یکی ازمحرمانه ترین اسناد در جمهوری اسلامی سند “سبد معیشت یک خانواده متوسط کارگری” است این سندی است خطرناک که هیچ جاسوسی، حتی جیمز باند، جان خودش را به خطر نمی اندازد تا بدان دست یابد! چرا که گفته شده این سند “مبنای علمی” دارد که ” بر مبنای گزارشهای رسمی بانک مرکزی، مرکز آمار و معاونت تغذیه وزارت بهداشت تهیه شده است” اینکه کدام گزارش رسمی دو مرکز حکومت مورد نظر است و معاونت تغذیه دقیقا چه مقدار اقلام خوراکی را در نظر دارد که یک خانواده کارگری باید مصرف کند اسرار الهی است که فقط کارشناسان جمهوری اسلامی میتوانند درک و تفسیر کنند ایضا آنها که خود را به اشتباه چپ میدانند و باز هم به اشتباه سنگ کارگر را به سینه میزنند چرا که قسم خوردند که ثابت کنند در جمهوری اسلامی ” نیتهای خیری اینجا و آنجا” در کار است.
فریبرز رئیس دانا که به دنبال نیت خیر این و آن در جمهوری اسلامی است و سراغ هم دارد کی نیت خیر دارد و کی ندارد در مصاحبه مفصل تر با روزنامه حکومتی همدلی بعد از مصاحبه با ایلنا که شور وشعف خود را از تعیین سبد هزینه یا سبد معیشت کارگران نشان داده، آدمهای با نیت بد را وزاری دولت روحانی میداند و آدم خوبه را خود روحانی میشناساند:” وزارت کار رفاه و تعاون و وزارت راه و شهرسازی، … اساساً طرفدار پائین نگاهداشتن و اختناق دستمزدها هستند. البته ماجرا درباره شخص رئیسجمهور فرق میکند به نظر میآید که ایشان متوجه شده که حداقل بدون مداخله، نظم دهی و تامین رفاه، موتور اقتصاد به گردش درنمیآید و نارضایتیها انفجاریتر میشود.”
البته فقط آدم خوبها با نیتهای خوب تنها شخص رئیس جمهور نیست بلکه ” نمایندگان کارگری ” را شامل میشود. یعنی همان کسانی که علاوه بر چماق کشی و چاقو کشی به روی کارگران هر ساله پای سند گرسنگی بیشتر کارگران را امضا میکنند. اما از نظر رئیس دانا ایشان نمایندگان کارگری هستند و همین نشان میدهد که ایشان کدام طرف ایستادند. کسی که مدعی دوستی با “محذوفان” است بعد از قریب چهار دهه حکومت سرکوبگر اسلامی و بعد از بیش از صدسال شکل گیری طبقه کارگر در ایران که در همه این سالهای یک وجه مشخصه همه دولتهای که سرکار بودند ستمگری بر طبقه کارگر بوده و سرچشمه این ستم گری فراهم کردن زمینه سود آوری سرمایه بوده و در همه این ایام صدای کارگران از این ستم به آسمان بلند بوده و در برخی سالها جنبش کارگری صدایش متحدتر و رساتر به گوش جامعه رسیده و در سال ٥٧ طبقه کارگر به جان آمده از این ستم همیشگی رهبر سرسخت انقلاب عظیمی شد که به سرنگونی یکی از دیکتاتوریهای خونین سرمایه منجر شد، تازه بعد از تعیین سبد هزینه توسط کاربدستان حکومت اظهار خوشحالی میکند که ستم بر کارگران افشا شده است:”… سبد معیشت را اقدامی خوب، مثبت، آگاهیبخش و افشاگرانه میدانم. میگویم افشاگرانه، چون برای سالها حقیقت رنج طبقه کارگر مکتوم مانده بود…” واقعا جناب رئیس دانا با این همه معلومات که دکتر و استاد خطاب شان میکنند این همه سال متوجه حقیقت رنج طبقه کارگر نشده و سبد معیشتی که نمایندگان سرمایه برای کارگران تعیین کردند موجب آگاهی بخشی ایشان شده است؟ حالا مارکس بماند یعنی یکبار هم ارنست مندل را هم نخوانده، این هم به کنار و تاریخ جهان هم به کنار، تاریخ معاصر ایران نتواسته موجب آگاهی بخشی ایشان شود؟ در این میان چیزی که افشا شده این است که ایشان بی شک تاریخ را به روایت سرمایه خوانده که حقیقت رنج طبقه کارگر بر ایشان مکتوم مانده. رئیس دانا به عنوان یک استاد اقتصاد که به قول خودشان همین اواخر ” تحقیقاتی میدانی محاسباتی” داشتند ، تعیین ” دو میلیون و چهارصدو هشتادو نه هزار تومان”( چقدر هم دقیق!) سبد معیشت را ستوده بودند هر چند معتقد بودند دویست هزار تومنی هنوز کم دارد! و برمبنای همان علمی که ایشان باور دارند یعنی علم اقتصاد بورژوازی، چند روز بیشتر نگذشته سیصد هزار تومان دیگر نیز اضافه نمودند و سر راست ٣ میلیون تعیین نمودند! ایشان باید حواس شان باشد که اینگونه دست و دل بازی ها برای سرمایه خرج نتراشد.
ایشان فروتنانه در اعتراض به کسانی که مدعی اند “بالا رفتن دستمزدها … باعث تضعیف تولید و صادرات میشود و تولید داخلی بازارهای داخلی و خارجیاش را از دست خواهد داد، درنتیجه کارگران بیشتری اخراج خواهند شد، …” فرمودند :” اگر راست میگویند به طبقه کارگر این حق را بدهند که اقتصاددانان، جامعه شناسان و حقوقدانان خود را به جلسات چانهزنی با دولت و کارفرمایان ببرند تا بتوانند بهصورتی دموکراتیک از حقوق صنفی خود دفاع کنند…” البته اصلا منظورشان خودشان نیستند ما هم اصلا متوجه نشدیم که منظور خود ایشان است! از اینها که بگذریم، به زعم ایشان “مهمتر از همهچیز و قبل از تعیین حداقل دستمزد، حقوق صنفی کارگران از اهمیت برخوردار است” و این حقوق صنفی را کسی نمی تواند تشخیص دهد الا یک کسی مانند ایشان. از انصاف نباید گذاشت که این بار تشخیص ایشان درست است چون دستمزدها دیگر در ایران حقوق صنفی نیست بلکه سر راست یک خواسته سیاسی است چون صریحا کل حکومت اسلامی را به چالش کشیده است که قرار بوده کارگر ارزان را خاموش هم سازد که سرمایه خارجی و داخلی احساس امنیت کند. هشدار ایشان از جهت ” نارضایتیها انفجاریتر” بخوبی گویا است که ایشان درس اش در کدام مکتب فکری فرا گرفته و آموزه هایش را برای چه کسانی بکار می برد. و چگونه در این راستا از کثیف ترین عناصر سرمایه داری یعنی مزدورانی که رخت کارگری به تن دارند اما یک دم غفلت نمی کنند که کارگران را به گرسنگی بیشتری سوق دهند دفاع میکند.
تعیین سبد دو و نیم میلیونی قرار نیست در سال ٩٦ برای کارگران محقق شود. قرار گذاشتند در “بازه زمانی” که معلوم نیست چند سال طول خواهد کشید به این سقف برسد. هیاهوی تعیین سبدمعیشت کارگران بی دلیل نیست میخواهند کارگران را امیدوار نگه دارند که امسال حقوق کارگران جهشی بزرگی خواهد داشت تا زمان به آخر رسد. حقوق کارگر را مانند سالهای گذشته چیزی بین ١٢ تا ١٤ درصد افزایش خواهند داد که حتی به پایه حقوق ٩٥٠ هزار تومان نخواهد رسید. همه این جار و جنجالها در راستای همان دعوت به سکوت هفته های گذشته مزدوران سرمایه است (که رئیس دانا آنها را نماینده کارگری میخواند) تا جو متشنج نباشد. این یکی دیگر از شگردهای همیشگی مزدوران سرمایه است که با وعده های دروغین زمان را بکشند.
اما چه کسی به ایشان اجازه داده است که برای کارگر سبد معیشت تهیه کنند که معیارش بردگی و خفت انسانها کارکن جامعه است. از شواهد معلوم است تنها چیزی که ملاک بوده “تغذیه” کارگر بوده و به سقف” دو میلیون و چهارصدو هشتادو نه هزار تومان” رسیدند. تازه همین هم درحد نازلش در نظر گرفتند. در جای دیگر اشاره کردم معیار دریافتی کارگر در نزد دولت وسرمایه داران نه روزکار هشت ساعته بلکه دست کم یک روزکار ١١ ساعته مد نظر است. کارگر حداقل باید در یک ماه به اندازه یک ماه نیم کار کند. و برای ساعتهای اضافی که کارگر کار میکند تنها ٤٠ درصد بیشتر از حقوق معمول در نظر میگیرند. در صورتی که همه مزایای قانونی کارگر پرداخت شود و کارگر دست کم صد ساعت اضافه کار داشته باشد چیزی نزدیک یک میلیون هشت هزار تومان دستش را می گیرد، که این با خط رفاه بسیار فاصله دارد.
تعیین سبد معیشت از سوی نمایندگان اسلامی سرمایه تنها بر این نکته تاکید مجدد میگذارد که کارگران با یک حکومت به شدت ریاکار و کثیف سروکار دارند که همه راههای نرفته غارتگری را به خوبی میشناسد. و اقتصاد دانی که به شعف آمده که این سبد مبنای علمی دارد تنها چیزی که نیست دوست کارگر و محذوفان است.اعلام سبد هزینه تا سقف نزدیک دو نیم میلیون از سوی حکومت نه بخاطر نیت خیر این و آن بلکه نتیجه مبارزات کارگران در سالهای اخیر بخصوص در سال ٩٥ است و همین مبارزات است که اجازه نمی دهد که کسانی مانند رئیس دانا در پشت دلسوزی برای کارگر قایم شود بلکه عملا در صف مقابل کارگران می ایستد. و کلام آخر اینکه باید به آقای رئیس دانا یادآور شد معیار نه خط فقر و خط بقا بلکه معیار زندگی با همه عظمتش است که باید برای همه کارکن جامعه فراهم و تضمین شده باشد. مبارزات کارگران (بخصوص در یک سال گذشته) ثابت کرده است معیار نه مبنای علم بورژوایی که این علم مبنای بردگی است، بلکه مبنا باید زندگی انسانی باشد. این را سالهاست که کارگران ایران در این شعار متجلی ساختند که “معیشت و منزلت حق مسلم ماست.”