جدید ترین
abdol golpariyan

عبدل گلپریان

abdolgolparian1@gmail.com

وعده های روحانی: خالی کردن زندانها، پر کردن گورها

abdol golpariyan

عبدل گلپریان:
از آغاز معرفی روحانی بعنوان رئیس جمهور حکومت اسلامی تا کنون اعدام ۲۱۸ انسان در پرونده رئیس جمهور “اعتدال” ثبت شده است. این روند نه تنها پایانی ندارد بلکه همچنان با سبعیت در حال افزایش است. این آمار را اگر با آمار اعدامهای سه ماهه هر یک از دولتهای پیشین مقایسه کنید رکورد بالاترین اعدامها را در دولت به اصطلاح اعتدال می توان بخوبی مشاهده کرد. روحانی درست می گوید که اختیار تام دارد. در جمهوری اسلامی اختیار تام در کشتار و اعدام جوانان زیر ۱۸ سال، اعدام زنان، زندانیان سیاسی عقیدتی و هر انسانی که به هر دلیلی در چنگال جنایتکاران اسلامی گرفتار شده باشد نیازی به گرفتن دستور از خامنه ای و نهادهای قضایی رژیم اسلامی ندارد. روحانی دارد به عهد خود وفا می کند و با خالی کردن زندانها از زندانیان، گورهای دسته جمعی را جایگزین آنها می کند.
در ادامه کمپین دفاع از محکومین به اعدام، مینا احدی وکمیته بین المللی علیه اعدام تلاش بی وقفه و شبانه روزی را در همراهی با اعتراض خانواده ها و محکومین به اعدام با تمام توان در دستور خود گذاشت. تماس و ارتباط لحظه به لحظه با زندانیان محکوم به اعدام، فشار کمیته بین المللی علیه اعدام با همکاری خانواده های آنان تا آنجا موثر واقع شد که فعلا برای مدت یکماه اجرای این احکام وحشیانه را بتعویق انداخته است. این جنس از فعالیت در تاریخ تلاشهای این کمیته بعنوان نقطه ای درخشان در مبارزه علیه اعدام ثبت خواهد شد. محکومین به اعدام در زندانهای مخوف اسلامی با امیدواری از نهادی کمک می طلبند که بارها محکومین به اعدام را در چند قدمی مرگ نجات داده است.
در تیتر یکی از اطلاعیه های کمیته بین المللی علیه اعدام در مورد اعدام ۲۱۸ انسان بعد از گذشت سه ماه از صدارت روحانی این جمله بچشم می خورد:
“اينها ارقام و اعداد نيستند٬ زندگيهايي است که با سبعيت کامل٬ پايان يافت!
عمیق شدن در این عبارت و ترجمه مادی و عینی آن می تواند تصاویری از جنس هولوکاست را برای خواننده تداعی کند. ترجمه و معنای این جمله یعنی خاتمه دادن به آرمانها، آرزوها، خاطرات، امیدها، احساس و عواطف و عشق ورزیدنها، یعنی پایان دادن به رابطه عمیق عشقی و عاطفی مابین پدران و مادران با فرزندانشان، یعنی سلب کردن حق حیات انسانی، یعنی اعمال هولناکترین کشتار عامدانه از سوی دولت علیه انسانهایی که با دنیایی از امید خواهان ادامه زیستن بودند، یعنی داغدار کردن بیش از هزاران انسان دیگر همچون خانواده ها، فرزندان، همسران، پدران و مادران و دیگر بستگانشان، یعنی ایجاد زخمی عمیق بر تن بازماندگان و کل جامعه.
علاوه بر اینها و از سوی دیگر دولت و حکومت اعدام برای تداوم عمر خود بیش از سه دهه است که دارد فرهنگ قتل و کشتار را در جامعه رواج می دهد. گسترش و اشاعه آدم کشی، ایجاد فضای رعب و وحشت، آسان کردن ریختن خون انسانهای دیگر، آزار روحی و روانی، بر جای گذاشتن آثار و عواقب مخرب و ویرانگر بر تن جامعه و نسلهای آینده.
قبل از ظهور جانوران اسلامی حاکم بر ایران اگر در هر نقطه ای از دنیا خبری مبنی بر بدار کشیده شدن انسانی به گوش افکار عمومی می رسید، مو بر تن همگان راست می شد. اکنون و بعد از جنایات بیش از سه دهه از آدم کشی حکومت اسلامی و رواج فرهنگ و قوانین ضد بشری آن، این توحش بدانجا رسیده که حتی به بازی کودکان راه پیدا کرده و تا کنون بر اثر آن ناخواسته جان کودکان معصومی را گرفته است.
معیارنهادهای به اصطلاح حقوق بشری اعتراضشان به این قانون جنگلی فقط بر اساس ایجاد تعادل در قوانین و قواعد بازیهای سیاسی مابین حکومت بغایت وحشی و درنده اسلامی با دیگر دولتها است. به هر اندازه کش و قوس کشتار با نرمش قهرمانانه همراه باشد، نهادهای به اصطلاح مدافع حقوق بشری کر و لال تر از این خواهند شد که تا کنون بوده اند. شیرین عبادی به اعتبار مدالی که بر سینه آویزان کرده است هر از گاهی نه بخاطر همه زندانیان سیاسی در سیاهچالهای رژیم اسلامی بلکه تنها بخاطر طرفداران دوران طلایی خمینی که در خانه های لوکس خود در حصر بسر می برند لب به سخن می گشاید. خفقان گرفتن ایشان در مقابل موج اعدامها، در مقابل کارگران زندانی، در مقابل فعالین سیاسی دربند و در مقابل محکومین به اعدام برای جنبش علیه اعدام کاملا قابل درک است. کسیکه مدال سیاسی گفتگوی تمدنها را برای تداوم عمر حکومت بر سینه زده باشد، کسیکه با سرماخوردگی موسوی بلافاصله رسانه هایی همچون بی بی سی خواب راحتش را بر هم می زنند باید خفقان هم بگیرد. جنبش علیه اعدام نیازمند قوی شدن است که بتواند همپای نیرویی قاطع، پیگیر و مدافع حقوق انسانی همچون کمیته بین المللی علیه اعدام این بربریت اسلامی را کاملا افسار بزند.
تلاش برای دفاع از جان محکومین به اعدام، تلاشی برای بازگرداند آرزوها، عواطف، علائق و محبتها، تلاشی برای زندگی و زنده ماندن است. این جنس از فعالیت در دفاع از حق حیات انسانها شاخصی بسیار مهم در ارزیابی از هر نهاد، سازمان، حزب و شخصیتی است که ادعای دفاع از برابری، آزادی، حرمت و کرامت انسانی دارد.
۱ اکتبر ۲۰۱۳

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *