پاسخ اصغر کریمی به یک سؤال
انترناسیونال: جنبش ضد حجاب در ایران گسترده است و توجه وسیعی را به خود جلب کرده است. حکومت تلاش دارد با نیروی انتظامی و دستگیری و تهدید و ارعاب این جنبش را عقب بزند. شما جنبش علیه حجاب را چگونه میبینید واز نظر شما اهمیت آن چیست و چه ارزیابی ای از این جنگ و تقابل دارید؟
اصغر کریمی: اولین نکته مهم این است که بیحجابی در ایران نهادینه شده و به عقب برنمیگردد. با هیچ درجه سرکوبی برنمیگردد. نکته دیگر اینکه مسئله فراتر از بیحجابی صرف است. فرهنگ مردسالاری در جریان انقلابی که از ۲۵ شهریور سال قبل شروع شد بهشدت ضربه خورده و موقعیت زنان در خانواده و در جامعه بهجای دیگری رفته است. زنانی که در خط مقدم انقلاب در مقابل حکومت ایستادگی کردند، در مقابل فرهنگ مردسالارانه نیز با توانایی و اعتمادبهنفس متفاوتی شروع به مقاومت کردند و فضای خانوادهها دستخوش تغییراتی مهمی شده است. این فاکتورها زیرآب فرهنگ و سنتها و قوانین و بنیادهای سیاسی و ایدئولوژیک حکومت را زده است.
این وضعیت ادامه چند دهه مبارزه بیامان زنان و کل جامعه با حکومت است. تا قبل از شروع انقلاب زن زندگی آزادی، چندین نسل مبارزه کرده، هزینه غیر قابل توصیفی دادهبودند و عقبنشینیهای زیادی به حکومت تحمیل کرده بودند. اما با شروع انقلاب اوضاع به نقطه بیبازگشتی رسید. انقلاب که زنان خود در خط مقدم آن بودند، چنان قدرتمند بود که تأثیراتزیروروکنندهای در اوضاع سیاسی جامعه و قبل از هر چیز در موقعیت زنان در جامعه گذاشت. اجازه بدهیدبه طور فشرده به سیر این جنگ و تقابل میان حکومت و بیحجابان و برخی نقطه عطفها اشاره کنم تا تصویر روشنتری از این جدال عظیم اجتماعی و اهمیت آن داده شود.
بعد از اینکه تظاهراتهای خیابانی فروکش کرد رژیم به طورمتمرکزتر سراغ مسئله بیحجابی که به اصلیترین نماد انقلاب تبدیل شده بود، رفت. در طول انقلاب بیحجابی گرگرفته بود. حجابها به آتش کشیده شد. بیحجابی در سراسر کشور از شهرها تا روستاها ابعادی تودهای پیدا کرد. زنان در موقعیت تعرضیتری قرار گرفتند. گشت ارشاد و مزدوران نهیازمنکر از خیابانها جمع شدند و رژیم از تقابل با زنانبیحجاب در خیابان بهشدت ناتوان شد. در چهارشنبهسوری و نوروز و سیزدهبدر باز هم ابعاد بیحجابی وسیعتر شد و رقص جمعی زنان بیحجاب و مردان، دیوارهای آپارتاید جنسیتی را فروریخت. در چنین مقطعی بود که در روز ۲۵ فروردینرادان، فرمانده کل انتظامی جمهوری اسلامی، اعلام کرد که از شنبه ۲۶ فروردین نیروی انتظامی به مدت سه روز در حوزه معابر عمومی و خودرو و اماکن تجاری به زنان بیحجاب تذکر لسانی میدهند و آنها را به مراجع قضایی معرفی میکنند. پاسخ مردم به رادان کوبنده بود. وقعی به تهدید او نگذاشتند. شنبههای بیحجابی اعلام شد و ۱۲ تشکل دانشجویی از شهرهای مختلف در فراخوانی از دانشجویان سراسر کشور خواستند که در مقابل نیروهای سرکوب ایستادگی کنند و این خاکریز اول حکومت را که در طی انقلاب فتح شده است حفظ و تثبیت کنند. این فراخوان بسیار هوشیارانه و بموقع بود و با استقبال وسیعی در جامعه روبرو شد. به دنبال آن ۵۰ تشکل جوانان و دانشجویان و زنان کمپین تابستان سخت برای جمهوری اسلامی و فراخوان به بیحجابی سراسری با پرچم منشور مطالبات پیشرو زنان را اعلام کردند. بیحجابی کمتر نشد؛ بلکه بر دامنهاش افزوده شد و فراخوان رادان با شکست مفتضحانهای روبرو شد. ۲۶ فروردین به نقطه عطفی در مبارزه علیه حجاب تبدیل شد. ناتوانی حکومت برای مردم عیانتر شد وحکومت در موقعیت دشوارتری قرار گرفت. لایحه نیمبند حجاب و عفاف که توسط قوه قضاییه به دولت و از دولت به مجلس ارجاع شد محصول این توازن قوای جدید بود.
امروز بیحجابی بارزترین جلوه انقلاب برای سرنگونی حکومت است. محمد دهقان معاون حقوقی رئیسی نکته درستی گفته بود که «اگر قرار باشد در کشور حجاب نباشد اصلاً جمهوری اسلامی خیلی معنا پیدا نمیکند». حجاب سمبل حکومت اسلامی است. اما این سمبل زیر سؤال رفته و این سنگر و خاکریز مهم توسط زنان و با زور انقلاب درهمشکسته است. وجود حتی یک زن بیحجاب در روز روشن در خیابانهای کشور یعنی «بیمعنا شدن» و زیر سؤال رفتن جمهوری اسلامی. حالا این راضربدرمیلیونها مورد بیحجابی و مقابله جانانه بیحجابان با اوباش حکومت کنید تا معنی جنبش بیحجابی روشنتر شود. هر کس پا به خیابان میگذرد با مشاهده اولین زن بیحجاب متوجه میشود که اوضاع جامعه عادی نیست و انگار اسلام از قدرت پایین کشیده شده. این از نظر روانشناسی جامعه و همینطورتأثیرات مخرب آن روی حکومت و انواع و اقسام نیروهای آن اهمیت بسزایی دارد. همه میبینند که اقتدار رژیم درهمشکسته است. حتی اگر خبری از اعتصابات و اعتراضات هر روزه مردم بر سر نانوآب و مراسمهای بزرگداشت جانباختگان و شعارنویسیهای هر روزه و هزار جور دهنکجی و مبارزه دیگر در کار نبود، نفس بیحجابی یعنی یک انقلاب و کشمکش عظیم اجتماعی در کشور جریان دارد. یعنی در میانه یک انقلاب هستیم و در زمینه حجاب قدرتی دوگانه برقرار شده است و حکومت که زمانی یکذره بیرون بودن موی زنان را با اسید و شلاق و زندان جواب میداد، در حالت هزیمت قرار گرفته است.
خلاصه کنم، جنبش تودهای و نهادینه شده بیحجابی بر متن انقلاب زن زندگی آزادی، همه فاکتورهای سیاسی را دگرگون کرده است. مردسالاری جانسخت و مزمن مورد هجوم قدرتمند زنان و مردان مدرن و پیشرو قرار گرفته، دیوارهای آپارتاید جنسی شکسته شده، خاکریز سیاسی و ایدئولوژیک حکومت درهمریخته و اقتدار حکومت تماماً زیر سؤال رفته است. تشتت در سرتاپای حکومت عمیقتر شده و ریزش در سطوح مختلف حکومت ابعادی تازه گرفته است. این کشمکش و این جنگ عظیم و تاریخی بهمثابهوجهی و ستونی از انقلاب تا سرنگونی حکومت ادامه خواهد یافت. نه زنان حاضرند کوتاه بیایند و دستاورد تا همینجای خود را پس بدهند و نه حکومت میتواندرسماً با بیحجابی کنار بیاید.
حکومت از همه طرف دچار بحران است، از خیزش گرسنگان و عروج جنبش کارگری نگران است، جنبش دادخواهی حتی یک روز فروکش نکرده و با شروع انقلاب بار دیگر اوج میگیرد، دانشجویان، جوانان و زنان دارند خود را برای سالگرد انقلاب آماده میکنند، حکومت در سطح منطقه مشغول عقبنشینی و در سطح بینالمللی بیآبرو و تحتفشار است. اعتراضات مختلف از همه طرف و هر روز جریان دارد وهیچ فاکتوری که یکذره بحراناقتصادی و سیاسی حکومت را کاهش بدهد در چشمانداز قرار ندارد. در چنین شرایطی حکومتیان لحن خود را علیه زنان بیحجاب تندتر کردهو تمام ابزارهای خود را علیه آنان به کار انداختهاند. اما خودشان هم اطمینان دارند که قادر به عقب برگرداندن تحولات فکری، سیاسی و فرهنگی عمیقی که در جامعه رخداده است و قادر به مقابله با جنبش عظیم بیحجابی نیستند و بیحجابی بهعنوان یک نماد مهم انقلاب و تا سرنگونی حکومت همچنان به پیشروی ادامه خواهد داد.*