علی ربیعی وزیر کار: میزان بیکاری به زودی کاهش نمییابد
خبرها بازهم از سونامی بیکاری و ادامه وضعیت فاجعه بار بیکاری جوانان حکایت دارد. علی ربیعی وزیر کار طی سخنانی در حاشیه مراسم رونمایی از ٦٠ محصول جدید شرکت های داروسازی، زیر مجموعه وزارت کار با گفتن اینکه برنامهریزی دولت برای سال ۹۶ ایجاد یک میلیون شغل است، اعلام کرد که با توجه به ورود جمعیت وسیع جوانان تحصیلکرده به بازار کار، باز هم میزان بیکاری در چند سال آینده در سطح فعلی باقی میماند.
بنابر گزارشاتی از همین دست در حال حاضر سالانه حدود ۸۰۰ هزار نفر فارغالتحصیل وارد بازار کار میشوند که نزدیک به نیمی از فارغ التحصیلان دانشگاهها بیکار هستند. به این تعداد باید متقاضیان کار بدون تحصیلات دانشگاهی را نیز اضافه کرد. از جمله به گفته اسحاق جهانگیری معاون اول روحانی و ربیعی وزیر کار در سال گذشته حدود یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر وارد بازار کار شدهاند. این درحالیست که به گفته چندی قبل عیسی منصوری، معاون اشتغال وزیر کار در سال ۹۵ فقط حدود ۷۰۰ هزار شغل جدید ایجاد شده است. مرکز آمار جمهوری اسلامی نیز از ایجاد ۶۱۵ هزار شغل در سال گذشته خبر داده بود. یعنی باقی یک میلیون و دویست هزاری که وارد بازار کار شده اند، اشتغالی پیدا نکرده و بر خیل عظیم بیکاری اضافه شده اند.
بدین ترتیب علیرغم همه آمارهای مهندسی شده دولتی برای اینکه در نزاعهای درونی حکومت نشان داده شود، که برجام بی فرجامشان موفق بوده است، آمارها همچنان از افزایش بیکاری در سال ٩٥ سخن میگوید. درگزارشی در اوائل سال ٩٥ از سوی مرکز پژوهش های مجلس تعداد بیکاران کشور ۶ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر اعلام شده است. طبق همین گزاراشات، در سال ٩٥ بیش از ۲۹ درصد افراد ۱۵ تا ۲۴ ساله و نزدیک به ۲۶ درصد جوانان ۱۵ تا ۲۹ ساله بیکار بودهاند. بگذریم که در آمارهای مربوط به نرخ بیکاری، کودکان کار جزو جمعیت شاغل محسوب میشود. چون در جامعه ایران کار کودکان، مجاز و قانونی است و مشاهده میکنیم که در همین آمار مربوط به سال ٩٥ سن اشتغال را از ١٥ سال محاسبه کرده اند. در حالیکه سن ١٥ تا ١٨ سال هنوز بطور واقعی سن کار نیست و چنین افرادی باید از امکاناتی چون تحصیل رایگان و یک زندگی آسوده و امن برخوردار باشند.
نکته قابل توجه دیگر در این آمارها به حساب آوردن اشتغال ناقص در شمار جمعیت شاغل کشور است. بنابر تعریف عجیبی از سوی سازمان بین المللی کار هر فردی که یک ساعت کار کرده باشد شاغل محسوب می شود. در نتیجه طبق گزارشی در سال ٩٤ بیش از یک چهارم جوانان ایران بنابر تعریف سازمان بینالمللی کار، حتی یک ساعت در هفته کار درآمدزا نداشته اند.
مثال دیگر در همین راستا کارگران فصلی هستند که فقط نیمی از سال آنهم با حداقل دستمزد و چند بار زیر خط فقر به کار اشتغال دارند و نیمی از سال بیکار. این بیکاران فصلی جایی در محاسبات نرخ بیکاری ندارند و به لحاظ تامین زندگی در آن مدت از سال که کاری ندارند، بشدت در مضیقه بسر میبرند. و از سوی دیگر چون بابت فصول بیکاری شان برای آنان حق بیمه ای به تامین اجتماعی پرداخت نمیشود، با معضل جدی بازنشستگی و برخورداری از همان چندرغاز حق بازنشستگی روبرو هستند.
بخش دیگری از همین جمعیت عظیم بیکاران ناگزیر به کارهایی چون دستفروشی، کوله بری در مرزها روی آورده اند. این نیرو ها نه در لیست آمار بیکاری قرار دارند و نه امنیتی برای تداوم کارشان و تسهیلاتی برای آن برخوردارند. بلکه به عکس همواره با حمله نیروهای سرکوب شهرداری و باج بگیران مرزی روبرویند و ابعاد جنایت در برخورد با این کارگران به جایی رسیده است که کارزارهای مبارزاتی ای در حمایت از آنان به راه افتاده و اخبارش به سرتیتر مهم خبر ها تبدیل شده است.
و بالاخره به عنوان یک بخش مهم از جمعیت بیکاران، به حساب نیامدن نیروی عظیم زنان خانه داری است که وارد باز کار نشده اند و در شمار نیروی بیکار کشور محاسبه نمیشوند. چرا که بر طبق قوانین ارتجاعی اسلامی خانه نشینی زن و شوهرداری و بچه داری وظیفه “دینی” زن است.
اما نیاز جامعه و فشار جنبش رهایی زن، باعث شده که این جانیان در آمارهایشان بخش زنانی که متقاضی کار شده اند، از جمله زنانی که تحصیلات خود را تمام کرده و میخواهند وارد بازار کار شوند و شمارشان نیز بالاست، ناگزیر وارد محاسباتشان کرده اند. در همین راستاست که بنا بر آمارها میزان بیکاری در میان زنان و جوانان و در مناطق شهری به نسبت مناطق روستایی بیشتر بوده است. بطور مثال مولاوردی معاون روحانی در “امور زنان و خانواده” در نخستین کنگره ملی مدیریت جوان در سال ٩٤ از رکورد دار بودن بیشترین نرخ بیکاری در میان زنان، طی ٢٠ سال اخیر سخن میگوید.
بدین ترتیب در شرایطی که اقتصاد جمهوری اسلامی به مرز فلج شدن رسیده است، هر روز کارخانجات بیشتری به تعطیلی کشیده شده و کارگران بسیاری از کار بیکار میشوند، برای دانش آموختگانی که وارد بازار کار میشوند، کاری وجود ندارد و بحث بر سر بحران بیکاری جوانان و سونامی بیکاری است، محرومیت جمعیت عظیم بیکاران از یک بیمه بیکاری مکفی و در کنار آن بیمه های اجتماعی دیگر، مساله بیکاری را به یک فاجعه بزرگ اجتماعی تبدیل کرده و دامن بسیاری از خانواده ها را گرفته است.
بیکاری میلیونی و محرومیت از هر نوع تامینی
همانطور که اشاره کردم آمار ها از بیکاری میلیونی خصوصا در میان جوانان و زنان خبر میدهد. هر روز جمعیت بیشتری وارد بازار کار میشوند و بیشتر از نیمی از این جمعیت جذب بارار کار نمیشوند و به خیل عظیم بیکاری اضافه میشود. این آمارها تکاندهنده است. در برابر این فاجعه عظیم انسانی هیچ تامینی وجود ندارد. نه خبری از بیمه بیکاری هست و نه تامین های اجتماعی دیگر چون درمان رایگان، تحصیل رایگان و تسهیلات لازم برای تامین مسکن.
بنا بر تعریف سالنامه آماری سازمان تأمین اجتماعی در سال ۱۳۹۴، “مقرری بگیر بیمه بیکاری عبارت است از بیمه شده ای است که بدون میل و اراده بیکاره شده و آماده کار باشد”. این تعریف به روشنی نشان میدهد که چیزی که در جمهوری اسلامی به آن “بیمه بیکاری” گفته میشود، دربرگیرنده تمامی نیروی میلیونی عظیم بیکار کشور اعم از زن و مرد نیست و در واقع ربطی به بیمه بیکاری ندارد. بلکه بهای بیکار کردن کارگر از کارش است، برای کاستن از ابعاد اجتماعی اخراج ها. که آن نیز زیر فشار جنبش اعتراضی کارگری به دولت تحمیل شده است. میزان آن هم ناچیز و بنابر قانون میزانش برابر با ٥٥ درصد میانگین حقوق دو ماهه آخر کارگر است که به افزایش ده درصد به هر یک از افراد تحت تکفل کارگر، مبلغش میتواند اضافه شود که البته نباید از حداقل دستمزد کارگر که خود چندین بار زیر خط فقر است، بالا بزند. برای شمولیت این “بیمه بیکاری” نیز کارگر باید ٦ ماه قبل از بیکارشدنش، سابقه پرداخت حق بیمه داشته باشد که اگر مجرد باشد تا حداقل ٣٦ ماه و اگر متاهل باشد تا ٥٠ ماه این پول به او تعلق میگیرد. حال با توجه به اینکه ٩٠ درصد مشاغل قراردادی و پیمانی است، همین چندرغاز بیمه بیکاری هم شامل حال بسیاری از کارگران نمیشود. و بنابر قانون فاشیستی جمهوری اسلامی کارگران افغانستانی و تبعه کشورهای خارجی از این بیمه محرومند.
علیه بیکاری متحد و متشکل شویم
یک رکن مهم مبارزه علیه فقر و فلاکت، مبارزه علیه بیکاری است. بیکاری یک درد اجتماعی است و زندگی و معیشت بخش عظیمی از جامعه را به تباهی کشیده است. بیکاری موجب از هم پاشیدن خانواده های بسیاری شده است. این معضل اجتماعی برای جوانان و کل مردم موجب مصائبی چون بالا رفتن آمار تن فروشی، اعتیاد، خارج ماندن کودکان بسیاری از چرخه تحصیل و افزایش هر روزه تعداد کودکان کار و خیابان، شده و به معضلی اجتماعی تبدیل شده است. در تقابل با این پدیده بزرگ اجتماعی که آمارش در ایران میلیونی است، باید جنبشی با همین ابعاد به راه انداخت. جنبشی که همه بیکاران و خانواده هایشان، کارگرانی که از کار بیکار میشوند و خانواده هایشان را در بر بگیرد و برای آن کل جامعه را بسیج کرد.
با کارزاری سراسری علیه بیکاری و با خواست بیمه بیکاری برای همه کسانیکه که کار ندارند و آماده به کارند، و حق داشتن کار و یک زندگی انسانی، صف میلیونی نیروی خود را علیه بیکاری سازمان دهیم.
یک گام مهم در کارزارعلیه بیکاری، متشکل شدن حول خواستهایی روشن و سراسری است. بیمه بیکاری مکفی و امروز در گام اول رقمی بالای خط فقر، یعنی بالای ٤٠٠ هزار تومان، حق همه افراد آماده به کار بالای ١٨ سال اعم از زن و مرد است و تا زمانیکه این افراد بیکارند و اشتغالی پیدا نکرده اند، باید از حق بیمه بیکاری برخوردار باشند. ضمن اینکه درمان رایگان، تحصیل رایگان و تسهیلات لازم برای تامین مسکن حق همه کارگران و کل جامعه است.
اخراج باید ممنوع شود و کارگری که به دلیل تعطیلی کارخانه از کار بیکار میشود، حق دارد که تا مقطع اشتغال به شغل جدید، هر ماهه برابر با آخرین حقوق دریافتی اش، مزد دریافت کند. دولت موظف است برای این کارگران به لحاظ تخصص یابی و شرایط کاریابی تسهیلاتی فراهم کند. و شغلی مشابه برای آنان پیدا کند. از جمله کارگرانی که بدلیل تغییرات تکنولوژی و خارج شدن رشته کاری شان از رده مشاغل کاری، بیکار میشوند، باید از امکان رایگان تخصص یابی برای اشغال به حرفه ای دیگر برخوردار شوند. اینها همه خواستهایی است که میشود بطور سراسری دور آن گرد آمد. حول این خواستها گروههای مبارزاتی مان را در مدیای اجتماعی شکل دهیم و بر سر این موضوع مهم کارزاری اجتماعی به راه اندازیم.
اعتراض علیه بیکاری دارد در اشکال سازمانیافته تری راه خود را پیدا میکند. نمونه هایی چون اعتراضات جوانان بیکار در ماهشهر، آبادان ، لنگرود، شهررویی بهبهان طلایه هایی از چنین حرکتی است. این خیل عظیم بیکاری که نیمی از آنرا جوانان تشکیل میدهند، امروز یک بمب انفجاری اعتراض در جامعه هستند. جنبش علیه بیکاری، جنبشی است که زمینه حمایت اجتماعی دارد و با اتکا به این نیروی عظیم اجتماعی میتوان به تدارک سازماندهی اش رفت و علیه بیکاری متشکل شد.