جدید ترین

اول مه گامی به پیش در جهت به هم پیوستن جنبشهای اعتراضی

تدوین شده بر مبنای مصاحبه با کانال جدید

خلیل کیوان: امسال اول ماه مه، روز جهانی کارگر در ایران نسبت به سالهای گذشته متفاوت بود.در این روز جنبش های اجتماعی اعم از جنبش کارگری، معلمان، بازنشستگان و زنان و غیره همراه و متحد و یکصدا شدند. در برنامه امروز پاسخ درباره اول ماه مه با حمید تقوایی گفتگو میکنیم.

حمید تقوایی اول ماه مه امسال در ایران از نظر شما چه ویژگی هایی داشت و تفاوتش با اول مه سالهای قبل چه بود؟

حمید تقوایی: بنظر من  اول ماه امسال نشان داد که نه تنها جنبش کارگری بلکه کل جامعه در مبارزات و اعتراضات اش علیه جمهوری اسلامی گامهای بلندی به جلو برداشته است.

اول ماه مه بر متن شرایط و فضای سیاسی ای شکل گرفت که از هر نظر اعتراضی تر و رادیکالتر  از همیشه بود. به همین خاطر یک ویژگی برجسته تجمعات اول ماه مه امسال سراسری و فراگیر بودن آن بود. در بیش از چهل شهر در روز جهانی کارگر، کارگران، معلمان بخشهای مختلف جامعه به خیابانها آمدند، تجمع و سخنرانی کردند، بیانیه ها و قطعنامه های کوبنده و پرشوری منتشر کردند واین بی سابقه بود.ما به غیر از سالهای اول بعد از انقلاب، شاهد چنین اول مه سراسری و فراگیری نبودیم. یکی از دلایل این امر این بود که فراخوان تجمعات اول مه از سوی معلمان و با حمایت کارگران و بازنشستگان اعلام شد و میدانید که جنبش معلمان به خاطر خصلت و موقعیت اجتماعی معلمان، اینکه در همه نقاط کشور، در هر شهر و روستا معلمان حضور دارند و معترض هستند، خواه ناخواه و طبیعتا خصلتی سراسری دارد. تا قبل از اول ماه مه هم بارها معلمان تجمعات سراسری شان را تشکیل دادند و در اقصی نقاط کشور به خیابانها آمدند.به این خاطر بود که در اول ماه مه در بیش از چهل شهر ما تجمعات و اعتراضات میدانی داشتیم.

 ویژگی دوم اینکه کارگران و بازنشستگان از فراخوان معلمان حمایت کردند. گرچه در تهران حکومت بالاخرهنیروهایش را به خیابانها ریخت و اجازه نداد در محلی که همه قرار گذاشته بودند تجمع صورت بگیرد ولی نتوانست جلوی تجمعات را بگیرد.میدانید که بازنشستگان مدتهاست یکشنبه های اعتراض سازمان داه اند و هر یکشنبه شاهد تجمعات اعتراضی آنان بودیم. اول ماه مه هم روز یکشنبه بود و  این تقارن باعث شد که این حرکت سراسری تر و فراگیرتر هم بشود.

نکته مهم دیگر اینکه کارگران و معلمان در این روز خواستها و مطالبات کل جامعه را طرح کردند و به نوعی تبدیل شدند به نماینده و تریبون کل اعتراضات اجتماعی. این هم یک ویژگی اول ماه مه بود. اول مه امسالاز نظر مضمون و از نظر طرح شعارها و خواستها و اعتراضات رادیکالیسم و تعرضی بودن جامعه را به بهترین نحوی نمایندگی میکرد.این ویژگی های به روز جهانی کارگر امسال خصلت و چهره ای پرشور و کوبنده و به یاد ماندنی بخشید.

خلیل کیوان: به جنبه سازمانی و سراسری بودن و همینطور مضمون اول مه اشاره کردید. قاعدتا باید اول مه تاثیرات زیادی بر فضای جامعه بگذارد. به نظر شما بطور مشخص اول مه امسال بر جنبش های مختلف اجتماعی و همینطور در جنبش سرنگونی چه تاثیراتی میتواند داشته باشد؟

حمید تقوایی: در  مقدمه قطعنامه ای که ده تشکل کارگری، معلمان و زنان صادر کردند تصریح شده است که باید دنیائی ار نو بنا کرد. و بدنبال ان اعلام شده دیگر کارگران امیدی به  حکومت برای بهبود شرایطشان ندارند و  تنها با اتکا به اعتراضات خیابانی حرفشان را به پیش خواهند برد.

 قطعنامه بعد از این مقدمه لیست خواستهائی را اعلام میکند که در واقع یک کیفرخواست جامع و عمومی است علیه تمام مصائب و تبعیضات و فقر و بی تامینی اقتصادی و سرکوب و بازداشت و غیره.کارگران با طرح این خواستها اعلام میکنند که این رژیم نه تنها عامل استثمار وحشیانه و دستمزدهای یک پنجم زیر خط فقر است بلکه کل جامعه را به بند کشیده و تحت انواع تبعیضات و بیحقوقیها و فقر و فلاکت قرار داده است. مضمون این قطعنامه، کهامیدوارم بعدا فرصت بشود که بیشتر وارد نکاتش بشویم، نشان میدهد که کارگران به نوعی  پرچم و نوع منشور یک انقلاب را علیه کلیت جمهوری اسلامیبلند کرده اند. از سوی دیگرکانون نویسندگان هم در بیانیه اش بمناسبت اول ماه مه حمایت خود را از کارگران اعلام کرده است،بازنشستگان هم همینطور. جنبشهای اعتراضی دیگر و فعالین آنها نیز یکبار دیگر به مناسبت اول ماه مه خواستهای برحق شان را اعلام کردند. به این اعتبار یک رابطه و میشود گفت یک دیالوگ اجتماعی اعتراضی بین جنبش کارگری و جنبش های حق طلبانه دیگر برقرار شده است.

به این ترتیب این اول ماه مه  نشان داد که چطور طبقه کارگر  نقدش و اعتراض اش بر وضع موجود و همینطور خواستها و اهدافشحرف همه جنبش های اعتراضی و حرف دل همه مردم است.  اعتراضات جاری معلمانو بازنشستگان، اعتراض نویسندگان و کلا هنرمندان، اعتراض علیه تخریب محیط زیست، اعتراض زنان علیه تفکیک جنسی و جداسازی های جنسیتی،اعتراض جوانان، اعتراض دانشجویان که دوباره با باز شدن دانشگاهها مبارزاتشان شروع شده، همه در اول ماه مه منعکس شد.به این معنا شعارها و خواستها و بیانیه ها و قطعنامه های کارگران در این روز نماینده وحدت ٩٩ درصدیها با پرچمداری و پیشگامی طبقه کارگر علیه وضع موجود بود.

خلیل کیوان: یک نکته مهم و برجسته اینست که اقشار مختلف اجتماعی، جنبش های اجتماعی روزی را که اساسا چپ و مربوط به طبقه کارگر و سنت سوسیالیستی هست را گرامی میدارند و با آن همراهی میکنند.از نویسندگان، فعالین جنبش رهائی زن، معلمان و بازنشسته ها و اقشار مختلف.در این مورد چه ارزیابی ای  دارید؟ به نظر شما علت این امر چیست؟ 

حمید تقوایی: بنظر من این بازتاب یک واقعیت پایه ای تری است در جوامع سرمایه داری در همه دنیا و مشخصا در جمهوری اسلامی که حکومت اسلامی طبقه سرمایه دار مفتخور در ایران است. واقعیت پایه ای این استکه ریشه و منشا همه مصائب، تبعیضات، بی حقوقی ها، نابرابری ها، فقر و فلاکت که در جامعه بیداد میکند  و بخش عظیمی از جامعه را در بر میگیرد،سلطه مفتخوران سرمایه دار است که امروز به آنها میگویند یک درصدی ها. در ایران آیت الله های میلیاردر در راس این مفتخوران یک درصدی هستند.

 این واقعیت عینی باعث میشود که جنبش طبقه کارگر که میخواهد تیشه به ریشه نظام سرمایه داری بزند در جامعه با استقبال مواجه بشود. مردم در تجربه روزمره شان بیشتر و بیشتر متوجه میشوند که ریشه مسائلشان سیستم و نظام موجود است و باید برای رسیدن به خواستهای خودشان کل وضع موجود را زیر و رو کنند.زنان برای رهایی از تبعیض و آپارتاید جنسی،جوانان برای برخورداری از یک زندگی مدرن و امروزی، جنبش علیه تخریب محیط زیست،اعتراضات مردمی که تحت انواع تبعیضات ملی، مذهبی و قومی و غیره قرار دارندبرای برسمیت شناخته شدن بعنوان شهروند متساوی الحقوق،جنبش رنگین کمانی ها و کلا همه جنبشهای حق طلبانه هر چه بیشتر متوجه میشوند که ریشه مساله آنها حاکمیت این مفتخوران است. طبقه کارگر طبعا بخاطر موقعیت اجتماعی اش و بخاطر موقعیت طبقاتی اش نیرویی استکه اولا پرچمدار این نقد عمیق و ریشه ای به شرایط است و ثانیا چشم اندازی رادر مقابل جامعه میگذارد که راه رهایی و آزادی واقعی همه مردم آن جامعه رادر چشم انداز قرار میدهد.  این امر البته مختص اول ماه مه نیست، همه اعتراضاتی که بویژه در این چند ساله اخیر شکل گرفته و در خواستها و شعارهایمردم، این واقعیت منعکس است.مثلا شعار “حقوقهای نجومی فلاکت عمومی”فقط علیه فقر نیست بلکه علیه شکاف عظیم بین فقر و ثروت هم هست. یا معلمان بروشنی “علیه شکاف طبقاتی و علیه تبعیض و بی عدالتی” شعار میدهند و در بنرهای و سخنرانی هایشان آنرا مطرح میکنند و یا فرض کنید مساله بیکاری، مساله ورود به بازار کار، مساله تامین معیشت که یک معضل مهم نسل جوان است، همه این نارضاتیها و اعتراضاتبخشهای مختلف جامعه در واقع کل سیستم و نظم طبقاتی موجود را بچالش میکشد. ازینروست که  ۹۹ درصدی ها نقد عمیق شان به شرایط امروز و راه خلاصی از این شرایط را در نقد و در حرکت مبارزاتی طبقه ای می یابند که میتواند تیشه به ریشه این وضعیت بزند. یعنی در نقد و اعتراض طبقاتی کارگران. این واقعیت را امروز ما در اول ماه مه خیلی روشن مشاهده کردیم و من فکر میکنم بعداز اینهم هر چه جامعه رادیکالتر بشود و هر چه مبارزات وسیعتر و عمیقتر بشود به همان نسبت شعارها و چشم انداز  و افقی که طبقه کارگر مقابل جامعه میگذارد یعنی افق و چشم انداز سوسیالیستیاشاعه و محبوبیت بیشتری پیدا میکند. امروز ما می بینیم که حتی نیروهای راست و نیروهایی که به کمونیسم هم تمایلی ندارند مجبور شده اند این واقعیت را برسمیت بشناسند که دعوا بر سر نفس نظام سرمایه داری در ایران است و اعتراف میکنند آینده ایران سوسیالیستی است. این را ما در مبارزات هر روزه داریم می بینیم و مشخصا در این اول ماه مه هم بازتاب این به چپ پرخیدن جامعه را بروشنی دیدیم.

خلیل کیوان: همانطور که اشاره کردید اقشار مختلفی دراین روز فعال شدند. تصور من این استکه اگر با اقدامات امنیتی رژیم مواجه نمیشدیم میلیونها نفر ممکن بود در ایران این روز را جشن بگیرند.حکومت دست به دستگیری های وسیع زد و جلوی این ماجرا را گرفت.در رابطه با  دستگیری ها که تعدادشان هم کم نیست و یک موضوع مهم است چه باید کرد؟

حمید تقوایی: همانطور که گفتید تنها راهی که حکومت دارد سرکوب و دستگیری و بازداشت است و معمولا قبل از روزهایی مثل اول ماه مه و هشت مارس و مناسبت هایی که رژیم میداند اعتراضات وسیعی شکل خواهد گرفت پیشاپیش شروع میکند به دستگیری فعالین وچهره های جنبش های اعتراضی ودر نتیجه آزادی آنان خود تبدیل میشود به خواست این جنبش ها علیه جمهوری اسلامی. امسال هم همین کار را کرد و با این همه  دیدیم که موفق نشد که یک اول ماه مه خاموش و ساکتی را از سر بگذراند.بلکه برعکس اعتراضاتی گسترده تر از هر سال دیگری را شاهد بودیم.کلا باد بگویم که این سرکوب ها مدتهاست که دیگر هدف سیاسی حکومت را نمیتواند برآورده کند. یعنی نمیتواند جامعه را  مرعوب کند و اینرا هم معلمان، کارگران، و بازنشستگان بروشنی اعلام کردند که دیگر مساله  از ارعاب گذشته است. حکومت میتواند دستگیر کند، زندان کند،سرکوب کند واینکار را تا روز آخری که بر سر قدرت است خواهد کرد. سوال اینجاست که آیا میتواند با این تاکتیک ها و با این شیوه ها جلوی اعتراضات را بگیرد؟ تا  امروز که نتیجه برعکس بوده یعنی هر چه بیشتر این سرکوبگری ها ادامه پیدا کرده، اعتراضات شعله ورتر و فراگیرتر شده است. مشخصا  مدتهاست همه جنبش ها اعم جنبش کارگری و معلمان بازنشستگان و زنان و جنبش دادخواهی  پرچم آزادی زندانیان سیاسی را بلند کرده اند،و علیه پرونده سازی های امنیتی و علیه  توطئه های حکومت علیه فعالین همیشه صدای اعتراضشان بلند بوده است. دستگیری های اخیر هم باعث میشود که این اعتراض و این حرکت بنظر من گسترده تر و رادیکالتر بشود و من تردید ندارم که همه جنبش ها و همه فعالین به میدان خواهند آمد با یک خواست مشخص آزادی بی قید و شرط نه تنها دستگیر شدگان این اول ماه مه بلکه کل زندانیان سیاسی. بنظر من این حرکت حکومت، جنبش برای آزادی زندانیان سیاسی را فراگیرتر و تعرضی تر خواهد کرد.

خلیل کیوان: مساله دیگر موضوع بیانیه ها و قطعنامه های بود که به این مناسبت منتشر شد.نکته کلیدی این قطعنامه ها و بیانیه ها چه بود و چه درسهایی کلا برای ما داشت؟

حمید تقوایی: خواستها و اهدافی که این بیانیه ها و قعطنامه ها اعلام کردند نشاندهنده این استکه در این روز کارگران دارند از جانب یک جامعه از هر نظر معترض و تحت فشار قرار گرفته صحبت میکنند. در قطعنامه ده تشکل کارگری، معلمان و تشکل آزادی زنان که بالاتر اشاره کردم  و همچنین در بیانیه ها و فراخوانهای بازنشستگان و  کانون نویسندگان و در سخنرانی کارگران هفت تپه در تجمع اول ماه مه کلا دو دسته مطالبات مطرح میشود. یک دسته مطالباتی که مشخصا به شرایط معیشتی طبقه کارگر و کلا توده مردم بزیر خط فقر رانده شده مربوط میشود نظیر خواست ١٦ میلیون حداقل دستمزد و اعتراض به قراردادهای موقت وقوانین مناطق آزاد اقتصادی و کلا سیاستهای کلان اقتصادی جمهوری اسلامی که همه اینها   منشاء فلاکت عمومی و حقوق های نجومی در جامعه هستند.

بخش دیگر خواستها و مطالبات اجتماعی و سیاسی استکه کاملا فراگیر است.بعنوان نمونه در  قطعنامه ١٠ تشکل بهحجاب اجباری و تفکیک جنسی و جداسازی جنسیتی اعتراض شده،خواست لغو کار کودکان و فراهم کردن امکانات زندگی و تحصیل رایگان برای همگان مطرح شده، از حقوق شهروندی مهاجرین افغانستانی دفاع شده، خواست آزادی زندانیان سیاسی، آزادیاندیشه و تجمع و اعتراض و اعتصاب و غیره مطرح شدهو غیره و غیره. این قطعنامه همچنین سندی است در اعتراض به تخریب محیط زیست، علیه دزدی چپاول و  فساد حکومت،علیه امنیتی کردن و پرونده سازی  امنیتیبرای فعالین جنبش های اعتراضی و در دفاع از حقوق همجنسگرایان. شما اساسی ترین خواستها و مطالبات برحق و ضد تبعیض کل جامعه را در این قطعنامه می بینید. میشود گفت که این در واقع بیانیه یا پرچم و منشور انقلابی استکه در ایران در حال شکلگیری است. همه بخشهای جامعه در این قطعنامه خواستهای خودشان را می بینند. البته در اعتراضات و در جنبش های میدانی مدتهاست که این شعارها و خواستها مطرح میشود ولی درقطعنامه اول ماه مه خواستها به شکل یک مجموعه فراگیرو خیلی روشن وشفاف و صریح اعلام شده است. به این اعتبار مضمون شعارها و خواستهایی که در اول ماه مه امسال مطرح شد یک کیفر خواست عمومی بود علیه نظام اسلامی سرمایه داری در ایران. از این نقطهنظر هم بنظر من اول ماه مه امسال بسیار فراگیر و متحدکننده بود.

خلیل کیوان: آخرین سوالم این استکه با توجه با چنین اول ماه مه ایقدم بعدی باید چه باشد؟ برای اتحاد بیشتر جنبشهای اجتماعی و پیشروی بیشتر آنها چه سیاستها و چه اقداماتی باید در دستور قرار بگیرد؟

حمید تقوایی: بنظرم فضای اعتراضی در ایران که اول ماه مه یک نمونه و برجسته اش بود بطرف یک نوع همگرایی و وحدت بین جنبشهای اعتراضی علیه کلیت جمهوری اسلامی به پیش میرود. منظورم فقط از نظر مضمون و یکسان بودن شعارها نیست بلکه منظورم وحدت در عمل یعنی فعالیت میدانی همبسته و فراگیر است. مشخصا در این دوره جنبش معلمان، جنبش بازنشستگان و جنبش کارگری اشکال پیش رفته ای ازاعتراض سازمانیافته و سراسری را به نمایش گذاشتند. مثل مبارزه کارگران نفت که هم سازمانیافتگی اش و هم سراسری بودنش کاملا برجسته و یک گام بزرگ به پیش برای جنبش کارگری بود. مبارزه معلمان هم همانطور که گفتم اساسا بخاطر موقعیت اجتماعی معلمان که خصلتی سراسری دارد مدتهاست که در سراسر کشور حتی در شهرها و روستاهای کوچک هم فعال است و به خیابان می آید،؛مبارزه بازنشستگان هم همینطور. زمانی ما بر ضرورت سراسری شدن اعتراضات تاکید میکردیم، امروز تا حد زیادی در این بخشهای اساسی اعتراضی جامعه شاهد مبارزات سراسری هستیم. امروز باید گام برداشت بطرف عمومی شدن و فراگیر شدن مبارزات.  به معنی اینکه از نظر میدانی، در سطح خیابان،اینها دست به حرکت اعتراضی متحد  مشترک بزنند. این یک حرکت مشخصی استکه قبل از هر چیز به فعالین این جنبش ها، به چهره ها و اکتیویستها و کنشگرانی که در این جنبشها فعالند، مربوط میشود. جنبش کارگری نهادهای متعدد و چهره های شناخته شده ای دارد. جنبش هنرمندان و نویسندگان،که کانون نویسندگان یکی از محورهای آنست،همینطور جنبش دادخواهی، مادران خاوران و مادران آبان خانواده قربانیان شلیک به هواپیما، هم چهره های معین و نهادهای مشخصی دارند و همینطور است جنبش معلمان،جنبش بازنشستگان و جنبشهای دیگر. بحث من این استکه فعالین و نهادها و کمیته ها و کلا کانون های این مبارزات میتوانند در کنار هم قرار بگیرند و اعتراضاتشان در سطح خیابانرا متحد و همزمان کنند. الان یکشنبه های اعتراض را بازنشستگان اعلام کرده اند. این یکشنبه های اعتراض میتواند به حرکتی تبدیل بشود که معلمان و کارگران و جنبش دادخواهی و غیره در آن شرکت داشته باشند. بنظرم این کاملا امکان پذیرست.

 فراخوان من قبل از هر چیز به فعالین و پیشروان و چهره های این جنبش های اعتراضی این است که دست در دست هم بگذارند. در حال حاضر کارگران نفت سازمان خودشان را دارند، شورای سازمانی اعتراضات کارگران پیمانی نفت که نقش و جایگاه مهمی دارد، معلمان شورای هماهنگی صنفی خودشان را دارند که نقش تعیین کننده ای در اعتراضات پیگیر و ادامه دار معلمان ایفا میکند،  کارگران بخش های دیگر هم نهادها و  چهره های فعال خودشان دارند. اینها میتوانند برای شکل دادن به یک حرکت متحد و مشترک میدانی در  کنار هم قرار بگیرند.  این بنظر من کلید پیشروی از این شرایط به یک شرایط عالی تری در مبارزه است و اول ماه مه میتواند نقطه شروع و نقطه عطفی در این حرکت باشد.

٤ مه ٢٠٢٢

با تشکر از امیر توکلی برای پیاده کردن متن اولیه این مصاحبه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *