جدید ترین
zendan qatl

در دفاع از کارگران زندانی

zendan qatl

نسان نودینیان:
جمهوری اسلامی و دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی کارگران را دستگیر میکنند تا جلو پیشروی و سازمانیابی کارگران را بگیرند. این نوع اعمال فشار، دستگیری و بزندان انداختن فعالین کارگری در بیش از دو دهه گذشته وجود داشته و یکی از چالشهای اصلی فعالین کارگری با جمهوری اسلامی است. در چند ماه گذشته فشارها تشدید شده، کارگران را بخاطر عضویت در تشکلهای کارگری و بخاطر ابراز وجود سیاسی حکم زندان میدهند. روز شنبه ١٧ شهریور ١٣٩٢شاهرخ زمانی فعال کارگری،عضو هیئت بازگشایی سندیکای کارگران نقاش و تزئینات ساختمان و عضو شورای نمایندگان کمیته پیکیری ایجاد تشکلهای کارگری که به اتهام تشکیل گروه سوسیالیستی و تبلیغ علیه نظام در حال گذراندن ١١ سال حبس در تبعیدگاه رجایی شهر است، برای محاکمه مجدد به اتهام توهین به رهبری به شعبه ٢ دادگاه انقلاب تبریز برده شد. ده ها فعال کارگری از جمله پدرام نصرالهی، شاهرخ زمانی، رضا شهابی، بهنام ابراهیم زاده، محمد جراحی و…زندانی هستند. سیاست دستگیر کردن کارگر معترض توسط جمهوری اسلامی به امری آشنا و در واقع رسوا شده تبدیل شده است. جمهوری اسلامی کارگران معترض را دستگیر میکند و زیر انواع فشارها قرار میدهد تا توده کارگران را از اعتراض کردن پشیمان کند. دراین سطح کارگران و بویژه فعالین کارگری این سیاست جمهوری اسلامی و ارگانهای امنیتی او را ناکام گذاشته اند. کارگران در داخل زندانها با هم طبقه ایهای شان از طریق اطلاعیه و بیانیه در تماس هستند. در مورد مسائل سیاسی روز و مصائب اجتماعی بیکاری، زلزله و دستگیریها خطاب به افکار عمومی ارتباط سیاسی و انسانی خود را حفظ کرده اند. این انسانها با این همه امیال و آرزوی انسانی قابل بیشترین دفاع و پشتیبانی هستند. بسیاری از کارگران زندانی در زیر شکنجه، وشرایط بد زندان به بیماریهای مختلفی مبتلا شده اند. و تعدادی از آنها چون رضا شهابی، محمد جراحی، رسول بداغی وضعیت جسمانی نگران کننده ای پیدا کرده اند. وضعیت جسمانی کارگران زندانی نگران کننده است. زیر همین فشارها است که تا کنون تعدادی از کارگران زندانی جانباخته اند. ستار بهشتی و نمونه اخیر، قتل افشین اسانلو در زندان رجایی شهر است که بخاطر شکنجه های شدید درون زندان دچار ایست قلبی شد و جان سپرد. و در مورد بهنام ابراهیم زاده در شرایطی که فرزندش نیما در بستر بیماری سرطان است او را به زندان برمیگردانند و مانع این میشوند که بهنام در پروسه معالجات نیما تنها فرزندش در کنار او و همسرش باشد. کارگران را به جرم تلاش برای ایجاد تشکل کارگری از اتحادیه تا سندیکا دستکیر کرده اند! کارگران بارها و بمناسبتهای مختلف از حقوق انسانی و کرامت انسانی خودشان دفاع کرده اند. کارگران باید تشکل‌های طبقاتی و مستقل خود را داشته باشند. مگر نه این است که سرمایه‌داران از انواع نهادها و سازمان‌های مختلف و جور واجور برای انباشت و محافظت از سرمایه بهره می‌گیرند؟ پس چرا ما کارگران، نباید تشکل‌های خود را داشته باشیم؟ که کارگران نیاز به تشکل‌های فرمایشی ندارند که در نهادهای دولتی، رای به بی حقوقی بیشتر آنها بدهند. ما می‌گوئیم که حق آزادی تشکل و اعتصاب، حق آزادی بیان و اندیشه، تجمع و تحصن، طبع و نشر و … از حقوق به رسمیت شناخته شده‌ی شهروندی است و هیچ کس را نباید جهت پیگیری و مبارزه برای تحصیل آن ها مورد پیگرد و تهدید و بازداشت قرار داد و محاکمه و زندانی کرد. که به تعویق انداختن دستمزد کارگران توسط سرمایه‌داران جرم است و عاملین این اقدام باید به همین اتهام و اتهام ضرر و زیان به این بخش از کارگران و خانواده‌های آنان و تحمیل فقر و فلاکت روزافزون به آحاد این طبقه، به دادگاه فرا خوانده شده و محاکمه شوند. که قراردادهای موقت و ننگین کار باید لغو گردد؛ به اخراج و بیکارسازی کارگران پایان داده شود. که تا آن زمان که نظام سرمایه‌داری مستقر و پابرجاست، دستمزدهای کارگران باید، متناسب با تورم واقعی موجود در جامعه پرداخت گردد. که داشتن کار و مسکن مناسب، خوراک، پوشاک، بهداشت و درمان و تحصیل رایگان، مسافرت و تفریح و … از حقوق مسلم و طبیعی کارگران و خانواده‌های آنهاست و هیچ فردی از کارگر و زحمتکش جامعه را نباید از این نعمت بشری محروم کرد. در حال حاضر تعدادی از فعالین و رهبران کارگری از جمله رضا شهابی با ٤سال حکم زندان و ٥ سال محرومیت از فعالیت اجتماعی، محمد جراحی با ٥ سال حکم ، شاهرخ زمانی با ١١ سال حکم، پدرام نصرالهی با ١٩ ماه حکم، رسول بداغی با ٦ سال حکم، بهنام ابراهیم زاده با ٥ سال حکم و عبدالرضا قنبری و محمد محمدی با وضعی بلاتکلیف در زندانند. همچنین کارگرانی چون وفا قادری، خالد حسینی، شریف ساعد پناه و مظفر صالح نیا از فعالین کارگری در شهر سنندج احکام زندان گرفته و در خطر دستگیری قرار دارند. این درحالیست که رژیم اسلامی با احضار هر روزه فعالین و رهبران کارگری به دادگاههایش، آنها را زیر فشار و تهدید قرار میدهد که از عضویت در تشکلهایشان استعفا دهند و آنها را بخاطر مبارزاتشان مورد بازجویی و محاکمه قرار میدهد. از جمله این کارگران را بخاطر ابراز وجود سیاسی خود و دادن بیانیه در حمایت از مبارزات کارگری به دادگاه احضار نموده است.
جمهوری اسلامی ناتوان از ابراز وجود اجتماعی فعالین کارگری است. فعالین کارگری از نظر افکار عمومی و نزد اتحادیه های بزرگ کارگری در اروپا، کانادا و آمریکا شخصیت های آشنایی هستند. جنبش کارگری در ایران با تلاشهایی که در سه دهه گذشته داشته و با شکستن دیوارهای به اصطلاح “ملی” مطالب و خواستهایش را از کانال قطعنامه های اول ماه مه و انترناسیونالیستی کردن هم سرنوشتی طبقاتی شان، مسیرهای کارساز بسیار مفیدی را در جلب حمایت و پشتیبانی اتحادیه ها و تعداد زیادی از رهبران کارگری را به سرانجام مفید رسانده اند. و در درون جنبش کارگری هم در سه دهه گذشته ما شاهد عروج پدیده مهم تعیین بخشی تعداد زیادی از رهبران و فعالین کارگری هستیم که به چهره های شناخته شده ای تبدیل شده اند. این پیشروی و این دستاورد گام مهمی است در موفقیت کارزارهای حمایتی که در چند سال گذشته انجام شده است. در همین راستا این بخش از فعالین کارگری در جلب حمایتهای بین المللی از کارگران زندانی اقدامات موثر و کارسازی را انجام داده اند. به این اعتبار دفاع از کارگران زندانی تا آزادی تمام آنها امر مشترک بخشهای وسیعی از فعالین کارگری است.
و در خارج از کشور در چند هفته گذشته در شهرهای فرانکفورت، برمن، اسلو، گوتنبرگ، مالمو میتینگ های اعتراضی توسط فعالین حزب کمونیست کارگری ایران برگزار شد.
امیال و آرزوهای کارگر زندانی، خواستهای آنها به صدای اعتراض، پرچم و شعار فعالین سیاسی و کمونیست ها تبدیل شده است. کارگر زندانی تنها نیست. یک جنبش بزرگ، رادیکال و انقلابی جنبش کمونیستی از مدافعین پیگیر آنها است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *