
بیست ودوم آذرماه، عبدالله غنچه ٣٨ ساله ساکن روستای “پایگلان” از توابع سروآباد به دلیل بیماری جان خود را از دست داد. عبدالله غنچه به مدت ١٥ سال مقیم شهرک شمشک و مشغول به کارگری بوده است. عبدالله غنچه به دلیل انجام کار سنگین و طاقت فرسا، دچار بیماری شده و به دلیل فقر و تنگدستی و عدم توانایی تأمین هزینه پزشک متخصص جان خود را از دست داده است. روز شنبه بیست و سوم آذرماه جنازهی عبدالله غنچه در روستای پایگلان به خاک سپرده شد.(کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ایران به خانواده عبدالله غنچه همسر و فرزندانش صمیمانه تسلیت میگوید).
جنبش کارگری باید اختلاف های خود را کنار بگذارد – مقاله ای از بهنام ابراهیم زاده
* خطاب به کارگران وفعالین کارگری و تشکل ها وسندیکاهای کارگری
* جنبش کارگری ایران باید اختلافات را کنار بگذارد و منسجم تر و متشکلتر گردد!
آیا تشکل ها وسندیکاهای کارگری کاری جلو برده اند و اگر واقعا کاری جلو برده اند چگونه و تا کجا وچه قدمی برداشته اند؟ می می گوییم برای آنکه بفهمیم به چه وضعیتی دچار شده ایم باید بدانیم چگونه گام و چه گام هایی برداشته ایم. چه چیزی ما را به اهدافمان نزدیک کرده است ما هنوزنتوانسته ایم به یک اتحاد سراسری منسجم دست یابیم چرا که هر تشکلی ساز خود را میزند وقتی ما نمی توانیم حتا برا اول ماه مه روز جهانی کارگر یک بیانیه مشترک بدهیم و یا اقدام وحرکتی مشترک انجام دهیم خود فریبی است که اگر بگوییم و ادعا داشته باشیم متحدانه حرکتی به جلو برده ایم و اگر حرکتی هم از کارگران بوده کاملا خودجوش بوده است. دوستان ورفقای کارگر! دولتمردان حکومتی گذشته ما را قبضه کرده اند وبا هزاران دست چسبیده اند ونمی گذارند گامی به پیش برداریم. با این حال می توان گفت بیداری طبقه ی کارگر برای کسب معلومات برای متحد شدن برای مبارزه با استثمار گنندگان روز به روز با رخشندگی و وسعت بیشتری نمودار میگردد و میتوان گفت در سایه ی تلاش های وسیع کارگران موفقیت های هم در چند سال اخیر نصیب کارگران ده است ضامن این است که جنبش کارگری لاینقطع در عرض و عمق رشد خواهد کرد با این حال لازم وضروری است که اتحاد و یک پارچگی را حفظ کرده و برای ایجاد تشکل های مستقل سراسری و ایجاد سایت و بولتن مشترک کارگری تلاش شود. کارگران فعالین کارگری ورفقا! ما باید برای تربیت سیاسی طبقه کارگر به دور از هر گونه تنش برای آگاهی سیاسی جدا به فعالیت بپردازیم .طبقه کارگر با قوای خود منحصرا می تواند آگاهی تریدونیونیستی حاصل نماید یعنی اعتقاد حاصل کند که باید تشکیل اتحادیه بدهد ومبارزه را برای احقاق حقوق طبقه کارگر ادامه بدهد تا دولت مجبور به قوانینی کند که برای کارگران لازم است. دوستان کارگر اتحاد ما بنا بر تصمیم آزادانه ماست. تصمیمی که همانا برای آن گرفته ایم که با دشمنان طبقه کارگر پیکار کنیم و در مجاورمان نغلطیم. برای پیشبرد فعالیت های کارگری باید به کارگران دانش سیاسی داد. ما باید به سمت نظریه پردازی و به سمت مروج و هم به سمت مبلغ و سازمانده به میان طبقات برویم و باید در قشرهای کم و بیش آگاه مردم شوق و ذوق را برای ایجاد تشکل ها و ان جی او های مردمی و کارگری تحریک کنیم . ما باید تمامی مساعی خود را متوجه این هدف سازیم حصول آن از طرفی منوط است به صحت وارزیابی ما از موقعیت سیاسی و درستی شعارهای تاکتیکی ما و از طرف دیگر به پشتیبانی نیروی مبارز عملا موجود توده های کارگر! دوستان و رفقای کارگر کارهای عادی و روزمره وکلیه سازمان ها و گروه های هسته های کارگری و تشکیلات را باید متوجه تحکیم وتوسعه روابط با توده ها گردد. این کار همواره ضروری است تعیین است که ما هنوزباید برای تربیت وتشکیل طبقه کارگر. بسیار بسیار کار کنیم ولی اکنون تمام مطلب بر سر این است که مرکز ثقل عمده ی سیاسی این تربیت و این تشکل در کجا باید قرار گیرد. در تشکل ها و اتحادیه ها و کمیتهها و جمعیتهای علنی و غیرعلنی یا درهر جای دیگر چه در هر کجا طبقه کارگر باید تربیت و تشکل شود. همه ما یقین داریم که رسیدن به خواسته های جامعهکارگری فقط به دست خود کارگران می تواند انجام گیرد. بدون آگاهی و تشکل توده ها بودن آماده نمودن و پرورش آنها از راه مبارزه طبقاتی نمیتوانیم به اهداف کارگری دست یابیم.
دوستان و رفقای کارگر هر اندازه که ریشههای مبارزه ما عمیقتر ومتشکلتر باشد به همان اندازه باید این مبارزه را وسیع تر متهورانه تر و قطعی تر و با ابتکار بیشتر انجام بدهیم. ما سالهاست که درمقابل یک حکومت ضدکارگری قرار گرفته ایم نباید اصول جنبش کارگری را فراموش کنیم. بااین حال کسانی هستند فعالیت های مبتکرانه ما را به حساب نمی آورند وحتا چوب لای چرخ جنبش کارگری هم می اندازند. کارگران و فعالین کراگری کارگران در انتظار معامله نخواهند نست وصدقه هم نمی خواهند انها تمامی تلاش ومساعی خودر رادر راه احقاق حقوق بنیادین کارگران به کار می برند . حاکمان سرمایه بدانند که قادر به محدوم ساختن جنبش کرگری نیستند ما باید توجه خود را به تشکل های مستقل و اتحادیه ه ای حرفه ای وکارآمد معطوف کنیم. باید تشکیل اتحادیه های و تشکل های مستقل خود را مهم ترین مبنای تربیت سیاسی قرار دهیم درس و حرف اول و آخر ما این است که فقط مبارزه انقلابی توده های کارگر قادر است زندگی کارگران را بهبود بخشد و فقط با اتحاد وهمبستگی و مبارزه خود کارگران فقط مبارزه میلیون ها نفر قادر به انجام این عمل خواهد بود.
دوستان کارگر ما از تمامی راه های ممکن به سوی هدف خود که همان دفاع از منافع کارگران به پیش می رویم منافع طبقه کارگر بر ضد سرمایه داری چنین ایجاب می کند که کارگران دنیا همبستگی کامل و به هم فشرده ترین وحدت را داشته باشند وبه سیاست های ضد کارگری تن در ندهند و به دشمنان طبقه کارگر جواب دندان شکن بدهند. کارگران باید چشم و گوش خود و مردم را در مقابل فریب سیاست بازان بورژوازی حکومتی باز کنند به توده مردم بیاموزند که وعده های عوام فریبانه آنان را باور نکنند و فقط به نیروی خود به تشکیلات خود و به اتحاد خود تسلیح و متکی باشند. باید تمام قوا را به کار برد و انرژی انقلابی را گسترش داد و انگاه دشمنان طبقه ی کارگر عقب خواهند کشید و مجبور می شوند به خواسته های کارگران تن بدهند. زنده باد اتحاد وهمبستگی کارگران! زنده باد مجمع عمومی کارگران! بهنام ابراهیم زاده بند ۳۵۰ زندان اوین بیست و چهارم آذر ۱۳۹۲
دیدار جمعی از فعالین کارگری و اعضای کمیته هماهنگی شهر سنندج با خانوادههای مهرداد صبوری و افشین ندیمی
۲۱ آذر: بنا بر خبر رسیده، جمعی از فعالین کارگری و اعضای کمیته هماهنگی با خانوادههای مهرداد صبوری و افشین ندیمی دیدار کردند. آنها ضمن این دیدار، بازداشت غیر انسانی این دو عضو کمیته هماهنگی را محکوم کرده و بر حقانیت فعالیتهای کارگری کمیته هماهنگی به منظور دفاع از حقوق کارگران و همچنین تداوم مبارزات کارگران پای فشردند. خانواده افشین ندیمی نیز ضمن ابراز انزجار از بازداشت غیر انسانی فرزندشان، خواهان ایجاد شغل و امنیت شغلی برای همه کارگران شدند سپس جمع مذکور به شهر کامیاران رفته و با مادر مهرداد صبوری دیدار و پای صحبتهای این مادر فداکار نشستند. او ضمن محکوم کردن بازداشت فرزندش اعلام کرد: “من به آنها گفتهام این وظیفه شماست که ایجاد کار کنید تا فرزندان ما از روی ناچار مجبور به ترک خانواده نشوند و در کشور دیگری دنبال کار نگردند.”
مراسم قدردانی کارگران شهر سنندج از خانوادهی وفا قادری
پنجشنبه شبِ۲۱/۹/۹۲، جمعی از دوستداران جنبش کارگریِ شهر سنندج در یک مراسم نمادین، به بهانهی تولد “شادی” فرزندِ وفا قادری، کارگر و فعال کارگری دربند، در منزل ایشان دور هم گرد آمده، تا بار دیگر با آرمانهای وفا قادری و دیگر فعالین کارگری دربند تجدیدِ میثاق نمایند. حاضرین طی این دیدار مراتب سپاس و قدردانی خود را به خاطر تلاشهای بی وقفه و خستگیناپذیر این کارگر مبارز که در حد توان و به سهم خود در راستای ارتقاء همبستگی طبقاتیکارگران، جهت زدودن رنجها و نابرابریهای موجود در میان طبقه کارگر و ارتقای زندگی این طبقه صورت گرفته ابراز نموده و حمایتهای بی دریغ خانواده وی از مبارزات و تلاشهای ایشان و جنبش کارگری را ارج نهادند.
این دیدار اگر چه در غیابِ وفا قادری که به خاطر دفاع از منافع و خواستهای کارگران در زندان بسر میبرد اندوهناک به نظر میرسید، اما روایتی را به نمایش میگذاشت که حاوی پیامِی بس رسا به عوامل سرمایه بود. پیامی که ازحقانیت خواستها و مواضع جنبش کارگری در پیشگاهِ تمامی وجدانهای بیدار حکایت می کرد و گوشه کوچکی از پیوند ناگسستنی طبقاتی آنان را جهت نمایاندن افقهای بازتر به تصویر میکشید. آری حرکتهایی از این دست اگر چشمگیرتر و گستردهتر صورت گیرد و مورد اقبال و حمایت بخشهای مختلف کارگران و فعالین کارگری و همین طور اقشار تحت ستم و استثمار جامعه قرار گیرد اساساً این قابلیت را دارند که کم و بیش در مقابل فشارها و سرکوبها و مشخصاً دستگیری و زندانی کردن کارگران و فعالان کارگری، بایستد و یکی بعد از دیگری آن فشارها و سرکوب را خنثی نموده، به ضد خود تبدیل نماید. شرکت کنندگان در این مراسم همچنین بر جنبههای مختلف پیوند و همبستگی طبقاتی کارگران در مناسبات جاری طبقه کارگر که تماماً در سایه گسترش روزافزون تهاجمات عوامل سرمایه به صفوف کارگران و فعالان کارگری صورت میگیرد، مهر تأیید زدند و بر لزوم حرکتهایی منسجم که در راستای تقویتِ وحدت طبقاتی کارگران صورت میگیرد پای فشردند. شرکت کنندگان در مراسم همچنین حرکتهای منفرد و فاقد انسجام و آگاهی را که از اثربخشی و کارآمدی لازم بر جنبش کارگری در ایران برخوردار نیست مورد نکوهش قرار دادند و متفقاً این قبیل حرکتها را با نیازهای کنونی طبقه کارگر بی ارتباط دانستند. حاضرین در مراسم همچنین اعلام داشتند که در هیچ شرایطی یاران خود را تنها نخواهند گذاشت و دست از حمایت آنان بر نخواهند داشت. شادی عزیز! امشب شادباشِ تولدِ توست، دختری از تبار رنج و کار و ” آشنا با درد”؛ آگاه از مصائب و مشکلات زمانه؛ همسو و همدل با دغدغهها و دلمشغولیهای پدر و مادر؛ پدر و مادری که هم راه و همدرد همنوعان شان بوده و شادیِ خود را در روشنایِ چشمِ آنان به تماشا نشستهاند. پس یادت باشد که تنها شادیِ این دو انسان دوست داشتنی و عاشق نیستی! شادیِ تمام کسانی هستی که پدرت به خاطرشان راه دشواری را در زندگی در پیش گرفت و مادرت توشه و توان این راه شد. مادری که اگر نبود صبوری ها و استواریهایش، “شادی” اینگونه استوار و پرامید نمینمود! اکنون نوبت هنرمندی توست! وقتِ آن است که سرود وفایت را همراه با ترانه دلدادگی انسان بخوانی. گرچه میدانیم قلبِ نازکت بارها به لرزه افتاده و پاهایت خسته شده و زلالِ اشکهایت گُرده چهرهات را خیس و بارانی کرده، اما از تو می خواهیم که همچنان شاد و پر امید بخوانی سرود بودنت را و زندگی را نفس بکشی، با تمامِ ناخالصیهایش. تا شاید بازدمی باشد پاک و جانبخش برای سپیده دمانِ فردا! شادی گرامی! این گرد هم آمدن صمیمانه مان نه تنها نمایشگر همدلی خانواده بزرگ کارگری است بلکه نکته ای را به ما یادآور میشود که: باشیم و موجودیت خودمان را بر تارک سخت زمانه بکوبیم. ما فرزندان کارو تلاشیم و کار ما ماندن و زندگی کردن برای گسستنِ زنجیرهایی است که سرمایه بر دستها و پاهایمان بسته و من و تو و خیل عظیمی از انسانهای شریف و کارگر، این تولید کنندگان همه ی ثروت و رفاه و زندگی را در بند کرده است. سرمایه،همه ما، من و تو و همه آنها را که کار و تولید میکنند و زندگی را میآفرینند در بند ناتوانی و بیگانگی میخواهد! با بودن و کار و تلاش و آگاهی و همبستگیمان اجازه نخواهیم داد ذرهای احساس نا امیدی و تنهایی در دلمان رخنه کند. پس شاد و پر امید بمان و بخوان سرود بودنت را برای فردایی زیبا و دوست داشتنی! کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری
فتل و جنایت توسط جمهوری اسلامی
جساد دو کاسبکار که در منطقه مرزی شمزینان در شمال کردستان زیر برف مانده بودند، بیرون آورده شده اند. بنا به گزارشها، دو کاسبکار به نامهای “زیاد برگاهی” و “پرویز دهقان” روز جمعه سیزدهم دسامبر در نزدیکی روستای “کایالار” در نقطه صفر مرزی بر اثر سقوط بهمن در زیر برف مدفون شده بودند. یکی از این افراد توانسته بود خود را نجات دهد اما دو نفر دیگر در زیر آوار برف مدفون شده بودند. یکی از کشته شدگان برادر فرد نجات یافته از این حادثه است.
انفجار مین
۲۴ آذر جهانبخش رستمی ١٨ ساله فرزند نظر در نزدیکی پاسگاه “یکهشان” از توابع قصرشیرین به دلیل انفجار مین بجای مانده از جنگ، جان خود را از دست داد.
۲۴ آذر فرید قادری ٢٦ سالە در مرز شیخصلە منطقە ثلاث باباجانی بر اثر برخورد با مین یک پایش را از دست داد.
تیراندازی
بیستم پنجم آذرماه مأموران نیروی انتظامی در شهر نودشه یک شهروند ساکن این شهر به نام” بُرهان ایلخانی” ٤٥ سالە را زخمی کردند. خبرنگار کُردپا در نودشه از انتقال این شهروند به مراکز درمانی شهر کرمانشاه به دلیل شدت جراحات وارده خبر داد. تا لحظه انتشار این خبر از علت تیراندازی مستقیم به بُرهان ایلخانی گزارش دقیقی در دسترس نمیباشد.
اینترنت تحت فشار و کنترل شدید
شهروندان ساکن در پاوه از سوی پلیس سایبری در استفاده از اینترنت تحت فشار و کنترل شدید میباشند. فشار بر کاربران اینترنت در کافینتها طی هفتههای اخیر افزایش ملموسی داشته و استفاده از اینترنت بدون ارائه مدارک شناسایی و هویت کامل کاربر، عملاً غیرممکن است. اداره اماکن نیز از صاحبان کافینتها خواسته که ورود و خروج کاربران را کاملا کنترل و تشدید کنند و مشخصات شهروندان را به ثبت برسانند. همچنین تشدید کنترل بر اینترنت تنها به کافینتها محدود نگردیده و اینترنت خانگی نیز در رصد کامل پلیس فتا بوده و “کوچکترین تخلف” با برخورد “بدون اغماض مأموران” روبرو میشود.در همین ارتباط، اواسط مهرماه امسال نیروهای امنیتی و لباس شخصیها در چندین کافینت شهر پاوه بدون اجازه و رضایت صاحب کافینتها، اقدام به نصب دوربینهای مدار بستهکردند.
دستگیری و زندان
اواخر هفته گذشته ٧ شهروند ساکن پاوه به سبب تبلیغ برای احزاب کُرد اپوزسیون از طریق سایتهای اجتماعی به ٤٢ ماه حبس محکوم شدند.