جدید ترین

عبدل گلپریان: در دفاع از کومه له قدیم

اخیرا ملا بختیار رئیس هیئت اجرایی اتحادیه میهنی کردستان عراق  بعد از دیدار با مقامات جمهوری اسلامی و بازگشت به کردستان عراق در مصاحبه ای با تلویزیون “ان آر تی” در مورد اپوزیسیون مسلح جمهوری اسلامی ( کومه له قدیم و حزب دمکرات ) و مناسبات این دو حزب در اواسط دهه شصت با حکومت صدام حسین سخنانی را مطرح کرده است  او که خود را “سوسیال دمکرات و سکولار” معرفی میکند در بخشی از سخنانش میگوید: ” زمانی که ما همچون اتحادیه میهنی با حکومت بعث در حال جنگ بودیم و مورد حملات بمباران شیمیایی صدام حسین قرار گرفتیم، آنها یعنی کومه له و حزب دمکرات با حکومت صدام حسین مناسبات داشتند”. ملا بختیار به نکات دیگری هم در ارتباط با روابط ۲۵ ساله اتحادیه میهنی و حکومت اقلیم کردستان با جمهوری اسلامی اشاره کرده و میگوید: ” من این را پنهان نمیکنم که اتحادیه میهنی روابط خوب و حسنه ای با جمهوری اسلامی دارد و اتحادیه میهنی بدون وجود جمهوری اسلامی از موقعیت کنونی برخوردار نبود به همین خاطر ما از آنها بسیار سپاسگزاریم”. او در جریان دیدار با مقامات جمهوری اسلامی گفته بود که، ” دشمن مشترک اتحادیه میهنی و جمهوری اسلامی ، حکومت بعث و داعش بوده اند”. که مجددا در این مصاحبه نیز آنرا تکرار میکند. نقل به معنی.

از آنجا که در دهه شصت بعنوان عضو سابق  حزب کمونیست ایران و کومه له قدیم با این جریان فعالیت داشتم خود را ملزم دیدم که در دفاع از سیاست آندوره سازمان کردستان حزب کمونیست ایران در روابط و مناسباتی که با حکومت عراق و همچنین روابطی که با اتحادیه میهنی داشت نکاتی را پیرامون سخنان ابهام برانگیز عضو رهبری اتحادیه میهنی برای خواننده گان این سطور روشن کنم.

حضور کومه له قدیم در مراکز اردوگاهی

با تعرضات نظامی جمهوری اسلامی و تحمیل عقب نشینی به کومه له قدیم به نوار مرزی در اواسط دهه ۶۰ شمسی و سپس استقرار کومه له  در خاک کردستان عراق، نیروهای کومه له با توافق حکومت بعث عراق که در حال جنگ با جمهوری اسلامی بسر می برد، در اردوگاههایی درداخل خاک کردستان عراق مستقر شدند. این استقرار با توافق حکومت صدام حسین صورت گرفت و ربط مستقیمی به اختلافات رو به گسترش میان جمهوری اسلامی و دولت عراق داشت. بعدها و به مرور زمان که عقب نشینی واحدهای کومه له در اواسط دهه شصت صورت گرفت، جنگ ایران و عراق نیز جریان داشت. ایجاد مناسبات دیپلماتیک کومه له با حکومت صدام حسین هم هیچگاه و هیچ دورانی نه تنها برکسی پوشیده نبوده است بلکه ابدا برای کسی عجیب و سئوال برانگیز هم نبود چرا که حکومت صدام حسین آن ایام با جمهوری اسلامی در حال جنگ بود و حاضر بود اپوزیسیون مسلح جمهوری اسلامی را از نظر مراکز اردوگاهی و نیازمندیهای تدارکاتی کمک کند. این مسئله تنها شامل کومه له قدیم نمیشد بلکه این چنین مناسباتی خاصیت مبارزه مسلحانه و پارتیزانی نیروهای سیاسی اپوزیسیون کشورهای مختلف در آسیا و آمریکای لاتین هم بود که دو دولت متخاصم حتی اگر جنگی بین آنان هم در میان نبود اپوزیسیون همدیگر را یاری میدادند. نکته حائز اهمیت تا جاییکه به کومه له قدیم در این رابطه مربوط است این است که کمکهای حکومت صدام حسین بدون هیچگونه قید و شرطی صورت گرفت و این کمک ها یکجانبه در اختیار نیروهای اپوزیسیون جمهوری اسلامی قرار میگرفت. این مناسبات را اعضای رهبری اتحادیه میهنی از جمله ملا بختیارهم بخوبی میدانستند تا جاییکه به گفته او در همین مصاحبه، نه تنها نسبت به آن اعتراضی نداشتند بلکه بر این رابطه مهر تایید هم میگذاشتند. با گذشت سه دهه از این مناسبات که در مجموع شاید شش الی هفت سالی را شامل میشد، امروز نیز آن سیاست کومه له قدیم قابل دفاع و مشروع بود.

ملا بختیار چرا وارد این موضوع شده است؟

اما سئوال این است که چه اتفاق خاصی افتاده که ملا بختیار بعد از گذشت ۳۷ سال از روابط و مناسبات نزدیک و صمیمانه اتحادیه میهنی با جمهوری اسلامی ( چه دورانی که در اپوزیسیون بود و چه اکنون که در حکومت اقلیم قدرت را در دست دارد ) به این موضوع می پردازد؟. روابط ، دیدارها و همکاریهای فی مابین و از ابتدای بقدرت رسیدن جمهوری اسلامی تا به امروز مداوما در جریان بوده است. ملا بختیار اوایل نوامبر همراه با هیئتی عازم تهران برای دیداری با مقامات جمهوری اسلامی شد. در همین رابطه من در نوشته ای تحت عنوان: “پیشنهاد اتحادیه میهنی به جمهوری اسلامی” بتاریخ دوم نوامبر به جنبه هایی از این دیدار اشاره کرده بودم. از جمله، پیشنهاد هیئت اتحادیه میهنی به مقامات جمهوری اسلامی در رابطه با دیدار احزاب مسلح اپوزیسیون جمهوری اسلامی ( که سازمانهای موسوم به کومه له فعلی و هر دو شاخه حزب دمکرات را در بر میگرفت ) بود. اتحادیه میهنی و مسئولین این حزب بخوبی دریافته اند که نزدیکی صمیمانه آنان با جمهوری اسلامی بعنوان حکومتی که از بدو سر کار آمدن مشغول جنایت علیه مردم ایران و کردستان بوده است، خود را در برابرافکار عمومی تحت فشار احساس میکنند. مداوما این دیدارها و مناسبات گرم اتحادیه میهنی با کاربدستان جمهوری اسلامی مورد نقد مردم کردستان ایران و هر انسان آزاده و شرافتمندی قرار گرفته است. مصاحبه اخیر ملا بختیار با تلویزیون ” ان آر تی ” و اشاره او به مناسبات کومه له قدیم با حکومت صدام حسین واکنشی به این نقدها و تلاشی برای توجیه مناسبات و روابط خجولانه اتحادیه میهنی  با رژیمی است که از نظر افکار عمومی جهانی مورد تنفر و انزجار است. تلاش دیگر او برای نشان دادن رابطه کومه له قدیم با حکومت صدام حسین که بالاتر اشاره شد و مقایسه آن با روابط و مناسبات مملو از بده و بستان و حسنه اتحادیه میهنی با جمهوری اسلامی است که به منتقدین یا افکار عمومی که امروز روابط اتحادیه میهنی و جمهوری اسلامی را ننگین و شرم آور میدانند بگوید، چرا مناسبات شما با حکومت صدام ایراد نداشت اما برای ما ایراد دارد؟

مناسبات کومه له قدیم با حکومت صدام حسین

کومه له در مناسبات و روابط  با حکومت عراق که ذکر آن رفت، ابدا در دایره معامله گری با دولت عراق قرار نداشت و بنا به پرنسیبهای اصولی، سیاسی و کمونیستی که به آن پایبند بود هیچگاه وارد روابط بده و بستان نشد و تا مقطع جدایی کمونیزم کارگری از حزب کمونیست ایران، پایبندی و تعهد اصولی خود به این سیاست درست را حفظ کرد. خواست و انتظاری که حکومت صدام حسین از کومه له قدیم داشت در دو مورد بود. یکی اینکه علیه دولت عراق تبلیغ نکند و دوم اینکه در میان مردم عراق فعالیت سیاسی انجام ندهد. اما کومه له تا جاییکه برایش مقدور بود جریانات و فعالین سیاسی مخالف حکومت بعث عراق را چه از نظر خط و جهت سیاسی و تبلیغی و چه از نظر امکانات تدارکاتی یاری میرساند. از سوی دیگر اردوگاههای کومه له بازهم بدور از چشم ماموران امنیتی صدام حسین به محل استراحت پیشمرگان اتحادیه میهنی و مداوای زخمی های آنان تبدیل شده بود. جلال طالبانی و بسیاری از رهبران کنونی اتحادیه میهنی هر از چند گاهی برای برگزاری جلساتشان و استراحت در این اردوگاهها حضور پیدا میکردند و کومه له نهایت همکاری و مساعدت را در حق به آنان انجام میداد. اما این همکاریها از سوی کومه له بدون دردسر و بدون ضرر و زیان نبود. همانطور که همه مردم شهرهای کردستان عراق و سازمانهای سیاسی اطلاع دارند، حکومت صدام حسین با کسب اطلاع از این عملکرد کومه له و در دو نوبت اقدام به بمباران شیمیایی اردوگاههای کومه له کرد که منجر به جان باختن تعدادی از کادرها و اعضای حزب کمونیست ایران و کومه له شد. حکومت عراق با این عمل میخواست به کومه له اخطار داده باشد که دست از همکاری و یاری رساندن به مخالفین حکومت بعث بردارد. در ادامه این دست از تلاشهایی که کومه له بعنوان اصول مبارزاتی و تعهد به منافع عمومی مردم در عراق و کردستان عراق انجام میداد، چندین سازمان چپ در عراق و کردستان عراق و متاثر از خط سیاسی منصور حکمت قادر شدند حزب کمونیست کارگری عراق را تاسیس کنند. بعدها با بقدرت رسیدن احزاب ناسیونالیست کرد در کردستان عراق، رهبری اتحادیه میهنی از جمله جلال طالبانی، ناسزا گویی هایی علیه منصور حکمت نثار کردند و هر آنچه که در توان داشتند علیه کمونیستها دریغ نورزید  تا جاییکه افراد مسلح اتحادیه میهنی در تاریخ ۱۴ ژوئیه ۲۰۰۰ دست به اقدام مسلحانه علیه کمونیست های کردستان عراق زده و پنج تن از آنان را به قتل رساندند. همین چند قلم کافی است تا خواننده این سطور بداند که پرنسیبهای سیاسی کومه له قدیم در برخورد به اصول و اهدافی که داشت چگونه بود و بی پرنسیپی ها یا در واقع جنایات اتحادیه میهنی علیه کمونیست های کردستان عراق در همکاری با جمهوری اسلامی و در ضدیت با مخالفین خود چگونه بوده است.

مناسبات اتحادیه میهنی با جمهوری اسلامی

اول اینکه اتحادیه میهنی جلال طالبانی و حزب دمکرات مسعود بارزانی از همان ابتدای بقدرت رسیدن جمهوری اسلامی، چه ایامی که اپوزیسیون صدام حسین بودند و چه امروز که هر دو حزب در راس حکومت اقلیم کردستان عراق قرار دارند یعنی بیش از سه دهه و نیم، و امروز بطور ویژه تری اتحادیه میهنی عمیقا مورد حمایت جمهوری اسلامی بوده است. این در حالی بود که آنان در دورانی که اپوزیسیون بودند بارها با حکومت صدام حسین نیز وارد مذاکره و مصالحه شدند تا جاییکه صدام حسین را رهبر خطاب میکردند. مصالحه و بده و بستان ناسیونالیسم کرد در کردستان عراق با حکومت مرکزی و ملاقات و رفتن به آستانبوسی صدام حسین در میان آنان تاریخ جداگانه ای دارد که اینجا وارد آن نمیشوم. حزب دمکرات کردستان ایران نیز پیشینه ای از همین جنس در لبیک گفتن به خمینی را از خود به نمایش گذاشت که تا به امروز هم در اشکال مختلف آنرا پی گرفته است. ملابختیار بنادرست ادعا میکند که حکومت صدام حسین گویا علیه اتحادیه میهنی از بمب شیمایی استفاده کرده است. تراژدی بمباران شیمایی صدام حسین در جنگ ایران و عراق علیه مردم بیدفاع شهر حلبجه صورت گرفت که پنج هزار انسان را از بین برد و ترکش این جنایت باز هم بسوی نیروهای کومه له قدیم سرایت کرد که در جریان آن نزدیک به پنجاه  تن از کمونیستهایی که در صفوف کومه له فعالیت میکردند جان خود را از دست دادند.  بنابراین هدف این بمباران اتحادیه میهنی نبود.

دوم اینکه با بقدرت رسیدن اتحادیه میهنی و حزب دمکرات کردستان عراق توسط آمریکا، مناسبات آنان بویژه مناسبات اتحادیه میهنی با جمهوری اسلامی از سطح کمک مالی و تسلیحاتی به یک نیروی اپوزیسیون، امروز دیگر وارد فاز جدیدی شده است. بعد از گذشت بیش از دو دهه  این مناسبات اکنون در دایره عقد قراردادها و روابط اقتصادی، سیاسی، تجاری و همکاریهای دو جانبه امنیتی بمثابه دو دولت قرار دارد تا جاییکه از قبل آن هر یک از رهبران اتحادیه میهنی به میلیاردرهای درجه اول منطقه تبدیل شده اند.

سوم اینکه اتحادیه میهنی با کمک و میدان دادن به عوامل و تروریستهای رژیم اسلامی در سلیمانیه و دیگر شهرهای تحت نفوذ خود تا کنون مسبب ترور تعدادی از فعالین سیاسی احزاب اپوزیسیون در کردستان عراق بوده اند که به این اعتبار بعنوان همدست و شریک جرم در جنایات جمهوری اسلامی قابل بررسی است. آن حد از امکانات و رد و بدل کردن اطلاعات امنیتی که اتحادیه میهنی برای زهر چشم گرفتن از اپوزیسیون مسلح جمهوری اسلامی در کردستان عراق در اختیار جمهوری اسلامی قرار داده است خود پرونده جداگانه ای است که ملا بختیار، نوشیروان مصطفی و بقیه مسئولان اتحادیه میهنی در آن سهیم و شریک بوده اند.

چهارم اینکه اتحادیه میهنی بعنوان در اختیار گرفتن بخشی از کردستان عراق و اقلیمی اعلام نشده در درون حکومت اقلیم کردستان، ( شامل سلیمانیه و مناطق اطراف آن)  مناسبات حسنه و نزدیکی با جمهوری اسلامی دارد که در بسیاری موارد با اتکا به خط و سیاست جمهوری اسلامی  و مشورت با مقامات این حکومت مواضع و سیاست هایش را در رقابت با حزب دمکرات کردستان عراق و پیرامون تحولات منطقه اتخاذ میکند. این روند تا بدانجا پیش رفته است که اتحادیه میهنی، جریان نوری مالکی، سیستانی و باندهای حشدالشعبی در عراق با قرار گرفتن در یک جبهه عملا پیرو سیاستهای جنایتکارانه و ویرانگر جمهوری اسلامی هستند. به یک معنا باید گفت که این سیاستهای جمهوری اسلامی است که توسط رهبری اتحادیه میهنی و گوران در حیطه فعالیت محلی آنان و در روند تحولات در منطقه بپیش برده میشود.

پنجم اینکه از همان ابتدای بقدرت رسیدن اتحادیه میهنی و حزب دمکرات کردستان عراق، آنان محدودیتهای بیشماری برای فعالیت نظامی و تبلیغی کومه له جدید و هر دو شاخه حزب دمکرات بوجود آوردند. ملابختیار تلاش میکند مناسبات آن دوره کومه له با حکومت عراق را که بر پایه پرنسیپ های قابل دفاعی بود با مناسبات کثیف اتحادیه میهنی با جمهوری اسلامی مقایسه کند و اتحادیه میهنی را تبرئه کند.

بنابراین مقایسه ای که ملا بختیار در این مصاحبه دم دست شنونده سخنانش میگذارد، زیاده از حد نامربوط و نچسب است. تاریخ یک دهه از فعالیت پربار، شفاف و انسانی کومه له قدیم برای مردم منطقه و دوست و دشمن قابل رویت، مکتوب و ثبت شده موجود است. ملا بختیار با این سخنان نه  میتواند خال سیاهی به این تاریخ بچسباند و نه میتواند روابط و مناسبات حزب متبوع خود با جنایتکار ترین حکومت تاریخ معاصر را درز بگیرد. اتحادیه میهنی و اعضای رهبریش بجای پرداختن به این سخنان بی مایه باید پاسخگوی فلاکتی باشند که بیش از دو دهه و نیم و متاثر از سیاستهای جمهوری اسلامی بر مردم کردستان عراق تحمیل کرده اند. اتحادیه میهنی باید این را بداند که هر حزب و جریانی که بند نافش به جمهوری اسلامی وصل باشد با بزیر کشیده شدن جمهوری اسلامی اثری از آنان هم باقی نخواهد ماند.

“سوسیال دمکرات و سکولار”

ملا بختیار در این مصاحبه که پیشتر نیز بارها آنرا تکرار کرده است خود را “سوسیال دمکرات و سکولار” معرفی میکند. گویا او تافته جدا بافته ای در درون اتحادیه میهنی است. او با معرفی خود بعنوان “سوسیال دمکرات و سکولار” میخواهد تا حدودی حساب خود از کارنامه شرم آور اتحادیه میهنی که مهر ننگ بر پیشانی و تاریخ عملکرد و سیاستهایش بویژه در همسویی با حکومت جهل و جنایت اسلامی بر آن نقش بسته است مبرا سازد. او ابدا قادر به پاک کردن این لکه سیاه بر دامن اتحادیه میهنی و شخص خود بعنوان سرپرست هیئت حزبش در دیدار با جانیان اسلامی نخواهد بود. علاوه بر این او کمترین ربطی به سوسیالیسم و سکولاریسم ندارد. تاریخ حکومت اتحادیه میهنی نشان میدهد که با همیاری و همکاری مرتجع ترین جریانات و نیروهای اسلامی در کردستان عراق و با پیروی از سیاست های جمهوری اسلامی به جنایات متعددی علیه مردم، کمونیست ها، سکولارها، روزنامه نگاران، آزادیخواهان و زنان دست زده است. حتی در تاریخ اداره امور حکومت اقلیم کردستان کوچکترین معیاری از همان دمکراسی کذایی مورد ادعای او هم خبری نیست. اتحادیه میهنی بعنوان یکی از دو قدرت اصلی در حکومت اقلیم کردستان عراق، با همکاری و همیاری مرتجع ترین جریانات و نیروهای اسلامی در حکومت اهدایی شان، علیه سوسیالیستها و کمونیستها و علیه سکولاریستها جنگیده اند. پرداختن به کارنامه احزاب عشیره ای، طایفه ای حاکم بر کردستان عراق و تعرض آنان به هر آنچه که نشانی از آزادیخواهی  و سکولاریسم دارد، خود بتنهایی پرونده ای در محکومیت احزاب قومی اسلامی حاکم بر کردستان عراق است. کارنامه اتحادیه میهنی نشان میدهد که کمترین ربطی به خواست و آرزوهای مردم کردستان عراق ندارد. اعتراضات و نارضایتی های عمومی بخشهای مختلف مردم در حیطه حضور و قدرت آنها طی چند سال اخیر شاهدی بر ادعا است. در نوشته قبلی به ادعای ملابختیار مبنی بر اینکه صدام حسین و داعش را دشمن مشترک اتحادیه میهنی و جمهوری اسلامی معرفی کرده بود اشاره کرده بودم اینجا از تکرار آن خودداری میکنم فقط این را باید تاکید کرد که جمهوری اسلامی امروز تنها با داعش قابل قیاس است. از سوی دیگر روابط تجاری و بازرگانی اتحادیه میهنی و حکومت اقلیم کردستان عراق با دولت اسلامی داعش طی بیش از دو سال اخیر، توسط مسئولین اتحادیه میهنی از جمله برهم صالح فاش و برملا شد. بنابراین نیازی نیست ملابختیار دولت اسلامی داعش را دشمن اتحادیه میهنی و جمهوری اسلامی معرفی کند.

۸ نوامبر ۲۰۱۶

۱۸ آبان ۹۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *