جدید ترین

شهلا دانشفر: سخنی به مناسبت آغاز سال تحصیلی

 

یک هفته بیشتر به شروع سال تحصیلی باقی نمانده است. با شروع سال تحصیلی یش از ١٣ میلیون دانش آموز در مقاطع مختلف تحصیلی به مدرسه میروند. بیش از یک میلیون معلم و کارمند دولتی نیز کار خود را  آغاز میکنند. نکته قابل توجه این است که شروع سال تحصیلی در ایران، همانند دیگر کشورها، یک امر روتین و معمول نیست بلکه، مثل هر چیز دیگر ابعاد وسیع اجتماعی- سیاسی دارد. فقر و فلاکت بیسابقه توده مردم مشکل فرستادن کودکان به مدرسه را در پی دارد؛ هزینه های کمر شکن وسایل تحصیلی، اخاذی های مدارس برای ثبت نام کودکان- در شرایطی که بخش عظیمی از جامعه با دستمزدهای چند بار زیر خط فقر و حتی با عدم پرداخت بموقع همین چندرقاز حقوق روبرو هستند-، بیکاری میلیونی و محروم  از هر گونه تامین، و در حالی که خبری از تحصیل رایگان به عنوان یک حق پایه ای در جامعه نیست، شروع سال تحصیلی به کابوسی برای بسیاری از خانواده ها تبدیل شده است.

از سوی دیگر معلمان قرار ومدار ادامه اعتراضاتشان برای سال جاری را میگذارند. اعتراض در دانشگاهها نیز در رابطه با سطح بالای شهریه ها و امکانات زیستی چون خوابگاهها و غیره مدتیست که در جریان است. از اینرو آغاز سال جدید تحصیلی به فضای اعتراض در جامعه شدت داده است.

هر سال تعدادی بیشتری از کودکان از چرخه تحصیل خارج می مانند. از جمله طبق آماری دولتی طی ۱۵ سال گذشته مجموع دانش‌آموزان دوره‌های گوناگون تحصیلی از ۱۹ میلیون (در سال ۱۳۷۸) به کمتر از ۱۳ میلیون در سال جاری رسیده است. گزارشات دیگر از هفت میلیون کودک خارج از چرخه تحصیل سخن میگوید. به این رقم، کودکان محروم از تحصیل افغانستانی مقیم ایران، کودکان محروم از تحصیل که در روابط صیغه ای به دنیا آمده و فاقد “هویت و شناسنامه ” هستند و بسیاری از کودکان در روستاها که از تحصیل محرومند را اضافه کنید، ابعاد هولناک این فاجعه اجتماعی مقابل ما قرار میگیرد.

در ایران خبری از تحصیل رایگان نیست و آموزش کاملا کالایی است. ادعا میشود که بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی تحصیل تا پایان مقطع دبیرستان برای همه رایگان است. اما این فقط بر روی کاغذ است. مدارس دولتی هم تحت عناوین مختلفی چون همیاری مردم، مرتبا از خانواده ها اخاذی میکنند. از جمله برای ثبت نام کودکان به اسم همیاری شهریه میگیرند. ضمن اینکه در طول سال نیز بخش اعظم هزینه های مدرسه را از والدین طلب میکنند و گاها گزارش شده است که تحویل نتایج امتحانات تحصیلی کودکان را در گرو پرداخت این اخاذی ها قرار داده اند. بعلاوه، مدارس  دولتی تعدادشان هر روز محدود تر میشود و در مدارس انتفاعی نیز هیچ سقفی برای گرفتن شهریه وجود ندارد. به‌عنوان مثال الآن مدارس ایران به ١٧نوع تقسیم شده است که شامل «مدارس دولتی»، «غیر دولتی»، «تیزهوشان»، «نمونه دولتی»، «هیأت‌امنایی»، «تربیت بدنی»، «معارف اسلامی»، «ایثارگران»، «دانش‌آموزان استثنایی»، «بزرگسالان»، «مدارس وابسته به نهادهای مختلف»، «مدارس سماء وابسته به دانشگاه آزاد اسلامی»، «مدارس شبانه روزی»، «از راه دور»، «ماندگار»، «مدارس هوشمند» و «شبانه» است. بدین ترتیب خانواده ها با انواع و اقسام محدودیتها و سخت‌گیریها برای ثبت نام کودکانشان در مدرسه روبرویند. مدارس غیر دولتی نیز به مرکز چاپیدن بیشتر مردم تبدیل شده است. از جمله بسیاری از خانواده ها با کوچکترین نقل و انتقالی با مشکل پیدا کردن مدرسه برای کودکانشان روبرو می شوند. جدا از اخاذی های مدارس، هزینه کتاب سرسام آور است. هزینه نوشت افزار سرسام آور است. تهیه پوشاک مناسب برای فصل سرما و گرما برای خانواده ها مشکل است و اینها همه مشکلات بخش عظیم جامعه در شروع سال تحصیلی است. این وضعیت میزان محرومیت کودکان از تحصیل را افزایش داده است.

در جمهوری اسلامی سرانه دانش آموزی حداکثر حدود بیست و هشت هزار تومان در سال یعنی مبلغی در حدود هشت دلار در سال است. این درحالیست سالانه اعتباری بالغ بر ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیاردتومان در بودجه استانی و ملی برای راهیان‌نور در سطح کشور هزینه می‌شود. در لایجه بودجه سال ۹۶ حکومت نیز مبلغی بیش از ۶۰۰۰ هزار میلیارد تومان برای “خدمات حوزه علمیه و نهادهای ویژه فرهنگی” را تصویب کردند که همه کارشان گسترش و تبلیغ جهل و خرافه مذهبی مورد نظر حکومت است. یک نمونه اش اعزام گله های آخوند به مدارس است. آنوقت در برابر هر خواسته و اعتراضی از جانب خانواده های دانش آموزان  و معلمان، حرفشان اینست که آموزش و پرورش با کسر بودجه ٥ هزار میلیاردی روبروست و نمیتواند جوابگو باشد. همان پاسخی که نوبخت در جواب به خواست معلمان شاغل و بازنشسته و خواست افزایش حقوقها به بالای خط فقر٤ میلیونی داد.

 

جدا از همه این مشکلات وضع اسفناک مدارس است. طبق گزارشات دولتی در حال حاضر ٣٠ درصد مدارس کشور تخریبی و فرسوده هستند و نیاز به مرمت و بازسازی دارند و هم اکنون حدود ٤ میلیون از دانش‌آموزان در این مدارس درس میخوانند و جانشان در خطر است. بعلاوه اینکه بازهم گزارشات دولتی از ١٣۰ هزار کلاس درس در نقاط مختلف کشورکه فاقد وسایل گرمایشی مناسب هستند، حکایت میکند . که یک نمونه فاجعه بارش، آتش سوزی مدرسه ای در شین آباد بود.

اما در برابر این وضعیت جامعه ساکت نیست. هم اکنون کارزارهای بسیاری در حمایت از حق تحصیل رایگان برای همه در جریان است و از جمله یکی از شعارهای تجمعات اعتراضی معلمان ، بازنشستگان و کارگران و یکی از بندهای قطعنامه هایشان  تحصیل رایگان بوده است. همچنین ممنوعیت کار کودکان و حق تحصیل رایگان موضوع مهم کمپین های حمایت از حقوق کودک و نهادها و تشکلهای دفاع از حقوق کودک بوده است. همین اواخر نیز محسن عمرانی معلم زندانی در بوشهر طی بیانیه ای بر دو موضوع حق تحصیل برای کودکان افغانستانی و تحصیل رایگان تاکید کرد.

یک بند مهم قطعنامه های اعتراضی معلمان لغو مدارس خصوصی و رایگان شدن تحصیل در تمام سطوح تحصیلی است. معلمان با شعار آموزش را کالایی نکنید، بر طبقاتی شدن آموزش و پرورش و محروم بودن بخش عظیم کودکان این جامعه از تحصیل با استاندارد انسانی اعتراض خود را اعلام داشتند.

بدین ترتیب، کالایی بودن آموزش، مذهب به عنوان یک رکن مهم آموزش در جمهوری اسلامی و تبدیل آموزش و پرورش به یک نهاد کاملا امنیتی و ایدئولوژیک، تفکیک جنسیتی در مدارس و تحمیل حجاب بر کودکان، همه و همه موضوعات اعتراض مردم در برابر حکومت اسلامی است.

تحصیل رایگان یک حق پایه ای شهروندی است. یک قدم فوری در این جهت  ممنوعیت اخاذی از خانواده های دانش آموزان است. تحصیل رایگان در تمام سطوح آموزشی حق همه مردم است. البته تحصیل رایگان محدود به نپرداختن شهریه نیست. بلکه تحصیل رایگان بعلاوه رایگان بودن کتابهای درسی و تمام لوازم تحصیل، مدارس امن و کافی برای کودکان در تمام محلات شهرها، سرویس رایگان ایاب و ذهاب برای رفتن به مدرسه، یک وعده غذای گرم در مدرسه برای اینکه کودک بتواند تمرکز لازم را برای جذب آموزش داشته باشد و… را هم در بر میگیرد. تمامی این حقوق باید شامل  کودکان افغانستانی و تمامی شهروندانی که از کشورهای دیگر به ایران آمده اند نیز بشود. مهمتر اینکه خانواده های بسیاری هستند که بدلیل فقر فراوان ناگزیرند کودکانشان را برای کار میفرستند. امروز آمار کودکان کار بیداد میکند. تحصیل رایگان یعنی ممنوعیت کار کودکان و تامین خانواده های آنها که ناگزیز نشوند کودکانشان را از تحصیل بیرون بیکشند و راهی کار کنند. دولت در قبال این خواستها در قبال مردم مسئول است.

بعلاوه خواست ما مردم، جدایی کامل مذهب از آموزش و پرورش است. خواست ما مردم پایان دادن به کالایی کردن  و طبقاتی شدن آموزش و شرایط یکسان آموزشی برای همه کودکان بر اساس استانداردهای علمی امروز بشری است. خواست ما مردم مدارسی شاد، امن، مدرن  و انسانی است. خواست ما مردم برچیده شدن بساط آپارتاید جنسی در مدارس و منع حجاب برای کودکان است.

یک هفته بیشتر به بازگشایی مدارس نمانده است، با تمام قوا از کارزارهای مبارزاتی برای حق تحصیل رایگان برای همه کودکان، دفاع کنیم. معلمان، خانواده های دانش آموزان، دانشجویان که خود با معضلات مشابهی بر سر آموزش روبرویند و فعالین دفاع از حقوق کودک و در واقع کل جامعه نیروی مهم اعتراض علیه محرومیت کودکان از تحصیل و وضعیت اسفبار تحصیل در ایران هستند. برای فرستادن کودکانمان به مدرسه تمام نیروی خود را بسیج کنیم و متحدانه در برابر اخاذی های مدارس بایستیم و با تجمع کردن در مقابل مدارس و مراکز آموزش و پرورش و به اشکال مختلف اعتراضی اعلام کنیم که جای کودکان ما مدرسه است. خواستار جمع شدن بساط مدارس خصوصی و طبقاتی شدن آموزش و پرورش و گرفتن حق تحصیل از کودکانمان شویم. اینها همه خواستهای اعتراضات همین امروز معلمان نیز هست، از مبارزات آنان وسیعا حمایت کنیم.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *