جدید ترین

در حاشیه عضویت جمهوری اسلامی در بریکس- محمد شکوهی

این هفته پانزدهمین اجلاس کشورهای موسوم به «بریکس» در شهر ژوهانسبورگ پایتخت آفریقای جنوبی برگزار شد.این نشست سه روز بوده و در بیانیه پایانی‌اش اعلام کرد که با عضویت شش کشور، یعنی جمهوری اسلامی، عربستان، امارات، آرژانتین، مصر و اتیوپی در این گروه موافقت کرده و این کشورها از سال آینده رسماً عضو بریکس خواهند شد.
در روز اول این نشست سران چین و برزیل در سخنرانی‌هایشان بر تقویت نفوذ کشورهای قدرتمند این گروه تأکید کردند. پوتین به‌ خاطر اینکه حکم جلب جهانی دارد در این نشست شرکت نکرد پیام ویدئویی داد. رئیسی به‌عنوان مهمان در این نشست شرکت کرده بود. قبلاً هم مسکو و پکن به رژیم قول داده بودند که تلاش خواهند کرد جمهوری اسلامی به عضویت بریکس پذیرفته شود. رسانه‌ها گزارش دادند یکی از محورهای مهم نشست سران بریکس گسترش نفوذ این گروه است و این گروه با جلب اعضای جدید،در نظر دارد” تعادلی در برابر سلطه ژئوپلیتیک و اقتصادی غرب ایجاد کند.”


اما بریکس چیست؟ چقدر نفوذ سیاسی و اقتصادی در جهان دارد؟
بریکس از سوی چهار کشور برزیل، روسیه، هند، چین و یک سال بعد آفریقای جنوبی باهدف گسترش همکاری‌های اقتصادی در اواسط سال ۲۰۰۹بنیان‌گذاری شد. “. یکی از اهداف مهم این جمع اولیه ایجاد اتحادیه کشورهای عضو، به‌عنوان یک قطب اقتصادی مقابل غرب و به‌ویژه آمریکا است.بر اساس داده‌های بانک جهانی و نهادهای بین‌المللی، کشورهای بریکس در مجموع، حدود ۴۰ درصد جمعیت، ۲۰درصد تولید ناخالص ملی و حدود یک‌سوم خاک دنیا را تشکیل می‌دهند.مهم‌ترین تولیدکنندگان کالا، خدمات و مواد خام در دنیا هستند.ذخایر عظیم و متنوع منابع طبیعی و زیرزمینی از جمله انرژی و عناصر کمیاب دارند و نیروی کار فراوان و ارزان و هزینه پایین تولید.


تا آنجایی که به وزن اقتصادی این گروه بر می‌گردد، چین وزنه اقتصادی مهمی است که در سال‌های اخیر در تلاش بوده محور روسیه و چین را در آفریقا و در بخش‌هایی از کشورهای آسیایی، به‌عنوان قطب رقیب آمریکا و غرب سروسامان بدهد. روسیه به دلایل سیاسی و اختلافاتش با غرب، به‌ویژه بعد از حمله به اوکراین، تلاش‌های زیادی می‌کند که از نظر سیاسی تأثیراتی درجهت‌گیری‌های سیاسی و اقتصادی این گروه بگذارد. هند و برزیل علی‌رغم افت‌وخیزهایی که در سال‌های اخیر در سیاست‌های خارجی‌شان و جهت‌گیری‌های سیاسی جهانی داشته‌اند،اساساً در کمپ غرب بوده‌اند.
با حمله روسیه به اوکراین این کشورها موضع به‌ظاهربی‌طرفی گرفته و در برابر تحریم‌های آمریکا و غرب علیه روسیه و بخشا جمهوری اسلامی مقاومت کرده و عملاً تبدیل شدند به کشورهایی که موجبات دورزدن تحریم‌های روسیه و ایران را فراهم ساختند. به این معنا چین، برزیل و هند و در کل همه کشورهای این گروه، در این دوره بیشتر یک اتحاد سیاسی در برابر آمریکا و غرب راداشتند تا تلاش برای تبدیل‌شدن به قدرت اقتصادی برتر جهان؛ بنابراین وزن اقتصادی اینها هنوز تا آن حد قدرتمند و تعیین‌کننده نیست که بتوانند به‌عنوان یک قدرت مهم اقتصادی در مقابل آمریکا و غرب قد علم بکنند. بیشتر به یک پز و ژست می‌ماند.


آنچه که تاکنون از این گروه در سطح جهان، دیده شده بیشتر یک”اتحاد سیاسی” علی‌رغم اختلافاتی که با هم دارند، در مورد مسائل جهانی، به‌ویژه در برابر سیاست‌های آمریکا و غرب و در مخالفت با سیاست‌های قطب مقابل، یعنی غرب بوده است.قدرت‌نمایی سیاسی این بلوک در نهادها و سازمان‌های جهانی، نظیر سازمان ملل و زیر مجموعه‌هایش، عمدتاً مخالفت با تصمیمات این نهادها، و گرفتن ژست حمایت از کشورهای” مستقل در برابر زورگویی آمریکا و غرب” بوده است.
تلاش‌های کشورهای هسته اصلی تعیین‌کننده این گروه مبنی بر عضویت کشورهای سابق عضو “بلوک عدم تعهد”، بلوک کشورهای جهان سوم در دوره جهان دوقطبی سابق در چند دهه گذشته و بلوک کشورهای اسلامی در دو دهه اخیر، با لابی‌گری روسیه و چین برای عضویت جمهوری اسلامی و عربستان، دو قطب تروریسم اسلامی مطرح در منطقه، تازه‌ترین چرخش‌های سیاسی این گروه در صف‌آرایی در مقابل قطب آمریکا و غرب است. “ضد غربی بودن و تکیه بر شرقی بودن” در رقابت‌های جهانی و منطقه‌ای، یک هویت مهم این گروه بود و در تلاش است مجموعه کشورهای جهان‌سومی و کمتر توسعه‌یافته را به این گروه جذب نماید.


سیاست”اتحاد علیه غرب و رشد شکوفایی سیاسی و اقتصادی شرق”، به‌عنوان چسب وحدت سیاسی این گروه در نشست این هفته دوباره تأکید شد. هر چند ترکیب این کشورها بعضاً شامل دوستان آمریکا و غرب هم می‌شود، اما اساساً یک قطب سیاسی مقابل غرب به‌حساب می‌رود.چین و روسیه موتور محرکه این قطب بوده و در کنار آن هند و برزیل هم از دوستان و مدافعان جمهوری اسلامی به همراه کشورهای معروف به بلوک عدم تعهد” هستند.وزن سیاسی اینها در تصمیم‌گیری‌های نهادهای جهانی تا کنون بی‌تأثیر نبوده است. همه این کشورها چه آنهایی که از قبل در گروه بودند و چه شش کشورهایی که الان به این گرو پیوسته‌اند، یک سیاست اصلی‌شان مخالفت با سیاست‌های آمریکا و غرب است. این جهت‌گیری در قبال جنگ اوکراین، جنگ سوریه، وضعیت عراق، جنگ یمن و… مشاهده شده است.در همه تغییر و تحولات نامبرده جمهوری اسلامی و محور روسیه و چین مهم‌ترین نقش را در تقویت صف رژیم‌های ضدآمریکایی و ضد غرب‌گرایی در سیاست‌های جهانی داشته‌اند.


گروه بریکس مشکلات و موانع زیادی بر سر راه مطرح‌شدن به‌عنوان یک قطب قدرتمند اقتصادی در جهان دارد. دلایل آن اساساً قبل از اینکه اقتصادی باشد، سیاسی است. ارزش‌های سیاسی بریکس علی‌رغم ادعاهایش مبنی بر جهانی بودن، اساساً بر محور شرق‌گرایی و به طور مشخص حول سیاست‌های چین و روسیه و راه رشد شرقی و مدل چینی است. مدلی که رژیم‌های توتالیتری نظیر چین، روسیه در آن نقش تعیین‌کننده دارند و قرار است رژیم‌های جمهوری اسلامی و عربستان نیز در آن ایفای نقش نمایند.


دلایل پذیرفته‌شدن جمهوری اسلامی در گروه بریکس، افزایش تحریم‌های غرب علیه رژیم
فلج اقتصادی و سیاسی‌اش، زدن سروته دخالت‌های نظامی و تروریستی رژیم در منطقه خاورمیانه،
ناامیدی کل حکومت و جناحی از آن به امید بهبود رابطه با غرب و تلاش برای بازگشت به جامعه جهانی، البته با نگاه به شرق و از همه مهم‌تر وضعیت خود رژیم در داخل است. پذیرفته‌شدن عضویت جمهوری اسلامی در این گروه بیشتر ژست سیاسی و روحیه دادن به رژیم در داخل کشور ودر جمع دوستان و هم‌پیمانانسابقش در راستای سیاست‌هایضدآمریکایی و ضد غربی است. آنچه که خامنه‌ای “نگاه به شرق” می‌نامد و با روسیه و چین بیشترین روابط سیاسی و اقتصادی را توصیه می‌کند، در اساس یک هم سرنوشتی سیاسی جمهوری اسلامی و کشورهای عضو این گروه بر پایه ضدآمریکایی‌گری و ضد غربی است.


مردم ایران با هر گونه توافق و میدان دادن به حکومت آدمکشان اسلامی سرمایه، به هر گونه حمایت و پشتیبانی، به‌ویژه حمایت رژیم‌های چین و روسیه از این حکومت به‌شدت مخالف بوده و آن را محکوم کرده و بر علیه انقلاب خودشان می‌دانند. عضویت جمهوری اسلامی در بریکس و حمایت سیاسی این گروه از حکومت آدمکشان و نشست‌وبرخاست با آن هم نخواهد توانست بحران سیاسی مزمن حکومت را حل کرده و راه فرجی برایش پیدا نماید. جمهوری اسلامی باید گورش گم کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *