عبدل گلپریان:
اول مهر و بازگشایی مدارس در راه است. شرایط تحصیل برای دانش آموزان در ایران بویژه کودکان افغانستانی از نظر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بشدت عذاب آور است. این شرایط یعنی الزام به پرداخت شهریه، یعنی خرید امکانات تحصیلی نظیر کتاب، دفتر و قلم و دیگر ملزومات تحصیلی، یعنی عدم وجود یک وعده غذای گرم، یعنی نبود سیستم استاندارد گرمایشی و خنک کننده در مدارس و دهها مشکل و مانع دیگر که بر سر راه تحصیل دانش آموزان قرار دارد. این وضعیت را اگر با شرایط و موقعیت دانش آموزان افغانستانی مورد سنجش قرار دهیم یعنی عدم امکان ورود به کلاس درس و دست و پنجه نرم کردن با کل این محرومیت ها.
مقامات حکومت اسلامی پیشتر و در سالهای گذشته با صدور بخشنامه ای ادعا کردنده بودند که امکان تحصیل برای دانش آموزان فاقد اقامت را فراهم می کنند. صدوراین بخشنامه های سراپا دروغ و جعل درحالی است که سالانه بیش از صد و پنجاه هزار دانش آموز فاقد اقامت دائم در ایران همچنان از نشستن پشت میزهای کلاس درس محروم هستند. کاربدستان آموزش و پرورش می گویند: “سواد آموزی برای اتباع افغانی رایگان خواهد بود اما متقاضیان باید حق شهریه پرداخت کنند” وقتی می گویند “اما متقاضیان باید حق شهریه پرداخت کنند”، یعنی محرومیت کامل از حق تحصیل برای دانش آموزان افغانستانی.
آموزش رایگان حق همه کودکان است. حق برخورداری از آموزش مناسب یکی از ابتدایی ترین حقوق انسانی است. این حقی است که مردم در بسیاری از نقاط جهان به دولتها تحمیل کرده اند و هر پناهنده و پناهجویی در این کشورها از آن بهره مند هستند. در ایران اما هزینه تحصیل کودکان، باری سنگین بر دوش خانواده ها است که خود بسختی قادر به تامین هزینه زندگی خود و فرزاندانشان هستند. دهها هزار کودک افعانسانی به دلیل عدم صدور اقامت و فقر خانواده از مدرسه رفتن محرومند. کودکان بسیاری ناچارند از سنین بسیار پایین کار کنند تا به نان شب خانواده کمک کنند آنها بعنوان “کودکان کار و خیابان” شناخته میشوند و از همه زندگی و تامین و شادی کودکانه محرومند و مورد انواع تعرضات قرار میگیرند. این کودکان به دلیل اینکه پدر و مادرهایشان زاده افغانستان و کشورهای دیگر هستند، توسط حکومت اسلامی از حق درس خواندن محروم شده اند.
همه کودکان بدون هیچ استثنائی حق دارند از آموزش رایگان و با استاندارد بالا برخوردار شوند. دولت موظف است شرایط تحصیل همه کودکان را مهیا کند۔ همه کودکان باید از حق تحصیل رایگان برخوردار شوند. این حق بی چون و چرای کودکان است که از یک زندگی شاد و امکان تحصیل رایگان برخودار شوند۔ از این خواستها باید در همه جا فعالانه دفاع کرد: خواست تحصیل رایگان برای همه کودکان و ممنوعیت هر نوع اخاذی به اسم شهریه یا تحت عناوین دیگر. پرداخت کمک هزینه های لازم برای تضمین استاندارد بالای زندگی کودکان. جدایی مذهب از آموزش و پرورش. لغو کلیه قوانین و مقرارتی که ناقض اصول آموزش و پرورش علمی و غیر مذهبی هستند. پایان دادن به کنترل و تفتیش دولتی در مدارس .همه کودکان افغانستانی حق دارند همچون شهروندان برابر و متساوی الحقوق از آموزش و تحصیل رایگان بطور کامل برخوردار شوند.
………………………………………………………………….
احمدی مقدم فرمانده پلیس ایران چرا با خروج افغانستانیها از کشور مخالف است!؟
سرتیپ اسماعیل احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی با اخراج افغان ها از ایران مخالفت کرده و گفته است: “نمی توانیم که همه افغانی ها را از کشور اخراج کنیم…….. احمدی مقدم تاکید کرده که “چند سال قبل وقتی افغانی ها را از کشور طرد کردیم دیدیم تعداد زیادی از گاوداری ها و صنعت تولید آجر کشور متوقف شد ………… ایرانی ها جویای کار هستند اما این کارها را انجام نمی دهند و نمی روند بر سر درخت میوه بچینند……… رئیس پلیس ایران می گوید که ” اگر به ما بگویند اتباع افغانی را از کشور طرد کنید ما در کمتر از سه ماه می توانیم همه را بیرون بریزیم به طوری که هیچ افغانی قابل رویت نباشد و…… رئیس پلیس ایران برای نشان دادن وضعیت افغان ها در ایران مثال می آورد که “وقتی پاکستانی ها و بنگلادشی ها را در تلویزیون می بینیم تاسف می خوریم اما اگر این افراد وارد ایران شوند کلی پیام می دهید که بیائید این افراد را جمع کنید.”
از لحن و ادبیات فاشیستی و لمپنیزم اسلامی سراپا تحقیر آمیز احمدی مقدم در بر خورد به افغانستایهای ساکن در ایران مبنی بر “بیرون بریزیم، ترد کنیم، جمعشان کنیم” که بگذریم قضیه بر سر این نیست که رئیس پلیس حکومت اسلامی با دیدن وضعیت پاکستانیها و بنگلادشیها در تلویزیون “تاسف” می خورد بلکه در پشت تمام این پز و افاده های فاشیستی و سراپا توهین و تحقیر اسماعیل احمدی مقدم، وضعیت اقتصادی در حال فروپاشی میلیاردرهای حکومتی نهفته است. بیخود نیست که کارشناس اقتصادی و مشاوره دهنده حکومت اسلامی جناب صادق زیبا کلام نیز به روحانی توصیه میکند که حواسش به پناهنده گان و مهاجرین افغانستانی در ایران باشد.
بیش از سه دهه است که افغانستانیهای پناهنده و مهاجر در ایران کار و زندگی می کنند. اگر احمدی مقدم و دیگر سران حکومت اسلامی می خواهند بدانند که اجازه اقامت تک تک این انسانهای شریف یعنی چه، باید آنرا در لابلای خشت و آجرها، ساختمانهای سربه فلک کشیده، زیرساخت جاده ها و در مجتمع های کارگری سراسر کشور جستجو کنند. دسترنج هر تک افغانسانی در ایران برای قرنها در بدنه اقتصادی ایران که سودهای کلان برای مفتخوران اسلامی تولید کرده است، در بتن ها و آجر و سیمان ساختمانهای سراسر کشور حک شده است.
احمدی مقدم و مشاور اقتصادی ایشان زیبا کلام تعارف می فرمایند که گویا دارند از “حقوق پناهنده و مهاجر افغانی” دم می زنند. خودشان هم خوب می دانند که در صورت بازگرداندن افغانستانیهای ساکن در ایران، سودهای کلان و میلیاردی سران ریز و درشت حکومت نیز دچار ضرر و زیان جدی خواهد شد. احمدی مقدم در لباس “دفاع از ماندن افغانستانیها” دارد نگرانی خود را از کاهش سودهای کلان که از قبل دسترنج پناهنده و مهاجر افغانستانی به جیب نامبارکشان سرازیر می شود ابراز می دارد نه از حقوق شهروندی آنان. ایشان مثل اینکه از دهنش پریده که به وضعیت وخیم گاوداریها و صنعت تولید آجر اشاره کرده است. اما سودهای کلان بر بستر کارهای پست و ارزان تنها به گاوداریها و صنعت آجر خلاصه نمی شود. تولید آجر، گاوداریها، ساختمانسازی و جاده سازی، بنادر کشور، کارهای خدماتی و دهها عرصه دیگر که حتی بسیاری از افراد بیکار کشور حاضر به انجام دادن آن نیستند توسط افغانستانیهای ساکن در ایران انجام می شود. از این رو هر پناهنده و مهاجر افغانستانی در ایران با تلاش و رنج چندین ساله اش بسیار بیشتر از امثال احمدی مقدم و نامسئولان حکومتی، حق حیات، حق اقامت و حق برخورداری از امکانات و حقوق برابر شهروندی را دارا است.