سلطنت‌طلبان و رؤیای حفظ سپاه پاسداران- اصغر کریمی

asqar-karimi

سپاه در تمام طول حاکمیت جمهوری اسلامی صرفاً و صرفاً یک ارگان جنایت و فساد و سرکوب مردم بوده است. چه در داخل کشور، چه خارج کشور، چه در جنگ با عراق و چه در زمینه اقتصادی. سپاه مهم‌ترین ارگان حفظ حکومت اسلامی است، حکومتی که خود نیز کارنامهای صرفاًجنایت‌کارانه و ضدمردمی دارد. مردمی که می‌خواهند جمهوری اسلامی را بیندازند تردیدی در این مسئله ندارند، اما ما با جریانی در اپوزیسیون و به طور مشخص رضا پهلوی مواجهیم که مدام و با توجیهات ابلهانه‌ای تلاش می‌کند برای سپاه مشروعیت دست‌وپا کند. در شرایط کنونی چهره قابل دفاعی از سپاه یا بخشی از آن ارائه می‌دهد، در دوران جنگ ایران و عراق از نقش میهنی آن حرف می‌زند و برای شرایط بعد از جمهوری اسلامی بر ضرورت حفظ آن تحت عنوان دفاع از کشور و ملت و یکپارچگی سرزمینی تأکیدمی‌کند.


مردم بر خلاف ناسیونالیست‌ها و امثال رضا پهلوی سر سازشی با سپاه و هیچ نیروی سرکوب دیگری ندارند. شعار «سپاهی بسیجی داعش ما شمایی» که در سراسر کشور فریاد زده می‌شود بسیار گویا است. خواست تروریست اعلام‌شدن سپاه توسط دول غربی نیز یک خواست مشروع مردم است و در تظاهرات در مقابل پارلمان‌های کشورهای غربی این خواست توسط ایرانیان فریاد زده می‌شود. اما صرف‌نظر از این‌که دول غربی سپاه را تروریست اعلام کنند یا نه و مرتجعینی در اپوزیسیون برای سپاه دل‌سوزی نشان بدهند، مردم آن رابه‌عنوان مهم‌ترین ارگان حفظ خامنه‌ای و جمهوری اسلامی و عامل اصلی قتل‌عام مردم، در جریان انقلاب مورد تعرض کوبنده خود قرار خواهند داد و متلاشی خواهند کرد و بلافاصله با سرنگونی حکومت رسماًآن را منحل اعلام خواهند کرد و جایی برای اجرای سیاست‌های ضدمردمی و ضدانقلابی رضا پهلوی و امثالهم برای نگه‌داشتن آن یا ادغامش در ارتش باقی نخواهند گذاشت. سران سپاه و هرکدام در جنایت علیه مردم نقشی داشته اند به دادگاه سپرده می‌شوند و سایر اعضای این ارگان‌ها امکان زندگی معمول در جامعه پیدا خواهند کرد.
سپاه از ابتدا با هدف «پاسداری از نظام سیاسی جمهوری اسلامی» در روز دوم اردیبهشت ۵۸ تشکیل شد. معنی پاسداری از نظام هم تعریف شد: «مقابله باجنبش‌های انحرافی، کنترل شهرها و روستاها، جلوگیری از تحریک، جلوگیری از حمله به مؤسسات دولتی و ملی و مراکز عمومی و سفارتخانه‌ها، جلوگیری از رسوخ مخالفان جمهوری اسلامی در داخل صفوف مردم». اجرای عملی این وظایف از همان سال ۵۸ شروع شد. حمله خونین به کردستان، حمله به دانشگاه‌ها، سرکوب مردم ترکمن‌صحرا و خوزستان و دستگیری کمونیست‌ها و مخالفین که از خرداد ۶۰ ابعاد گسترده تری به خود گرفت، همه به دست سپاه (در کردستان و برخی نقاط دیگر با همراهی ارتش) انجام شد. به عبارتی سپاه از بدو تشکیل، جنایاتش علیه مردم شروع شد. حکومت به چنین نیرویی احتیاج داشت تا مردمی را که با سرنگونی حکومت شاه و با آزادی‌های نسبی به‌دست‌آمده پس از قیام بهمن، در حال گسترش اعتصاب و اعتراض برای رفاه و آزادی بودند، سرکوب کند و حکومت خود را تثبیت کند.


بسیاری از ناسیونالیست‌ها و مشخصاً سلطنت‌طلبان و شخص رضا پهلوی برای اینکه سیاست ضدمردمی خود را برای حفظ سپاه و یا ادغام آن در ارتش توجیه کنند از نقش ملی و میهنی سپاه در جنگ ایران و عراق حرف می‌زنند. به توئیت رضا پهلوی در تاریخ ۱۴ فوریه ۲۰۱۱ دقت کنید: «این سپاه که در جنگ ازملت خود حفاظت کرد برروی هم‌ میهن خود شلیک نخواهد کرد». شلیک‌ نکردنش به مردم پیشکش رضا پهلوی، امااین جنگ بر خلاف این دفاعیه رضا پهلوی از سپاه، و اعلام آمادگی‌اش! برای خدمت در نیروی هوایی، دفاع از ملت نبود. جنگی تماماً ضدمردمی بود و حکومت برای تثبیت خود به آن نیاز حیاتی داشت تا اعتصابات و اعتراضاتی که در سراسر کشور در حال گسترش بودند را به بهانه جنگ به صدام نسبت بدهد و سرکوب کند. به همین دلیل خمینی جنگ را برکت الهی توصیف کرد. اگر جمهوری اسلامی جنگ نمی‌خواست زمینه پایان جنگ در همان ماه‌های اول جنگ فراهم بود. جمهوری اسلامی قطعنامه های بعدی سازمان ملل برای آتش‌بس را نیز نپذیرفت تا سرانجام در تابستان۶۷ مجبور به پذیرش آتش‌ بس شد.

سیاست‌های حکومت در سربازگیری اجباری و در میدان‌های جنگ نیز، همانند هدفش، بغایت جنایت‌کارانه بود. فرستادن کودکان معصوم به میدان‌های مین با کلید بهشت در گردن آنها گوشه‌ای تکان‌دهنده اما تنها جزئی از جنایات جنگی حکومت بود. جنگ از هر دو طرف ارتجاعی و جنایت‌کارانه بود و منجر به کشتار بیش از یک میلیون نفر شد. آنها که جنگ را ملی و میهنی و دفاع از ملت وانمود می‌کنند نه به هدف حکومت از جنگ کاری دارند نه به سیاست‌های جنگی، نه به سرکوب مردم به بهانه جنگ، نه به جنایات جنگی حکومت و نه به آوارگی میلیونی و فقر و فلاکتی که با جنگ گسترش یافت. توجیهشان این است که جنگ دفاع از خاک و مرز و کشور و ملت بوده و از آن دفاع می‌کنند و با این کارعملاً کنار حکومت قرار می‌گیرند. مردم خواستشان پایان‌دادن به جنگ بود و به‌تدریج شروع به مقاومت در مقابل سربازگیری و فرار از جبهه و غیره کردند و در سال‌های آخر جنگ به اشکال مختلف شروع به اعتراض کردند، علیه جنگ شعار دادند و حکومت را در تنگنای بیشتری برای تداوم جنگ قرار دادند.


نقش سپاه در خارج از مرزهای ایران نیز مشابه نقش آن در داخل کشور بوده است. از سوریه تا عراق و لبنان و هر جای دیگری که سپاه حضور داشته است کاری جز جنایت علیه مردم آن کشور و دفاع از حکومت‌های فاسد و ارتجاعی در آن کشورها در سرکوب مردم نداشته است. در این زمینه نیز سلطنت‌طلبان و شخص رضا پهلوی موضعی تماماًضدمردمی دارند. بی‌جهت نیست که اردشیر زاهدی، وزیر امور خارجه و سفیر شاه در آمریکا، قاسم سلیمانی را سردار ملی نامید و مایه افتخار خود دانست و رضا پهلوی که در مقابل نفرت عمیق مردم، در زمان کشته‌شدن سلیمانی جرئت دفاع از او را نداشت، سکوت اختیار کرد و این در حالی بود که در سراسر کشور علیه سلیمانی شعار داده می‌شد. معیار این جریانات در دفاع از سپاه و کلاً نیروهای نظامی تمامیت ارضی و آب‌وخاک و مرز است. مهم نیست این نیروی نظامی با مردم در داخل کشور و یا مردم کشورهای دیگر چه کرده است یا از چه حکومتها و دار و دسته‌های آدمکشی حمایت کرده، مهم این است که از مرز پرگهر حفاظت کرده است. سیاست امروز رضا پهلوی و حامیان او در مورد سپاه، با این توجیه فریبکارانه که می‌خواهند سرنگونی با کمترین هزینه صورت گیرد، همان‌طور که اشاره کردم ریشه‌ای قدیمی دارد و منطبق بر سیاست و اهداف ناسیونالیستی و ارتجاعی آنها است.


به‌طورکلی اپوزیسیون راست از بنیاد با انقلاب مردم مخالف است با این‌همه موقعی که انقلاب به خواست و عمل جامعه تبدیل می‌شود مجبور می‌شود خود را با آن همراهی کند تا بتواند به درجه‌ای که توانش را دارد سرنگونی با کمترین تغییرات صورت گیرد. بنیادهای اقتصادی حفظ شود و ارگان‌های نظامی و جاسوسی آن مانند ارتش و سپاه و بسیج و وزارت اطلاعات (با تغییراتی در اسم این نهادها و فرماندهان و مسئولین آنها) در اساس دست‌نخورده باقی بمانند، تا به‌ حساب مردم انقلابی برسند. آنها به‌ویژه با تجربه انقلاب ۵۷ آشنا هستند و به‌ خوبی می‌دانند که با سرنگونی جمهوری اسلامی مردم به خانه نخواهند رفت، دوره روی‌آوری وسیع‌تر مردم به فعالیت سیاسی و به احزاب و سازمان‌ها شروع می‌شود، تشکیل شوراها توسط کارگران و توده‌های مردم گسترش خواهد یافت و آگاهی سیاسی و مشخصاً آگاهی سوسیالیستی مردم به‌اندازه ده‌ها سال در مقایسه با شرایط عادی رشد خواهد کرد. به‌ خوبی آشنا هستند که پس از قیام بهمن، با آزادی‌های نسبی به‌دست‌آمده از سرنگونی حکومت شاه، مردم وسیعاً به میدان آمدند، دست به اعتصاب می‌زدند، شوراهای خود را تشکیل می‌دادند، در میتینگ‌های سیاسی شرکت می‌کردند، احزاب و سازمان‌های چپ به‌ سرعت رو به‌ رشد گذاشتند و دوره‌ای از شکوفایی سیاسی در کل جامعه ایجاد شد. با سرنگونی جمهوری اسلامی همه اینها با سرعتی غیرقابل‌ مقایسه با آن سال‌ها و با گستردگی بسیار عظیم‌تر تکرار خواهد شد. شرایط امروز جامعه ایران از نظر تشکل و آگاهی و تجربه مبارزاتی، در مقایسه با سال ۵۷ مطلقاً قابل‌ مقایسه نیست. در طول ۴۴ سال گذشته ده‌ها هزار اعتصاب و تجمع سازمان داده شده، رهبران و فعالین کارکشته و مجربی پا به میدان گذاشته‌اند، انواع نهادها و تشکل‌ها ایجاد شده، حزبی مانند حزب کمونیست کارگری با برنامه و سیاست‌هایی روشن در صحنه سیاسی ایران و جنبشهای مختلف اجتماعی حضور فعال دارد، افکار عقب‌مانده مذهبی و ضد زن جای خود را به افکار مدرن و انسانی و ضد مذهبی داده و در کوران ده‌ها سال مبارزه جامعه بسیار آبدیده شده است. نگاه گذرایی به فضای امروز جامعه، به بیانیه‌ها و منشورها، به سخنرانی‌ها و پیام‌های فعالین، به شعارهای اعتراضات کارگران و سایر بخش‌های جامعه نشان می‌دهد که این جامعه دیگر آن جامعه چهل سال قبل نیست. در مقابل چنین جامعه‌ای دم‌زدن از نگهداری سپاه و هر نوع نیروی نظامی حرفه‌ای دیگری بالای سر مردم فقط بی ربطی سیاسی و سفاهت را نشان می‌دهد.


جریانات سلطنت‌طلب و هر جریان راستی که داعیه کسب قدرت داشته باشد تکیه‌گاهش نیروی سرکوب و حفظ نیروهای سرکوب موجود است. نظامی که اینها می‌خواهند همان نظام استثمار و چپاول است و سرکوب بخش حیاتی آن نظام و به‌ویژه سرکوب توده‌های مردمی که با سرنگونی جمهوری اسلامی فرصت تازه‌ای برای عرض‌اندام سیاسی می‌یابند.
اما اینها خواب و خیالی بیشتر نیست. در همین چند ماه اخیر که رضا پهلوی تلاش کرده است، سپاه را از زیر ضرب سیاسی بیرون ببرد به همان نسبت آبروی خودش و طیف سلطنت‌طلب را بیشتر برده است واضمحلالش تسریع شده است. همین برای تشخیص فضای سیاسی کنونی جامعه که با انقلاب و پساز سرنگونی صدبار عمیق‌تر و حادتر می‌شود کافی است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *