سوال اول لطفا خودتان را معرفی کنید؟
تیمور امجدی هستم ٢٧ ساله، در روستای علی آباد سنندج به دنیا آمدم دوران ابتدایی و راهنمایی را در روستا گذراندم و بعد جهت ادامه تحصیل و كار به سنندج رفتم. كاردانی نقشه برداری دارم و مدت ٥ ماهه كه به آلمان امده ام.
سوال دوم: شما در مراسمهای روز جهانی کارگر در سالهای ٩٠ الی ٩٤ شرکت داشته اید. نحوه شرکت در این مراسمها را توضیح دهید؟
ابتدا باید بگم كه همیشه با نزدیك شدن به مراسم های خاصی از قبیل هشتم مارس روز جهانی زن و اول ماه مه روز جهانی كارگر تشكل ها و فعالین شهر سنندج و دیگر شهرها با وجود فشارها و سركوبهای رژیم به فكر برگزاری هر چه باشكوه تر این مراسم می افتادند و در قالب كمیته برگزار كننده مراسم با هم جمع میشدند و پس از بحث و تبادل نظر نحوه ی برگزاری، مكان و متن قطعنامه انتخاب و در بعضی شرایط فراخوان علنی برای شركت در مراسم داده میشد و یا اینكه بخاطر جو امنیتی حاكم تا چند ساعت قبل از مراسم مخفی میماند. من نیز چون با فعالین كارگری و مدنی ارتباط داشتم سعی میكردم تا در كنار فعالین و مردم سهمی در برگزاری این مراسمها داشته باشم.
به نظر شما آشنایی کارگران و مردم با روز جهانی کارگر به چه شکلی است؟
خب میشه اینطور گفت كه جامعه ایران كه اكثریت آن را قشر كارگر و زحمتكش تشكیل داده و همواره از طرف رژیم سرمایه داری اسلامی مورد تهاجم و سركوب قرار گرفته و سعی شده كه با كمترین حقوق و مزایا بیشترین بازدهی را از طبقه ی كارگر دریافت كنند در زیر فشارها و دیكتاتوریهای رژیم همیشه بدنبال اعتراض و به نحوی دریافت حقوق بر حق خود بوده و سعی كرده كه به مناسبت های گوناگون و از جمله روز جهانی كارگر با برپایی تظاهرات و اعتصابات نارضایتی خود را به گوش حاكمان سرمایه برساند. و قابل ذكر است كه احزاب رادیكال و چپ و فعالین كارگری همیشه به خوبی نقش خود را در اگاه سازی و آشنایی مردم با روز كارگر و خواسته ها و مطالبات كارگران بازی كرده اند. در كل باید گفت كه نقش پر رنگ فعالین و احزاب و تشكل های كارگری در این امر برجسته بوده و هست.
این را هم اضافه کنم؛ نمیتوان گفت كه کارگران و مردم صد در صد با روز جهانی کارگر آشنایی دارند. ما داریم در مورد مردم ایران زیر حاكمیت استبداد اسلامی حرف میزنیم و اینكه بگوییم تمامی مردم با این روز آشنا هستند این درست نیست. در جوامع شهری و مخصوصا شهرهای بزرگ بدلیل دسترسی مردم به اینترنت و رسانه های غیر حكومتی نظیر ماهواره و با وجود فعالیت ها و زحمات مبارزین كارگری میزان شناخت و آشنایی مردم در سطح بالا و قابل ملاحظه ای است. در شهرهای كردستان و مخصوصا سنندج كه من خود در انجا زندگی میكردم بدلیل وجود احزاب و تشكل های كارگری و موقعیت سیاسی این استان از گذشته میتوان گفت كه كمتر كسی را میتوان یافت كه با روز جهانی كارگر آشنا نباشد. اما مسئله اینجاست كه در بسیاری از مناطق ایران و مخصوصا در جوامع كوچك روستایی كه قشر عظیمی از طبقه ی كارگر را تشكیل میدهند مردم از آب اشامیدنی و امكانات بهداشتی و رفاهی ابتدایی هم محروم هستند بسیاری از آنها حتی توانایی خواندن و نوشتن را هم ندارند و كاملا بیسواد هستند در دوره احمدی نژاد بود كه یك گزارشگر وابسته به صدا و سیمای رژیم به یك منطقه روستایی در سیستان و بلوچستان رفته بود كه در طی گزارش معلوم شد اكثریت مردم حتی اسم رئیس جمهور را نیز بلد نبودند و در واقع نمیدانستند كه در چه دوره ای زندگی میكنند پس نمیتوان ادعا كرد كه در چنین جاهایی مردم با روز كارگر اشنا هستند. اما در كل نگاه من به این مسئله خوشبینانه است و از نظر من با تداوم فعالیتها و اگاهی بخشی از طرف فعالین و احزاب و تشكل های كارگری میتوان به موفقیت های بیشتری در این زمینه رسید آمار زندانیان كارگری و فعالین سیاسی كه با اتهامات مختلف در زندان جمهوری اسلامی بسر میبرند و اعتراضات سازماندهی شده و اعتصابات معلمین و كارگران نیز خود بیانگر شناخت مردم از اول ماه مه بعنوان روز جهانی كارگر میباشد
کارگر کمونیست! تجربه شخصی شما. چگونه با روز کارگر آشنا شدید؟
این برمیگرده به پاییز سال ١٣٨٤ شمسی زمانیكه من به عراق رفتم و به عنوان داوطلب خود را به حزب كمونیست ایران معرفی كردم. تا قبل از آن شناختی از روز كارگر و كمونیزم و چپ هم نداشتم من همانطور كه گفتم در روستا به دنیا آمدم، و به دلیل شرایط موجود از نظر سنتی بودن و مذهبی بودن اطرافیان و از جمله خانواده من نیز گرایشات مذهبی داشتم و همزمان با تحصیلات مدرسه، به اتفاق چند نفر از دوستان هم سن و سالم مشغول یادگیری دروس دینی و قرانی در مسجد بودیم اما از همان اوایل كودكی و نوجوانی عاشق بحث های مبارزاتی مردم در كُردستان بر علیه جمهوری اسلامی بودم، هر گاه سخنی از احزاب و مبارزه انسانهای ازادیخواه میشد با شوق وصف ناپذیری پای این سخنان می نشستم و از ته دل آرزو میكردم كه كاش روزی من هم میتوانستم مثل یك مبارز باشم. همین عشق و آرزو و سخنان مردم باعث شد تا در پاییز هشتاد و چهار قدم در راهی بگذارم كه به كلی زندگی و افكار و عقاید من را دگرگون كرد.من كه نمیتوانستم حس كنجكاوی و حقیقت جویی را كه در درونم بیدار شده بود سركوب كنم صبح یك روز پاییزی روستای محل سكونتم را به مقصد عراق و روستایی دیگر به نام زرگویز كه مقر حزب كمونیست ایران(كومله) در آن بود ترك كردم، و بعد از عبور از مرز به طور قاچاق و پیاده روی طولانی آن روز سرانجام حوالی ساعت ٩ شب خود را به اردوگاه رساندم و از ان لحظه میتوان گفت كه تیمور دگری متولد شد. و روز به روز من با دنیایی جدیدتر آشنا شدم و بینش و نگرشی بازتر به زندگی و وضعیت خود و مردم پیدا كردم. من در آن سالها از داشتن بیماری تالاسمی كه بعدها معلوم شد پزشكان به اشتباه تشخیص داده بودند رنج میبردم و همین سابقه بیماری و عمل جراحی كه فقط چند ماه از آن میگذشت باعث شد تا مسئولان آموزش حزب کمونیست ایران ــ کومه له ـ تصمیم بگیرند كه از فرستادن من به دوره آموزشی خوداری و مرا به ایران بازگردانند. در آن مدت كوتاهی كه در اردوگاه بودم سعی كردم با مطالعه چند كتاب و گوش دادن به سخنرانیهای مسئولین سیاسی و نظامی خود را با دنیایی از سوال روبه رو كنم كه همین سوالات باعث شد كه پس از برگشت به ایران به دنبال جواب آنها به سنندج رفته و زندگی جدیدم را از انجا شروع كنم. فضای سنندج و محیط باز آنجا نسبت به محیط روستا كم كم باعث شد تا دوستانی بیابم كه جزو فعالین مدنی و دانشجویی بودند و پس از چند سال بلاخره از طریق یكی از دوستانم در سال ١٣٨٨ با حزب كمونیست كارگری و فعالین كارگری سنندج و دیگر شهرهای كردستان اشنا شدم و بلاخره برای اولین بار در سال ١٣٩٠ همراه دیگر فعالین در گرامیداشت روز جهانی كارگر شركت نمودم به طور كلی میتوان گفت من از سال ٨٤ و ٨٥ با روز كارگر اشنا شدم اما به عنوان اولین تجربه در سال ٩٠ بود كه در این روز به خیابان رفتم و در مراسم روز كارگر شركت نمودم.
کارگر کمونیست: شما از دستگیری فعالین کارگری اسم بردید. به نظر شما برای آزادی آنها چه اقداماتی ضروری است؟
به نظر من اعتراضات منسجم و سازماندهی شده در قالب كمپین حمایت از زندانیان سیاسی و كارگران زندانی میتواند به این امر كمك زیادی بكند. هم صدایی و اتحاد كارگران و حمایت آنها از طرف تشكل ها و نهادهای كارگری میتواند به وضعیت زندانیان و آزادی آنها كمك قابل توجهی بكند. همچنین رسانه ها و نشریات هم باید بیشتر از همیشه به زندانیان و وضعیت انها بپردازند و با نشر اخبار و اطلاعات مربوط به كارگران زندانی، مردم را از شرایط كارگران در بند اگاه سازند همچنین فعالین خارج از كشور هم باید با تظاهرات و اعتراضات پیوسته حمایت خود را از كارگران زندانی اعلام و خواستار ازادی آنان شوند.
کارگر کمونیست: ایا شما در ارتباط با فعالیتهایتان دستگیر شده ه اید؟
بله در مراسم روز كارگر در ١١ اردیبهشت ١٣٩٢برابر با ١مه ٢٠١٣ در خیابان غفور سنندج و پس از یورش ماموران امنیتی و انتظامی به جمعیت برگزار كننده من به همراه ده نفر دیگر بازداشت شدیم
کارگر کمونیست: مساله نهادهای امنیتی چمهوری اسلامی چی بود؟ سوالهایشان را میتوانید برای ما بگویید؟
بله حتما! از انجا كه حكومت ایران یك حكومت سرمایه داری و ضد كارگری است به هیچ عنوان اعتراضات و تظاهرات كارگران را نمیتواند تحمل كند حكومت به خوبی از قدرت كارگران آگاه است و برای سركوبی آنها و بقای خود دست به هر كاری میزند و با ایجاد فضای امنیتی و ترس و وحشت قصد دارد تا از برگزاری مراسم جلوگیری كند. در بازداشتگاه هم سعی داشتند با اتهاماتی از قبیل: اقدام علیه امنیت ملی، همكاری با احزاب و اپوزوسیونهای مخالف رژیم ، حمل پلاكارد و سر دادن شعار بر اندازی و غیره ، برگزاری مراسم را غیر قانونی جلوه داده و احكام سنگینی را برای فعالین به اجرا در بیاورند. بازجویان بیشتر به دنبال كسانی بودند كه مسول برگزاری و هماهنگی مراسم بودند و سعی داشتند از هر طریقی از ما اعتراف بگیرند.
شما اگر بخواهید با فعالین برگزاری روز جهانی کارگر در سال ١٣٩٥ صحبت کنید! چه چیزهایی را مهم میدانید بگویید؟
میخواهم از تمامی فعالین بخواهم كه با قدرت هر چه بیشتر و توان مضاعفی امسال هم به پیشواز این روز رفته و مراسم را با همكاری تمامی فعالین از هر نهاد و تشكل كارگری و مدنی برگزار نمایند. طبقه ی كارگر باید با آگاهی بیشتر و سازماندهی شده اعتراض خود را در این روز به نمایش بگذارد. چرا كه در این برهه زمانی كه رژیم بیشتر از همیشه حقوق كارگران را نقض كرده و با حداقل دستمزدی كه برای امسال در نظر گرفته بیشتر از پیش سعی در استثمار كارگران دارد لزوم اتحاد و همبستگی فعالین در كنار كارگران بیشتر از پیش به چشم میخورد به فعالین عزیز چند نكته را میخواهم یاداوری كنم
اول اینكه مراسم روز كارگر امسال به خاطر وضعیت معیشتی كارگران كه بیشتر از سالهای قبل به دلیل تورم و پایین بودن دستمزد در خطر است اهمیت فراوانی دارد. نكته ی دوم این هست كه مراسم باید با حضور همه ی فعالین از هر تشكل و سازمانی در كنار مردم برگزار شود، و خواست ها و مطالبات كارگران را اعلام و خواستار ازادی بی قید و شرط زندانیان كارگری باشند. سوم : باید سعی شود كه مراسم را در شكل یك اعتراض و راهپیمایی با حمل پلاكارد و سر دادن شعار در خیابانهای مهم هر شهری برگزار كرد و قطعنامه روز كارگر خوانده شود. چهارم: سعی كنید كه با كارگران، معلمان ، پرستاران و اقشار مختلف جامعه ارتباط گرفته و در سطح وسیعی از مردم درخواست كنید تا با شركت در مراسم، این روز مهم را گرامی بدارند و در آخر یاد آور میشوم شما فعالین نمایندگان واقعی طبقه ی كارگر هستید و باید هر چه بیشتر در انجام وظیفه ی خود كه دفاع از حقوق و مطالبات كارگران است متحدشده و تلاش كنید.
کارگر کمونیست با تشکر از شما و به امید همکاری بیشتر.