تدوین شده بر مبنای برنامه پاسخ در کانال جدید
حسن صالحی: انفجار هولناک و مرگبار بندرعباس همه چیز را تحتالشعاع خودش قرار داده است. در اثر این فاجعه تعداد زیادی از شهروندان جان خودشان را از دست دادند. آمار حکومتی تعداد کشتهشدگان را ۷۰ نفر و مصدومین را ١٢٠٠ نفر اعلام میکند؛ ولی منابع دیگر میگویند تعداد کشتهشدگان و مجروحان باتوجهبه ابعاد انفجار و آتشسوزی بسیار بیشتر از این است. مردم جمهوری اسلامی را مسئول میدانند و این فاجعه به خشم و نفرت عمومی علیه حکومت دامن زده است. چهار روز است از این واقعه میگذرد و حکومت هنوز هیچ توضیحی در این مورد که چرا چنین اتفاقی افتاد نداده است. در مورد این رخداد غمانگیز و اسفبار چگونه فکر میکنید و چه ارزیابیای دارید؟
حمید تقوایی: ابتدا لازم است همدردی خودم را با خانوادههایی که عزیزانشان را در این حادثه ازدستدادهاند اعلام کنم. این فاجعه موجی از غم و اندوه و درعینحال خشم و نفرت مردم از حکومت را به دنبال داشت. همانطور که گفتید مردم به درست جمهوری اسلامی را مسئول این فاجعه میدانند. نهتنها حکومت هنوز علت این مسئله را اعلام نکرده و هنوز حتی تلاش نکرده که مسئله را از این نظر بررسی کند، بلکه خودش مانعی بوده در برابر افشاشدن حقایق در مورد این حادثه. از همان روز اول حکومت به رسانهها هشدار داد و آنها را تهدید کرد که در این مورد اطلاعرسانی نکنند، “تشویش اذهان” نکنند و بهاینترتیب جلوی انتشار اخبار را گرفت. همیشه سیاست و عملکرد حکومت در قبال چنین فجایعی همین بوده است. جمهوری اسلامی را باید در کنار فاجعه قرار دارد و نه در کنار مردم!
این اولینبار نیست که چنین سانحهای رخ میدهد و اولینبار نیست که شاهد چنین سیاستی از جانب حکومت هستیم. در فجایعی نظیر آتشسوزی ساختمان پلاسکو، فروریزی ساختمان متروپل در آبادان، موارد متعدد ریزش معادن و جانباختن کارگرانی که زیر آوار مدفون میشوند، اتوبوسهای مدارس که در این سفرهای اسلامی که براه میاندازند به دره میافتند، حتی در سوانحی نظیر زلزلهها و سیلها و غیره، نهتنها حکومت کمکی به مردم نمیکند؛ بلکه خود مستقیم و غیرمستقیم عامل و یا مسئول فاجعه است و به همین خاطر است که همیشه تلاش کرده است از روشنشدن حقایق دررابطهبا این اتفاقات جلوگیری کند.
در این مورد مشخص همه شواهد حاکی از آن است که مستقیماً دست حکومت در کار است. مسئله فقط سهلانگاری نیست. قضیه فقط مدیریت فاسد و بیارزشی جان انسانها و غیره نیست. بلکه حکومت اثباتاً نقش تعیینکنندهای در رخداد این فاجعه داشته است. الان حتی رسانههای داخل کشور میگویند که شرکت سینا که در محوطه آنها این مواد شیمیایی بسیار خطرناک انبار شده بوده شرکتی متعلق به سپاه پاسداران است. مقامات گمرک جمهوری اسلامی اعلام کردهاند که هیچ اطلاعی در مورد نوع اجناس و محمولههایی که در این قسمت آمده نداشتهاند؛ چون تحت اختیار آنها نبوده است. بهاینترتیب از همین قدم اول به اعتراف خودشان معلوم میشود که وارد و انبارکردن این مواد شیمیایی یکی از پروژه سپاه بوده که بدون اطلاع حتی مسئولین گمرک و احتمالاً بدون رعایت همان قوانین نیمبندی که درباره این موارد دارند با تصمیمات خود سپاه اتفاق افتاده؛ مثل همه کارهای دیگری که سپاه و بسیج انجام میدهند. ببینید در ایران بنادر ملک خصوصی سپاه و بسیج و غیره محسوب میشود و اینها هر چه بخواهند وارد و صادر میکنند و به کسی جوابگو نیستند (شرکت سینا به تنهایی ۵۷ درصد کانتینرها و فعالیتهای مربوط به آنها در کل کشور را اداره و کنترل میکند). اینها حتی قوانین خودشان راهم رعایت نمیکنند. فاجعه بندرعباس را باید بر این متن بررسی کرد.
این واقعیات نشان میدهد که مسبب و عامل و مسئول اصلی این فاجعه خود جمهوری اسلامی است و مردم هم کاملاً این را میدانند. برای جامعه روشن است که چه کسی و چه نیرویی را باید اینجا مسئول دانست و در مقابلش ایستاد.
این نکته را هم باید بگویم که این انفجار درعینحال نشاندهنده خطرناک بودن کل پروژه هستهای رژیم از زاویه زندگی مردم در خود ایران است. پروژه هستهای رژیم مستقل از اهدافش، صرفنظر از اینکه پروژهای برای تهیه بمب اتم باشد و یا برای مصارف غیرنظامی، میتواند نتایج هولناک و مرگزایی برای کل جامعه داشته باشد. جمهوری اسلامی حکومتی نیست که بتواند چنین صنعت خطرناکی را که تمهیدات بسیاری لازم دارد اداره و مدیریت بکند. احتمال حوادثی نظیر چرنوبیل در جمهوری اسلامی بسیار بالاست. این حکومتی است که فساد و دزدی و چپاول در آن بیداد میکند و آخرین چیزی که برایش مطرح است حفظ سلامت و ایمنی مردم است. ما همیشه بر این تأکید کردهایم که نیروهای مترقی و آزادیخواه باید با نفس پروژه هستهای حکومت مخالفت کنند و اکنون فاجعه بندرعباس تجربه تلخی است که بر ضرورت این امر تأکید میکند.
حسن صالحی: بعد از ۴ روز که از این واقعه میگذرد هنوز نتوانستهاند آتش را خاموش کنند و گفتهاند به زمان بیشتری نیاز است. من با دوستی که در تهران است صحبت میکردم میگفت که مردم بندرعباس بهخاطر آلودگی شدید هوا بعدازاین انفجار درخواست ماسک کردهاند؛ اما متأسفانه ماسک بهاندازه کافی وجود ندارد. از نظر شما پیامدهای این آتشسوزی چیست؟ چهکار باید کرد؟
حمید تقوایی: خودشان اعلام کردهاند که حداقل ۲۰ روز طول میکشد تا کاملاً آتش مهار بشود و تا همینجا حجم عظیمی از آلایندهها، از گازهای سمی و موادی که تنفسش واقعاً میتواند برای خیلیها مرگزا باشد در فضا پخش شده است. انفجار در یک محوطه نسبتاً محدودی در خود بندر بوده؛ ولی مثل یک زلزله شدید عمل کرده و تا فاصله چندین کیلومتر زمین را لرزانده، شیشهها را شکسته، و حتی به منازلی که چندین کیلومتر از مرکز انفجار فاصله داشتهاند خسارت وارد کرده است. یعنی اولاً تخریب و آوار فقط به منطقه بندر محدود نیست و ثانیاً موادی که در فضا پخش میشود در همان مرکز انفجار باقی نمیماند و کل فضای شهر را آلوده میکند.
به همین دلیل است که همانطور که اشاره کردید مردم در پی تهیه ماسک هستند. مردم خودشان دارند به دنبال راهحلی میگردند؛ چون برای جمهوری اسلامی اصلاً چنین مسائلی مطرح نیست. حتی هنوز اعلام نشده که این گازهای سمی از چه نوعی هستند و برای خنثی کردنشان چه باید کرد. اگر ذرهای حسابوکتاب در کار میبود میباید این مواد خطرناک سمی دور از شهرها و به طور جداگانه از سایر محمولات و با تمهیدات ایمنی ویژهای انبار میشد. ولی چنین انتظاراتی از حکومت نمیتوان داشت. همانطور که اشاره کردم این رژیم همدست فاجعه است و نه در کنار مردم!
بنابراین، یک مسئله مهم، عواقب مرگزا و ضدانسانی این فاجعه است که مقابله با آن را باید مردم با اعتراضات خودشان به حکومت تحمیل کنند. این پیامدها میتواند و باید به حداقل برسد. قبل از هر چیز باید عواقب و مضراتی که لااقل در این بیست روز که هنوز آتش مهار نشده میتواند اتفاق بیفتد را خنثی کرد. اینکه تا چه مدت پاکسازی هوا و محیطزیست به طول میانجامد روشن نیست؛ ولی این مسلم است که برخلاف فجایع قبلی مثل ریزش ساختمانها و معادن، فاجعه بندرعباس عواقب درازمدت مخربی برای محیطزیست و برای جان و سلامت انسانها خواهد داشت. این به عهده خود مردم است که متشکل بشوند، اعتراض کنند و خواستههایشان دررابطهبا این فاجعه را به حکومت تحمیل کنند. خانواده جانباختگان و همه مردم شریف و آزادهای که جان انسانها برایشان اهمیت دارد باید به میدان بیایند و اجازه ندهند که این رخداد سلامت شهروندان را بیش از این به خطر بیندازد و تلفات بیشتری داشته باشد.
اما علاوه بر مسائل مربوط بهسلامت مردم و حفاظت محیطزیست باید خواستهای مشخص دیگری نیز مطرح کرد. نظیر اینکه مسئولین این حادثه باید شناسایی و به مردم معرفی بشوند و تحت تعقیب قرار بگیرند؛ مجروحین باید تحت درمان مناسب قرار بگیرند؛ به خانوادههای جانباختگان و مجروحین باید غرامت پرداخت بشود؛ فشار بر رسانهها و مطبوعات باید کلاً برداشته شود و حقایق مربوط به این فاجعه باید به اطلاع مردم برسد، و خواستهای مشخص دیگری از همین قبیل. فیالحال کارگران بازنشسته با شعار “از معدن تا بندر محل قتل کارگر” به خیابان آمدهاند. این را باید الگو قرار داد و علیه حکومتی که بندر و معدن و پاساژ و حتی هواپیمای مسافربری را به قتلگاه مردم تبدیل کرده است متحد و یکپارچه به میدان آمد.
این نبرد میتواند و باید جبهه مهمی در انقلاب زن زندگی آزادی باشد. این وظیفه همه ما فعالین جنبش کارگری، دستاندرکاران انقلاب زن زندگی آزادی و همه چهرهها و نهادها و احزاب چپ و آزادیخواه است که نبرد پیگیر علیه فجایعی که جمهوری اسلامی مسبب و عامل آن است را به عرصه مهمی در مبارزه برای به زیر کشیدن حکومت تبدیل کنیم. در نهایت سرنگونی جمهوری اسلامی است که میتواند کل جامعه را برای همیشه از شر این جنایات و فجایع هولناک رها سازد.
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، ۳۰ آوریل ۲۰۲۵