تدوین شده بر مبنای مصاحبه با حمید تقوایی در کانال جدید
حسن صالحی: در آستانه سالگرد انقلاب زن زندگی آزادی هستیم و مردم و حکومت خودشان را برای تقابل جدید دیگری آماده میکنند. ازیکطرف مردم و فعالیندر پی آغاز موج دوم انقلاب هستند و از طرف دیگر رژیم در هراس از این امردستگیریها و بگیر و ببندهارا تشدید کرده است.در این مصاحبه میخواهیم در مورد تأثیرات و نتایج و دستاوردهای تا کنونی انقلاب و همچنین چشمانداز و سیر احتمالی آتی آن صحبت کنیم.
حمید تقوائی اجازه بدهید اول این سؤال را مطرح کنم که باتوجهبه اینکه بسیاری از فعالین سالگرد انقلاب را فرصت مناسبی میدانند برای تعرض سراسری دیگری به حکومت و در عرصههای مختلف مشغول تدارک سالگرد انقلاب هستند، به نظر شما چهقدر امکان هست که ما شاهد موج تازهای در روند اعتراضات باشیم؟
حمید تقوائی: نکته اول این است که در یک سال اخیر اعتراضات گسترده علیه حکومت به اشکال مختلف در جریان بوده است. گرچه در ماههای اخیرتجمعات خیابانی و تظاهرات افت کرده است؛ ولی اعتراضات دراشکال دیگری ادامه داشته است؛ بنابراین صحبت بر سر برآمد تازهای در این روند یکساله است و این امر بسیار محتمل است. همه چیز حاکی از آن است که شاهد برآمد وموج اعتراضی تازهای خواهیم بود. بحث تنها بر سر یک روز، روز ۲۵ شهریور، نیست، بلکه به نظر من کلاًیک سال پس از قتل مهسا انقلاب فرصتها و شرایط بسیار مساعدتری برای پیشروی خواهد داشت.یک نمونه سالگردهاست؛سالگردهایجانباختن عزیزانمان به دست جلادان حاکم. سالروز مرگ مهسا و یادبود او، شروع این روند است، و بعد بزرگداشت نیکاها و ساریناها و کیانها و خدانورها و همه جانباختگان در یک سال اخیر.مردم سالگردها را، همانطور که تاکنون شاهد بودیم، تبدیل خواهند کردبه گردهمائیهای اعتراضی و تعرض بیشتر علیه جانیان حاکم. حکومت هم از همین در هراس است. به همین دلیل است کهاز هم اکنون اعمال فشار و تهدیدو بازداشت خانوادههای جانباختگان را آغاز کرده است. حتی به گورستانها و مزار کشتهشدگان حمله میکند، دورگورستانها حصار میکشد و دوربین کار میگذارد وسنگ قبرها را تخریب میکند و غیره. جلادان حاکم میدانند که با شروع سال دوم انقلاب زنجیره مراسمهای سالگرد جانباختگان انقلاب نیز آغاز میشود وگورستانها به مرکز شعلهورشدن مجدد انقلاب تبدیل خواهند شد و تمام تلاششان جلوگیری از این امر است.
اما این تلاشها نیز، مانند دیگر سرکوبگریهای گذشته دردی از حکومت دوا نخواهد کرد.نفس این تلاشها نشان میدهد برآمد دیگری در راه است. در نهایت همه چیز برمیگردد به عزم و اراده مردم و فعالیتها،سازماندهیها،فراخوانها، و کلاً تدارکات عملی که در سطح وسیعی دارد توسط فعالین عرصههای مختلف مبارزه انجام میشود. از جنبش دادخواهی بگیرید تا جنبش جوانان، دانشجویان، کارگران،معلمان، بازنشستگان، زنان و دیگربخشهای معترض جامعه، تشکلهای مبارزاتی باسابقه و تشکلهایشکلگرفته در دل انقلاب، همهدستاندرکار سازماندهی سراسری به مناسبت سالگرد انقلاب هستند و دارند خودشان را آماده میکنند برای شکلدادن به یک تعرض کاملاً قدرتمند و کوبنده علیه جمهوری اسلامی.
مجموعه اینها حاکی از آن است که بهاحتمال بسیار قوی ما شاهد دور جدیدی از انقلاب زن، زندگی، آزادی، خواهیم بود.
حسن صالحی: مقامات حکومتی مدعی هستند که اگر بتوانند سالگرد کشتهشدن مهسا را آرام یا حتی بدون تشدید اعتراضات از سر بگذرانند انقلاب را شکست دادهاند. در این مورد چه نظری دارید؟
حمید تقوائی: حکومت تابهحال بارها ادعا کرده است که انقلاب تمام شد و همه چیز تحت کنترل است و غیره ولی چند روز نگذشته که رجزخوانیهایشان را فراموش کرده و به طرحهای تازه، و به همان اندازه عبث، علیه “ناآرامیها” روی آوردهاند. درماندهاند که چطور تعرض جامعه و استیصال و بی افقی حکومت خود را در برابر انقلابی که سر باز ایستادن ندارد، حتی برای نیروهای سرکوبگر خودشان توضیح بدهند و توجیه کنند. از جمله این گفتمان که انقلاب تمام شده و یا داریم تمامش میکنیم آنقدرنخنماشده که خود گویندگانش هم حتی به آن باور ندارند. اینها از مدتها قبل خواستند وتمام نیروهایشان بکار گرفتندتا مگر انقلاب و جنبش تودهای مردم را به عقب برانند و الان دارند به درماندگیشان اعتراف میکنند.به نظر من اینکه میگویند اگر در این سالگرد اتفاقی نیفتد انقلاب تمام شده بیشتر دلخوشی دادن به خودشان است. دارند به نیروهای سرکوبگرشان دلداری میدهند که این دیگر آخرین نبرد است، خودتان را آماده کنید که اگر این یکی را بزنیم و بکوبیم اعتراضات تمام میشود و همه چیز بر وفق مراد میشود. من فکر نمیکنم حتی خودشان به این حرفهاباور داشته باشند. این را باید بخشی از تبلیغات حکومت دانست آن هم خطاب به نیروهای خود حکومت.برای بسیجکردن، برای روحیه دادن، برای در میدان نگهداشتن نیروی سرکوبگری که میدانندکاملاً متزلزل و در حالفروپاشی است. این تبلیغات بیشتر هراس و نگرانی و درماندگی حکومت را نشان میدهد تا واقعیتی را.
حسن صالحی: اما این واقعیتی است که تظاهرات و تجمعات اعتراضی در داخل و خارج کشور در ماههای اخیر فروکش کرده است. آیا این امرنشانهای از سیر عادیشدن شرایط سیاسی در ایران نیست؟
حمید تقوائی:بله این واقعیتی است؛ ولی انقلاب تنها با معیار تظاهرات و تجمعات خیابانی ارزیابی نمیشود. اعتراضات و تظاهرات البته فاکتور مهمی است که همانطور که صحبت کردیم میرویم به این سمت که این شکل مبارزه هم برآمد دیگری داشته باشد، ولی حتی اگر اینطورهم نشودانقلاب همچنان در عرصههای مختلف ادامه دارد. امروزبهعنوان نمونه مسئله حجاب و بیحجابی یکی از آن عرصههای مهمی است که مردم دارند در یک سطح سراسری تعرض میکنند. از طرف دیگر ما میبینیم که اعتصابات و اعتراضات کارگری در بخشهای مختلف بخصوص در بخش نفت ادامه دارد. تجمعات بازنشستگان ادامه دارد،شعارنویسیها ادامه دارد، ما شاهد جشنهای خیابانی حتی در ماه محرم بودیم، شاهد بودیم که چطور مردمم قدسات و تابوهای اسلامی را، در شرایطی که حکومت تصورمیکرد به نفع خودش میتواندبهرهبرداری کند،شکستند و پایههای ایدئولوژیک حکومت را به لرزه درآوردند. برای اولینبار در جمهوری اسلامی در ماه محرم مردم با لباس سفید و زنان بدون حجاب به خیابانها آمدند و حتی نوحهها تبدیل شد به شعارهای اعتراضی علیه حکومت.اینها همه نشان میدهد که جامعه در تبوتاب است، در جوشوخروشاست، ساکت ننشسته و مدام عرصههای نبرد جدیدی در مقابل حکومت باز میکند.
از طرف دیگر شما تاکتیکهای حکومت را ببینید، تمام تلاشهایشان این است جلوی این حرکت را بگیرند. نه حکومت یک وضعیت نرمال و عادی داردو نه جامعه. ما کلاً در شرایطی هستیم که مردم میخواهندبا حکومت تعیین تکلیف نهایی بکنند،میخواهند حکومت راپائین بکشند. یعنی در یک شرایط انقلابی و بحران و اعتلای انقلابی. پایان این انقلاب و خیزش تودهای که با قتل مهسا شروع شد فرجامش تنها میتواندسرنگونی حکومت باشد. این انقلاب از پای نخواهد نشست تا به این هدف برسیم.
حسن صالحی:کلاً از شرایط سیاسی در ایران چه ارزیابی ای دارید؟ نتایج و دستاوردهای مبارزات یکساله اخیر و تأثیرات آنبر موقعیت حکومت، روحیات مردم و رابطه جامعه با حکومت چه بوده است؟
حمید تقوائی:من در نوشته دیگری تأکیدکردهام که مهمترین دستاورد و نتیجه انقلاب این است که صورتمسئله بودو نبود جمهوری اسلامی را به مسئله مبرم و فوری جامعه و حکومت تبدیل کرده است.
امروز شرایط سیاسی در ایران، از سیاستها و عملکرد حکومت حتی در عرصه سیاست خارجی بگیرید تا مشغله اصلی مردم واعتراضاتشان همهوهمه محورش حکومت جمهوری اسلامی و بودونبود آن است. حکومت تلاش میکند که خودش را در قدرت نگه دارد ومردم برعکس،میخواهند از شر این نظام و حکومت اسلامی خلاص شوند. این صورتمسئله و شکلدهنده کل فضای سیاسی جامعه است که هر روزه در تاکتیکها، در تبلیغات، در مواضع، در سیاستگذاریهاو موضعگیریهای حکومت،واز آن طرف در اعتراضات و مبارزات یک جامعه بپا خاسته بروز پیدا میکند.
تا آنجاکه به اعتراضات مردم برمیگردد،میبینید که امر سرنگونی وبه چالش کشیدن کل حکومت، نه فقط درشعارها و در دیوارنویسیها،بلکه در بیانیهها،اطلاعیههاو فراخوانها، و در مدیای اجتماعی، خیلی علنی و صریح و مستقیمبیان میشود.مردم دردها و مشکلات زیادی دارند.تورم و گرانی و مسائل معیشتی، سلطه سیاه مذهب، انواع تبعیضات و بیحقوقیها، سرکوب و اعدام و زندان، همه اینها مسئله مبرم مردم است؛ ولی همه میدانند که برای پایان بخشیدن به همه این مصائب باید جمهوری اسلامی را سرنگون کنند. حل همه مشکلات گرهخورده است به نابودی جمهوری اسلامی.
از ین رو نه وضعیت جامعه نرمال و متعارف است و نه در نتیجه سیاستها و عملکرد حکومتی که ناگزیر است در مقابله با این شرایط بقای خودرا حفظ کند. مثلاًزمانی یارانهها مطرح بود،برجام مطرح بود، سیاستهای مختلف حکومت دررابطهبامثلاًسطح دستمزدها ونرخ ارز و تخریب محیطزیست و مسائل فرهنگی و غیره مطرح بود، اما الان همه اینها کنار زده شده و مواضع و عملکرد حکومت در تمام عرصهها معطوف شده است به سرکوب انقلاب و حفظ خودش در قدرت. از هزینههای میلیاردی برای اربعین تا لایحه حجاب و عفاف و کشمکش بر سر آن، تجدید رابطه با عربستان و سایر مواضع منطقهای حکومت،سخنرانیها و اظهارنظرهای خامنهای و ائمه جمعه و دیگر مقامات حکومت و غیره و غیره، مضمون همه اینها نشاندهنده دستوپازدنهای یک حکومت در حال سقوط برای بقا است.
در یکساله اخیر حکومت از هیچ جنایتی علیه مردم فروگذار نکرده است. به چشمها شلیک کردند، زندان اوین را به آتش کشیدند، معترضین را به گلوله بستند، دهها نفر را اعدام و هزاران نفر را دستگیر کردند، به مزار جانباختگان یورش بردند و خانوادههای آنها را تحت انواع فشارها قرار دادند وجنایات وحشیانهای مرتکب شدند که حتی در کارنامه هارترین دیکتاتوریها بیسابقه است و بااینهمه هر روز حکومت ضعیفتر و مستأصلتر، و صف انقلاب تعرضیتر و قدرتمندتر شده است.
به این معنی جامعه در وضعیت و یک بحران انقلابی به سر میبرد، انقلاب در جریان است و در اشکال مختلفی بهپیش میرود.این روند،همانطور که بالاتر تأکید کردم،میتواندتنها و تنها با به زیرکشیدهشدن جمهوری اسلامی به فرجام برسد.
حسن صالحی:آخرین سؤال من این است که سیر آتی اوضاع را چگونه میبینید؟
حمید تقوائی: همانطور که گفتم، جمهوری اسلامی امروز با یک بحران حکومتی همهجانبه روبروست. این بحرانی ناشی از مثلاًرکود اقتصادی و یا یک کودتا و یا یک رسوائی سیاسی وامثال اینها نیست. این بحران را مردم ایجاد کردهاند. این یک بحران انقلابی است.مردم عزم جزم کردهاند که این حکومت را به زیر بکشند وهر چه این روند در این یکساله بیشتر پیشرفته این تقابل هم عمیقتر و همهجانبهتر شده. هر انقلابی افتوخیز دارد. انقلاب جاری هم همینطور است. ولی در نفس اینکه این انقلاب زنده است وادامهدار و پیگیر است تردیدی نیست.
چشماندازی که این وضعیت در مقابل ما قرار میدهداین است که جامعه آبستن تحولات زیروروکنندهای است.این بحران همهجانبه حکومتی باید حل بشود و راهحل هم تنها میتواندسرنگونی حکومت باشد. راه دیگری وجود ندارد. وقتی بحران ریشهاش نفس موجودیت یک حکومت است، تنها جواب سرنگونی است. اگر فرض کنید ریشه مسئله رکود اقتصادی بود طبعاً با حل و یا تخفیف رکود اقتصادی وبا شروعشدن دوره رونق،بحران حکومتی هم برطرف میشد، و یا اگر بحران ناشی از یک کودتا بود مسئله میتوانست بعد از شکست و یا تثبیت کودتاچیان از بالای سر مردم حلوفصل شود، ولی وقتی بحران انقلابی است، یعنی مسئله بر سر نفس موجودیت یک نظام و حکومت است، این نوع سناریوها و راهحلها موضوعیتی ندارد. تنها راهحل این میتواند باشد که کل حکومت و نظام موجوداز جامعه جارو بشود.
بنابراین، چشمانداز تحولات این است که این روند، تحولی که به اسم انقلاب زن زندگی آزادی شناخته میشود،تا پیروزی کامل بهپیش میرود. اشکال این پیشروی رانمیشود پیشبینی کرد، اینکه چقدر طول میکشد را هم نمیشود پیشبینی کرد؛ ولی روشن است که این بحران ادامه خواهد داشت و عمیقتر خواهد شد تا زمانی که جامعه بتواند خودش را از شر حکومت جمهوری اسلامی. خلاص کند.
۲۳ اوت ۲۰۲۱، ۱ شهریور ۱۴۰۲