اعتراضات اخیر کارگران آذرآب و هپکو نقطه تازه ای در جنبش کارگری است. این اعتراضات قدرتمند را باید در فضای پر تلاطم سیاسی امروز جامعه قرار داد تا اهمیت آنها بهتر درک شود. این اتفاقات در فضایی که اعتراض علیه اختلاس های حکومتی و رانت خواری هایشان به شعار خیابانی تبدیل شده است، شعارهایی که در تجمعات مختلف کارگران، معلمان، بازنشستگان و در تجمعات اعتراضی مالباختگان کاسپین به عنوان شاکیان خصوصی دزدی های میلیاردی حکومتیان در شهرهای مختلف در خیابانها میشنویم، روی میدهد.
این اتفاقات در فضایی به وقوع می پیوندد که جامعه با چهارشنبه های بدون حجابش بر نفی عملی و کامل حجاب، این پرچم حکومت آپارتاید جنسی کمر بسته است. تا جاییکه فسیل هایی چون علم الهدی اذعان میکنند که حجاب را نمیتوان اجباری کرد.
این اتفاقات در شرایطی رخ میدهد که مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی ابعاد جدیدی بخود گرفته است و شعار زندانی سیاسی آزاد باید گردد، جای کارگر، جای معلم زندان نیست، هر روز در این تجمع و در آن تجمع و در مقابل زندان و مجلس اسلامی، طنین انداز است. و بالاخره اینکه، این اتفاقات در شرایطی روی میدهد که اعتراضات کارگری هر روز گسترده تر میشود و جنبش های اعتراضی سازمانیافته تر با کارزارهای مبارزاتی شان به جلو گام برمیدارند و انسانیت را فریاد میزنند. مثالی دیگر از همین دست در همین روزهای اخیر، پاسخ گسترده به فراخوان شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان برای سیزدهم مهر ماه، روز جهانی معلم است. به این مناسبت از معلمان شاغل و بازنشسته گرفته تا بازنشستگان لشگری و کشوری و تامین اجتماعی از تهران و شهرهای مختلف با پوسترهایشان که بر روی آنها شعارهای اعتراضی علیه فقر، گرانی، تبعیض و علیه سرکوبها نقش بسته است، فراخوان داده و به استقبال یک روز اعتراض سراسری میروند و میگویند، همه می آییم.
از سوی دیگر این اتفاقات در شرایطی روی میدهد که جدالهای درون حکومت از هر وقت عمیق تر و ریشه ای تر است و در برابر این موج قدرتمند اعتراضی در دفاع از زندگی و معیشت و برای داشتن یک زندگی انسانی، میشود استیصالشان را دید. نمونه بارزش برخوردشان به اعتراضات کارگران آذرآب و هپکو در اراک است. از نزدیکتر نگاهی به این اعتراضات داشته باشیم.
در آذر آب و هپکو چه گذشت
مبارزات کارگران آذر آب و هپکو از اعتراض به دستمزدهای پرداخت نشده و خطر بیکار شدن از کار شروع شد. در طول یکسال اخیر این کارگران، بارها و بارها در اعتراض به این وضعیت برده وار کاری دست به تجمع زده اند و هربار با دادن وعده هایی، آنها را سردوانده اند. در حال حاضر کارگران آذرآب ٦ ماه مزد طلب دارند و کارگران هپکو از دیماه ٩٥ بطور کامل مزدشان را نگرفته اند و کارگران هر دو کارخانه در خطر بیکاری قرار دارند. روز ٢٨ شهریور کارگران این دوکارخانه یعنی حدود سه هزار کارگرهمزمان با یکدیگر به خیابان آمده و دست به تجمع و اعتراض زدند. نیروی انتظامی به صف آنان یورش برد، قشونش را به خیابان کشید و محل تجمع کارگران آذرآب به درگیری خیابانی کارگران با سرکوبگران تبدیل شد. در این حمله وحشیانه سرکوبگران به صف کارگران گاز اشک آور زدند، شلیک هوایی کردند و وقتی کارگران هپکو تلاش کردند به کمک همکارانشان در آذرآب بشتابند، با گاز اشک آور با آنها مقابله شد. اما در برابر همه این وحشیگیری ها کارگران عقب ننشستند و قرار و مدار ادامه اعتراضشان برای روز بعد را گذاشتند.
بدنبال ایستادگی جانانه کارگران در مقابل سرکوبگران و انعکاس گسترده ماجرا در سطح شهر و در دیگر محیط های کارگری بلافاصه فرمانده نظامی استان مرکزی به غلط کردن افتاد و در صدا و سیمای جمهوری اسلامی از کارگران عذرخواهی کرد. بعد هم، دادستان این استان و نماینده مجلس اسلامی و نهادهای دست ساز حکومتی و مقاماتی از این دست، تحت عنوان اینکه مشکل در مدیریت بوده است و باید خواستهای کارگران پاسخ گیرد، ناگزیر شدند، عقب بنشینند. بعد هم، بدنبال حرکت اعتراضی پنجم مهر ماه هپکو که همزمان با سفر ربیعی وزیر کار به این شهر، دوباره مسیر ریل راه آهن را بسته بودند، سراسیمه اعلام کردند که از طریق واگذاری تسهیلات بانکی، حقوق معوقه کارگران آذرآب پرداخت میشود و مدیریت این کارخانه نیز تغییر خواهد کرد و بخشی از مزد معوقه هپکو هم پرداخت میشود. بگذریم که در جریان این کشاکش ها، گوشه دیگری از رانت خواری هایشان در این دو کارخانه برملا شد. کارگران هم ایستاده اند و میگویند وعده ها باید عمل شود.
حکومتیان عقب نشستند، چون زمزمه اعتراض در دیگر کارخانجات شهر از جمله آوانگان که با مشکلات مشابهی دست و پنجه نرم میکنند، بالا بود. چون در ادامه اش میتوانست به وارد میدان شدن خانواده های کارگران و گسترش دامنه اعتراضات به کل شهر منتهی شود. کل این ماجرا یک اتفاق سیاسی مهم است که از توازن قوای سیاسی امروز جامعه حکایت دارد. این اتفاقات در عین حال بیش از بیش قدرت اتحاد کارگران را مقابل چشم جامعه میگذارد و در مقابل کل کارگران راه نشان میدهد.
جالب اینجاست که بعد از این ماجراها، علیرغم وعده و وعید دادن به اینکه بخشی از طلب کارگران آذرآب پرداخت خواهد شد و اعلام اینکه آنها قرار است سرکار بازگردند، شاهد ادامه این اعتراضات هستیم. از جمله روز اول مهرماه کارگران هپکو در اعتراض به یورش وحشیانه نیروی انتظامی دست به تجمع زدند. در این تجمع کارگران در سخنرانی هایشان صدای اعتراض خود را به تبعیض، نابرابری و به سرکوبگری نیروی انتظامی بلند کردند. از جمله یکی از سخنرانان خطاب به نیروی انتظامی گفت: “شما نیروی انتظامی که به صورت ما گازاشک آور زدی، بچه ات امروز با لباس نو و وسایل تحریر نو به مدرسه رفت، من خوشحالم که بچه تو با لباس نو به مدرسه رفت، اما میدانی که فرزند همکار من اینجا بغلش نشسته و از تحصیل محروم است.” و سخنران دیگری در اعتراض به سرکوب یگان ویژه و با خشم تمام از اینکه چگونه کل دم و دستگاه این حکومت و نیروی سرکوبش در خدمت سود صاحبان سرمایه و دزدان میلیاردی است و اینکه چگونه با چماق مذهب جامعه را سرکوب و چپاول میکنند، فریاد اعتراضش را بلند کرد و گفت: “دزدا خیالشون راحت، این پلیس و استاندار با اوناست. من خرج زن وبچم را نمیتونم بدم،اما اخبارو باز می کنی میانمار، لبنانه. صدای ما را همه دنیا شنید، ولی در تلویزیون ما فقط اخبار لبنان و میانمار، غزه و… است! و فریاد میزند : “زن و بچه من گرسنه اند…امام حسین مال ١٤٠٠سال پیش است، شما امروز میزنید تو سر و کله زن و بچه من!
این فریادها بطور واقعی فریاد اعتراض و کیفرخواست همه کارگران و همه مردم علیه فقر، تبعیض ، نابرابری و جهنم سرمایه داری حاکم است. اعتراضات کارگران آذرآب و هپکو تا همین جا دستاوردهای درخشانی برای کل کارگران و مردم دارد.
تجارب و دستاوردها
اولین تجربه ارزنده مبارزات قدرتمند کارگران آذر آب و هپکو، نشان دادن امکان دست زدن به تجمعات هماهنگ و قدرتمند کارگران در کارخانجات مختلف در سطح یک شهر و یا یک رشته معین تولیدی است. در اراک کارگران دو کارخانه آذر آب و هپکو کنار هم ایستادند و دامنه چنین اعتراضاتی میتواند شهر بزرگ اراک را که یک مرکز بزرگ کارگری است در بربگیرد. امروز اراک اتفاق افتاد ، فردا قزوین و در تمام شهرها میتواند باشد.
تجربه دیگر این اعتراضات نشان دادن قدرت اتحاد کارگران، آنهم در توازن قوای سیاسی امروز جامعه در تقابل با سرکوبگری های رژیم و گارد ویژه اش است. ایستادگی جانانه کارگران آذرآب و هپکو در مقابل نیروی انتظامی و در عین حال اعتراض به یورش وحشیانه گارد ویژه، یک درس مهم این اعتراضات برای خود این کارگران و کل جامعه است. پیام این اعتراض به کل حکومت این بود که دیگر جان به لب کارگران و کل مردم رسیده است و کوتاه نخواهند آمد.
سومین تجربه مهم، شکل گیری یک همبستگی وسیع کارگری در حمایت از این کارگران و در برابر نیروی سرکوب حکومت است. خصوصا شکل گیری چنین شکلی از اتحاد و همبستگی که در آن کارگران از دیگر کارخانجات جمع شوند، پلاکارد بدست بگیرند و اعلام حمایت کنند نوین و بیسابقه است. در این رابطه کارگران آلومینیوم هرمزگان پیشتاز بودند و با جمع شدن و بدست گرفتن پلاکاردی در همبستگی با کارگران آذرآب و در اعتراض به سرکوب نیروی انتظامی به دیگر کارگران راه نشان دادند. بدنبال آن کارگران آلومینیوم اراک، ماشین سازی اراک، جمع هایی از کارگران در سنندج با گرفتن پلاکاردهایی در محکومیت یورش نیروی انتظامی به کارگران آذرآب، اعلام همبستگی کردند. معلمان نیز در تدارک روز جهانی معلم با پوستری که روی آن نوشته شده است، که ١٣ مهر کارگران آذرآب و هپکو را فراموش نکنیم، به این همبستگی ها پیوستند. همچنین در تجمع اعتراضی کارگران سندیکای واحد و جمع هایی از فعالین کارگری، معلمان، دانشجویان و فعالین اجتماعی در حمایت از رضا شهابی در مقابل وزارت کار تهران، یک شعار تجمع کنندگان در حمایت از کارگران آذرآب و هپکو بود و نمونه آخراین همبستگی ها تجمع اعتراضی دانشجویان صنعتی اراک در روز چهارم مهر ماه در محوطه اصلی دانشگاه است. این حمایت ها و همبستگی ها ادامه دارد. ضمن اینکه رهبران و چهره های سرشناس و تشکل های مختلف کارگری، با بیانیه های اعتراضی خود یورش به صف کارگران را محکوم کرده و با مبارزات کارگران آذرآب و هپکو اعلام حمایت کردند. این همبستگی ها به سهم خود یک قدرتنمایی بزرگ کارگری است علیه فقر، تبعیض، نابرابری، و برای داشتن یک زندگی شایسته انسان.
اینها همه تجارب و دستاوردهای مهم مبارزات کارگران آذرآب و هپکو است که گامهای بسیاری جنبش کارگری را به جلو برد. تا جاییکه امروز میتوانیم از این اعتراضات به عنوان یک نقطه عطف صحبت کنیم. طبعا وارد میدان شدن خانواده های کارگری، مبارزات این کارگران را وارد فاز دیگری خواهد کرد و به آن ابعاد اجتماعی تری خواهد داد. خصوصا کارگران هپکو تجربه مبارزات سال گذشته شان را دارند. مبارزاتی که یک اتفاق سیای مهم در سال ٩٥ بود و به میدان آمدن خانواده ها نقش مهمی در پیشروی آنها و تحمیل عقب نشینی هایی به حکومتیان داشت. در موقعیت امروز اعتراضات این کارگران جایگاه خانواده ها مهم تر و برجسته تر میشود. زنده باد کارگران آذرآب و هپکو، زنده باد همبستگی کارگری.